زاینده‌رود چوب اشتباهات گذشته را می‌خورد / صنایع فولاد اصفهان به جنوب کشور منتقل شود



 زاینده‌رود ,اخبار اجتماعی ,خبرهای اجتماعی
یک کارشناس محیط زیست گفت: امروز زاینده‌رود چوب اشتباهات گذشته همچون احداث صنعت فولاد در مرکز کشور را می‌خورد. در آن زمان کارشناسان محیط‌زیست بارها نسبت به عواقب این تصمیمات و تأسیس این دو صنعت در اصفهان و در جوار زاینده‌رود هشدار دادند، اما مدیران توجهی نکردند. 

زاینده‌رود یکی از رودخانه‌های دائمی ایران طی دو دهه اخیر به دلیل سوء‌مدیریت، برداشت‌های بی‌رویه، حفر چاه‌ها، توسعه کشاورزی، صنعت و ... خشک و به کانون ریزگردها در مرکز کشور تبدیل شده است. متأسفانه این رودخانه تنها به دلیل فشارهای اجتماعی مردم و حقابه‌داران در مدت کوتاه چندروزه در قالب تحویل حقابه کشاورزان باز و بسته می‌شود و به‌نوعی به کانال آبرسانی تبدیل شده است.

 

«سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل / بیرون نمی‌توان شد الا به روزگاران»؛ اسماعیل کهرم، مشاور سازمان حفاظت محیط زیست کشور سخنش را با این بیت از سعدی آغاز می‌کند و می‌گوید من این شعر را در مورد زاینده‌رود این‌گونه بیان می‌کنم: «کهرم به روزگاران ضجری نشسته بر دل زاینده‌رود و بیرون نمی‌توان رفت الا به روزگاران»، به این معنا که خطاهای گذشته درباره زاینده‌رود، امروز بلای جان ما شده است و مشکلات کنونی زاینده‌رود، نتیجه آن اشتباهات است. به اعتقاد این کارشناس محیط‌زیست، اگرچه خطاهای بسیار در مورد زاینده‌رود کرده‌ایم، اما ارزش این رودخانه به‌قدری بالاست که حتی می‌توان صنایع فولادی مستقر در اصفهان را با هزینه‌ای بالا به جنوب کشور و کنار دریا منتقل کرد. آنچه در ادامه می‌خوانید گفتگوی ایسنا با اسماعیل کهرم است.

 

به اعتقاد شما رودخانه زاینده‌رود امروز نزدیک به مرگ است و یا اینکه راه نجاتی برای آن وجود دارد.

در زمان تأسیس فولاد مبارکه و ذوب‌آهن، بسیاری از علاقه‌مندان و کارشناسان محیط‌زیست از سیستم رودخانه‌ها تذکر بسیاری درباره عواقب احداث صنایع فولادی در قلب کویر ایران دادند، اما کسی به این هشدارها توجه نکرد و حتی برخی دولتمردان بر این عقیده بودند که چرا ما در اصفهان مهندس تربیت کنیم و برای صنعت فولاد به جنوب کشور اعزام کنیم. متأسفانه نگاه استانی و تکه‌تکه کردن کشور موجب اشتباهات بسیار و آسیب به زاینده‌رود شده است، تا جاییکه نگاه‌های انحصارطلبانه موجب شد تا مهندس اصفهانی تنها در اصفهان بماند. ما در شمال خلیج‌فارس، فضا و آب کافی برای تأسیس فولاد مبارکه و ذوب‌آهن را داشتیم و امروز زاینده‌رود چوب اشتباهات گذشته همچون احداث صنعت فولاد در مرکز کشور را می‌خورد. در آن زمان کارشناسان محیط‌زیست بارها نسبت به عواقب این تصمیمات و تأسیس این دو صنعت در اصفهان و در جوار زاینده‌رود هشدار دادند، اما مدیران توجهی نکردند.

 

آیا با وجود این خطاها، زاینده‌رود ارزشی برای نجات ندارد؟

باید تأکید کنم که ارزش زاینده‌رود برای ایران آن‌قدر زیاد است که بیاییم تأسیسات و صنایع فولاد را به جنوب کشور و ساحل خلیج‌فارس منتقل کنیم. امروز علم پیشرفت کرده است. اکنون برای یک کیلوگرم فولاد ۳۵ مترمکعب آب لازم است. اما باید دید این آب از کجا باید تأمین می‌شود؟ اصفهان، شهری کویری است که احاطه در بیابان است و تنها زاینده‌رود به این شهر زندگی می بخشیده که به دلیل نگاه مسئولان از این آب برای تولید فولاد استفاده کرده‌ایم و یا جلو آن سدسازی کرده و متعاقب آن گاوخونی را از دست داده‌ایم.

