عمده هدف شکلگیری داعش انتقامگیری از ایران است
- مجموعه: اخبار سیاست خارجی
- تاریخ انتشار : دوشنبه, 30 -3443 03:25
در همین ارتباط سید باقر سخایی، سفیر پیشین ایران در امارات، قطر و تونس در گفتوگو با تابناک به بررسی مسائل یمن و نقش عربستان و امریکا در اوضاع این کشور پرداخته است.
امسال بیش از هر اسمی در ادبیات منطقه، نام داعش بر سر زبان ها جاری و منطقه با تحولات فراوانی روبهرو بود، به نحوی که هر روز انفجار و بمب گذاری های متعددی در کشورهای مختلف انجام می شد که در آن عده ای از مسلمانان به شهادت می رسیدند.
در این سال جنگ و کشتار در منطقه به اوج خود رسید. گروه های تروریستی در سوریه و عراق جولان می دادند. اوضاع یمن با بی ثباتی روبه رو شد. پادشاه عربستان فوت کرد. امریکایی ها به بهانه جنگ علیه داعش، ائتلاف تشکیل دادند و به عراق حمله هوایی می کردند.
در همین ارتباط، سید باقر سخایی سفیر پیشین ایران در امارات، قطر و تونس در گفت و گو با تابناک به بررسی مسائل یمن و نقش عربستان و امریکا در اوضاع این کشور پرداخته است.
با توجه به اینکه شما دو دوره در قطر سفیر بودید و هماکنون هم رئیس انجمن دوستی ایران و قطر هستید، نقش کشور قطر را در تحولات منطقه چگونه ارزیابی میکنید؟
کشور قطر همانند عربستان وهابی مذهب هستند، ولی تفاوتهای مهمی میان عربستان و قطر وجود دارد، وهابیگری قطر سختگیری کمتری در مقایسه با عربستان سعودی دارد. مثلاً در قطر منعی برای رانندگی زنان وجود ندارد و زنها به تنهایی سفر میکنند، در قطر پلیس دینی وجود ندارد.
این کشور سعی کرده در سیاست خارجی به گونهای رفتار کند که همواره نقش میانجی را در بین کشورها و گروههای متخاصم ایفا نماید، میانجیگری در لبنان یک نمونه آن بود. حتی جلسات محرمانه طالبان و آمریکاییها در دوحه تشکیل شده است. متأسفانه در سالهای اخیر به خصوص در یکی دو سال گذشته، این کشور از بیطرفی خارج و در قضایای سوریه، عراق، یمن مستقیم وارد معرکه شده است و گفته میشود مسجد جامع دوحه، محل تجمع شبهنظامیانی شده که برای جهاد به سوریه، عراق و یمن اعزام میشوند و در قضیه یمن همپیمان عربستان شد. تصور میکنم قطریها میخواهند جبران رویارویی خود در مصر با عربستان را بکنند.
چرا کشور قطر با توجه به ساختار موروثی که در آن وجود دارد آبستن حوادث شبیه یمن نمیشود؟
اولاً: قطر کشوری با اکثریت 4/3 جمعیت غیربومی یعنی از جمعیت حدود 5/1 میلیون نفری کشور قطر حدود 400 هزار نفر فقط قطری هستند بقیه از ملیتهای مختلف مانند هند، پاکستان، بنگلادش، تایلند فیلیپین ایران و چند کشور غربی مانند مصر، سودان، اردن، یمن، تونس و... و کشورهای اروپایی و آمریکایی، بنابراین ملتی که بتواند قیام کند در قطر وجود ندارد.
ثانیاً: از قبل درآمدهای سرشار نفتی جمعیت قطر از وضعیت زندگی مناسبی برخوردارند و در رفاه نسبی هستند.
