دانشگاه‌؛ محل کسب دانش يا چاپخانه مدرک؟



اخبار,اخبار دانشگاه ,مدارک دانشگاهی

الگوي تحصيل و اشتغال در ايران کنوني تغيير رويه داده و مدرک ماهيت تازه‌اي پيدا کرده است اگر در گذشته مدرک دانشگاهي مهر تأييدي بر دانش و مهارت دارنده مدرک بود که دارنده آن مي‌توانست با آن هويت اجتماعي ديگري را براي خود پيدا نمايد ولي هم اکنون هدف رفتن به دانشگاه تنها کسب مدرک است و کسب دانش و مهارت به اولويت چندم تنزل پيدا کرده‌.

مسايلي که در جامعه در حوزه عمومي ‌به بحث و گفت‌وگو گذاشته مي‌شود از جنس اموري هستند که همه مردم به نحوي با آنها سروکار دارند ولي در برخي مسايل از جمله مباحث علمي‌و تخصصي هر چند همه مردم آزادند و مي‌توانند کم و بيش اظهار نظر کنند ولي اين روشنفکران و نخبگان هستند که با شناخت چالش‌ها راهکارهاي علمي‌و منطقي را جمع بندي و ارائه مي‌نمايند به شرطي که تعامل و گفت‌وگوي آزادانه و فارغ از هرگونه فشار و اجباري موجود باشد.

 

روشنفکران بخشي از جامعه هستند و مانند هرگروهي از تأثيرات درون و برون گروهي به دور نيستند در واقع تأثير پذيري روشنفکران از شرايط سياسي اجتماعي و اقتصادي در هر زمان و مکاني انکار‌ناپذير است ولي مساله اصلي در چگونگي دريافت اين تأثيرات است. در بسياري از جوامع اراده عمومي ‌از خرد جمعي سر بلند مي‌کند و خرد جمعي نيز خود محصول تعامل و گفت‌وگوي انتقادي ميان همه نيروهاي موجود در جامعه مي‌باشد.

 

و در ميان اين نيروها روشنفکران نقش بارزتري دارند چنانچه مي‌دانيم اصولاً روشنفکران بيرون از سياستند و به موضع‌گيري نسبت به آن مي‌پردازند و از يک جناح و يا حزب پيروي نمي‌کنند و دائماً در بين ترديد‌و‌اميد در تکاپواند همچنين خصلت بارزي که دارند اين است با عقب‌ماندگي و جهل مي‌ستيزند براي توسعه و رشد اجتماعي تلاش مي‌کنند و با نقد وضع موجود دگرگوني مثبت را در سر مي‌پرورانند.

اما سوال اينجاست در حاليکه نخبگان و روشنفکران نقش مهمي‌در جامعه دارند راه پرورش نخبه و روشنفکر از کجا مي‌گذرد؟ از کدام کهريز بايد باغ تفکر روشنفکران را آبياري کرد؟ يکي از آن راه‌ها دانشگاه است. در وصف و نقش دانشگاه بسيار گفته و نوشته شده ولي مي‌توان گفت که نقش دانشگاه در تربيت و پرورش روشنفکر و نخبه بسيار با اهميت‌تر است دانشگاه براي نيل به اهداف روشنفکري بايد دانشجوياني تربيت نمايد که جلوتر از بدنه اجتماع در حال پيش‌روي باشند در هر جامعه‌اي دانشگاه و دانشجويان آن نقش اساسي را در تحولات سياسي- اجتماعي‌، فرهنگي اقتصادي جامعه ايفا مي‌کنند در ايران نيز اين نياز روز به روز داراي اهميت مي‌شود ولي مسأله مهم در انحراف دانشگاه از مسير اصلي و دور شدن از رسالت اصلي آن هر روز بيشتر احساس مي‌گردد.

