فهم اصولگرايانه از نظارت استصوابي
- مجموعه: اخبار سیاسی و اجتماعی
- تاریخ انتشار : دوشنبه, 30 -3443 03:25
آقاي رسايي در گفتوگوبافارس درتاييد نظارت استصوابي مثال جالبي ميزنند كه نوع نگاه آنها رابه راي مردم – بخوانيد حق الناس – نشان مي دهد. نگاهي كه درآن مردم را با دختراني كه قرار است شوهر كنند و خانواده براي آنها تصميم ميگيرد و همچنين كودكان دبستاني ودانشآموزان مدرسه همتراز گرفته است.
آقاي رسايي گفتند: «زمانی که بوفه مدرسه ساندویچهای مختلف با طعمهای مختلف رانامزد میکندتا دانشآموزان آنها را انتخاب کنند، حتماً سیستم مدیریت مدرسه نظارتی بر بوفه مدرسه میگذارد تا ساندویچ فاسدی در برابر انتخاب دانشآموزان قرار نگیرد،اگراین سیستم وجود نداشته باشد وادعا کند که دانشآموزان خودشان باید ساندویچ را انتخاب کنند، والدین دانشآموزان حتماً به آن مدیریت اعتراض میکنند که چرا نظارت نکردی و اجازه دادی یک ساندویچ فاسد درمعرض انتخاب فرزندان ما قرار گیرد.»
مشكل اصلي اصولگرايي(خصوصا از جنس پايداري)همين نوع نگاه به جايگاه راي و نظر مردم است. آنها مردم را تنها مخير به انتخاب اين «ساندويچ» يا آن «ساندويچ» ميدانند.ملتي كه در نگاه آنها،آنقدر صغير است كه بايد برايش تصميم گرفت.اين وسط شماهم دنبال اين نگرديدكه چه شد آن گفتماني كه از«ملت رشيد»و«ملت بزرگ»ايران سخن مي گفت. به دنبال اين نباشيم كه عقل وخردجمعي مردم ايران آنقدرفهيم وبزرگ است كه سره را ازناسره تشخيص داده وميدهد.
مشكل دراين نوع نگاه است. نگاهي كه متوجه نميشودحدانتخاب مردم ايران بالاتر ازاين است كه آن را با «ساندويچ خريدن» قياس كنيم.
بعدازداخل اين استدلال حق نظارت آنهم به شكل استصوابي آن را بيرون بكشيم. بايد به آقاي رسايي گفت مردم درانتخابات قرارنيست«ساندويچ بخرند»كه شما برايشان تعيين كنيدكدامشان فاسد و كدامشان غيرفاسداست.مساله اين است كه مردم قرار است«مديران مدرسه راانتخاب كنند».محل نزاع دقيقا اينجاست كه در باوربرخي اساسا نميگنجد مردم بخواهند،- يا بتوانند- مدير،ناظم ومعلمان مدرسه راخودشان انتخاب كنند.
به باورآنها، مردم دانشآموزاني هستند كه نهايت حق انتخابشان اين است كه از «بوفه مدرسه خريد كنند». اين خريد هم دردايره سلايق وعلائق مسئول بوفه كه تحت مديريت مدير و ناظم مدرسه است محدود ميشود. بحث اما اينجاست كه مدل حقيقي و صحيح اين است كه دانشآموزان آن مدرسه حق انتخاب همه اركان مدرسه را دارا هستند و اين حق را قانون اساسي و پيش از آن خدا به آنها واگذار كرده است. قانون اساسی جمهوری اسلامی دراصل پنجاه و ششم درخصوص منشأ حاکمیت می گوید: «حاکمیت مطلق بر جهان وانسان از آن خداست وهم او انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است.هیچ کس نمی تواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا درخدمت منافع فرد یا گروهی خاص قراردهد»
اگرقرارباشد با همان زبان به آقاي رسايي پاسخ داد بايد گفت كه باور كنيدملت فهم تشخيص سانديچ فاسد از غيرفاسد را هم دارند. وقتي همه جور ساندويچي در بوفه همان مدرسه فرضي عرضه شود، دانشآموز به راحتي ميتواند با مقايسه آنها فاسد راازغيرفاسد تشخيص دهدوچه بسا گاها بشود دربوفه غذهاي فاسد ارائه كرد اما دانشآموز از سرناچار مجبور باشد، غذاي فاسد و يا نامرغوب را خريداري كند.
