پايان احمدينژاد
- مجموعه: اخبار سیاسی و اجتماعی
- تاریخ انتشار : دوشنبه, 30 -3443 03:25
مراسم تنفيذ حسن روحاني امروز برگزار ميشود
پايان احمدينژاد
ششمين رئيس جمهور ايران، موافقان و مخالفان سرسختي داشت
احمدي نژاد البته بازي را خيلي وقت بود كه باخته بود . او از زماني كه مخالفتهاي مردمي به اوج رسيد، بازنده اسمي عرصه سياسي كشور شده بود اما با انتخابات 24 خرداد اين باخت رسما در پرونده محمود احمدينژاد ثبت شد . او نه تنها ديگر حمايت مردمي را پشتوانه خود نمي ديد بلكه در ساختار حاكميت هم به گوشه انزوا خزيده بود و جز معدود دوستان خود حامي و هم پيماني نداشت. اين سرنوشت مردي است پرهياهو و جنجال آفرين.
پديده نادري كه در كمال غافلگيري، بزرگان و ريش سفيدان انقلاب و نظام را به باد تهمت ها و افتراها بست و شكافهاي عديدهاي را بر پيكره متحد نظام و كشور تحميل كرد. محمود احمدينژاد كسي بود كه شكل خاصي از ارائه آمارها و گزارشها را در كشور نهادينه كرد . آنقدر افراط كرد تا اينكه جبههاي وسيع از مخالفانش شكل گرفت. كساني كه براي رفتناش لحظه شماري مي كردند. از همان شاديهاي بعد از پيروزي روحاني در سطح خيابان هاي تهران پرواضح بود كه مردم از رفتن احمدي نژاد شاد بودند.
آنها در اوج خوشحالي فرياد مي زدند " احمدي باي باي _ احمدي باي باي" اما اين سرخوشي چند روزي بيشتر در خيابان ها جاري نشد و خيلي زود به شبكههاي اجتماعي كشيده شد . كمپينهاي مختلف بدرقه احمدي نژاد بهراه افتاد و حتي گروهي حسابرسي و حسابخواهي جدي از او را خواستار شدند . در هر صورت احمدينژاد هر چه بود و هر چه تلخي در 8 سال بهجا گذاشت در اين يك ماه آخر شادي مضاعفي را براي رفتنش پديد آورد. اين شادماني امروز به اوج خود مي رسد و او براي هميشه به تاريخ مي پيوندد.
مردي كه زياد شعار ميداد
قانون آنلاين در گزارشي نوشته است: پس از هشت سال فعالیت در پاستور به عنوان رئیسجمهور، حال واپسین ساعتهای عمر دولت خود را مشاهده میکند.دولتی که بیشک یکی از جنجال برانگیزترین دولت های جمهوری اسلامی تا به امروز بودهاست.
مردی که سال 84 با شعارهايی از قبیل: دولت کارآمد و عدالتگستر، عدم وجود حرکت سختگیرانه در مورد حجاب بانوان ایرانی، سلامت مدیران، مبارزه با فساد اداری، پیشگیری از بروز شکاف بین دولت و مردم، گفتمان خدمت به جای قدرت، علمی کردن مدیریت، کاهش نرخ تورم از طریق کاهش هزینههای دولت و کاهش نرخ سود بانکی، بسط توسعه سیاسی از طریق بالا بردن قدرت نقد و مشارکت مردم و گفتوگوی بدون واسطه با مردم و کاستن از سفرهای غیرضروری خارجی و خودداری از همراه بردن خانواده و افراد غیرلازم در سفرهای خارجی، بخشهایی از وعدههايی بود که احمدینژاد قبل و بعد از انتخاب به ریاست جمهوری در این زمینه به مردم ایران داد و توانست رقیب بزرگی چون هاشمی رفسنجانی را کنار بزند و وارد پاستور شود. اما تا چه حد پایبند وعدهها و شعارهای انتخاباتی خود بود جای بحث دارد.
وعدههایی که دادند و عمل نکردند
یکی از شعارهای انتخاباتی احمدینژاد دیده شدن پول نفت بر سر سفرههای مردم بود. وی در اولین سخنرانی پس از پیروزی در انتخابات باز هم وعده دیده شدن پول نفت بر سر سفره مردم را اعلام کرد. وی گفت که صنعت نفت ایران در اختیار یک خانواده خاص است که در جریان انتخابات از آن به نفع خود سوء استفاده کردهاند.
