متولد سال اصلاحات
- مجموعه: انتخابات مجلس
- تاریخ انتشار : دوشنبه, 30 -3443 03:25
جمعیتی که اسفند 94 به سن قانونی رای دادن رسیدهاند 1799280 است که از این تعداد، 601089 نفر مرد و 578171 نفر زن هستند. با توجه به اینکه نهاد انتخابات یکی از مولفههای مهم در فرایند توسعه همگانی و فراگیر در هر کشوری است، میزان و تعداد رایدهندگان نیز در آن حائز اهمیت است. متولدان سال 1376 با توجه به اینکه سن آنها به 18 سال رسیده است، اکنون شرایط رایدادن را پیدا کردهاند. طبیعی است که این تعداد رایدهنده در انتخابات میتواند روی مناسبات و معادلات سیاسی کنونی تاثیرگذار باشد.
میتوان اینگونه برآورد کرد که این تعداد افراد رایدهنده دارای چه بینش، فهم یا آگاهی سیاسی هستند که بتوان در امر انتخابات آنها را مشارکت داد. آیا اصولاً در امر انتخابات به این افراد براساس بینش یا آگاهی سیاسی که دارند میتوان اعتماد کرد؟ اگر پاسخ به این سوال منفی است، چه تدبیری باید اندیشید؟ آیا باید از رایدادن آنها ممانعت کرد و سن رایدهندگان را بالا برد؟ اگر در نظر بگیریم که متولدان سال 1376 که اکنون به عنوان رایاولیها مطرح هستند، (همان سالی که با انتخابات دوم خرداد مقولهای تحت عنوان «اصلاحات» وارد ادبیات سیاسی ایران شد. نسلی که میخواست روزهای معیوب انقلاب اصلاح شود) فاقد بینش یا آگاهی از معادلات سیاسی کشور خود هستند، آیا مشارکت دادن آنها در امر انتخابات نمیتواند به زیان دموکراسیخواهی باشد؟ آیا این نقیصه نمیتواند فعالان مدنی را ناامید از تسریع در روند مدرنیزاسیون کند؟ نشستن پای صحبتهای رایاولیها میتواند ما را در این امر بهتر یاری کند.
برای روشن شدن این مسئله که چرا رایاولیها با فقدان روح آگاهی در جامعه خود مواجه شدهاند، به سراغ دو تن از تحلیلگران این حوزه رفتیم؛ دکتر «سیدجواد میری» جامعهشناس معتقد است که این نسل به گفتمانی رای میدهد که رای آنها را تزئینی قلمداد نکند، به این معنا که این نسل میپسندد به او باور تقنینی داشته باشند نه تزئینی. از سوی دیگر «بیژن عبدالکریمی» استاد فلسفه، ناآگاهی نسل چهارم از مناسبات سیاسی ـ اجتماعی را متاثر از تحولات جهانی میداند، اما در هر صورت با تربیت سیاسی آنها میتوان وضعیت مطلوب بیافرینیم.
اصلاحطلبان بیشتر
به فکر مردم هستند تا اصولگراها
«پریا مرتضایی» ساکن سنندج است. در مقطع پیش دانشگاهی و در رشته علوم انسانی تحصیل میکند. علاقهمند است در دانشگاه اقتصاد بخواند. با شوقی وافر از انتخابات پیشرو میگوید: «معتقدم با اقتصاد میتوان مملکت را سامان داد، تا اقتصاد درست نشود، سیاست هم راه به جایی نمیبرد. سیاست متاثر از اقتصاد است.» درباره مهمترین اتفاق سیاسی سال تولدش پرسیدم و با کمی مکث گفت: «به یاد ندارم.» از او پرسیدم خرداد 1376 چه اتفاقی در ایران رخ داد، دوباره همان جواب را داد؛ «نمیدانم». پرسیدم رئیسجمهوری ایران سال 76 چه کسی بود: «فکر کنم هاشمی رفسنجانی بود یا خاتمی، ولی نه، خاتمی بود.» از او درباره رئیس دولت اصلاحات سوال کردم، اینکه پیامآور چه چیزی بود و چه تفاوتی با رئیسجمهورهای پیش از خود داشت، کمی فکر کرد و گفت: «البته چیزهایی من در کتابها خواندم که وی آزادیهایی مانند آزادی بیان و آزادی قلم را درست کرده است.»
