داستان کوتاه «قربانی»
- مجموعه: داستانهای خواندنی
داستان کوتاه «قربانی»
یه روز گاو پاش میشکنه دیگه نمی تونه بلند شه ، کشاورز دامپزشک میاره .
دامپزشک میگه:
" اگه تا 3 روز گاو نتونه رو پاش وایسته گاو رو بکشید "
گوسفند اینو میشنوه و میره پیش گاو میگه:
"بلند شو بلند شو"
گاو هیچ حرکتی نمیکنه...
روز دوم باز دوباره گوسفند بدو بدو میره پیش گاو میگه:
" بلند شو بلند شو رو پات بایست"
بازگاو هر کاری میکنه نمیتونه وایسته رو پاش
روز سوم دوباره گوسفند میره میگه:
"سعی کن پاشی وگرنه امروز تموم بشه و نتونی رو پات وایسی دامپزشک گفته باید کشته شی "
گاو با هزار زور پا میشه..
صبح روزبعد کشاورز میره در طویله و میبینه گاو رو پاش وایساده از خوشحالی بر میگرده میگه:
" گاو رو پاش وایساده ! جشن میگیریم ...گوسفند رو قربوني كنيد... "
نتیجه اخلاقی:
خودتونو نخود هر آشی نکنید !
منبع: par30story.blogfa.com


 
 







 
  
                                     
                                     
                                     
                                     
                                     
                                     
                                     
                                     
                                     
                                     
                                     
                                     
                                     
                                     
                                     
                                     
                                     
                                     
                                     
                                     
                                     
                                     
                                     
                                     
                                    










![گروسی: ایران اکنون بهطور فعال غنیسازی نمیکند، اما تحرکاتی در نزدیکی محل ذخایر اورانیوم [۶۰ درصد] این کشور شناسایی شده است گروسی،اخبار سیاست خارجی،خبرهای سیاست خارجی](/modules/mod_raxo_allmode/tools/tb.php?src=/images/stories/news/1404/08/14040807-97ba675.jpg&w=175&h=95&zc=1)



