خیزش دوباره ققنوس هالیوود



 اخبار فرهنگی,خبرهای فرهنگی, هالیوود

 

 فیلم‌های «بازیکن شماره یک آماده» و «پارک ژوراسیک: سقوط پادشاهی» به صدر گیشه سالیانه رسیدند

 

در سال‌های گذشته زمزمه‌هایی به گوش می‌رسید که «استیون اسپیلبرگ»- استاد کهنه‌کار سینمای هالیوود- دیگر نمی‌تواند حرف خاصی برای گفتن در صدر گیشه سینما داشته باشد؛ فیلم‌های آخر او نیز مانند «پل جاسوس‌ها» (۲۰۱۵)، «غول بزرگ مهربان» (۲۰۱۶) و «پست» (۲۰۱۷) یکی پس از دیگری در گیشه شکست خوردند. هیچ یک از این فیلم‌ها حتی نیم‌نگاهی به صدر گیشه نداشتند اما امسال را باید سال خیزش دوباره ققنوس سینمای هالیوود بدانیم. او با کارگردانی فیلمی به نام «بازیکن شماره یک آماده» (۲۰۱۸) و میراث سینمایی‌اش به نام «پارک ژوراسیک: سقوط پادشاهی» (۲۰۱۸) به کارگردانی «خوان آنتونیو بایونا» در بین پنج فیلمی قرار دارد که در گیشه ۲۰۱۸ بیشترین فروش را داشته‌اند. توجه داشته باشید که خالق اصلی نسخه سینمایی مجموعه فیلم‌های «پارک ژوراسیک» استیون اسپیلبرگ است که اولین قسمت آن را در سال ۱۹۹۳ ساخت.

 

تمام قسمت‌هایی که پس از اسپیلبرگ جلوی دوربین رفته‌ به نوعی «پیرو» شیوه کارگردانی او بوده‌اند. به هر صورت، پنج فیلم برتر هر سال نشان از موفق‌ترین و تاثیرگذارترین آثار سینمایی‌ای سال دارد که تمام آمارهای مثبت راهم به نام خود زده‌اند. سال‌ها بود که اسپیلبرگ این وضعیت را تجربه نکرده بود. رتبه‌های برتر در گیشه امسال به ترتیب متعلق به فیلم‌های «انتقام جویان: جنگ ابدیت‬‎» (۲۰۱۸) به کارگردانی «برادران روسو»، «پلنگ سیاه» (۲۰۱۸) ساخته «رایان کوگلر»، «پارک ژوراسیک؛ سقوط پادشاهی» به کارگردانی «بایونا»، «ددپول ۲» (۲۰۱۸) ساخته «دیوید لیچ»، «بازیکن شماره یک آماده» به کارگردانی «اسپیلبرگ» است. این فیلم‌ها به ترتیب تا امروز، دو ملیارد و ۳۳ میلیون دلار ، یک میلیارد و ۳۳۶ میلیون دلار، ۸۲۶ میلیون دلار، ۷۱۰ میلیون دلار و ۵۸۱ میلیون دلار فروش داشته‌اند.

 

چرا اسپیلبرگ مهم است؟

سینمادوستان بسیاری استیون اسپیلبرگ را یک افسانه زنده می‌دانند. فیلم «ای‌تی موجود فرازمینی» (۱۹۸۲) او طرفداران دو آتشه‌ دارد و هنوز هم در برخی کشورها گرد هم می‌آیند. شاید این فیلم نوستالژیک‌ترین تجربه سینمایی خیلی از هالیوودبازها باشد. کدام اسم خودنمایی می‌کند. او شاهکارهای پرفروش و تاثیرگذاری در تاریخ سینما مانند «آرواره‌ها» (۱۹۷۵)، «برخورد نزدیک از نوع سوم» (۱۹۷۷)، «پارک ژوراسیک» (۱۹۹۳) و «نجات سرباز رایان» (۱۹۹۸) را هم خلق کرده است.

