وزیر ورزش مجبور است از نمایش تیم‌ملی لذت ببرد!



 تیم ملی فوتبال ,اخبار ورزشی ,خبرهای ورزشی
ما سه چهار ماه پیش گفته بودیم که این تیم، تیم نمی‌شود. در طول این مدتی که اسکوچیچ همراه تیم ملی بوده است بیشتر بازی‌هایی که بردیم با تیم‌های درجه 3 و 4 بوده است و به همین دلیل نتایج قبلی نمی‌توانسته شاخص و معیار خوبی برای ارزشیابی تیم ملی و این سرمربی باشد. 

 تیم ملی فوتبال ایران درحالی بازی را به الجزایر واگذار کرد که جدا از نتیجه به دست آمده در زمینه‌های فنی نیز عملکرد ناامید‌کننده‌ای را از خود به نمایش گذاشت. این تیم که برنامه‌های درست و حسابی را هم برای آماده‌سازی حضور در جام‌جهانی تدارک ندیده است مطمئنا با این وضعیت سرنوشت عجیبی را آذرماه امسال در قطر تجربه خواهد کرد و چه بسا کار به سمتی برود که شاید بعدا آرزو کنیم کاش هرگز به جام‌جهانی 2022 قطر صعود نکرده بودیم، آن هم درحالی‌که نسل خوبی از بازیکنان در تیم‌ملی هستند. درباره این دیدار، وضعیت فنی تیم‌ملی، شرایط فدراسیون فوتبال و سایر مسائل مرتبط دقایقی با مربی سابق استقلال و کارشناس فوتبال به صحبت پرداختیم. کسی که معتقد است با این وضعیت تیم‌ملی در قطر بازنده مطلق خواهد بود. گفت‌وگوی «فرهیختگان» با مسعود اقبالی را در ادامه می‌خوانید.

 

صحبت را از بازی یکشنبه‌شب تیم ملی مقابل الجزایر آغاز کنیم. فکر نمی‌کنید همه چیز ناامید‌کننده بود از نتیجه تا عملکرد فنی؟

بله، تا حدودی. ما سه چهار ماه پیش گفته بودیم که این تیم، تیم نمی‌شود. در طول این مدتی که اسکوچیچ همراه تیم ملی بوده است بیشتر بازی‌هایی که بردیم با تیم‌های درجه 3 و 4 بوده است و به همین دلیل نتایج قبلی نمی‌توانسته شاخص و معیار خوبی برای ارزشیابی تیم ملی و این سرمربی باشد. اما در ادامه بازی با تیم‌های قدرتمندی مثل الجزایر یا کره‌جنوبی بسیاری از واقعیات را نشان‌مان داد. این درحالی است که در این دیدارها نیز نتیجه را هم واگذار کردیم. بنابراین هر وقت با تیمی که فقط یک مقدار حرف برای گفتن داشته بازی داشتیم، نتیجه را واگذار کردیم. درنهایت اینکه این تیم ملی بدون پشتوانه نیروهای انسانی که همان بازیکنانش هستند، به‌طور قطع به یقین به جایی نمی‌رسد.

 

از لحاظ فنی بازی چطور بود؟ به نظر گرمای هوا هم روی کار ملی‌پوشان ایران تاثیرگذار بود.

نیمه اول که بازی در اختیار تیم درجه سه الجزایری بود؛ تیمی که فقط دو سه بازیکن اصلی خودش مثل اسماعیل بن‌ناصر و... را برای بازی با ایران در اختیار داشت. بقیه بازیکنان این تیم هم یا جوان بودند یا متعلق به تیم دوم و سوم این کشور بودند اما ما کاملا در اختیار چنین تیمی بودیم و یک فوتبال کاملا با هرج‌ومرج و بی‌برنامه را در نیمه اول به نمایش گذاشتیم. بازیکنان ما بعد از دو هفته تمرین در گرمای طاقت‌فرسا با رطوبت بالای 80 درصد در دوحه قطر دیگر جانی برایشان نمانده بود تا جایی که در برنامه تلویزیونی دیدیم که اکثر ملی‌پوشان از این نوع برنامه‌ریزی ناراضی و ناراحت هستند.

 

نیمه دوم اما کمی اوضاع بهتر شد.