ثالثاً: تروریسم و افراطگرایی زاییده استعمار غرب است و عمدتاً شامل کشورهایی میشود که حاضر به قبول سلطه غرب نیستند و لذا میبینید که کشورهای حوزه خلیج فارس علیرغم اینکه هیچ گونه میانهای با دمکراسی و مردمسالاری ندارند، هیچ گاه مورد هجمه غرب قرار نمیگیرند و قطر طبعاً از این موهبت نیز برخوردار است. جالب است که کشورهای خلیج فارس میگویند ما در سوریه با دیکتاتوری مبارزه میکنیم و غربیها هم برای آنها کف میزنند، انسان را یاد شعر معروف پروین اعتصامی شاعر پرآوازه ما میاندازد که میگوید:
سیر یک روز طعنه زد به پیاز که تو مسکین چقدر بدبویی؟
با توجه به نقش عربستان در تحولات اخیر یمن به نظر شما دلیل اصلی این کشور برای درگیری نظامی با کشور یمن چه بوده است؟
عربستان، با حمایت غرب و همکاری شورای همکاری خلیج فارس ابتدا سعی کرد مسیر نهضت را تغییر دهد، موفق نشد. سعی کرد با اختلافات داخلی بین شیعیان و ایجاد درگیری با سلفیها و تکفیریها این حرکت را متوقف کند باز هم توفیقی نیافت. لذا حمله هوایی به کشور فقیر یمن را که هیچ گونه خطری را متوجه کشورش نمیکرد آغاز کرد. عربستان به بهانه واهی حمایت ایران از مردم یمن این جمله را آغاز کرد، در حالی که خودش میداند ایران فقط حمایت معنوی از یمن میکند و تاکنون نتوانستند دلیلی بر مداخله ایران بیابند. واقعیت این است که عربستان در قضیه سوریه، عراق، لبنان از دست جمهوری اسلامی ایران بسیار عصبانی است و حتی با این تعبیر که باید سر افعی را قطع کرد، میخواهد از ایران انتقام بگیرد به ویژه که دید آمریکا دو سال قبل حاضر به حمله هوایی به سوریه نشد، و نقشه عربستان برای سقوط بشار اسد به شکست انجامید، در عراق هم سعی کرد عوامل خود را به قدرت برساند، موفق نشد و در لبنان هم نتوانست علیرغم هزینههای زیادی که کرده بود توفیق لازم را به دست نیاورد. لذا به یمن حمله کرد، این پوست خربزه را غربیها و همسایگان او به ویژه مصر و ترکیه زیر پای او گذاشتند. نشریه فارن پایسی نوشت: تحلیلگران مستقل با پیشبینی رهبر ایران به شکست نظامی عربستان در یمن موافقند و یمن یه ویتنام عربستان تبدیل خواهد شد.
به نظر من، تعبیر مقام معظم رهبری بسیار دقیق است که فرمودند نیروهای جوان بیتدبیر این تصمیم غیرعاقلانه را گرفتند.
آیا این خطر وجود دارد که داعش به مرزهای ایران نیز نزدیک شود؟
تصور من این است که عمده هدف غرب و کشورهای منطقه، انتقامگیری از ایران است. چون غربیها و کشورهای مرتجع منطقه، روی دیدن ایران قدرتمند را ندارند. لذا از ابتدای پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی با انواع ضربهها وارد مبارزه با نظام اسلامی شدند. مانند تجزیه طلبیها، ترور شخصیتها، دامن زدن به اختلافات داخلی، کودتاها و... نتوانستند نتیجه لازم را به دست آورند، دیدند تهدید نظامی هم جواب نمیدهد. پس چه باید بکنند! باید از این ولیده جدید خود که از تعصب کوری هم برخوردار است و با اعمال وحشیانه خود در لباس اسلام ضمن ایجاد رعب و وحشت، داعیه تشکیل خلافت اسلامی هم دارد، استفاده نمایند.
این گروه دارند خوابی را که رشید رضا شاگرد محمد عبده برای تشکیل خلافت اسلامی به مرکزیت موصل دیده بود تعبیر میکنند.
