هیولاهایی که تهرانی های قدیم آنها را باور داشتند!!



موجودات افسانه ای,آل, بختک

تهرانی های قدیم به وجود موجودات ترسناک به نام‌های «آل» و «بختک» اعتقاد داشتند

 

هیولاهایی که تهرانی های قدیم آنها را باور داشتند!!
تهرانی‌های قدیم، به ویژه ساکنان این شهر در دوره قاجار حکایت‌ها و داستان‌ها و باورهای  خرافي متنوعي داشتند. باور به وجود موجودات ترسناك  در حمام‌ها و آب انبارها، آینه بینی، رمالی و باور به طالع‌بینی و استفاده از طلسمات و چشم زخم تا سخن گفتن از ماه پیشونی و شاه پریون و پینه‌دوز و غیره همانند دیگر شهرها در میان مردم شهر تهران هم رواج بسیار داشت، اما دو شخصیت وحشتناک وجود داشتند که بیش از هر چیز دیگر باعث ترس و هراس تهرانی‌های قدیم می‌شد. دو موجود ترسناک به نام‌های «آل» و «بختک».

 

هرچند این دو موجود ترسناک در دیگر نقاط ایران هم شناخته شده بودند، اما اهمیت آنها برای تهرانی‌های قدیم به ویژه در دوره قاجار به اندازه‌ای بود که به‌عنوان مثال هنگامی که زنی باردار می‌شد، در وسایلی که برای نوزاد تهیه می‌شد – و به نام سیسمونی معروف است – وسایل و ابزارهایی جهت حفاظت از نوزاد در برابر «آل» قرار داده می‌شد و حتما پیش از وضع حمل تدابیر لازم در خانه پیش‌بینی می‌شد.


** آل
آل ، موجود خيالی شرور و اهریمنی که به زنان تازه زا و نوزادان آنان حمله کرده و باعث مرگ مادر و فرزند او می‌شود. آل‌ها معمولاً به شکل زنانی نیرومند و گاهی به شکل پیرزنانی وحشت انگیز با دندان‌هایی آهنین و نیش‌هایی بیرون آمده و موهایی ژولیده و ‌بینی از جنس خمیر یا گِل سرخ رنگ توصیف شده‌اند که در صحرا و جنگل و هر مکان دور افتاده و بایر زندگی می‌کنند و شبگرد هستند و علاقه بسیار به رنگ قرمز دارند و این رنگ آنان را به سوی خود جلب می‌کند.

 

موجودات افسانه ای,بختک,آل

آل‌ها معمولاً به شکل پیرزنانی وحشت انگیز توصیف شده اند

 

باور خرافي بر این است که طی شش تا ده روز اول تولد نوزاد، اگر زائو تنها بماند، آل می‌تواند از راه دیوار خانه یا پشت بام وارد اتاق مادر شده و جگر او را درآورده و با خود ببرد. اگر آل بتواند جگر زن را به آب برساند یا از آب عبور کند، زائو بیمار شده و خواهد مرد. به باورخرافي برخی، آل‌ها گاهی جفت بچه را هم دزدیده و می‌خورند که در این صورت، نوزاد نیز جان خود را از دست می‌دهد.


برای جلوگیری از ورود این موجود افسانه‌ای به خانه‌ها و دفع او اولین اقدامی که در خانه‌ها انجام می‌شد، جلوگیری از رسیدن آل به آب بوده است، چرا معتقد بودند اگر پای آل به آب برسد، دیگر نمی‌توان مانع مرگ نوزاد شد، به همین دلیل اگر حوضی در خانه بود قبل از هر کاری آن را از آب خالی می‌کردند. در اتاق و وسایل خواب و لباس مادر و نوزاد از رنگ قرمز استفاده نمی‌کردند و در مدت 10 روز هرگز نام زائو را به زبان نمی‌آوردند و او را به نام‌های مریم،عذرا یا مادر حضرت مسیح(ع) می‌نامیدند و تا سه روز به زن زائو آب نمی‌دادند.