بااين همه به باور من نميتوان در مقام حرف مردم را «كريم»،»فهيم»و«بزرگ»خطاب كنيم و درمقام عمل آنها را درمرتبه يك «صغير» نشانده و برايشان تصميم بگيرم.باوركنيم كه ملت ايران ابتداَ اين حق را دارد كه حاكمان و نمايندگانش راخودش تعيين كند.بپذبريم كه مردم ايران ميتوانند وفهم اين را دارند كه ناظم ومسول بوفه درستي را انتخاب كنند كه خدمتگذار آنها باشند، به اين ترتيب نيازي نيست حتي نگران ساندويچهاي فاسد بود.
...بعدازداخل اين استدلال حق نظارت آنهم به شكل استصوابي آن را بيرون بكشيم. بايد به آقاي رسايي گفت مردم درانتخابات قرارنيست«ساندويچ بخرند»كه شما برايشان تعيين كنيدكدامشان فاسد و كدامشان غيرفاسداست.مسئله اين است كه مردم قرار است«مديران مدرسه راانتخاب كنند».محل نزاع دقيقا اينجاست كه در باوربرخي اساسا نميگنجد مردم بخواهند،- يا بتوانند- مدير،ناظم ومعلمان مدرسه راخودشان انتخاب كنند. به باورآنها، مردم دانشآموزاني هستند كه نهايت حق انتخابشان اين است كه از «بوفه مدرسه خريد كنند». اين خريد هم دردايره سلايق وعلائق مسئول بوفه كه تحت مديريت مدير و ناظم مدرسه است محدود ميشود.
بحث اما اينجاست كه مدل حقيقي و صحيح اين است كه دانشآموزان آن مدرسه حق انتخاب همه اركان مدرسه را دارا هستند و اين حق را قانون اساسي و پيش از آن خدا به آنها واگذار كرده است. قانون اساسی جمهوری اسلامی دراصل پنجاه و ششم درخصوص منشأ حاکمیت می گوید: «حاکمیت مطلق بر جهان وانسان از آن خداست وهم او انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است.هیچکس نمی تواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا درخدمت منافع فرد یا گروهی خاص قراردهد»
اگرقرارباشد با همان زبان به آقاي رسايي پاسخ داد بايد گفت كه باور كنيدملت فهم تشخيص ساندويچ فاسد از غيرفاسد را هم دارند. وقتي همه جور ساندويچي در بوفه همان مدرسه فرضي عرضه شود، دانشآموز به راحتي ميتواند با مقايسه آنها فاسد راازغيرفاسد تشخيص دهدوچه بسا گاهي بشود دربوفه غذاهاي فاسد ارائه كرد اما دانشآموز از سرناچار مجبور باشد، غذاي فاسد و يا نامرغوب را خريداري كند. بااين همه به باور من نميتوان در مقام حرف مردم را «كريم»،»فهيم»و«بزرگ»خطاب كنيم و درمقام عمل در قدرت تشخيص آنان ترديد كنيم.باوركنيم كه ملت ايران ابتداَ اين حق را دارد كه حاكمان و نمايندگانش راخودش تعيين كند.بپذيريم كه مردم ايران ميتوانند وفهم اين را دارند كه ناظم ومسئول بوفه درستي را انتخاب كنند كه خدمتگزار آنها باشند، به اين ترتيب نيازي نيست حتي نگران ساندويچهاي فاسد بود.
اخبارسیاسی - قانون