تراکمفروشي و بلایی به نام خانههای خالی
- مجموعه: اخبار اقتصادی و بازرگانی
- تاریخ انتشار : یکشنبه, 24 ارديبهشت 1396 08:09
در ايران ميليونها خانه خالي وجود دارد اما بسياري از مردم، بهدنبال همين خانهها، سالهاست که دوندگي ميکنند. اين حکايت کشوري است که با داشتن بيش از دو ميليون و 585 واحد مسکوني خالي، براي خيلي از ساکنانش هنوز سرپناهي ندارد و بسياري را اجارهنشين کرده است.
قصه خانههاي خالي از آنجايي شروع شد که تراکمفروشي بهعنوان يکي از درآمدهاي اصلي شهرداريها، وارد کار شد و تعادل بين عرضه و تقاضا در بازار مسکن، به کلي بههم خورد؛ از يک طرف صدور مجوز براي ايجاد طبقات اضافه، آمار بسازوبفروشها را هر سال افزايش داد و از طرفي قيمت بالاي خانههاي نوساز در شهرهاي بزرگ و کوچک، توان بسياري را براي خريد خانه، کاهش داد. اين حکايت تلخ از آنجايي شروع شد که در اواخر دهه 60 تحتتأثير يک مصوبه بدون پشتوانه هيأت دولت، بودجههاي دولتي به شهرداريها کمتر از گذشته شد. با نبود منابع جايگزين براي هزينههاي حياتي شهر، شهرداريها، يکي از راههاي گريز از اين موضوع و پوشش هزينههاي سنگين شهر را فروش طبقات اضافه براي ايجاد يک درآمد پايه در نظر گرفتند.
اوايل دهه 70 بود که تراکمفروشي بهصورت جديتري توسط شهرداريها انجام شد و معضل خانههاي خالي که حالا به ميليونها واحد مسکوني رسيده، مشکلات بيشتري را در شهرها ايجاد کرد؛ مشکلاتي که هم براي اقتصاد شهر بودند و هم بازار مسکن و متقاضيان خانه را از همان سالها، گرفتار کردند. حالا وابستگي شهرداريها به اينگونه درآمدهاي معيوب به جايي رسيده که از يکسو چهره زيستمحيطي شهرها را نشانه گرفته و از طرفي آلودگي، بلاي جان طبيعت شده است. حتي به گفته بسياري از کارشناسان، با فروش طبقات اضافي به بسازوبفروشها و ايجاد آسمانخراشهاي شهر، ميزان جرم و جنايت هم در همين مناطق متراکم بالاتر رفته است؛ معضلي که حالا از کاهش کيفيت زندگي در مناطق شهري حکايت ميکند.
در کنار همه اين اتفاقات تلخي که با تراکمفروشي به بار آمدند، حتي سرمايههاي زيادي هم در بخش مسکن بلوکه شد و شهرها گرفتار رکود در بازار مسکن شدند؛ کارشناسان ميگويند، حدود 250 ميليارد دلار از سرمايههاي کشور، در بخش مسکن مدفون شده و اين موضوع، دست فروشندگان مسکن را براي انجام هرگونه سرمايهگذاري به کلي بسته است و از طرفي توان مالي بسياري براي خريد خانهها به حد زيادي پايين آمده است. حالا با بالارفتن تعداد واحدهاي مسکوني خالي در شهر، سؤال مهمي به ذهن ميرسد؛ سؤالي با اين محتوا که علت اصلي خاليماندن خانهها در ايران چه ميتواند باشد؟ کارشناسان و تحليلگران، مهمترين علت خاليماندن خانهها در ايران و بلوکهشدن ميلياردها دلار سرمايه ملي در همين خانهها را سياستهاي اشتباه در حوزه مسکن عنوان ميکنند.
سياستهاي اشتباه در حوزه مسکن و خاليماندن تعداد زيادي از خانهها در شهر، درحالي مطرح است که بخش بزرگي از جامعه ايران به مسکن، نياز واقعي دارند. مردم براي پاسخ به اين سؤال که ميپرسد، علت اصلي خاليماندن خانههاي خالي در شهرهاي بزرگ و کوچک چيست، نظرات مختلفي دارند. بسياري از آنها در زير خبري که از آمار خانههاي خالي در شهرهاي کشور حکايت کرده، نظرات خود را نوشته و از علت اصلي خاليماندن این خانهها گفتهاند. بسياري از مردم، بههم خوردن عرضه و تقاضا در بازار مسکن را مهمترين علت خاليماندن خانههاي خالي، ميدانند؛ خانههاي خالياي که حتي با رکود سنگين در بازار مسکن، باز هم در حجمهاي بالا ساخته شده و همینطور چهره شهرها را شلوغتر کردند؛ شهرهاي بزرگي همچون تهران که حالا در بسياري از کوچه و پسکوچههايشان، ديگر خبري از آسمان آبي نيست و با آسمانخراشها، اشباع شدهاند.
به گفته برخي ديگر نيز دليل اصلي خاليماندن خانههاي خالي، ناديدهگرفتن مستأجران و بيتوجهي به مشکلات خريداران است؛ خريداراني که از دولت ميخواهند تا با اجبار مالکان به پرداخت مالياتهاي سنگين، اوضاع بازار مسکن را بهتر کنند و با آزاد کردن اين خانهها، بتوانند مسکني تازه براي خودشان تهيه کنند. در ميان پاسخهاي مردم به علت خاليماندن خانههاي شهر، ماليات بيش از هر موضوع ديگري به چشم ميخورد؛ «تعلقنگرفتن ماليات سنگين بر خانههاي خالي برای اجبار مالکين به اجارهدادن آنها». مردم معتقدند بايد هر طوري که شده، آمار خانههاي خالي در دست دولت باشد، چون فقط با اخذ ماليات از اين خانههاست که ميتوان بازار مسکن را به تکاپو انداخت و مشکل اجارهنشيني را حل کرد. در اين ميان بسياري از کارشناسان معتقدند که شناسايي خانههاي خالي هزينههاي سنگيني را روي دست دولت ميگذارد و امکان شناسايي وجود ندارد.
