آخرین اخبار سیاسی

اخبار،اخبار جدید،اخبار روز

آخرین خبرها از حکم اعدام توماج صالحی از زبان وکیلش

امیر رئیسیان، وکیل توماج صالحی فرایند پرونده این خواننده را توضیح داده. آقای رئیسیان می‌گوید حتی اگر دادگاه بدوی بر رأیش اصرار کند، باز حکم…

شاه عباس و شیخ حسن؛ مقایسه دو استراتژی



اخبار,اخبارسیاسی,حسن  روحانی

با تایید طرح مجلس درباره اجرای برجام توسط شورای نگهبان، پرونده هسته‌ای ایران به ایستگاه آخر رسید و بدینسان دولت می‌تواند طرح برجام را اجرایی کند و از فرجام خوش مذاکرات هسته‌ای خوشحال باشد. گرچه این موفقیت حاصل تغییر در سیاست‌های طرفین مذاکره به خصوص ایران و آمریکا بود اما کمتر به جنبه روان‌شناختی عوامل کلیدی تصمیم‌گیر در فرایند توافق هسته‌ای پرداخته شده است.

 در این نوشته سعی بر آن است از طریق مقایسه سیاست‌های شاه‌عباس کبیر با سیاست‌های رییس‌جمهور حسن روحانی به نقش روحیات رهبران سیاسی در تصمیم‌گیری‌ها و سیاست‌گذاری حکومت‌ها پرداخته شود.

1.    هنگامی که شاه‌عباس به قدرت رسید ایران دستخوش هرج و مرج و تعرض بیگانگان بود. ازبک‌ها از شرق و عثمانی از غرب بخش‌هایی از خاک ایران را اشغال کرده بودند. اوضاع داخل هم چندان بسامان نبود و فرماندهان ارتش مرتب علیه شاه توطئه می‌کردند.

 

شاه‌عباس که می‌دید توان مقابله همزمان با ازبک و عثمانی را ندارد بناچار با عثمانی توافق‌نامه‌ای را امضا کرد که به موجب آن بخش‌هایی از خاک ایران در آذربایجان و کردستان و شروان و گرجستان در اختیار عثمانی قرار می‌گرفت و از طرفی ایران متعهد می‌شد که جلوی سب خلفای راشدین را در کشور بگیرد. پس از آن وی به جنگ ازبک‌ها رفت و رقیب چموش را که مدت‌ها بخش‌های شرقی ایران در اختیار وی بود به سختی شکست داد. پس از این پیروزی بود که شاه عباس با برادران آن شرلی آشنا گردید و به ازای امتیازاتی مقرر گردید آن‌ها نحوه ساخت توپ را به ایران آموزش دهند. بدینسان سپاه ایران نقطه ضعف اصلی خود نسبت به سپاه عثمانی را پوشش داد و عازم جنگ با آن‌ها گردید. در نتیجه نه تنها بخش‌های اشغال شده از خاک ایران آزاد گردید که دشمن غربی ناچار به پرداخت غرامت به ایران شد.

 

آنچه در روند طی‌شده عبرت‌آموز است مصلحت‌اندیشی شاه‌عباس و معامله او بر سر دو رکن مهم مملکت یعنی خاک و مذهب رسمی کشور بود که یکی در واگذاری تبریز متبلور شد و دیگری در پذیرش دشنام ندادن به خلفا. باید توجه داشت که سنی‌ستیزی رکن هویت ایران صفوی و عامل اصلی اتحاد ایران و تشکیل حکومت صفویان توسط شاه اسماعیل بود. حتی شاه‌عباس خود را «کلب آستان علی» می‌نامید که از نشان شیعه‌گری افراطی وی حداقل در کلام بود. پرواضح است که در چنان شرایطی چقدر علمای شیعی زمان وی و عامه مردم مخالف این اقدام وی بوده‌اند. شاه عباس می‌توانست سوار بر احساسات مردم شده و خود را در قامت یک قهرمان ملی و مذهبی نشان داده و پرچم مبارزه با دشمن سنی را برافرازد و چند صباحی سرمایه کشور را مصروف جنگ نماید و سرانجام با قبول شکست سنگین خودش و کشور را نابود سازد. اما وی نخواست قهرمان‌بازی کند و در کانون توجه قرار گیرد و در عوض راه عقل و خرد را در پیش گرفت بر خلاف شاه‌سلطان حسین که در نقطه مقابل وی حرکت کرد و موجبات سقوط سلسله را فراهم نمود.