پریا در آستانه اولین رای انتخاباتی خود قرار دارد، احساس خود را به عنوان شهروندی که برای اولین بار رای خود را در صندوق خواهد انداخت، اینگونه بیان میکند. انتظار اینگونه نبود که به مثابه یک تحلیلگر سیاسی وارد ماجرا شود، پاسخی از روی شوریدهسری میدهد: «احساس خوبی دارم. احساس میکنم من به عنوان یک جوانی که نسل آینده را میسازد، من جای آنها مینشینم.»
پرسیدم تا الان به این مسئله فکر کردی که رای ندهی و برای این کار خودت منطق یا دلیلی داشته باشی، بدون وقفه میگوید: «نه حتماً رای میدهم و به این مسئله هم فکر نکردم که رای ندهم. برای اینکه آنها نماینده شهرما هستند و آینده ما را میسازند.»
در پاسخ به این سوال که شخصی که انتخاب میکند برای نمایندگی مجلس باید دارای چه فاکتورها، ویژگیها و خصوصیاتی باشد، میگوید: «این فرد باید تمام اطلاعات را در مورد استان ما داشته باشد، بیطرف باشد تا مشکلات ما را در آنجا مطرح و حل کند. اشتغال جوانان بارزترین مشکل است که همه با آن مواجه هستند، باید این مشکل را حل کند، مدرکها زیاد است، اما اشتغال نداریم. فقر را هم باید ریشهکن کند و به وضعیت آموزشی مدارس رسیدگی کند.»
از او پرسیدم تا چه اندازه برایش مهم است که نماینده مورد نظرش اصلاحطلب یا اصولگرا باشد و اصولاً این دو مولفه چه تعاریفی دارند، میگوید: «برایم مهم است که نماینده مورد نظرم اصلاحطلب یا اصولگرا باشد، اما هر دو جهت این اصلاحطلب و اصولگرا کارهایی انجام میدهند که هم مثبت است و هم منفی، اما به نظر من اصلاحطلب قطعاً بهتر است.»
علت اینکه چرا اصلاحطلبی بهتر است را از او جویا شدم: «به نظر من الان اصلاحطلبها بیشترین کار را در کشور انجام میدهند و به فکر مردم هستند تا اصولگراها.» از او سوال کردم در میان افراد مشهوری که او به اسم اصلاحطلبی آنها را میشناسد نام ببرد:«آقای رفسنجانی و آقای لاریجانی اصلاحطلب هستند.»
از سیاست بیزارم
«محدثه وکیلیان ملکی» ساکن تبریز، دانشآموز رشته تجربی و علاقهمند به مطالعات تاریخی است. او میگوید:«اگرچه رشته تجربی را انتخاب کردهام اما دوست دارم در کنار علوم آزمایشگاهی که رشته مورد علاقهام در دانشگاه است، مطالعات تاریخی هم داشته باشم.» از او سوال کردم که مهمترین اتفاق سیاسی دوران کودکیاش چه بوده است و چه کسی در آن سالها رئیسجمهوری ایران بوده است، میگوید: «در طول آن سالها خاتمی رئیسجمهوری ایران بوده است و از اتفاق دیگری خبری ندارم.»