او شفافسازی صنعت نفت و گاز ایران و مبارزه با مافیا را از اهداف خود اعلام کرد و گفت: «فضای حاکم بر قراردادهای نفتی ما در زمینه تولید و صادرات روشن نیست. ما باید آن را شفاف سازیم.» او هیچگاه آنچه را که مافیای نفت مینامید روشن نساخت. به گفته او، این در قالب طرح سهام عدالت عملی شده، و به زودی سود این سهام نیز، عاید ۲ دهک پایین جامعه، بازنشستگان و دیگر کسانی که مستحق دریافت این سهام بودهاند، میشود.
وی پیش و پس از پیروزی، بارها خود را از حامیان آزادیهای اجتماعی معرفی کرده و گفت هنگامیکه رقبای چپگرایش در سال های اول انقلاب با جوانان برخورد میکردهاند وی با آنان مخالفت میکرده و گفت:«همین آقایان مینیبوس سر خیابانهای تهران میگذاشتند و سرباز میگذاشتند که آرایشهای خانمهای مردم را کنترل کنند و هر کدام غلیظ بود، سوار مینی بوس کنند و ما معترض بودیم که اینها خلاف شرع است. حق ندارید با مردم اینگونه برخورد کنید، اینها مردم ما هستند».
پس از بحثهای مطرح شده راجع به طرح ارتقای امنیت اجتماعی فرمانده نیروی انتظامی عنوان کرد اختیار تعیین نوع پوشش مردم در طرح ابلاغی توسط احمدینژاد به پلیس داده شدهاست و او در جریان جزئیات این طرح هم بودهاست.او در اسفندماه ۱۳۸۵، قطعنامههای شورای امنیت در مورد تحریمهای بینالمللی بر سر برنامه هستهای ایران را «کاغذ پاره» توصیف کرد. همچنین در اسفند ۱۳۸۶، با بی اهمیت توصیف کردن تحریمهای شورای امنیت علیه ایران اعلام کرده بود که «کسی برای این تهدیدات هویج (تره؟) هم خرد نمیکند»
و در آذر ۱۳۸۷، خطاب به جامعه بین المللی گفته بود: «آن قدر قطعنامه بدهید تا قطعنامهدان شما پاره شود.» این صحبتها در میان رجال و فعالان سیاسی داخل کشور با واکنش مثبتی روبهرو نشد و بسیاری نقدهایی تند در این باره مطرح کردند.
اما این واکنشها به گفتههای وی باعث نشد تا با تامل بیشتری سخنرانی کند و در جمع نخبگان استان گیلان در اسفند ۱۳۸۵، گفت: «برخلاف دیدگاه بعضی افراد، من معتقدم زنان گیلانی با حفظ عفاف خود در عرصههای مختلف کشاورزی حضور داشتهاند»این اظهارات که ظاهراً ناظر به برخی لطیفههای قومی بودهاست، با انتقاد شدید رمضان علی صادقزاده نماینده مردم رشت در مجلس شورای اسلامی مواجه شد.
تا آنجا که صادقزاده به گلایه تاکید کرد «سایر مواضع ایشان نیز همین گونهاست.»رمضان علی صادقزاده گفت: «ایشان مهمان ما در گیلان بودهاند، اما در چند ماه آینده اعتراضات خویش را به اطلاع مردم میرسانیم.» وی خاطرنشان کرد: «زنان گیلانی در عرصه کار و کوشش در تمام زمینهها دوشادوش مردان فعالیت میکنند و حتی بیش از مردان در زمینههای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و کشاورزی مشغول به فعالیت هستند.»
وی افزود: «در طول تاریخ، مردان و زنان گیلانی باعث تقویت تشیع شدهاند وفور امامزادهها در سراسر استان، نشانه این امر است. آیتا... بهجت که یکی از علمای شیعه هستند نیز از این سرزمین برخاستهاند.»
سال پایانی ریاست جمهوری
اما خبرسازیها و اتفاقهای عجیب این دو دوره به این دیالوگها محدود نمیشود. چرا که محمود احمدی نژاد رکوردی دیگر از خود بهثبت رسانده و در طول ۸ سال ریاست جمهوری خود، 115 بار به سفرهای استانی رفته و ۱۱۹ سفر خارجی داشته است که کشورهای آمریکا و ونزوئلا در صدر سفرهای دولت او قرار دارند، که سهم دولت اول او ۵۸ سفر بینالمللی است.
احمدی نژاد اولین سفرهای بینالمللی خود را در هر دو دوره ریاست جمهوری، از آمریکا آغاز کرد. از مرداد ۸۴ تا تیر ۹۲، به ۱۶ کشور آسیایی، ۱۲ کشور آفریقایی، ۷ کشور واقع در قاره آمریکا و ۵ کشور اروپایی سفر کرد.سفر احمدینژاد به کشورهای اروپایی شامل روسیه، دانمارک، ارمنستان، آذربایجان و ترکیه بوده است.
