آخرین اخبار سیاسی

اخبار،اخبار جدید،اخبار روز

محسن هاشمی: فساد سیستماتیک عموماً از تاثیرات تصمیمات حاکمیتی آغاز می‌شود

عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران می‌گوید: فساد اداری عمدتاً از قوانین و آیین‌نامه‌ها و بخشنامه‌های موجود در کشور و تناقض‌های…

سخنان جالب يك عضو پايداري



اخبار,اخبارسیاسی, جناح  های  سیاسی

 سخنان جالب يك عضو پايداري
پيش گرفتن دست براي پس نيفتادن


براي تحليل وضعيت يك جناح يا گروه سياسي كافي است سخنان عناصر اصلي آن گروه را تجزيه و تحليل كنيم و منطق پنهان مانده در پشت پرده اظهارات آنان را عيان كنيم. جبهه پايداري وضعيتي ناپايدار در جبهه اصولگرايي دارد. آنها از يك سو مي‌خواهند حمايت خود از احمدي‌نژاد را تداوم دهند، و از سوي ديگر درصددند كه ميان اصولگرايان وحدت ايجاد كنند. چنين گامي متناقض است، زيرا مثل اين مي‌ماند كه كسي هم بخواهد ورزيده شود و همزمان هميشه در حال استراحت باشد!

 وقتي كه فردي مثل آقاي توكلي، احمدي‌نژاد را اصولا جزو مجموعه اصولگرايان نمي‌داند و معتقد است كه «آقاي احمدي‌نژاد منتسب به اصولگرايان بود؛ هر چند نه او خودش را اصولگرا مي‌دانست و نه من او را اصولگرا مي‌دانستم»، چگونه مي‌توان چنين وحدتي را به دست آورد؟ خدا مي‌داند. روزنامه اعتماد در چهارشنبه گذشته گفت‌وگويي را با آقاي حسينيان از اعضاي اصلي جبهه پايداري انجام داده است كه نكات مهمي دارد و توجه به ساختار آن، مي‌تواند به درك بهتر از اين جناح كمك كند.

 

بخشي از اظهارات وي در اين مصاحبه را با هم مرور مي‌كنيم:
«من از احمدي‌نژاد حمايت كرده‌ام و اگر اوضاع همين‌طور باشد همچنان بر اين حمايت خودم اصرار دارم. اما تا حالا هيچ پيشنهادي براي اتحاد هيچ گروه و جبهه‌اي براي احمدي‌نژاد نداشته‌ام. چون من احمدي‌نژاد را داراي يك پايگاه مردمي و كف مشخص راي مي‌دانم كه احتياجي ندارد تا براي موفقيت در انتخابات در كنار كسي قرار بگيرد يا بخواهد از آراي گروهي به نفع خودش و موفقيت شخصي‌اش استفاده كند.

 

من فكر مي‌كنم در نهايت اگر در اين معادله كسي به كس ديگر احتياج داشته باشد، اين اصولگرايان هستند كه به احمدي‌نژاد نياز دارند. هم از نظر سبد راي احمدي‌نژاد و هم از اين نظر كه بتواند به حركت آنها نظم دهد... ظرفيت آقاي احمدي‌نژاد، شخص خودش است... وقتي مي‌گوييم تيم احمدي‌نژاد، آن تيم بدون اين شخص ظرفيت چنداني ندارد. نه اينكه از نظر من آن تيم بدون كارايي باشد اما من فكر مي‌كنم ظرفيتي كه آقاي احمدي‌نژاد به وجود آورد، در شخص خودش متجلي مي‌شود و بقيه هم زير اين سايه شخصيت مي‌گيرند. بنابراين جايي هم آن را به كار مي‌گيرد كه بتواند تعيين‌كننده باشد... اينقدر كه شما اصلاح‌طلبان و دولت، آقاي لاريجاني را اين روزها دوست داريد، رفقاي ديروزشان به ايشان نزديك نيستند. به هر حال آقاي لاريجاني راه خودش را مي‌رود و راهش جداست.»


نخستين و مهم‌ترين مساله اين گفت‌وگو اين است كه كليت جناح اصولگرايي نزد اين افراد به يك شخص يعني احمدي‌نژاد تقليل يافته است. شخصي كه هيچ يك از اطرافيان او نيز واجد حداقلي از اعتبار سياسي مستقل از او نيستند.