تیم ایران در نیمه دوم با تعویض‌های حداکثری که انجام شد تقریبا بازی بهتری را ارائه کرد و یک گل هم زدیم اما باز هم در خط دفاعی یا پست‌های غیرتخصصی که برخی بازیکنان حضور داشتند متاسفانه مشکل داشتیم و فوتبال خیلی بدی را ارائه دادیم. به‌طور مثال بازیکنی مانند امید نورافکن درحالی در پست غیرتخصصی به‌عنوان مدافع وسط بازی کرد که اصلا جای این بازیکن آنجا نیست. پست تخصصی این بازیکن در کناره‌هاست و تعجب می‌کنم اسکوچیچ که یکی دو بار قبل هم این کار را کرده بود و نتیجه این تصمیم را دیده بود که نورافکن نمی‌تواند در این پست بازی کند؛ چرا دوباره او را در دفاع وسط بازی می‌دهد. این درحالی است که این بازیکن در همین پست باید فردا در مقابل تیم‌های بزرگ دنیا در جام‌جهانی بازی کند و آنجا دیگر نمی‌دانم چه کاری باید بکنند؟

 

گویا عاقبت خوبی را برای تیم ملی متصور نیستید؟

در هر صورت تیم ملی با این وضعیت و بدون بازی تدارکاتی بعید است به جایی برسد. جالب اینکه هر روز هم دروغ می‌گویند که فردا می‌خواهیم با فلان تیم بزرگ بازی کنیم و پس فردا هم با یک تیم دیگر درحالی که فکر نمی‌کنم اصلا توانش را داشته باشند چون به خاطر مشکلات مالی و سایر مسائل دیگر نمی‌توانیم با تیم‌های بزرگ دنیا بازی کنیم. شاید هم دوستان نمی‌دانند که تیم‌های بزرگ دنیا خودشان برنامه دراز مدت دارند و برنامه‌شان با تیم‌های دیگر فیکس شده و امکان بازی کردن با آنها اصلا وجود ندارد و به همین دلیل نمی‌دانم چرا مدام از این وعده‌ها می‌دهند. بنابراین در طول ماه‌های باقی‌مانده هم بعید می‌دانم که تیمی را پیدا کنند که این بچه‌ها بتوانند با آنها 4 تا بازی انجام دهند. در هر صورت این بچه‌ها به جام‌جهانی می‌روند اما متاسفم عنوان کنم که با این وضعیت فعلی با شرایط و با نتیجه خیلی بدی از قطر برمی‌گردیم که مایه آبرو‌ریزی خواهد شد.

 

به نیروهای انسانی اشاره کردید. چرا با همین نفرات هم از انجام یک بازی خوب عاجز هستیم؟

برای اینکه ما اصول اولیه فوتبال را بلد نیستیم. به‌طور مثال سردار آزمون در بازی با الجزایر در نیمه اول فقط یک بار توپ به پایش می‌خورد. یعنی هیچ‌گونه ارتباط منطقی و درک متقابل بین بازیکنان وجود ندارد. اصول اولیه فوتبال یعنی فهم و درک فنی سرمربی! ما در بازی تحت فشار 3 پاس نمی‌توانیم به هم بدهیم. خط میانی‌مان هیچ‌گونه ارتباط منطقی با خط حمله ندارد که یک پاس ساده با جای‌گیری، دقت و شدت مناسب بین آنها ردوبدل شود. وقتی این ارتباط نیست چطور از آزمون و طارمی توقع داریم که برای تیم ملی گلزنی کنند؟ طارمی در باشگاه خودش بهترین بازیکن می‌شود چون آنجا همدیگر را می‌فهمند و برنامه تاکتیکی‌شان و الگوهای فنی‌شان کاملا مشخص است و روی مسائل هجومی و گلزنی کار کرده‌اند اما ما این کارها را نکرده‌ایم. از سوی دیگر بچه‌های ما هم آموخته‌های دوران نوجوانی نیستند و در آن زمان چیزی را یاد نگرفته‌اند.

 

بنابراین وقتی به تیم ملی می‌رسند نمی‌توانند درک تاکتیکی از هم داشته باشند و همدیگر را بفهمند. اصول اولیه فوتبال پاس و حمایت است و وقتی شما نمی‌توانید آن را انجام بدهید چطور می‌توانید تاکتیک‌های پیچیده را انجام بدهید. در نتیجه وقتی بازیکنی مانند امید نورافکن به سمت چپ خط دفاعی آمد هم بهتر بازی کرد و هم یک پاس‌گل داد. اما وقتی همین بازیکن در پست مدافع میانی بازی می‌کند اصلا در حدواندازه‌های آنجا نیست. دفاع وسط پست بسیار مهمی محسوب می‌شود چون ستون فقرات تیم از همین جا شروع می‌شود.

 

اتفاقا این نقد به سرمربی تیم‌ملی وارد است که چرا به مدافعان وسط تخصصی بازی نمی‌دهد.