احمدینژاد در مجموع ۹ بار به نیویورک، ۸ بار به ونزوئلا، ۶ بار به تاجیکستان، ۵ بار به کشورهای ترکیه، سوریه و قطر، ۴ بار به چین و آذربایجان، ۳ بار به بولیوی، سنگال، ترکمنستان و پاکستان، ۲ بار به برزیل، افغانستان، قزاقستان، سودان، ارمنستان، نیکاراگوئه، کوبا، اکوادور، عربستان و اندونزی و یک بار به سایر کشورهای دیگر از جمله: گامبیا، زیمبابوه، اوگاندا، مالی، نیجر، نیجریه، لبنان، موریتانی، ویتنام، مصر، بنین، غنا، عراق، کویت، الجزایر و... سفر کرده است.
یکشنبه سیاه
بعد از این ماجرا در تاریخ ۱۵ بهمن ۹۱ در جریان استیضاح وزیر کار در مجلس،احمدینژاد به منظور دفاع از وزیر کار به مجلس رفت. احمدینژاد در حین سخنرانی خود در دفاع از وزیر کار، خواهان پخش فیلم ملاقات فاضل لاریجانی و مرتضوی رئیس سازمان تامین اجتماعی شد.
پس از پخش دقایقی از این فیلم،احمدینژاد به دلیل کیفیت نامناسب به خواندن دیالوگهای آن پرداخت. محتوای این ویدئو مربوط به دیدار سعید مرتضوی رئیس سازمان تامین اجتماعی و فاضل لاریجانی درباره قرارداد واگذاری شرکتهای تامین اجتماعی به بخش خصوصی بود.
در خلال خواندن متن این دیالوگها توسط رئیس جمهور، مجلس برای دقایقی دچار تنش شد.بعداز پخش ویدئو هم تعداد زیادی از نمایندگان نسبت به این موضوع انتقاد داشتند که علی لاریجانی در واکنش به شلوغی صحن علنی گفت: امروز روز مهمی است. اجازه بدهید حرفشان را بزنند اگر موضوعی راجع به بستگان ما بوده، بگذارید در این باره حرفی بزنند.پس از پایان سخنان احمدینژاد، علی لاریجانی سخنان وی را نامربوط به استیضاح و "تهمت" و "اتهام" خواند و مشکل احمدینژاد را آن دانست که " بر اساس سلیقه عمل میکند و به قانون تمکین نمیکند".
لاریجانی با "مافیایی" خواندن ضبط این جلسه، گفت: "اقدامات مافیایی و توطئه آمیز در سطح یک رئيس جمهور نیست و برخی رفتارهای دولت کیان اخلاقی جامعه را به فساد میکشاند. رئيس جمهور ادبیات اخلاقی را رعایت نمیکند استیضاح یک چیز بود چرا اینها را مطرح کردید؟ اما خوب شد شما که مرتب در جامعه «بگم بگم» راه انداختهاید این فیلم را پخش کردید و حرفتان را زدید تا مردم شخصیت شما را بیشتر بشناسند".
علی لاریجانی همچنین به نقل از داوود احمدینژاد، برادر محمود احمدینژاد، گفت که اطرافیان رئیس دولت با سازمان مجاهدین خلق و بیگانگان رابطه دارند و دچار فساد مالی هستند.پس از سخنان لاریجانی، احمدینژاد خواستار صحبت کردن شد که لاریجانی چنین اجازهای به او نداد و گفت: "شما شئونات جمهوری اسلامی را رعایت نکردید واتهام زدید دیگر حقی برای صحبت کردن ندارید، به سلامت".تحلیلگران از وقایع این روز تحت عنوان یکشنبه سیاه یاد کردند.
چند ساعت دیگر تا خداحافظی
برخلاف آنچه عباس عبدی در یادداشت اخیر خود با عنوان «چرا آمد و چرا رفت؟» معتقد بود که دولت احمدی نژاد که آن همه سروصدا داشت، بی سروصدا میرود،روزهای ساکتی را پشت سر نگذاشت.
در انتخابات با حضور در ساختمان وزارت کشور از رفیق گرمابه و گلستان خود،اسفندیار رحیم مشایی حمایت کرد و گفت من مشایی هستم و مشایی من است و... وبارها وبارها در خصوص عدم تايید صلاحیت وی تهدیداتی را مطرح کرد.اما کارساز نشد و مشایی رد صلاحیت شد. حال در این روزها نیز مشغول حکم دادن و عزل و نصب مدیران بود و در نهایت برای خود مجوز دانشگاه صادر کرد تا مبادا پس از این هشت سال از عرصه دور بماند.به هرحال هشت سال گذشت.
روزنامه قانون