رشید رضا این آرزو را در دل داشت که کاش روزی خلافت اسلامی احیا شود، چون از استانبول، بغداد، دمشق، کوفه و مدینه (5 دارالخلافه تاریخی مسلمانان) نا امید بود. میگفت خلافت باید در یک منطقه بینابین شبه جزیره عربستان و آناتولی (قسمت آسیایی ترکیه) که در آنجا عربها، کردها، ترکها در کنار هم زندگی میکنند باشد. لذا موصل را که محل وصل آنهاست را پیشنهاد میکند. میبینیم که داعشی ها موصل را به عنوان مرکز خلافت انتخاب میکنند و در نقشه خود علاوه بر سرزمین شام (سوریه، لبنان و اردن)، مکه و مدینه را هم جا دادهاند یعنی مشابه همان نقشهای که رژیم صهیونیستی نقشه نیل تا فرات را داشت که علیرغم حمایتهای بیچون و چرای غرب به ویژه آمریکا، نه تنها به رویایش دست نیافت، بلکه مجبور شد به دور خود دیواری بکشد. پس نزدیک شدن به مرزهای جمهوری اسلامی ایران یکی از اهداف راهبردی آنهاست.
آیا شما احتمال میدهید بعد از یمن ممکن است این اتفاق برای یکی دیگر کشورهای عربی نیز اتفاق بیفتد؟
جواب: به نظر من همان گونه که اشاره کردم غربیها خواب سنگینی برای خانواده خاورمیانه دیدهاند. تجزیه عراق، سوریه، حتی عربستان، چون آنها برای امنیت اسرائیل به فکر خاورمیانهای هستند که متشکل از چند کشور کوچک غیر قدرتمند که هیچگونه تهدیدی برای اسرائیل نباشد.
قطعاً با تقویت داعش در لیبی، مصر را درگیر میکنند، با تقویت آنها در سوریه، لبنان بهویژه حزبا... را تهدید میکنند و اردن نیز از جمله مطامع داعشیهاست ـ در فلسطین هم با تقویت آنها جنگ داخلی را بهراه میاندازند و آنها را سرگرم خود میکنند. با قرار دادن داعش در کنار ترکیه، این کشور را که خود یکی از حامیان داعش و گروههای تکفیری است، دردسر جدیدی برای آن کشور ایجاد خواهند کرد تا خطری برای اسرائیل نباشد. بدین ترتیب هم اروپا از نیروهای اسلامیگرای تکفیری خالی میشود و هم خاورمیانه دچار بحران دراز مدت میگردد. به تعبیر یکی از عزیزان، خاورمیانه را حسابی شخم میزنند تا یک خاورمیانه جدید، با کشورهای کوچک تازه استقلال یافته و بیثبات با یک اسرائیل باثبات بماند.
به نظر شما تا کی شاهد این نوع تروریسم و افراطگرایی در منطقه خواهیم بود؟
جملهای را به انگلیسیها نسبت میدهند و آن اینکه تفرقه بینداز و حکومت کن. غربیها از این حربه به عنوان یکی از ابزار سیاست خارجی استفاده میکنند. حکومتهای استبدادی هم از این حربه برای پیشبرد سیاست داخلی استفاده میکنند. آیا میتوان برای این مسأله تاریخ تعیین کرد؟ برای تفرقه اندازی چه باید کرد، باید از اعتقادات و باورهای مردم بهرهبرداری کرد. چه کسی است که نداند افراطگرایی و تروریسم را دستگاههای جاسوسی غرب در خاورمیانه ایجاد کردهاند. یکی از مقامات پاکستان میگفت: گروه طالبان با نقشه انگلیس و پول دو کشور ثروتمند خلیج فارس امارات و عربستان شکل گرفت و پاکستان درد زایمان آن را تحمل کرده و میکند. پس تا استثمار و منافع استکباری مطرح است افراطگرایی هم هست.
اخبار سیاست خارجی - تابناک