به گفته مردم، دولت ميتواند از راههاي کمهزينهتري براي شناسايي خانههاي خالي و اخذ ماليات از آنهاستفاده کند؛ «به نظر من، دولت بايد مأمور بفرستد در منازل و از رفتگرهاي شهرداري سؤال کند که آمار خانهها را به دولت بدهند، همچنين خانههاي خالي بايد هزينه خالي بودن و ماليات بيشتري پرداخت کنند زيرا اينها همه سرمايه است که خوابيدهاند و بهتر است با شناسايي خانههاي خالي، هر چه زودتر ماليات از آنها گرفته شود.» يکي ديگر از کاربران، نظر خود را درباره علت خاليماندن خانههاي خالي اينچنين نوشته است؛ «يکي اينکه هجوم بيش از اندازه نقدينگي به بخش مسکن در راستاي رکود در صنعت، توليد و کسبوکارها؛ دوم اينکه، ايجاد ذهنيت دائميبودن رشد بخش مسکن و سوم، علاقه بيش از اندازه ايرانيها به داراييهاي فيزيکي. چون بسياري از ايرانيها داشتن منزل خوب را پرستيژ اجتماعي ميدانند.
چهارمين علت اصلي خاليماندن خانهها در ايران، گراني بيش از اندازه مسکن است. پنجم اينکه، علاقه شهرداريها براي کسب درآمد از تراکم فروشي و انجام اقداماتي در جهت ايجاد تقاضای بيشتر براي ساختوساز باعث شدهاند تا آمار خانههاي خالي در ايران به رقمهاي ميليوني برسد.» يکي ديگر از کاربران هم گفته، «ورود صاحبان نقدينگي به بخش مسکن، مقدور و باعث حفظ ارزش ذاتي سرمايه آنان ميشود. سرمايه مردم براي جلوگيري از کاهش ارزش در دولت احمدينژاد به سوي مسکن روانه شد. حفظ ارزش پول ملي در دولت روحاني باعث اصلاح اين روند شده است.»
برخي ديگر وجود مسکن مهر را مهمترين عامل رکود و خاليماندن خانههاي خالي ميدانند؛ خانههايي که با آمدنشان، سرمايه بسياري از سازندگان مسکن را در بخش مسکن حبس کردند؛ «بيبرنامگي در ساخت مسکن مهر در دولت سابق.» اما در کنار اين اظهار نظرات، ميتوان صداي مردمي را شنيد که هنوز هم از گراني مسکن با وجود وامهاي بانکي حکايت ميکنند، مردم معتقدند که «براي گرفتن وامهاي بانکي، مشکلات زيادي وجود دارد؛ از خريد اوراق جعاله با قيمت بالا و بدون بازگشت گرفته تا مبلغ سنگين اقساط بانکي، که تا سالها بعد از گرفتن وام مسکن، مردم را گرفتار وامهاي بانکي سنگين آنهم به مبلغ چندينبرابر خواهد کرد.»
يکي از کاربران هم نوشته، «دو دليل، يکي مازاد بر نياز جامعه، و ديگري قيمتي بالاتر از توان خريد براي نيازمندان به مسکن؛ گرچه فکر ميکنم به هرصورت هر کس داراي سرپناهي است هرچند درخور نباشد اما هستند کساني که با داشتن املاک متعدد نسبت به افزايش قيمت آن دامن ميزنند.» علت خاليماندن خانهها در ايران از نگاه يکي ديگر از کاربران هم اينچنين است، «عدم موازنه بين نياز خواسته و تقاضا؛ براي مثال من «نياز» به سرپناه دارم بنابراين «خواسته»ام يک واحد صد متري در مرکز تهران است ولي پولم به يک واحد 50 متري در جنوب شهر ميرسد؛ بنابراين تقاضاي من، يک واحد 50 متري در جنوب تهران است. ساختوسازهاي تهران با رويکرد هيجاني و حبابي، تقاضاي مؤثر را در نظر نگرفته و در اين بين، شهرداري مقصر اصلي است که چرا به ساختمانهايي که مشتري ندارند، اجازه ساخت داده است. مگر چند درصد مردم ايران ميتوانند آپارتمان 100 متري را حدود يک ميليارد تومان بخرند.
قيمت آپارتمان نوساز از محدوده مرکزي تهران به بالا که اکثر ساختوسازها آنجا انجام شده از هشت ميليون به بالاست. مهمترين دليل خاليماندن خانهها در تهران نبود نقدينگي لازم نزد متقاضيان بالقوه است.» اقساط سنگين وامهاي بانکي، نبود تعادل بين عرضه و تقاضا، ساختوسازهاي غيرحرفهاي، تراکمفروشي، گراني، ندادن ماليات براي خانههاي خالي و هزاران دليل ديگر؛ اينها همگي علتهاي اصلي خاليماندن مسکن در کشور هستند؛ خانههاييکه حالا تعداداشان به دو ميليون و 585 ميليون رسيده و ميلياردها دلار سرمايه را در خود حبس کردهاند. بهراستي علت خاليماندن خانهها با وجود آمار بالاي خريداران، چه ميتواند باشد؟
اخبار اقتصادی - وقایع اتفاقیه