در مورد انتخابات سوال کردم اینکه چه انتخاباتی در پیش است: «در اسفندماه انتخابات مجلس شورای اسلامی و انتخابات خبرگان برگزار میشود.» از احساس خود از اینکه رای اول خود را میدهد برای ما گفت: «احساس خوبی دارم، همین؛ دیگر احساس خاصی ندارم.» از نماینده مورد علاقهاش گفت، اینکه چه معیارهایی داشته باشد، بیوقفه جواب داد: «بر سر وعدههایی که میدهد صادق باشد.» هدف این بود که میزان اطلاعاتش در مورد آرایشهای سیاسی در ایران و در این انتخابات را جویا شوم؛ از او پرسیدم که اصلاحطلب و اصولگرا چه کسانی هستند. چندان علاقهای به طرح این گونه سوالات نداشت، بالاخره به جواب آمد و گفت: «نه، اصلاً اطلاعی در این مورد ندارم و از سیاست بیزارم.» پرسیدم چه تفاوتی بین رئیسجمهوری کنونی و احمدینژاد میبیند، انگار که میخواست به پرسشم پاسخ ندهد، ولی با منومن کردن گفت: «تفاوت خاصی احساس نمیکنم، فکر میکنم آنها در یک سطح هستند. مثلاً احمدینژاد بیشتر مشغول ساخت و ساز بود و روحانی جلوی تحریمها را گرفت.»
باید نمایندههای بیشتری
از اصولگرایان به مجلس بروند
«طاها اکبری» ساکن کرج و دانشجوی ترم اول رشته حسابداری و به کار فروشندگی مشغول است. طاها در میان کسانی که با آنها صحبت کردم، تنها کسی بود که دانشجو شده بود. از او درباره نحوه و روش انتخاب کاندیدای مورد نظرش پرسیدم: «برای من میزان تحصیلاتش بسیار مهم است. به هر حال این نماینده میخواهد با مردم روبهرو شود و از حق آنها دفاع کند.» او روش انتخاب یک نماینده را بسیار سخت دانست و گفت:«کار و مشکلات این اجازه را به من نمیدهد که بتوانم با فراغ بال و راحتی خاصی نماینده مورد نظرم را انتخاب کنم. در این مورد هم اطلاعرسانی خاصی وجود ندارد.
فقط از طریق شبکههای اجتماعی است که پیگیری میکنم.» وی تفکر اصولگرایی را برای کشور مفید دانست و بر این عقیده بود که باید نمایندههای بیشتری از اصولگرایان به مجلس بروند.» از او علت اینکه چرا باید اصولگرایان بیشتری وارد مجلس شوند را جویا شدم، گفت: «با اصولگرایی کشور به روال خود برمیگردد.» این برداشت از اصولگرایی سبب شد تا تعریفش از اصلاحطلبی را نیز بخواهم که اینگونه گفت: «اصلاحطلبی یعنی بخشی از امورات جامعه درست شود و بخشی دیگر نه.» نظراتش این انگیزه را به من داد تا از او بپرسم که این فهم از اصولگرایی را از کجا یاد گرفته است، که در جواب میگوید: «در این مورد نظری ندارم.»
جریانهای سیاسی را نمیشناسم
«نغمه محمدی» اهل کردستان است و در رشته تجربی مشغول به تحصیل است و قصد دارد در دانشگاه مدیریت بخواند و دلیل این انتخاب خود را مسائل شغلی و کاری عنوان کرد. از او به عنوان یک رایاولی پرسیدم چه احساسی دارد که در انتخابات شرکت میکند، میگوید: «طبعاً احساس خوبی دارم که برای اولین بار در سرنوشت کشورم مشارکت دارم.»
از او در مورد جریانهای سیاسی در داخل پرسیدم و بدون روتوش گفت: «اصلاً در مورد آنها شناختی ندارم.» در اینجا بود که مرعوب شدم، از او در مورد اینکه اصلاحطلب یا اصولگرا چه کسانی هستند پرسش کنم، اما ذوق داشتم این مورد را هم بپرسم: «نه اینها را نمیشناسم.» همین پاسخ سبب شد تا از این پرسش که کاندیدای مورد نظرش اصلاحطلب باشد یا اصولگرا، منصرف شوم. اما نتوانستم از کنار این سوال که نماینده منتخبش چه ویژگیهایی باید داشته باشد، بگذرم: «باید صادق باشد و وعده و وعید الکی ندهد و دروغ نگوید.»