در حال حاضر کنعانی و شجاع از نظر من بهترین‌های ایران هستند اما یکی به‌خاطر محرومیت و دیگری به‌خاطر مصدومیت در این دیدار نتوانستند تیم‌ملی را همراهی کنند. این درحالی است که بازیکنی مانند حسینی یا همین نورافکن در حد و اندازه‌های دفاع وسط تیم‌ملی نیستند چون نه فیزیک مناسب دارند، نه‌سرعت و جهش خوب و در دفاع‌های یک در مقابل یک به‌راحتی جا می‌مانند. اینها چیزهایی نیستند که از آنها غافل شویم. یا دروازه‌بان‌مان همین بچه، امیر عابدزاده، دو توپ سمت وی آمد که هر دو از دستانش رها شد و توپ فرار کرد و نتوانست آن را دراختیار بگیرد. اگر این اشتباهات را در جام‌جهانی مرتکب شویم که 10گل در هر بازی می‌خوریم.

 

با این شرایط احساس می‌شود که باید در جام‌جهانی خدا به ما رحم کند.

الان ضعیف‌ترین تیم در گروه ما ولز است. دو، سه بازی اخیر همین تیم را دیدم. با همین تیم چطور می‌خواهیم بازی کنیم. مطمئن باشید از همین تیم هم دو، سه گل می‌خوریم. اکثر ولزی‌ها در فوتبال انگلیس بازی می‌کنند و بازیکنانی حرفه‌ای هستند. الجزایر در بازی با ایران فقط یک بن‌ناصر تنهایی داشت تیمش را همراهی و کنترل می‌کرد. پاس‌های او فوق‌العاده بودند اما ما این شکل بازیکن با این کیفیت را نداریم پس چطور می‌خواهیم در جام‌جهانی مقابل چنین تیم‌هایی بازی کنیم.

 

مقصر این وضعیت کیست؟

هرکه مقصر باشد این بچه‌ها تقصیری ندارند چون آنها قربانی یک سیستم کاملا به‌هم‌ریخته مدیریتی-تشکیلاتی هستند و فدراسیون فوتبال هم که فعلا روی هواست. آنجا همه دنبال منافع شخصی خود و سهم‌خواهی هستند که بتوانند خودشان و صندلی‌هایشان را در فدراسیون تثبیت کنند. اصلا کسی به فکر تیم‌ملی و منافع ملی نیست. الان ببینید تیم‌ملی جوانان را به صمد مرفاوی سپرده‌اند چون فوتبال ما شده قرمز و آبی! یکی را می‌گذارند سرمربی تیم‌ملی امید که هیچ چیزی از مربیگری نمی‌داند و یکی دیگر را هم سرمربی تیم‌ملی جوانان می‌کنند درحالی که این سوال را من مطرح می‌کنم که صمد مرفاوی چه اطلاعاتی درباره مقطع سنی جوانان دارد؟ اصلا چگونه می‌خواهد این تیم را حمایت و هدایت کند. مربی‌ای که همیشه با تیم‌های بزرگسال کار کرده و در هیچ رقابت یا تورنمنتی در سطح جوانان حضور نداشته و شاخصه‌ها و معیارهای تیم‌ملی جوانان و کار در این رده سنی را نمی‌شناسد چطور می‌خواهد سرمربی تیم‌ملی باشد. او وقتی نمی‌داند مهارت‌های فردی و روحی و روانی بازیکن 16ساله به چه شکل است و چطور باید به او آموزش داد، چطور سرمربی تیم‌ملی جوانان می‌شود؟ اینها اصلا از لحاظ روحی و روانی و خواسته‌های این بازیکنان، از آنها شناختی دارند؟ پس چطور سرمربی تیم‌های رده‌های سنی می‌شوند. این نشان می‌دهد تیم‌های ملی برای آقایان در فدراسیون فوتبال اصلا مهم نیست.

 

این تیم‌ها فقط بروند و بازی کنند و برگردند. تیم‌ملی امید حذف شد، فردا تیم‌های ملی جوانان و نوجوانان هم حذف می‌شوند و تیم‌ملی بزرگسالان هم با فضاحت از جام‌جهانی برمی‌گردد. برای آقایانی که در فدراسیون فوتبال هستند این چیزها اصلا مهم نیست. برای آنها سرنوشت تیم‌های ملی اهمیتی ندارد و مهم فقط تثبیت موقعیت و صندلی خودشان است.

 

شاید می‌شد این وضعیت را به‌خاطر فدراسیونی که رئیس نداشته پیش‌بینی کرد و به‌نظر تا شهریورماه هم این وضعیت ادامه داشته باشد.

بله، وقتی مدیران فدراسیون این نفرات می‌شوند دیگر تا ته آن را بخوانید. آنها کجا تجربه مدیریتی داشته‌اند که امروز برای فدراسیون فوتبال تصمیم می‌گیرند. یا دبیرکل فدراسیون که اتفاقا بسیار پسر خوبی هم هست اصلا تخصص این کار را دارد؟ ایشان کدام تجربه مدیریتی را دارد و اصلا تحصیلاتش چیست؟ کسی که دبیرکل می‌شود باید حداقل دکتری مدیریت ورزشی داشته باشد و مناسبات فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ورزشی را به‌خوبی بشناسد و بتواند ارتباطات بین‌المللی برقرار کند. دبیرکل باید زبان را کامل بداند نه اینکه در حد سلام‌وعلیک که همه بلد هستند.