 

    اگر موقعیت تالاب گاوخونی را در نقشه در نظر بگیریم، این تالاب دقیقاً در ناف ایران قرار دارد و همانند قهوه‌خانه میان راه است. همواره پرنده‌های مهاجر از منطقه سیبری از شمال روسیه با حرکت عمودی به سمت جنوب حرکت می‌کردند و در گاوخونی به‌عنوان قهوه‌خانه میان راه تجدید قوا می‌کردند.

 

دقیقاً؛ امروز نیز تالاب گاوخونی شرایط خوبی ندارد.

اگر موقعیت تالاب گاوخونی را در نقشه در نظر بگیریم، این تالاب دقیقاً در ناف ایران قرار دارد و همانند قهوه‌خانه میان راه است. همواره پرنده‌های مهاجر از منطقه سیبری از شمال روسیه با حرکت عمودی به سمت جنوب حرکت می‌کردند و در گاوخونی به‌عنوان قهوه‌خانه میان راه تجدید قوا می‌کردند. در مطالعه این‌گونه پرندگان مشخص‌شده وقتی آنها بعد از ۱۲۰۰ کیلومتر پرواز به آب می‌رسند تمام عضلات آنها به‌صورت تب‌دار می‌سوزد، بنابراین بارها خود را زیر آب می‌برند تا گرما و آتشی که در وجودشان است را خاموش کنند و سپس در تالاب استراحت می‌کنند، برخی در گاوخونی می‌مانند و عده‌ای دیگر به‌طرف جنوب و به سمت آفریقا پرواز می‌کنند. اما اکنون در فصل مهاجرت پرندگان می‌بینیم که لاشه‌های آنها در اطراف گاوخونی پراکنده است که به عشق و امید آب به سمت گاوخونی می‌آیند، اما وقتی آبی در تالاب نباشد، بدن آنها می‌سوزد و به‌نوعی ذره‌ای چربی در لاشه آنها باقی نمانده است.

 

پس با طرح‌های توسعه صنعت، نه‌تنها زاینده‌رود و گاوخونی را، بلکه حیات جانوری را به خطر انداخته‌ایم؟

دقیقاً؛ با احداث تأسیسات فولادی و دیگر صنایع در اصفهان، نه تنها زاینده‌رود را از دست داده‌ایم، بلکه گاوخونی و پرندگان مهاجر و همچنین جنگل بی‌نظیر اطراف گاوخونی را خشکانده‌ایم و حیات متنوع جانوری همچون مارها، لاک‌پشت‌ها، پرندگان تخم‌گذار و ... را از دست داده‌ایم. من بارها روزهای عظمت تالاب گاوخونی را با گونه‌های مختلف حیات پرندگان و جانوران دیده بودم و امروز به حال آن گریه می‌کنم.

 

متأسفانه امروز با خشکی تالاب گاوخونی، اصفهان و منطقه مرکزی کشور گرفتار ریزگردها شده‌اند.

کاملاً همین‌گونه است. باید دید ریزگرد چگونه ایجاد می‌شود؟ مثلاً شاخه درختی در تالاب گاوخونی افتاده است و تا زمانی که آب باشد این شاخه درخت سیر طبیعی خود را طی می‌کند، اما زمانی که یک‌مرتبه آب را قطع می‌کنیم، این شاخه به بیرون آب آمده و مراحل فساد و پراکندگی را طی می‌کند و بافت درخت پراکنده و بین ذرات آن فاصله ایجاد می‌شود، بنابراین در زمان وزش باد، این ذرات پراکنده در هوا معلق می‌شوند و ریزگردها ایجاد می‌شود. از طرف دیگر در شرایطی که زاینده‌رود و تالاب گاوخونی را از دست داده‌ایم، ریزگردها و فجایع بعد از آن ایجاد کرده‌ایم که نتیجه تخطی و تعرض به وجود طبیعت است. ما اگر طبیعت را زنجیری تصور کنیم، وقتی یکی از این دانه‌های زنجیر می‌پوسد و جدا می‌شود چنین مصیب زنجیرواری در مرکز کشور اتفاق می‌افتد.

 

    زاینده‌رود آنقدر ارزش دارد که ما تأسیسات فولاد را به جنوب کشور منتقل کنیم، اگرچه این کار بسیار هزینه‌بر و زمان‌بر است، اما باید طی دو سال تکه‌تکه بخش‌های مختلف ذوب‌آهن و فولاد مبارکه را منتقل کنیم و معتقدم که این کار برای نجات زاینده‌رود ارزش دارد، چراکه اگر زاینده‌رود احیا شود می‌توان جبران خسارت می‌کنیم

 

بااین‌وجود ما همچنان شاهد بارگذاری بسیار بر روی زاینده‌رود و طرح‌های انتقال آب از آن هستیم. به اعتقاد شما طرح‌های انتقال آب و سدسازی چه میزان موجب آسیب به زاینده‌رود شده است؟

