اگر هوو نميخواهيد ...
- مجموعه: کوچه پس کوچه های تفاهم
مگر من با تو چه کرده بودم که با من چنين کاري کردي؟در ابتدا مرد سعي داشت با انکار مساله، ذهن همسرش را منحرف کند و او را ساکت نمايد. زن نيز نااميدانه تمايل به باورحرفهاي مرد داشت اما چطور ميتوانست اين همه دليل و مدرک را در نزد خود انکار کند.....
مرد هر روز سعي ميکرد با ابراز محبت به همسرش به او نشان دهد که او در هر حال اشتباه است اما زن همچنان در اين مورد سوالاتي ميکرد و نيازمند پاسخ بود. از همه مهمتر و سوال برانگيز تر شناسنامه شوهر بود که ناگهان بدون دليل از کشوي خانه غيب شده بود و هيچکس استدلالي براي گم شدن آن نداشت. در نهايت و با وجود تمام انکارهاي مرد، زن يک جواب بيشتر نداشت:
«شايد چشمهايم به خطا رود اما هيچگاه دل دروغ نميگويد. من مدتهاست که حضور همسر دوم را احساس ميکنم».
براستي چه چيزي در شکل گيري چنين مشکلاتي موثر است؟ آيا در اين مقوله زنان مقصرند و کوتاهي ميکنند يا اينکه مردان سستي به خرج ميدهند؟
براي اين سوال هيچ پاسخ روشن و مشخصي وجود ندارد. شايد بتوان ادعا کرد به تعداد افرادي که براي ازدواج مجدد اقدام کرده اند دليل وجود دارد برخي از مردان واقعا تنوع طلب هستند و نميخواهند يک عمرتنها در کنار يک زن زندگي کنند در حاليکه شايد همسر اولشان از هر لحاظ سرآمد باشد. برخي ديگر از مردان تنها در معرض يک لغزش قرار گرفته و زندگي زناشويي شان اين گونه در معرض تخريب قرار ميگيرد و براي ازدواج دوم اقدام ميکنند و برخي ديگر، از شرايط ازدواج اول شان (از ازدواج اجباري گرفته تا بدخلقيها و بدرفتاريهاي همسر) ناراضي و شاکي هستند و براي ازدواج مجدد اقدام ميکنند. در هر صورت ازدواج مجدد مردان هر دليلي که داشته باشد، براي زنان ايراني يک فاجعه مصيبت بار است. حال آنکه اين اتفاق در برخي از کشورهاي ديگر جز عرف جامعه بوده و عموما زنان وقتي وارد خانه همسر خود ميشوند براي شان دور از ذهن نيست که دير يا زود بايد با وجود زن دوم کنار بيايند اما در عرف ما ايرانيان، اين موضوع هضم نشدني است و عموما از مردان ايراني توقع تک همسري ميرود. رخ دادن چنين مساله اي يا به طلاق و جدايي همسر اول مي انجامد يا اينکه رابطه زن و مرد، ديگر به شکل اوليه خود باز نميگردد.
در اکثر موارد اين دسته از زنان مدعي هستند که در ابتدا قصد برقراري رابطه عاطفي نداشته اند و مثلا فقط خواسته اند که به اين مرد در حل مشکلاتش کمک کنند و توجهي بي منظور به وي داشته اند اما همين توجه باعث شده مرد آنچه را در ارتباط با همسرش نيافته در وجود زن ديگر بيابد و در نهايت منجر به شکل گيري ازدواج مجدد گردد
هر چند دليل روشني براي اقدام مردان به ازدواج مجدد نميتوان نام برد اما تجربههاي مشاوره اي ما و همچنين نتيجه يادداشتهايي که به دست مان ميرسد نشان دهنده آن است که عمدتا شکل گيري يک مثلث بيمارگونه در بروز ازدواجهاي مجدد بسيار رايج است. يک راس اين مثلث زني قرار دارد که از يک يا چند جنبه زندگي زناشويي اش غافل شده است. اين غفلت و بي توجهي ميتواند موضوعات مختلفي را در برگيرد. در برخي از اين دسته از زنان نيازهاي عاطفي مرد ناديده گرفته ميشود و در برخي ديگر به طور کلي فعاليتهاي جانبي زن آن قدر زياد ميشود که زندگي زناشويي و شوهر و فرزند به حاشيه سپرده ميشوند. برخي ديگر از اين دسته از زنان نيز در مهارتهاي ارتباطي و زناشويي آن قدر ضعيفند که به سرعت توجه مرد را نسبت به خود از دست ميدهند.
