شهادت علیه مادر در دادگاه جنایی



  اخبارحوادث,خبرهای  حوادث , حوادث روز

زن جوان متهم است که ١٠‌سال پیش با همدستی برادرش، دختر ناتنی‌اش را خفه کرده است

به گزارش شهروند؛زن جوانی که متهم است ١٠‌سال پیش با همدستی برادرش، دختر ناتنی خود را پس از شکنجه به قتل رسانده است، صبح دیروز در نخستین جلسه دادگاه خود منکر جنایت شد. این زن در دادگاه جنایی مدعی شد که شوهرش و مادر اصلی مقتول، دست به این جنایت زده‌اند. این درحالی است که پدر مقتول از دادگاه ١٠روز مهلت خواست تا بتواند درخواست اصلی خود را اعلام کند.

 

پس از گذشت ١٠سال، جلسه محاکمه خواهر و برادری که متهم به قتل دختر ١٦ساله هستند، برگزار شد. این زن به همراه برادرش، با شهادت پسر ٦ساله‌اش متهم به قتل دختر ناتنی‌اش شناخته شده بود. دراین مدت، به دلیل عدم پیگیری پدر مقتول مبنی بر ارایه درخواستش و همچنین نقص تحقیقات، جلسه محاکمه برگزار نشده بود تا این‌که صبح دیروز نخستین جلسه رسیدگی به این پرونده درشعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد.

 

قتل دخترجوان روی تخت اتاقش

ماجرای این پرونده به ١٠‌سال پیش یعنی روز ١٥ اردیبهشت ‌سال ٨٦ برمی‌گردد. روزی که مرد میانسالی با پلیس تماس گرفت و اعلام کرد دخترش را به قتل رسانده‌اند. مأموران پلیس شهر ری نیز بلافاصله برای بررسی موضوع راهی محل حادثه شدند. آنها پس از حضور درمحل با جسد دختر ١٦ساله‌ای به نام نیره روبه‌رو شدند که پس از ضرب و جرح، روی تخت اتاقش خفه شده بود. پدر میانسال این دختر که به شدت اشک می‌ریخت، به مأموران گفت: «دخترم را همسر دومم به قتل رسانده است. از وقتی دخترم سه‌ساله و پسر ٤و نیم‌ساله شدند، از همسرم طلاق گرفتم و با ثریا ازدواج کردم، ولی ثریا مرتب فرزندانم را اذیت می‌کرد و آنها را شکنجه می‌داد تا این‌که امروز وقتی به خانه برگشتم، متوجه شدم که ثریا درحالی ‌که با نیره درخانه تنها بوده، دخترم را کشته است.»

 

بلافاصله زن جوان دستگیر شد، ولی منکر اتهام قتل شد. در ادامه مأموران پلیس پس از بررسی خانه، داخل کمد، پسربچه ٦ساله‌ای را پیدا کردند که در آنجا پنهان شده بود. بلافاصله مشخص شد که این پسربچه، پسر اصلی ثریاست که از ترس داخل کمد پنهان شده است.

 

فاش‌شدن راز جنایت

این پسربچه که به شدت ترسیده بود، راز این جنایت را فاش کرد. او به مأموران گفت: «صبح زود وقتی پدرم از خانه بیرون رفت، مادرم با برادرم درگیر شد. برادرم از خانه بیرون رفت که دایی‌ام به خانه‌مان آمد. دقایقی نگذشته بود که دیدم، مادرم و دایی‌ام به اتاق نیره رفته‌اند و مادرم پاهای نیره را گرفته؛ دایی‌ام هم داشت چیزی مثل قرص را به زور به خواهرم می‌خوراند. درنهایت هم با یک بالشت او را خفه کردند. من هم از ترسم به کمد پناه بردم.»

 

بازداشت دومین مظنون

با اظهارات این پسر، زن جوان بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت و برادرش نیز ازسوی پلیس بازداشت شد. این مرد در بازجویی‌ها قتل را انکار کرد و گفت که زمان جنایت درمحل کارش بوده است. ازطرفی زن جوان نیز به قتل اعتراف نکرد، ولی اظهارات ضدونقیضی را پیش‌روی پلیس قرار داد. یک‌بار قتل را به گردن برادرش انداخت و بار دیگر نیز ادعا کرد که نمی‌داند چه کسی دست به این جنایت زده است. با وجود این انکارها، به دلیل مدارک و شواهدی که علیه این خواهر و برادر بود، پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. قضات دادگاه کیفری با بررسی پرونده، به دلیل وجود برخی نواقص و عدم پیگیری پدر مقتول دراین سال‌ها، پرونده را بار دیگر به دادسرا فرستادند. این‌بار پس از رفع نواقص پرونده روی میز قضات شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت.

