سرنوشت تلخ مسافرکوچولوی ایرباس 300
- مجموعه: اخبار حوادث
- تاریخ انتشار : دوشنبه, 30 -3443 03:25
اخبار حوادث - همه سرنشینان هواپیما نگران حال این کودک بودند
سرنوشت تلخ مسافرکوچولوی ایرباس 300
هنوز دقایقی از بامداد چهارشنبه 20 فروردینماه سال جاری نگذشته بود که «مروهکوچولو» در هواپیما به تپش قلب و تنگی نفس افتاد. هر هفت عضو خانواده و 95 سرنشین این پرواز نگران حال «مروهکوچولو» شدند.
لحظات به سختی و با سرعت سپری میشد، مهمانداران و حتی خلبان بهتزده شده بودند. صدای خسخس تنفس «مروه» بیشتر و بیشتر میشد. بلافاصله مهمانداران کپسول اکسیژن را به «مروهکوچولو» رساندند اما شرایط بسیار وخیم بود. خلبان که میدید مسافرکوچولویش با مرگ دستوپنجه نرم میکند با نگرانی تصمیم به فرود اضطراری گرفت.
48 دقیقه بامداد چهارشنبه بود که خلبان با شماره 70-10 مسیر هوایی زاهدان به تهران، از برج مراقبت کرمان اجازه فرود اضطراری کرد، اما «عبدالحکیم» پدر 23 ساله که بغض و بهت بر وجودش نشسته بود خواستار ادامه پرواز به سمت تهران شد تا هرچه زودتر «مروهکوچولو» در یکی از بیمارستانهای پایتخت بستری شود اما خیلی دیر شده بود و هر لحظه حال «مروه» وخیمتر میشد.
کاپیتان هواپیما با احساس وظیفه و نگرانی تصمیم گرفت هر چهزودتر در فرودگاه بینالمللی کرمان فرود اضطراری کند تا بلکه «مروهکوچولو» تحت نظر پزشک از شرایط وخیم نجات پیدا کند. ادامه پرواز امکانپذیر نبود و همه مسافران وقتی شنیدند هواپیما باید در کرمان فرود اضطراری کند بهخاطر «مروهکوچولو» بهجای ناراحتی لبخند رضایت زدند، همه میخواستند این کوچولوی دوست داشتنی زنده بماند.
هواپیما در فرودگاه کرمان بهزمین نشست و «مروهکوچولو» با مادر و مادربزرگش توسط اورژانس به بیمارستان افضلیپور منتقل شدند. با این حال هر هفت عضو خانواده در فرودگاه کرمان پیاده و برای نجات جان «مروه کوچولو» ثانیهشماری کردند. خلبان و مهمانداران به همراه سرنشینان این پرواز نیز منتظر سلامتی «مروه» بودند که متأسفانه خبر رسید دختربچه 9 ماهه تسلیم سرنوشت شده و بهکام مرگ فرو رفته است. ساعت یک و 40 دقیقه بامداد بود که هواپیمای ایرباس300 در حالی که ماتم برچهره مسافرانش نشسته بود فرودگاه بینالمللی کرمان را به مقصد فرودگاه مهرآباد تهران ترک کرد.
«عبدالحکیم» پدر «مروه آذربویه» در مصاحبه با خبرنگار شوک گفت: مروه در سیام تیرماه سال 92 در زاهدان متولد شد، وی تنها بچهمان بود. مدت هفت ماه میشود که در یک شرکت کار پرداز هستم و زندگی ساده و آرامی داریم و مروه نیز هیچ مشکلی نداشت اما دو هفته پیش بود که «مروه» دائم بیقراری و ناآرامی میکرد. وقتی دکتر سلیمانی پزشک معالجش برای نخستین بار اعلام کرد «مروه» دچار بیماری آسم شده است باورش برایمان سخت بود. آن زمان صحبت از بیماری قلبی نبود! و تصور داشتیم همین بیماری آسم است که باید کنترل شود. این پدر جوان در ادامه گفت: چند روز بعد از معالجه و درمان، حال «مروه» بدتر شد. تصمیم گرفتیم وی را به یکی از بیمارستانها ببریم.
وقتی دکتر سوادکوهی متخصص قلب کودکان تشخیص داد دختر کوچکمان بیماری قلبی نیز دارد و هرچه زودتر باید وی را به یکی از بیمارستانهای تهران انتقال دهیم، خیلی زود با خانواده بلیت هواپیما گرفتیم و راهی تهران شدیم. هنوز دقایقی از پرواز نگذشته بود که حال «مروه کوچولو» بدتر شد و همه مسافران و مهمانداران بخصوص خلبان در فکر سلامت دخترمان بودند. خلبان وقتی تصمیمگرفت در فرودگاه بینالمللی کرمان فرود اضطراری کند من اصرار داشتم زودتر به تهران برود و فرود اضطراری نکند تا شاید در تهران بتوانم وی را معالجه کنم.
البته خواست خدا بود و از همه بخصوص مهمانداران، خلبان، مسافران، اورژانس و عوامل فرودگاه بینالمللی کرمان و بیمارستان که سعی و تلاش داشتند به ما کمک کنند سپاسگزارم. انگار خدا تصمیم داشت من و همسرم امتحان سختی را پشت سر بگذاریم.
اخبار حوادث - روزنامه ایران