در راس ديگر اين مثلث مردي با عدم صداقت قرار دارد. مردي که هرگز به همسرش درباره عدم شور و هيجان و يا کوتاهيهايش چيزي نگفته است و سرد شدن رابطه عاطفي شان را به همسرش بازگو نکرده است. متاسفانه در ميان نامههاي ارسالي، با يادداشتهاي مردان زيادي مواجه ميشويم که مثلا از برخي جنبههاي رفتاري يا ظاهري همسرشان شکايت دارند اما هيچگاه اين مساله مهم را با ملايمت با همسرشان در ميان نگذاشته اند. شکل گيري اين نوع عدم صداقتها ميان زوجين ايجاد چنين اتفاقاتي را گريز ناپذير ميکند.
در نهايت در راس سوم اين مثلث زني حضور دارد که اقدام به آشنايي و در نهايت ازدواج با مردي متاهل پرداخته و در شکل گيري اين بي وفايي نقش بسزايي دارد. در اکثر موارد اين دسته از زنان مدعي هستند که در ابتدا قصد برقراري رابطه عاطفي نداشته اند و مثلا فقط خواسته اند که به اين مرد در حل مشکلاتش کمک کنند و توجهي بي منظور به وي داشته اند اما همين توجه باعث شده مرد آنچه را در ارتباط با همسرش نيافته در وجود زن ديگر بيابد و در نهايت منجر به شکل گيري ازدواج مجدد گردد.
چه کار کنيم که زندگي باثبات و بادوامي داشته باشيم؟
در ادامه اين مطلب مجموعه توصيههايي به خانمها و اقايان ارايه ميشود تا بيشتر و بهتر بتوانند ثبات زندگي زناشويي خود را حفظ کنند. البته اين توصيهها در مقاله بعدي به شما عزيزان ارايه خواهد شد اما چيزي که عنوان کردن ان بسيار حايز اهميت است اين است که اگر شما خانم يا آقاي محترمي که مشغول مطالعه اين يادداشت هستيد و از زندگي زناشويي تان راضي بوده و تصور ميکنيد هرگز اين اتفاق براي شما رخ نميدهد، بايد بدانيد که خطر بي وفايي در اغلب ازدواجها وجود دارد. ايجاد بي وفايي يا ازدواج مجدد باعث ضربه شديد احساسي به طرفين ميشود اين يکي از دردناک ترين تجاربي است که اعضاي اين خانوادهها در طول عمر خود با آن مواجه ميشوند. شايد اين مساله در ذهن تان خنده دار باشد که وقتي مردي براي ازدواج مجدد اقدام ميکند چه استرسي را متحمل ميشود.
در اينجا پاسخ ما اين است که فراموش نکنيد ما در جامعه ايراني زندگي ميکنيم که هر چند از لحاظ شرعي تعدد زوجين اشکالي ندارد اما در عرف ما اين مساله نکوهيده بوده و عمدتا افرادي که چنين اقدامي را انجام ميدهند تا مدتها اين موضوع را مخفي مينمايند و حتي ممکن است مدت طولاني احساس افسردگي يا احساس گناه داشته باشند. به خصوص وقتي که شاهد اثرات و آسيبهاي وارده به فرزندانشان در اثر اين اقدام باشند.
منبع: تبيان