بازی با سرنوشت بیپولها با آپشن خرید سربازی!
- مجموعه: اخبار اجتماعی
- تاریخ انتشار : یکشنبه, 10 بهمن 1400 14:46
در همین رابطه مصطفی داننده؛ روزنامهنگار در یادداشتی با عنوان «دیدی پدر! پول خوشبختی میاره» نوشت:
* جزئیات مصوبه اینچنین بود:« دارندگان مدرک تحصیلی کاردانی و کمتر از آن با پرداخت ۲۵۰ میلیون تومان، دارندگان مدرک تحصیلی کارشناسی و کارشناسی ارشد با پرداخت مبلغ ۴۰۰ میلیون تومان و دارندگان مدرک پزشکی عمومی و دکترای تخصصی و بالاتر از آن در تمامی رشته ها با پرداخت مبلغ ۶۰۰ میلیون تومان به حساب خزانه کل کشور قادر به خرید سربازی خود خواهند بود.»
* کم کم لبخند از صورتها محو شد و دوباره فکر گرفتن دفترچه خدمت سربازی و یا رسیدن به راهی برای گرفتن معافی کلید خورد. البته آدم پولدارهای سرزمین مثل هراتفاق دیگری که در کشور میافتد و به نفع آنهاست، لبخند را محکم روی صورت خود نگه داشتند. حتی از همین الان پول خرید سربازی را کنار گذاشتند تا زندگی جذابشان جذابتر شود.
* مجلس انقلابی و دولت سیزدهم در حرف، تمام شعارهایش به نفع کسانی است که در طبقه متوسط یا پایینتر از آن زندگی میکنند اما وقت تصمیم که میرسد، برای از ما بهتران است.
* خود نمایندگان مجلس، فکر نمیکنند که همین یک تصمیم آنها، چه حس سرخوردگی به جامعه منتقل میکند. شاید جوانی سر سفره شام، به پدر پیر خود گفته است، دیدی پدرم؛ پول خوشبختی میاره! دیدی دنیا به کام اونهایی که پول دارند. من با این همه سال تحصیل باید برم خدمت و اونیکی با پول باباش، کارت پایان خدمتش رو میگیره!
* حال فرزندان کارگر، کارمند، معلم و ... در حالت عادی با دیدن این همه تبعیض، خراب بود. حالا ببین در خلوت خود چقدر پدرش را سرزنش کرده که در تمام این سالها سعی کرده است، سالم زندگی کند و به داشته خود قانع باشد.
* آدم پولدارها که نه نگران تورم هستند و نه دغدغه گرانی را دارند. هر اتفاقی در کشور بیفتد آنها پولدارتر میشوند و زندگی هر روز بیشتر از دیروز به کام آنها میشود. حالا با این تصمیم مجلس دیگر به صورت رسمی به همگان ثابت شد که ای کسانی که بیپول هستید، همیشه باید در این زندگی سختی بکشید و تظاهر کنید که از در حال لذت بردن از این زندگی هستید.
* البته شاید ما اشتباه میکنیم، مجلس و دولت که خود را نماینده مستضعفین در کشور میدانند، به دنبال این است که سربازی را از طبقه مرفه خالی کند و آن را به صورت اختصاصی در اختیار کسانی قرار بدهد که فکر میکند نماینده آنها هستند.
مهرداد خرید فعال رسانه و روزنامه نگار هم در نقد این مصوبه مجلس در مطلبی با عنوان «خرید خدمت سربازی؛ 200 برابرِ 20 سال پیش؟!» اینگونه نوشت:
در بودجۀ 1401 هم پیداست که حتی اگر برجام احیا شود، درآمدهای مالیاتی تحقق یابد و اوراق و املاک بفروشند باز هم کم میآورند و طرحهایی چون فروش خدمت سربازی در کمیسیون تلفیق بودجه با این نگاه است که اگر در صحن هم رأی بیاورد به این معنی است که رایزنیهای لازم با ستاد کل نیروهای مسلح صورت پذیرفته خاصه این که برخی از فرماندهان پیشین نظامی نمایندۀ مجلس کنونیاند و خود رییس مجلس هم سالها فرمانده نیروی انتظامی که ادارۀ نظام وظیفه یکی از زیر مجموعههای آن است.