 

مدیریت اصلا این شکلی نیست. ما مدیران متخصص و کاربلد زیادی داریم اما همه خانه‌نشین هستند. ما چقدر دکتری متخصص دانشگاهی داریم که می‌توانند در فدراسیون فوتبال کار درست را انجام دهند، البته اگر حمایت‌های سیاسی و مالی بشود. الان کدام اسپانسر بالای سر تیم‌ملی است؟ آقایان نتوانستند یک اسپانسر برای تیم‌ملی پیدا کنند. آقای وزیر ورزش به قطر می‌رود تا مثلا 4تومان پول به‌عنوان پاداش به ملی‌پوشان بدهد.

 

آقای وزیر هم در جمع ملی‌پوشان اعلام کرد فوتبال برد و باخت دارد اما از تلاش آنها لذت برده!

اگر وزیر لذت نبرد، من لذت ببرم؟ او مجبور است بگوید لذت برده است. این حرف‌ها متاسفانه آدم را اذیت می‌کند. متاسفانه هیچ‌کس سر جای خودش قرار ندارد. بنابراین اگر غیر از اینها اتفاق بیفتد باید تعجب کنیم. فوتبال و ورزش تافته جدابافته همدیگر نیستند. شما ببینید چقدر ورزشکاران ما بیرون گود نشسته‌اند و فرار می‌کنند یا بدون استفاده از خدمات‌شان بازنشسته می‌شوند. الان فدراسیون وزنه‌برداری را ببینید، همه اعتصاب کرده‌اند. دوزار پول ندارند به این بچه‌ها بدهند. البته نظام ورزشی ما به‌هم‌ریخته است و این فقط فوتبال نیست.

 

فوتبال فقط نمود و بازتاب دارد در غیر این صورت همه ورزش ما زیرسوال است. با این وضعیت اقتصادی که ما داریم کار سخت است. در فوتبال هم برای موفقیت باید هزینه کنید. شما ببینید تیم‌ملی را در این گرمای 50درجه و رطوبت بالای 80درصد درحالی به قطر بردند که خود قطری‌ها فرار کردند و در اسپانیا تمرین می‌کنند اما ما بچه‌های‌مان را جایی می‌بریم که همه صدایشان درمی‌آید. حتما گلایه‌های آنها را دیدید که همه ناراحت هستند. این چه برنامه‌ریزی‌ای بود که بچه‌ها را در این گرمای طاقت‌فرسا به قطر ببرید. که چکار کنند؟ یک بازی آن‌هم با هزار التماس و درخواست برگزار کنیم و هزینه‌های رفت‌وبرگشت و اسکان حریف را هم بدهیم.

 

به نظر می‌رسد با این عملکرد فنی حق داشتیم از بازی با کانادا یا اروگوئه صرف‌نظر کنیم.

صددرصد شما مطمئن باشید از این حریفان هم بدجور شکست می‌خوردیم.

 

الان راه‌حل آماده‌سازی تیم‌ملی چیست؟

اولا که تیمی با ما بازی نمی‌کند، پول هم نداریم هزینه کنیم؛ پس تنها راه‌حل این است که با همین بچه‌های باشگاهی و تیم‌های صدرجدولی بازی کنیم، به این ترتیب که یک تیم منتحب از صدرنشینان لیگ درست کرده و آنها را جلوی تیم‌ملی بگذارند. قدیم هم همین کارها را می‌کردند. الان هم وقتی نمی‌توانیم و پولش را نداریم باید همین کار را بکنیم. ثانیا، امروز همه دنیا ما را ایزوله کرده‌اند پس بیاییم با همین بچه‌های خودمان بازی کنیم.

 

باشگاه‌هایی مانند مس رفسنجان یا گل‌گهر یا همین استقلال و پرسپولیس را داریم و می‌توانیم یک تیم منتخب و خوب از همین‌ها درست کرده و جلوی تیم‌ملی بگذاریم و چند بازی با همین تیم‌ها تا جام‌جهانی برای تیم‌ملی تدارک ببینیم. یا حداقل سایه‌زنی کرده و کارهای تاکتیکی را مرور کنند و مسائل حمله و دفاع را در این بازی‌ها به ملی‌پوشان آموزش دهند. اگر من مربی تیم‌ملی بودم همین الان مثل زمان کی‌روش از همین بچه‌ها یک دفاع مستحکم می‌ساختم تا حداقل کمترین گل را بخوریم تا برای جام‌جهانی آبروریزی نشود.

 

 

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

    سایر خبرهای داغ

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------