 

در دادگاه

صبح دیروز پس از گذشت ١٠ سال، جلسه محاکمه این خواهر و برادر درشعبه دهم برگزار شد. در ابتدای این جلسه، کیفرخواست قرائت شد. در ادامه پدر مقتول که به گفته خودش تا الان ٤بار ازدواج کرده و صاحب ١٥ فرزند است، درجایگاه ایستاد و از هیأت قضائی خواست تا به او مهلت ١٠روزه بدهند تا بتواند دراین‌باره تصمیم‌گیری کند، اما در ادامه گفت که فعلا هرچه قانون بگوید، قبول می‌کند ولی ممکن است تصمیمش تا ١٠روز دیگر تغییر کند. پس از آن مادر مقتول نیز درجایگاه ایستاد و خواستار قصاص متهمان شد.

 

در ادامه زن ٤٥ساله درجایگاه ایستاد و درمقابل تفهیم اتهامش گفت: «اتهام قتل را قبول ندارم. آن زمان شوهرم مرا خیلی شکنجه می‌کرد. کتکم می‌زد و هر روز سروصورتم کبود بود. من اصلا آدمی نبودم که بخواهم دست روی کسی بلند کنم. هیچ‌وقت بچه‌هایم را کتک نزدم. این شوهرم بود که هر روز همه ما را کتک می‌زد و زندگیمان را سیاه کرده بود. روز حادثه هم شوهرم مرا کتک زد و من غرق درخون شدم. به حمام رفتم که بعدا متوجه شدم نیره را کشته‌اند. من خبر ندارم چه کسی او را به قتل رسانده است، ولی حدس می‌زنم که شوهرم یا مادر نیره او را کشته باشند. در هرصورت من قاتل نیستم. برادرم هم آن روز درمحل کارش یعنی نانوایی بود و به خانه ما نیامده بود.»

 

در ادامه برادر ٣٣ساله این زن نیز به قاضی گفت: «روز حادثه من اصلا به خانه خواهرم نرفتم. در کل من زیاد به خانه آنها نمی‌رفتم. فقط سه، چهارماه یک‌بار به خانه‌اش می‌رفتم. من تازه دو روز بعد بود که ازطریق برادرم متوجه شدم که نیره کشته شده است. خیلی هم ناراحت شدم. روز چهلم بود که به خانه خواهرم رفتم تا تسلیت بگویم، چون کار داشتم و وقت نمی‌کردم به خانه آنها بروم.»

 

دراین لحظه قاضی از برادر بزرگ مقتول خواست که درجایگاه بایستد. این پسر ٢٦ساله نیز با تشریح ماجرای روز حادثه به هیأت قضائی گفت: «آن روز صبح زود بود که نامادری‌ام یک آجر به سمتم پرتاب کرد تا از خواب بیدارم کند. خیلی از دستش عصبانی شدم. در کل او ما را همیشه کتک می‌زد. آن روز می‌خواستم من هم بروم و کتکش بزنم که خواهرم مانعم شد. برای همین پیش دوستانم رفتم و با هم به استخر رفتیم. وقتی برگشتم، دیدم پلیس و آمبولانس دم درخانه‌مان است و تازه متوجه شدم که خواهرم کشته شده است. من مطمئن هستم که نامادری‌ام خواهرم را کشت، چون همیشه ما را شکنجه می‌داد.»

 

در ادامه پسر اصلی ثریا که حالا ١٦‌سال سن دارد و روز حادثه شاهد قتل بود، درجایگاه ایستاد. او گفت که درحضور مادر و دایی‌اش نمی‌تواند صحبت کند. به همین دلیل قاضی از مأموران خواست دومتهم را به بیرون از دادگاه منتقل کنند. دراین لحظه پسرنوجوان همان صحبت‌های قبلی‌اش را تکرار کرد و گفت: «آن روز وقتی برادرم از خانه بیرون رفت، دایی‌ام آمد. من و دایی با هم به خرید رفتیم. وقتی برگشتیم، ساعتی بعد می‌خواستم پیش نیره بروم که دیدم در اتاقش مادرم و دایی‌ام نشسته‌اند.

 

آن لحظه داشتند با هم صحبت می‌کردند ولی دقایقی بعد دیدم که خواهرم را خفه کردند و خواهرم دست و پا می‌زد. آنها وقتی مرا دیدند، گفتند برو بیرون وگرنه تو را هم می‌کشیم. من هم از ترسم داخل کمد پنهان شدم تا این‌که خوابم برد. بعد از آن، مأموران پلیس مرا پیدا کردند و وقتی از داخل کمد بیرون آمدم، دیدم پدرم به سرش می‌زند و گریه می‌کند. تازه متوجه شدم که خواهرم کشته شده است.» درپایان نیز پس از دفاعیات وکلای متهمان، هیأت قضائی وارد شور شدند تا رأی نهایی دراین‌باره را صادر کنند.

 

کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------