به این بهانه چند نکته را میتوان ذکر کرد (و تردیدی نیست که نظرات یا تجربههای مخاطبان این نوشته را غنیتر میکند):
1. این که تا بودجه کم میآید سراغ فروش خدمت سربازی میروند زیبنده نیست. نه این که اصل فروش خدمت زیبنده نباشد. چرا که تعداد مورد نیاز نیروهای مسلح به سرباز مشخص است و معاف کردن نیروهای مازاد سابقه دارد. به عکس معاف نکردن نیروهای مازاد و معطل و محروم نگاه داشتن آنان این ذهنیت را ایجاد میکند که مهمتر از وقت مشمولان و سلب امکان استخدام و خروج از کشور و محرومیتهای دیگر جلب درآمد است.
2. مراد از نگاه غیر درآمدی البته این نیست که هیچ مبلغی نگیرند. بگیرند، اما معقول و به قاعده. نه این که جریمۀ یورویی و دلاری خارجنشینان را به ریال تبدیل کنند! معافیت در قبال جریمۀ معقول سابقه دارد و اوایل دهۀ 80 شاهد بودیم و بسیار قبلتر در دولت ملی دکتر مصدق هم اتفاق افتاد: سربازان مازاد با پرداخت 100 تومان (100 تا تک تومان) معاف میشدند.
3. اگرچه خدمت وظیفه عمومی از قبل وجود داشته اما به شکل اجباری و به صورت مصوب و سازمانیافته اولین دورۀ سربازان وظیفه در سال 1307 خورشیدی به سربازخانهها اعزام شدند. از این حیث جالب است که این اقدام دوران پهلوی اول ادامه یافته در حالی که در قبال بسیاری از کارهای دیگر موضع منفی اتخاذ میشده است. با این حال مشخص نیست چه اصراری است که حتما دو سال باشد و چرا یک سال یا یک سال و دو ماه نه؟ روشن است که تحمل یک سال آسانتر از دو سال است.
4. این که دارندگان لیسانس و فوقلیسانس و دکتری باید مبالغ بیشتری بپردازند احتمالا با این توجیه است که در مدت تحصیل به آنها معافیت تحصیلی اعطا شده یا کشور به خدمات آنان نیاز دارد اما در گذشته به عکس بوده و به درسخواندهها امتیاز میدادند نه آن که بیشتر بچزانند.
5. مگر طی 20 سال در این مملکت چه اتفاقی افتاده که از نرخ های سال 80 (1.5 تا 3 میلیون تومان) به 250 تا 600 میلیون رسیدهایم؟
حداقل دستمزد قانونی کارگران در سال 80 نزدیک به 60 هزار تومان بوده و در عمل تا 150 هزار تومان دریافتی داشتند و نرخ خدمت سربازی 20 برابر آن بوده است. با حقوقهای کنونی نرخ معقول 40 تا 60 میلیون تومان است نه 400 تا 600 میلیون تومان و مشخص نیست چرا دلاری یا بر اساس قیمت زمین و ملک محاسبه کردهاند؟ دلار اگر از زیر هزار تومان به بالای 25 رسیده به خاطر عرضۀ کمتر دلار های نفتی به بازار و تبدیل رایل نقدینگی به دلار بوده و ملک هم ناشی از افزایش شدید نقدینگی و کمبود عرضه و ترجیح کارهای غیر مولد. خدمت سربازی که ربطی به تحریم و ملک ندارد تا مثل آن 200 برابر شود.