امیدی نمیتوان به انتخابات داشت
«ابراهیم نعمتی» ساکن اردبیل و رشته کامپیوتر را در دبیرستان کاردانش گذرانده است. از شرکت کردنش در انتخابات پرسیدم که از همان ابتدا ساز مخالف زد و به ضرس قاطع میگفت که «رای نمیدهم.» از او دلیل رای ندادنش را پرسیدم: «برای من و همه همنسلان من چه تفاوتی دارد که رای بدهیم یا رای ندهیم.» خواستم او را از حالت کرختی و بیانگیزگی درآورم و او را از حاشیه به متن آورم، اما روی عقیدهاش پافشاری کرد و با قاطعیت تمام میگفت که«نه میدانم اصلاحطلب چیست و نه میدانم که اصولگرا چیست، برای من فرقی ندارد.» دل پری داشت و با گفتن این جمله اتمام حجت کرد: «زمانی که هر نمایندهای به مجلس میرود، تنها به نزدیکان خود میرسد، چه امیدی میتوان به انتخابات داشت.» مسائل مطرح شده مبنی بر عدم آگاهی یا شعور سیاسی در میان نسل چهارم انقلاب (رای اولیها) ما را برآن داشت تا به سراغ دو تن از کسانی که در حوزه فرهنگ و جامعه حرفی برای گفتن دارند برویم.
رای اولیها به گفتمانی رای میدهند که به رایشان باور تقنینی وجود داشته باشند نه تزئینی
«سیدجواد میری» جامعهشناس و عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در پاسخ به این سوال خبرنگار همدلی که چرا نسل چهارم انقلاب (رای اولیها) فاقد آگاهی از مسائل سیاسی و اجتماعی هستند یا اطلاعی از مناسبات سیاسی و انتخاباتی ندارند، میگوید این پدیده را در دو بعد میتوان تحلیل کرد: « بعد اول اینکه، نحیف شدن، سرکوب شدن و ضعیف شدن مطالبات و خواستهای مدنی نتیجهاش اینگونه خواهد بود که آگاهیهای جمعی به صورت یک میراث مشترک از یک نسلی به نسل دیگر نمیتواند انتقال پیدا کند. خود این انقطاع و گسست در نقل و انتقال میراث معنوی یا میراث سیاسی از نسلی به نسل دیگر را در جامعه ایران پدید آورده است.»
این استاد دانشگاه معتقد است که نسل چهارم انقلاب به گونهای در حالت دو قطبی قرار گرفته است: «به این معنا که یک قطبی یا طیفی از جوانان و نوجوانان به دنبال ایدهآلها و تعاریفی که حاکمیت از آگاهی سیاسی یا مشارکت سیاسی در قالب بسیج یا نیروهای بسیجی از آنان یاد کرد، در آن چارچوب خود را تعریف کردهاند و از سوی دیگر طیف وسیعی از مسائل سیاسی و از نگاههای حاکمیتی فاصله گرفتهاند و نوعی بیتفاوتی بنیادینی در اینها رشد کرده است.»
وی در پاسخ به این پرسش که بیتفاوتی این نسل به مباحث مطرح شده محصول چه چیزی میتواند باشد، اظهار داشت: «این بیتفاوتی محصول برداشت خود این نسل نیست، بلکه محصول سیاستزدگی و ناامیدی و بیتفاوتی است که نسل دوم (یعنی مادر و پدر او به عنوان نسل یا مثلاً نسل دوم و سوم)، به گونهای در محیطهای غیررسمی ایجاد کردهاند و دلیل آن هم ناکارآمدی و عدم مدیریت درست حاکمیت نسبت به مسئله جامعه مدنی بوده است.»