 

اگر از مسايل قبل از انقلاب 57 بگذريم در ايران بعد از انقلاب و با آغاز جنگ با عراق براي گذار از دوره جنگ نياز به دولتي قدرتمند و بزرگ احساس شد دولت از يک سو در داخل جبهه‌هاي جنگ مشغول حفظ و تقويت بنيه نظامي ‌بود و در داخل کشور وظيفه ساماندهي به وضعيت اقتصادي و اجتماعي داشت که براي نيل به اين اهداف از نيروي انساني برخوردار نبود و براي تربيت اين نيروها به ايجاد دانشگاه نياز داشت ظرفيت دانشگاه‌هاي دولتي که با محدوديت همراه بود باعث شد که به مراکز آموزشي ديگري پناه آورده شود و يکي از آنها دانشگاه آزاد بود که با حمايت دولت و استقبال گسترده جامعه روبرو شد و بعد از آن دانشگاه پيام نور تأسيس گرديد ومتعاقب آن چندين مرکز آموزش عالي دولتي و غير انتفاعي در جامعه ظاهر شدند.

مي‌توان گفت يکي از دلايل هجوم بيش‌از حد به دانشگاه آزاد در دهه 60 سختي پذيرش در دانشگاه‌هاي دولتي و همچنين کسب مدرک براي استخدام در بخش دولتي بود که در آن روزها عکس سال‌هاي اخير امنيت شغلي در بخش دولتي وجود داشت.

 

با ورود راحت‌تر به دانشگاه و کسب آسان مدرک دانشگاهي هجوم مردم به دانشگاه‌ها به مراتب بيش‌از سال‌هاي گذشته شده است و باعث شده طبقه تحصيلکرده جامعه داراي آمار بيشتري از قبل باشد البته الگوي تحصيل و اشتغال در ايران کنوني تغيير رويه داده و مدرک ماهيت تازه‌اي پيدا کرده است اگر در گذشته مدرک دانشگاهي مهر تأييدي بر دانش و مهارت دارنده مدرک بود که دارنده آن مي‌توانست با آن هويت اجتماعي ديگري را براي خود پيدا نمايد ولي هم اکنون هدف رفتن به دانشگاه تنها کسب مدرک است و کسب دانش و مهارت به اولويت چندم تنزل پيدا کرده‌- ريشه يابي اين تنزل خود به تحقيقات دانشگاهي و بررسي‌هاي کارشناسي نياز دارد- پس نقشي که در سطور قبل يادآوري گرديد عملاً از اهميت افتاده و ادامه چنين روندي تربيت روشنفکر را به تأخير خواهد انداخت.

به عبارتي ديگر اگر در گذشته دانشگاه محلي براي کسب علم و دانش بوده هم اکنون به چاپخانه مدرک تبديل شده است. دستيابي به مدرک نه تنها عملاً بر کيفيت علم و دانش تأثير گذاشته بلکه فعاليت‌هاي دانشجويي را با محدوديت و چالش‌هاي زيادي مواجه نموده است. فضاي نشاط و گشودگي را از دانشجويان و دانشگاه گرفته است بخشي از اين رکود و خمودگي را مي‌توان از عدم وجود برنامه‌ريزي و غير‌علمي ‌بودن مسؤولان دانشگاه دانست و بخشي نيز به مطالب و جزوات و کتب معرفي شده از طرف مدرسان برمي‌گردد بايستي توان تحليلگري وضعيت موجود درون جامعه را به دانشجويان آموزش داد اگر دانشجويان تنها به آنچه که مي‌شنوند اکتفا نمايند و تنها اخذ نمره و مدرک مدنظرشان باشد توان انديشيدن آنها تضعيف شده و از متن جامعه عقب مي‌مانند دانشگاه بايد محيط و فضايي را براي دانشجويان فراهم نمايد که همزمان با خواندن دروس دانشگاهي با مراجعه به صاحب‌نظران و انجام تحقيقات علمي‌آگاهي‌هاي خود را دوچندان نمايند پرورش و تربيت دانشجوي پويا خود مستلزم اطلاعات و آگاهي‌هايي است که مدرسان به دانشجويان منتقل مي‌نمايند کارهاي تحقيقاتي به ندرت ديده مي‌شود و اين بدين معناست که نقش مدرسان نيز در به وجود آمدن اين فضاي تنگ و فرسايشي احساس مي‌گردد.