مجلس است یا بازار که چرتکه میاندازند و به نرخ روز حساب میکنند؟ دغدغۀ غالب باید آدمها باشد نه درآمد. اگر هم دغدغۀ فرزندآوری دارند برای بیچارهای که باید این پول را بدهد تا یک کارت معافی بگیرد رمق فرزندآوری بگذارند. هر چند که اول باید بچه بیاورند بعد 20 درصد تخفیف بگیرند. بامزه این که هر فرزند 20 درصد اما نهایتا سه فرزند نه این که طرف 5 بچه بیاورد و 100 درصد تخفیف بگیرد و همین دُم خروس نشان میدهد پول آن مهمتر از فرزندآوری بوده!
6. در مجلس ششم طرح خوبی در جریان بود که به نتیجه نرسید و آن «سرباز جانشین» بود. یعنی مشمول غایب 36 ساله با یک جوان 22 ساله در حال خدمت توافق میکند تا به جای او هم دو سال دیگر خدمت کند و در قبال قبول آن پولی دریافت میکند. بدین ترتیب هم یکی خلاص شده هم دیگری به درآمد و شغل رسیده و چنانچه ادامه دهد مثل نظامیان کادر با تجربه میشود.
نگاه نکنید که سربازی برای ناز پروردهها یا پا به سن گذاشتهها و زن و بچهدارها و صاحبان کسب وکار، کابوس است. برای برخی که در محیطهای کوچک و فاقد شغل بودند یا در جوانی به دنبال هیجاناند یا اصلا نظامیگری را چه به لحاظ فنی و تواناییهای بدنی و چه عقیدتی یا با اهداف بالاتر دوست دارند و با لباس آن احساس اقتدار و تشخص یا تخصص میکنند بسیار هم جذاب است.
اجرای طرح «سرباز جانشین» البته برای دولت درآمد مستقیم مورد انتظار را ایجاد نمیکند اما هم نیروی انسانی مورد نظر قوای نظامی را به شکل بهتری تأمین میکند و هم ایجاد شغل است چون «سرباز جانشین» پول گرفته و خدمت میکند. در کشورهای پیشرفته هم یکی از منابع تأمین شغل امور نظامی است. تازه بار همین حقوق اندک را از دوش دولت گرفتار برمی دارد و فرد خلاص شده هم مشغول به کار میشود و حق بیمه و مالیات میپردازد و این هم درآمدی است برای دولت. در کشوری که دربارۀ قیمت «کلیه» به توافق میرسند و جنینهایی در رحم اجارهای پرورش مییابند طرح سرباز جانشین خیلی واقعی تر و امکانپذیرتر است و سرباز غایب و سرباز جانشین میتوانند در جای مخصوصی قرارداد ثبت کنند و مثل فوتبالیستها و مدیران باشگاهها با لباس سربازی عکس یادگاری بگیرند!
7. در همان سالهای 80 تا 82 که بحث خرید خدمت جدی بود فرمانی از جانب فرماندهی کل قوا دایر بر بخشودگی همه متولدین قبل از 1354 به این بحثها خاتمه داد و کثیری به رایگان معاف شدند. اکنون متولد 1355 پا به 45 سالگی گذاشته و بعید نیست در آینده برای توقف این شیوه دوباره شاهد یک بخشودگی و معافیت سراسری باشیم. بنا براین دولت و مجلس انقلابی زیاده از حد نباید دل خود را صابون بزنند.
اگر هم نگاه درآمدی غالب است قیمتها را متعادل کنند. جدول سال 80 به عنوان پایه مناسب است و به آن ضریب بدهید. از نو قیمت نگذارید!
(جدول سال 80 از این قرار بود: زیر دیپلم: 1.5 میلیون تومان، دیپلم: 1.6، فوقدیپلم 1.7 و لیسانس دو میلیون و 100 هزار تومان. فوقلیسانس دو میلیون و 300 هزار تومان و دکتری غیر پزشکی 2 میلیون و 580 و دکتری پزشکی 2 میلیون و 850 هزار تومان. همین را معیار قرار بدهید و با نرخ تورم رسمی ضریب بدهید نه قیمت طلا و دلار و یورو و ملک را. بهارستان است بازار که نیست!)