هزینه ای سنگین تر از دستمـــزد 25 میلیاردی



اخبار,اخبار ورزشی ,کارلوس کی روش

موج سواری کی روش و نظرسنجی های عوامگرایانه

حال حکایت برنامه پربیننده دوشنبه نود است که از دیرباز در مواجهه با موضوعات اساسی و البته تخصصی ورزش، با روش‌های مشابهی سعی در رسیدن به خواسته‌های خود دارد و در این راه، همراه نشان دادن مردم، به یک سیاست نخ‌نما شده تبدیل شده که البته از سوی خیلی‌ها با اقبال هم مواجه می‌شود.

فراموش نکرده‌ایم که با همین تیپ نظرسنجی‌ها چگونه غلام پیروانی هدایت تیم امید را برعهده گرفت، روی خط آمد، شعر خواند و همان به‌به و چه‌چه‌ها، تمجیدها و حمایت‌ها، نظر افکار عمومی را تا جایی رقم زد که 90 و خرده‌ای درصد به حضور این مربی در تیم امید ایران رأی دادند اما سرانجام آن همه حمایت چه بود و پس از ناکامی، همان مردمی که با رأی 90 و اندی درصدی غلام پیروانی را غیررسمی سرمربی تیم ملی کردند، چگونه به شاغلام تاختند و انتخاب او را زیر سوال بردند.


حالا فضای مشابهی در حمایت از کارلوس کی‌روش شکل گرفته است و این بار تلاش می‌شود تا با استفاده از حمایت 82 درصدی مردم در نظرسنجی، کارلوس کی‌روش همچنان سرمربی تیم ملی باقی بماند، بی‌آنکه سر سوزنی عملکرد این مربی و دستاوردهایش در فوتبال ایران مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته باشد.

 

در این فضا طبیعی است که علی کفاشیان به عنوان رییس فدراسیون - حتی اگر منتقد عملکرد سرمربی تیم ملی باشد - پا پس بکشد و متناقض با آنچه که خودش بهتر از هر کسی بر آن اشراف دارد و می‌داند - که منظور میزان دستمزد و بازده تیم ملی است - حرف بزند وقتی از او سوال می‌شود که‌آیا با ماندن کی‌روش مخالف است، دستپاچه و نگران بگوید: «نه، نه... هرگز، هرگز...!» که مبادا در آینده انتقادی متوجه مدیریت او باشد. حتی هیات‌رییسه فدراسیون هم پس از این جریان پوپولیستی به ناچار، حمایت خود از کی‌روش را اعلام می‌کند که مبادا روزی روزگاری در آینده مقصر نتایج بعدی و ناکامی احتمالی، اعضای هیات‌رییسه و کمیته فنی جلوه داده شوند.


اصلا مقصود از این نوشته، مقابله با نظرات مردم و علاقه‌مندان به فوتبال نیست اما بحث ما این است که چرا هیچ متر و ملاکی برای ارزیابی عملکرد کی‌روش وجود ندارد و علی‌رغم وجود منتقدان فراوان، تنها به علی کفاشیان و جواد نکونامی فرصت حرف زدن داده می‌شود که هیچ شک و تردیدی در موضع حمایتی آنها وجود ندارد.


پیرامون کی‌روش، دستمزدش و کارآیی و بازده او بحث کم نیست، انتقاد فراوان است و در این میان آنچه فراموش شده، آینده‌ای است که ما از سرمربی تیم ملی - چه کی‌روش و چه هر مربی دیگری - انتظار داریم.


اگر کارنامه کی‌روش را با همین برانکو ایوانکوویچ مقایسه کنیم، توفیق بزرگی در دوران کی‌روش نمی‌بینیم. تیم ملی با برانکو در بازی‌های آسیایی مقابل کره‌ای که از جام جهانی 2002 برگشته و 9 بازیکن اصلی‌اش را به بوسان آورده بود، در خاک کره پیروز شد و در فینال ژاپن را با نمایشی خاطره‌انگیز شکست داد. برانکو نسل تازه‌ای را برای فوتبال ایران اگر نگوییم ساخت، جمع کرد و با همین گروه به جام ملت‌های 2004 چین رفت که با آن تیم شایسته رسیدن به فینال بود.

 

اگر ناداوری مقابل چین میزبان نبود یا اگر یحیی گل‌محمدی بی‌مسوولیت و بی‌تفاوت پنالتی‌اش را چیپ نمی‌زد، چه بسا پس از 30 سال تیم ملی به فینال رسیده بود. همان تیمی که کره‌جنوبی را در یک نمایش ماندگار در ذهن همه علاقه‌مندان به فوتبال شکست داده بود و بی‌اغراق شایسته رسیدن به فینال بود.


تیم برانکو دو سال بعد به جام جهانی رسید و اگر آن روزها همین فضای حمایتی وجود داشت و نمایش‌های تیم ملی مقابل پرتغال و مکزیک به خاطر سیاست آن روزهای سازمان تربیت‌بدنی و آقای علی‌آبادی، سیاه و تاریک جلوه داده نمی‌شد، برانکو به عنوان یک شکست‌خورده با فوتبال ایران خداحافظی نمی‌کرد. حالا وقتی به پشت سر نگاه می‌کنیم، کارنامه تیم ملی در جام جهانی 2006 را زشت و مردود نمی‌بینیم. فارغ از نتیجه‌ای که کسب شد - که همین حالا هم نتیجه‌ای که کی‌روش در جام جهانی گرفته ملاک نیست - مقابل پرتغال و مکزیک تا دقیقه 70 تیم ایران بازنده که نبود هیچ، فوتبالی خوب و هیجان‌انگیز را ارائه کرده بود.


از برانکو و تیم 2006 بگذریم؛ موضوع بحث، نه بود و نبود کی‌روش است و نه حتی عملکرد او در جام جهانی و جام ملت‌های استرالیا که در هر دو تورنمنت به هر حال تیم ملی موفقیتی کسب نکرده است، مساله چیزی است که ما از کی‌روش یا هر مربی دیگری می‌خواهیم و در ازایش دستمزد خوبی هم می‌پردازیم. کارلوس کی‌روش از تیم ملی ایران سالی 6 میلیارد تومان دریافت می‌کند. آیا با این دستمزد، با این امکانات - همین اردوی اتریش و بعد بازی با شیلی و سوئد - تنها راه خوشبختی فوتبال ایران بقای کارلوس کی‌روش است؟ بقای کی‌روش با چه هزینه‌ای، هزینه نه فقط پرداخت 6 میلیارد که تن دادن به اخراج دبیرکل فدراسیون فوتبال که از هر هزینه‌ای سنگین‌تر است.


کارلوس کی‌روش حق دارد که برای خودش حداکثر اختیارات را طلب کند اما بدترین اتفاق این است که ما برای رسیدن به جام جهانی 25 میلیارد تومان به سرمربی تیم ملی می‌دهیم اما جریان پوپولیستی جوری وانمود می‌کند که انگار این مربی از سر ما هم زیاد است! آیا تنها برای رسیدن به جام جهانی و بعد باختن و حذف شدن این همه هزینه مادی و معنوی منطقی است؟ آیا با هزینه‌ای کمتر و معقول‌تر نمی‌توان یک مربی بزرگ با فکری نو و اندیشه‌ای تازه استخدام کرد؟ فکر کردن به عملکرد کی‌روش، برانکو و نتایج تیم ملی اشکال ندارد، البته اگر نظرسنجی‌های پوپولیستی به مردم اجازه فکر کردن به این موضوعات را بدهد.

 

اخبار ورزشی - روزنامه ایران ورزشی

 

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

    سایر خبرهای داغ

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------