نگاهي به جزوات و مطالب ارائه شده به دانشجويان و کتاب‌هاي معرفي شده در برخي از رشته‌هاي تحصيلي گواه اين ادعاست. به قول يکي از اساتيد دانشگاه تهران‌، دانشجويان ما حداکثر به خواندن يک جزوه مندرس درسي که به دليل زيراکس شدن مکرر به زحمت مي‌توان آن را خواند، بسنده مي‌کنند؛ آنهم صرفاً براي چند ساعتي در شب امتحان در غير اينصورت يادداشت‌هاي دست نويس يک دانشجوي ساعي که سر کلاس حاضر بوده و جمعاً به 20 الي 30 صفحه نمي‌رسد، فتوکپي شده و حفظ همان چند برگ دستنويس دست و پا شکسته کفايت مي‌کند. وقتي چنين وضعيتي در دانشگاه‌هاي ما شکل گرفته پس نمي‌توان قوه تجزيه و تحليل دانش آموختگان را بالا برد و نمي‌توان جامعه را به مشتي از حفظيات که فرداي امتحان فراموش مي‌شوند، سپرد. اينجاست که نقش مدرسين پررنگ‌تر شده و مسووليت آنها سنگين‌تر مي‌شود.

نگاه غير علمي‌به دانشگاه و فعاليت دانشجويان موجب ايجاد فاصله بين دانشجويان و ساير روشنفکران مي‌شود. اثرات اين فاصله در لحظاتي نمايان مي‌شود که دانشجويان به تحليلهاي منطقي و جدي نياز داشته باشند که حتماً نياز دارند قطع ارتباط دانشجويان با متفکران اجتماعي و غالب کردن يک نوع تفکرات جناح در قدرت، آثار بسيار منفي مي‌تواند داشته باشد دوري از مطالعات غير‌درسي يکي از بيماري‌هاييست که دانشجويان با آن دست به گريبانند. زماني که دانشجويان که با توجه به شرايط سني در اوج جواني به سر مي‌برند واجد پتانسيل‌هايي هستند، با مسائل نمره و کسب مدرک درگير شوند به همان ميزان آنها از مسايل اجتماعي دور خواهند شد. جالب است وجود انواع رشته‌هاي فني و کمبود رشته‌هاي علوم انساني از جمله علوم سياسي و جامعه‌شناسي در دانشگاه‌ها مزيد علت شده است.

هرچند در سال‌هاي قبل از انقلاب دانشجويان رشته‌هاي فني نقش مهمي‌در مسايل اجتماعي داشتند ولي هم اکنون دانشجويان رشته‌هاي فني فرسنگ‌ها از آن دور شده‌اند. راه برون رفت از اين مشکل مي‌تواند هم‌انديشي و همفکري دانشجويان و نيروهاي فکري اجتماعي باشد و هم ترغيب دانشجويان در طول ترم به مطالعه و بررسي چندين کتاب مي‌تواند اين رکود و کم تحرکي را از چهره دانشگاه بزدايد که براي اين منظور دانشگاه بايد ميزبان بسياري از متفکران و اساتيدي باشد که هم کيفيت آموزش را بالا ببرند و هم با برگزاري سمينار و سخنراني با حضور گرايش‌هاي فکري موجود درجامعه نشاط و سرزندگي را به محيط دانشگاه بازگرداند. ذکر اين نکته نيز خالي از لطف نخواهد بود که اگر راهکاري براي مشارکت نخبگان و روشنفکران در روندها و مناسبت‌ها انديشيده نشود طبيعتاً شکاف بين روشنفکران و اماکن علمي‌و ساير نهادها تشديد مي‌شود و البته ادامه چنين روندي پيامدهاي غير‌قابل پيش‌بيني خود را در پي خواهد داشت.

در پايان اميد است مسؤولين اين نکته را درک نمايند که مسايل جامعه به هم پيوسته است يعني نمي‌شود اقتصاد راگرفت، به مسايل فني پرداخت ولي فرهنگ، سياست و اجتماع را رها کرد به عبارتي ديگر بايد در زمينه‌هاي مذکور به موازات هم و در چارچوب قانون سعي در اصلاح امور نمود تا شاهد جامعه‌اي پر از نشاط و پويايي باشيم. پس همانطورکه اشاره شد تأثير روشنفکران در جامعه محسوس و نقش دانشگاه نيز در تربيت روشنفکر مهم است لذا مي‌توان نتيجه گرفت که راه اصلاح جامعه از دانشگاه مي‌گذرد.
اخبار دانشگاه - مردم سالاری

 

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------