میری معتقد است که نهاد قدرت تغییر هندسی ایجاد میکند که این تغییر هندسی، مفهوم آگاهی سیاسی در جامعه ما را چند قطبی میکند: «زمانی که حاکمیت مسئله جامعه مدنی را یک مفهوم غیربومی تصور میکند و در برابر آن پادگفتمانیهایی را درست میکنند و این پادگفتمانها به جای اینکه شعور سیاسی یا آگاهی سیاسی را در جامعه به صورت بنیادین توسعه بدهند و نهادینه کنند، دست به یک تغییر هندسه میزنند و این تغییر هندسه موجب شده که مفهوم آگاهی سیاسی در جامعه ما یک مفهوم قطبی یا چند قطبی شود.» این پژوهشگر فلسفه در پاسخ به این سوال که با در نظر گرفتن تمامی شرایط موجود و خصوصیات این نسل، آنها به چه نحله یا طیف سیاسی رای میدهند، گفت: «آن چیزی که امروز آن را عدم آگاهی سیاسی نسل چهارم خطاب میکنیم، تنها یک وجهی نیست بلکه چند وجه مختلف دارد. این نسل به گفتمانی رای میدهد که رای آنها را تزئینی قلمداد نکند، به این معنا که این نسل میپسندد به او باور تقنینی داشته باشند نه تزئینی.»
غیر از ایام انتخابات
از جامعه سیاستزدایی میشود
اما «بیژن عبدالکریمی» استاد دانشگاه ناآگاهی نسل چهارم را متاثر از تحولات جهانی میداند. این استاد فلسفه معتقد است:«روند تحولات جهانی به سویی میرود که در واقع فرهنگ از سوی قدرتها جدی گرفته نمیشود. همه مراجع و منابع اصیل فرهنگی در حال خشک شدن هستند. روحانیون، والدین، روشنفکران مرجعیت گذشته را ندارند. دانشگاهها در سراسر جهان نمیتوانند خودآگاهی ایجاد کنند و تبدیل به علم آخور شدهاند، یعنی تنها صدور مدرک برای دستیابی به یک موقعیت اجتماعی.»
عبدالکریمی به عملکرد ضعیف و ضد فرهنگی و نوع آموزش در این مدارس اشاره میکند و میگوید: «مدارس در کشورهایی مثل ایران مانند یک هولوکاست عمل میکنند. یعنی دوازه سال عمر آنها را نابود میکنند و میسوزانند.» این عضو هیات علمی دانشگاه با طرح این نکته که در کشور ما غیر از ایام انتخابات، از جامعه سیاستزدایی میشود، اضافه میکند: «مصرفگرایی و جهانگرایی بورژوایی غلبه پیدا کرده است.
این مسئله جهانی است و تنها به ایران معطوف نیست. در واقع هیچ گونه خودآگاهی اجتماعی وجود ندارد و از طرف دیگر هیچ گونه نیروی نفی در جهان وجود ندارد. یعنی اگر روزگاری پرولتاریا طبقهای بود که میخواست جهان را نجات دهد و روشنفکران پیشآهنگ تودهها بودند، امروز هم پرولتاریا و هم روشنفکران آمبورژوازه شدهاند. (جهانبینی بورژوازی را قبول کردهاند) همه ایدئولوژیها، فلسفهها، نظامهای تئولوژیک وادیان اعتبار خود را از دست دادهاند.» در چنین جهانی اصلاً ایده وجود ندارد، جز مصرفگرایی و غرایز. بیتردید ما شاهد طغیان غرایز در این جامعه هستیم و خواهیم بود. زمانی که مقوله فرهنگ تنها به یک مقوله ابزاری تبدیل میشود و برخورد با فرهنگ پلیسی یا نظامی است، این مسائل بیش از پیش در حال رخ دادن است. وی معتقد است که این نسل در هر جایگاهی باشد باید آنها را جدی گرفت و در هر صورت با تربیت سیاسی آنها میتوانیم وضعیت مطلوب بیافرینیم.
اخبار انتخابات مجلس - همدلی/آیت وکیلیان ملکی