2.    نزدیک به ۴۰۰ سال پس از دوران شاه‌عباس، ایران تمام‌قد درگیر مناقشه هسته‌ای گردید و اکنون که مذاکرات اتمی به اتمام رسیده‌است راحت‌تر می‌توان از مخمصه‌ای که ایران اسیر آن بود صحبت کرد. روحانی در حالی سکان هدایت کشور را در دست گرفت که تحریم‌های فلج‌کننده، بنیان اقتصاد کشور را نشانه رفته بود و نابسامانی اقتصادی کشور را مستعد نابسامانی اجتماعی کرده بود. از طرفی دشمن ددمنشی با نام داعش در مرزهای غربی ایران ظهور پیدا کرده و متحدین ایران در وضعیت مناسبی در منطقه قرار نداشتند چنانچه سید حسن نصرالله گفته بود ممکن است فراخوان جهاد عمومی دهد و اسد نیز اخیرا اعلام کرده بود ارتش سوریه با کمبود نیروی انسانی مواجه است. کشورهای سنی منطقه نیز به طرز  آشکاری دشمنی خود با ایران را افزایش داده و آمریکایی‌ها نیز به روال چند سال گذشته همیشه گزینه نظامی را روی میز داشتند.

 

در همین اثنی کاهش قیمت نفت در بازارهای جهانی فشار را بر اقتصاد نفتی ایران بیشتر کرده بود. اما روحانی فرصتی نیز پیش روی خود می‌دید و آن اعلام مدبرانه نرمش قهرمانانه از سوی رهبر انقلاب بود. روحانی در شرایطی پا به عرصه مذاکرات هسته‌ای گذاشت که به قول عراقچی ایران اصلا در شرایط خوبی نبود و به قول امیر محبیان باید تلاش می‌کرده تا گل کمتری بخورد. از طرفی عده‌ای که خود از حامیان سیاست‌های دولت‌ قبل بودند که ایران را در این مخمصه دچار کرده بود سرسختانه حتی مخالف مذاکره بودند چه برسد به اینکه در این مذاکره روحانی بخواهد امتیاز هم بدهد. کاسبان تحریم به قول روحانی ترجیحشان این بود که کشور کورکورانه به مقابله یک تنه با دنیا برخیزد و در خلال مذاکرات نیز از هر فرصتی برای دمیدن در آتش دشمنی بین ایران و کشورهایی که متسقیم و غیرمستقیم در مذاکرات در برابر ایران قرارداشتند فروگزار نکردند.

 

یکبار دولت را به خاطر سفر اردوغان به تهران شماتت کردند و دیگر با در ماجرای تعرض به دو نوجوان ایرانی در عربستان به دولت تاختند. اما روحانی که خود روحانی بود اسیر تندروها نشد و اجازه نداد که آن‌ها کشور را در مقابله با دنیا قرار دهند. روحانی به عنوان یک کارآزموده جمهوری اسلامی ایران که در مقام دبیر شورای عالی امنیت ملی و رییس مرکز مطالعات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام به خوبی آثار ویرانگر شعارهای توخالی و ادعاهای گزاف در مقیاس جهانی و دشمن‌تراشی برای ایران اسلامی را در ۸ سال قبل درک کرده بوده و بجای اینکه با ادامه آن سیاست‌های دن‌کیشوت‌وار خود را در صدر اخبار دنیا قرار دهد سعی کرد با تدبیر و متانت سیاست خارجی کشور را در مسیر عقلانیت قرار دهد و عاقبت نیز در مذاکرات هسته‌‌ای موفق به توافق با طرف مقابل شد. و البته که در این مسیر با توجه به شرایط کشور، ناگزیر در برخی موارد در برابر حریفان خارجی و حتی داخلی کوتاه آمد تا بتواند در دیگر موارد منافع کشور را تامین کند؛  همانگونه که  شاه‌عباس در دوران ضعف کشور با درایت چنین کرد. مذاکره و دیپلماسی با بده بستان اجین است. روحانی تن به بده بستانی داد که دستاورد آن در آینده مشخص‌تر خواهد شد و نام او را در تاریخ ایران جاودانه خواهد ساخت.