 

خیلی‌ها نیز با تماشای مجموعه فیلم‌های پرفروش «ایندیانا جونز» به نبوغ کارگردان عینکی سینما ایمان آوردند. نباید از نظر دور داشت که یکی از تکنیکی‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما یعنی «فهرست شیندلر» (۱۹۹۳) را هم او ساخته است. منتقدهای سینمایی همیشه نام‌ او را در کنار کارگردان‌هایی مانند «مارتین اسکورسیزی»، «فرانسیس فورد کاپولا»، «آلفرد هیچکاک» و «استنلی کوبریک» می‌آورند. یک دوره‌ای هم به این سینماگران آمریکایی می‌گفتند «کارگردان‌های ریشو». میراث سینمایی اسپیلبرگ بسیار مهم است. در زمینه فیلمنامه‌نویسی هر کتاب مهمی را در دست بگیرید، چند فیلم او مانند «آرواره‌ها» و «ایندیانا جونز: مهاجمان صندوق گمشده» مثال زده می‌شود. این کارگردان کلاسیک سینمای آمریک بیش از ۳۰ فیلم درست و درمان را تحویل کمپانی‌های آمریکایی داده است. از سوی دیگر اسپیلبرگ در کنار «جورج لوکاس» خالق مجموعه فیلم‌های «جنگ ستارگان» سینمای هالیوود را از لحاظ جلوه‌های ویژه و نوع فروش دچار تحول کردند؛ حالا دیگر به این سینما می‌گویند: «هالیوود نو».

 

جالب است بدانید که فیلم‌های او را در زمینه فلسفه و رشته‌های دیگر علوم انسانی تدریس می‌کنند. کتاب «اسپیلبرگ و فلسفه: ما به یک کتاب بزرگ نیاز داریم» به نویسندگی «دین.آ.کوالسکی» که از سوی انتشارات دانشگاه «کنتاکی» چاپ شده یکی از همین آثار دانشگاهی است. در این کتاب نوشته شده است که: «آیا کارگردانی مانند اسپیلبرگ وجود دارد که تاثیر عظیمی روی فرهنگ عامه گذاشته باشد؟ این کارگردان خاطره‌انگیزترین شخیصیت‌ای محبوب سینمادوستان آمریکایی را خلق کرده است. کسی که قهرمان‌های هولوکاست، دایناسورها، موجودات فرازمینی و غیره را به تصویر کشیده است».

 

آیا می‌خواهیم در یک جهان واقعی زندگی کنیم؟

اسپیلبرگ در گفت‌وگو با سایت سینمایی «کولایدر» در پاسخ به این پرسش که «چه شخصیت و چه داستانی در دل ماجرای فیلم «بازیکن شماره یک آماده» بود که باعث شد این فیلم را بسازید» می‌گوید: «فکر می‌کنم هر کسی که کتاب این داستان [داستانی با همین نام به نویسندگی «ارنست کلاین» که در آمریکا مورد توجه بوده است] را بخواند به صورت به آن وصل می‌شود. به طور کلی در صنعت سینما باید عاشق یک چیز باشید تا بتوانید آن را تبدیل به فیلم کنید. هفت فیلم در این کتاب بود، شاید هم ۱۲ تا. من فقط تلاش کردم تا بفهمم که چطور می‌شود داستانی را درباره مسابقه‌ای مانند مسابقه این فیلم روایت کرد، آن هم در هر دو جهان حاضر در فیلم. باید قطار سریع‌السیری بسازیم که به سرعت به سوی پرده سوم قصه برود، و هم زمان هم به سقلمه بزند که می‌خواهیم در کجا زندگی کنیم. آیا می‌خواهیم در یک جهان واقعی زندگی کنیم یا می‌خواهیم در یک دنیای خیالی باشیم؟ این موضوعات خیلی برایم عمیق هستند. 

 

این مضمون‌ها در کل کتاب به طور پیوسه تکرار می‌شود. جاهای مختلفی هم وجود داشت که می‌توانستیم فیلم را در آنجا بگیریم. اسپیلبرگ در ادامه در پاسخ به پرسش «چرا انقدر درباره ساخت این فیلم پرشور بودید؟» می‌گوید: «من یک گروه بازیگران پر شور و فوق‌العاده داشتم. از انرژی‌ آنها تغزیه کردم. هر روز سر کار می‌آمدم، «اولیویا کوک» می‌گفت: خب، الان باید چی کار کنیم؟ بی صبرانه منتظر هستم». «لینا وایت» هم می‌گفت: «هر چیزی را که می‌خواهید سمتم پرتاب کنید؛ برایش آماده هستم!» همه بازیگرهایم همین‌گونه پر شور بودند».

 

 ابتکار  

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

    سایر خبرهای داغ

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------