 از نظر بنده زاینده‌رود آنقدر ارزش دارد که ما تأسیسات فولاد را به جنوب کشور منتقل کنیم، اگرچه این کار بسیار هزینه‌بر و زمان‌بر است، اما باید طی دو سال تکه‌تکه بخش‌های مختلف ذوب‌آهن و فولاد مبارکه را منتقل کنیم و معتقدم که این کار برای نجات زاینده‌رود ارزش دارد، چراکه اگر زاینده‌رود احیا شود می‌توان جبران خسارت کنیم، در غیر این صورت خیر. به خاطر دارم از بالا تا پایین منطقه بی‌نظیر برف انبار در مجاورت بختیاری، همواره آب جاری بود. زمانی در جلسه‌ای مطرح کردند قصد منحرف کردن آب آن منطقه به سمت زاینده‌رود را دارند، اما این کار جنایت است. باید توجه داشت آبی که از آن منطقه به زاینده‌رود ریخته می‌شود نه تنها این رودخانه را احیا نمی‌کند، بلکه همان منطقه را خشک می‌کند. متأسفانه آن آب نه‌تنها برای احیا زاینده‌رود کافی نبود، اما آنقدر بود که آن منطقه را خشک و نابود کند.

 

اما چرا همچنان طرح‌های انتقال آب از زاینده‌رود وجود دارد؟

متأسفانه مدیران ما این موضوع را در نظر نمی‌گیرند که اگر چین، آب را از رودخانه زرد منتقل می‌کند، آنها تکنولوژی چینی انتقال آب را دارند که ما در ایران نداریم؛ در آن تکنولوژی آب از عمق ۳ هزار متری کشیده و در سطح جاری می‌شود، در حالیکه ما این تکنولوژی را حتی تا ۳۰۰ متر هم نداریم، اما باز می‌آییم طرح انتقال آب از دریای مازندران به کویر مرکزی و یا خلیج‌فارس به یزد و کرمان را تعریف کنیم. باید نگاه ایرانی به کشور داشته باشیم و به فکر ایران باشیم، اما متأسفانه با خطای نگاه منطقه‌ای، موجب این مشکلات برای کشور شده‌ایم.

 

اما امروز به دلیل برداشت از سفره‌های زیرزمینی و خشکاندن زاینده‌رود موجب بحران جدی فرونشست در اصفهان شده‌ایم؟

باید توجه کرد آب از بالا جاری و به دلیل ثقل به سمت زمین و پایین می‌آید و در زیر زمین ذرات آب بین ذرات خاک می‌نشیند و آنقدر به پایین می‌رود که به سنگ بستر می‌رسد، اما سفره آب زیرزمینی با ذرات آب بالا که در لابلای خاک است، ارتباط دارد، بنابراین زمانیکه از آب زیرزمینی برداشت می‌کنیم، درنتیجه ذرات آب بین خاک نشست کرده و به سمت پایین می‌رود. باید توجه داشت که آب زیر زمین همانند ستون است که خاک بالا را حذف می‌کند، در این شرایط وقتی آب را از سفره زیرزمینی برداشت می‌کنیم این ستون کوتاه و کوتاه و درنهایت موجب فرونشست می‌شود. البته فرونشست در دو مدل خود را نشان می‌دهد. نخست فرونشست دشت‌ها و مناطق وسیع در سطح چند کیلومترمربع و چند هکتار و دوم فروچاله است و حالتی است در یک منطقه مثلاً به طول ۵۰۰ متر و به عرض ۷ متر و به عمق ۴ متر یک‌مرتبه زمین فرو می‌نشیند. ما در میناب چنین شرایطی را دیدیم. متأسفانه امروز برداشت بیش‌ازحد از سفره‌های زیرزمینی مصیبت‌هایی را بر سر مناطق مختلف کشور آورده است.

 

با این‌وجود ما همچنان با برداشت‌های بی‌رویه در پی توسعه کشاورزی هستیم.

توسعه کشاورزی به دو صورت باید عملی شود، کشت برخی محصولات همانند زعفران آب بر نیست، در حالیکه در شهر بی‌آب اصفهان صیفی‌جات، خربزه و یا هندوانه می‌کاریم. متأسفانه با کشت این محصولات آب اصفهان با فروش هندوانه ارزان به کشورهای عربی صادر و می‌فروشیم. درحالی‌که یک هندوانه نیازمند۵۰ لیتر آب است، اما برای توسعه کشاورزی به‌غیراز کشت محصولات کم آب‌بر باید ما اکنون همان سیستم‌های آبیاری خود را به‌صورت قطره‌ای و بارانی تغییر دهیم در حالیکه امروز ما به روشی آبیاری می‌کنیم که کوروش کبیر آبیاری می‌کرد، در حالیکه جهان تغییر کرده است.

 

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

    سایر خبرهای داغ

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------