3.    هر حکمرانی تصمیماتش را بر اساس نقاط ضعف و قوت و مقدورات کشور و فرصت‌ها و تهدیدهای پیش روی آن می‌گیرد و تصمیماتش در چارچوب عوامل مذکور باید تحلیل نمود. تصمیمات شاه‌عباس صفوی و حسن روحانی که ذکر آن رفت آنقدرها هم پیچیده به نظر نمی‌رسند و به حکم عقل سلیم بدیهی به نظر می‌رسند. اما پرسش اینجاست که چرا برخی اوقات بعضی افراد در شرایط مشابه این دو به گونه‌ای تصمیم می‌گیرند که مغایر با منطق و عقلانیت است. پاسخ پرسش را باید در ویژگی‌های اخلاقی و شخصیتی تصمیم‌گیران جستجو نمود. خصوصیات بیشمار مثبت و منفی هستند که می‌توانند مکمل تصمیمات صحیح بر اساس واقعیت‌های بیرونی و ضامن اجرای آن باشند یا برعکس مانع از درک درست واقعیت شده و منجر به تصمیمات و اقدامات ناصواب گردند.

شاه‌عباس و شیخ حسن هر دو در گرفتن تصمیات خطیر قاطع و شجاع بودند. اما آنها از یک خصلت منفی خطرناک نیز به دور بودند.  اگر سیاست‌مداری تشنه ‌سيري‌ناپذير توجه باشد، به قيمت نابودي منافع درازمدت خود يا افرادي که مسؤوليت آنها با وي است براي به دست آوردن توجه ديگران و فرونشاندن میل به دیده شدن از هر فرصتي سود خواهد جست و سیاست پوپولیستی در پیش خواهد گرفت.

 

شاه عباس و روحانی می‌توانستند سنی‌ستیزی و غرب‌ستیزی را مستمسکی برای کسب محبوبیت قرار دهند و با جلب توجه بخشی از توده‌های مردم، آن را چونان آبی بر آتش کمبودهای درونشان ریزند. اگر چنین می‌کردند قطعا در نتیجه عده‌ای دنباله‌رو نیز داشتند که رقابت بین کشورهای مختلف را در حد کل‌کل‌ها و کری‌های بین طرفداران دو تیم فوتبال تنزل داده و سرخوردگی‌ها و کمبودهایشان در خلال این دعواها جبران می‌کردند. اما این دو عاقلانه رفتار کرده و با تدبیری که بکار بردند، در وقت مقتضی حاصل آن را درو کردند.

 

این چنین رهبرانی هستند که اسیر احساسات نمی‌شوند، سیاست را عرصه‌ای برای بازنمایاندن تمایلات شخصی و احساسی نمی‌دانند و شهرت، غایت آمالشان نمی‌شود، شخصیتی بزرگ و عمیق دارند و رهبران کبیر ملی لقب می‌گیرند تا ملتی را عزیز کنند و در نقطه مقابل ایشان سیاستمدارانی هستند تهی و بی‌مایه و صغیر که با تصمیمات و رفتارشان ملتی را حقیر می‌سازند. شیخ حسن روحانی گرچه ادعایی مبنی بر تشابه با شاه‌عباس ندارد و همچون هر انسان دیگری نقاط ضعفی دارد اما شخصیت وزین و رفتار خردمندانه‌اش‌ در کنار سیاست مدبرانه‌اش در پرتو ارشادات رهبر معظم انقلاب در پرونده هسته‌ای، از او رییس‌جمهوری ساخت که در حد و اندازه خود در تاریخ ایران کبیر خواهد بود.


 اخبار سیاسی  -  تیک 

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------