 

در واقع اصولگرايي كه از گذشته بر يك بدنه قابل توجه و نه فرد متكي بود، اكنون كارش به جايي رسيده كه تنها اميدش به يك فرد است و اين پرسش را پاسخ نمي‌دهد كه چرا اصولگرايي به چنين روزي افتاده كه تمامي تخم‌مرغ‌هايش بايد در سبد يك نفر چيده شود؟ آيا به دليل عملكرد ناصحيح خودشان به اين روز افتاده‌اند، يا آنكه مردم از آنان روي تافته‌اند؟ از همه مهم‌تر اينكه فرض كنند كه به هر دليلي وي نتواند در عرصه سياست حضور پيدا كند، آيا اين امر به معناي پايان جناح اصولگراست؟ به علاوه حمايت جبهه پايداري و اين عضو جبهه از احمدي‌نژاد چه منطقي دارد؟ آيا براي كسب راي و اعتبار از اوست يا به خط‌مشي و عملكرد او هم ايمان دارند؟ اگر حالت اول است كه بحثي نمي‌ماند، ولي اگر خط‌مشي او را قبول دارند، چرا درباره عملكرد او مسووليت نمي‌پذيرند؟ چرا صريح و شفاف خود را در وضعيت و ميراث وحشتناك باقيمانده از او مسوول نمي‌دانند؟ چرا پاسخگوي فساد گسترده در آن دولت نيستند؟


موضوع ديگري كه از سخنان اين عضو جبهه پايداري مي‌توان فهميد اين است كه علاقه و حمايت وي از احمدي‌نژاد از موضع تاكتيكي و ناچاري است؛ به عبارت ديگر اگر دقت كنيم از هيچ عملكرد و خط‌مشي وي حمايت نمي‌كند، بلكه فقط به اين دليل كه گمان مي‌كنند، او زمينه مردمي دارد، مي‌خواهند خود را به او نزديك كنند. چنين نگرشي صد درصد خلاف بديهيات اصولگرايي است و با هيچ تعريفي از اين جناح سازگار نيست. اين نوع سياستِ طفيلي بودن، عارضه جدي براي يك گروه سياسي است.

 

جالب اينكه احمدي‌نژاد هم اين جماعت را با همين منطق تحويل نمي‌گيرد و به درستي آنها را عددي حساب نمي‌كند، چرا كه اين گروه خودشان هم اعتقاد دارند كه عددي نيستند. نكته‌اي كه اين آقا فراموش كرده، اين است كه سياست احمدي‌نژاد، سياست صفر و يك است، يا تمام‌قد با او هستيد، يا بايد برويد كنار، يا به طور كامل از او حمايت مي‌كنيد و در واقع خودتان را به او آويزان مي‌كنيد، يا اينكه برويد و تنهايي عمل كنيد. چرا يك نيروي سياسي بايد تا اين حد بي‌اصول شود كه خود را به يك فرد آويزان كند؟ تنها يك دليل دارد، عشق به قدرت به هر قيمت. اين گروه سياسي امروز خود را در موقعيتي كه راي‌آوري باشد نمي‌بيند، نه قادر است از عملكرد احمدي‌نژاد دفاع كند، چون مصداق آش خورده و دهان سوخته مي‌شوند، زيرا به گمان آقايان حمايت از احمدي‌نژاد بدون حضور خودش هيچ فايده‌اي ندارد؛ از سوي ديگر حاضر نيستند از عملكرد او انتقاد كنند،

 

چرا كه خودشان هم در آن شريك بوده‌اند و هرگونه انتقادي به خودشان نيز برمي‌گردد. از عملكرد مستقل خودشان هم نمي‌توانند دفاع كنند، چرا كه در قضيه مخالفت با برجام تير خلاص را به خودشان زدند. در نتيجه در ميان زمين و آسمان معلق مانده‌اند، حتي اصولگرايان ديگر هم از وحدت احتمالي با آنان اجتناب مي‌كنند، چون وجود افراد منتسب به اين دو گروه اصولگرايي موجب طرح پرسش‌هاي بي‌پاسخ و فراواني مي‌شود كه به ريزش آرا منجرخواهد شد. چون مي‌دانند كه اصولگرايان واقعي با آنان وحدت نمي‌كنند، از الان ساز اخراج آقاي لاريجاني را از اصولگرايي كوك كرده‌اند؛ به اين مي‌گويند پيش گرفتن دست براي پس نيفتادن.


 اخبار سیاسی  -  اعتماد 

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

    سایر خبرهای داغ

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------