 

همچنین از هنگام شروع درد زائو تا تولد نوزاد، مردی از خویشاوندان زن بر پشت بام رفته بر تشت مسی می‌کوفت و مرد دیگری اذان گفته و قرآن می‌خواند. به غیر از اینها استفاده از انواع دعاها و اوراد و ذکر بسم الله و قرار دادن قرآن در کنار زائو و نوزاد، زدن سوزن و سنجاق به لباس نوزاد و مادر و استفاده از شمشیر و خنجر و چاقو و قیچی و چرخاندن آنان توسط ماما در بالای سر زائو و همچنین قرار دادن سیر و پیاز و زغال و دوده و سوخته باروت وکشیدن هفت خط با ذغال به اطراف بستر مادر و نوزاد و در اصطلاح حصار کشیدن از جمله اعمالی بوده که برای مبارزه با آل انجام می‌شده است. آل‌ها نمونه‌ای از موجودات افسانه‌اي خون‌آشام هستند که خون و جگر نوزدان را می‌خوردند.


گستردگی و باورپذیری این افسانه بسیاری از محققین را برآن داشته تا رد پای این شخصیت افسانه‌ای را در حقیقت و تاریخ جست‌وجو کنند. برخی از محققین، آل‌ها را در اصل همان زنان جنگاور اقوام سکایی و سارومات‌ها می‌دانند که به نام «آمازون‌ها» نیز شهرت دارند. این زنان که در آسیای صغیر و نواحی قفقاز پراکنده بودند، دارای نظامی زن سالار بودند که با شدت و خشونت بسیار در میان آنان حفظ می‌شد. آنان مردان را به اسارت گرفته و تنها برای تولید مثل با آنها ازدواج می‌کردند و پس از آن، شوهر خود را به قتل می‌رسانند. نوزادان پسر هم سرنوشت شومی داشتند و تنها دختران زنده می‌مانند.

 

این زنان گاهی برای دزدیدن نوزادان دختر به قبایل دیگر حمله می‌کردند و با قتل عام و خونریزی بسیار دختران را می‌دزدیدند و مطابق با باورهای خود پرورش می‌دادند. این اعمال و آداب و سنن خشن آنان باعث شده تا بسیاری آنان را دلیل اصلی شکل‌گیری افسانه آل بدانند. گذشته از دلایل تاریخی و داستانی شکل‌گیری افسانه آل، باید به ریشه‌های علمی آن بیشتر توجه داشت.

 

در گذشته زایمان زنان در خانه‌ها و توسط زنانی محلی به نام «ماما» انجام می‌شد. در این زمان نه از مواد ضدعفونی‌کننده خبری بود، نه از اتاق و وسایل بهداشتی و استریل. به همین دلیل بیشتر زنان پس از زایمان دچار تبی به نام «تب نفاس» می‌شدند. امروزه اگر زنی بعد از وضع حمل دچار تب شود، بلافاصله مورد آزمایش و تحت درمان آنتی‌بیوتیک قرار می‌گیرد، اما در گذشته تعداد زنانی که از این تب جان سالم به درمی بردند بسیار‌ اندک بود.

 

تب بالا، سرخی صورت، هذیان‌گویی، خونریزی شدید و درنهایت مرگ مادر و در مواردی آلوده شدن نوزاد به عفونت و مرگ او، از نظر افرادی که هیچ اطلاعی از علت علمی این وقایع نداشتند، به‌سادگی راه داستان‌سرایی و خرافه‌پردازی و تخیل و ساخت افسانه‌های وحشت‌آور را نه‌تنها هموار می‌کرد، بلکه به مرور زمان خرافه تبدیل به باوری واقعی و قابل تأمل می‌شد، تا آنجایی که حتی گروهی ادعای رویت و صحبت و معاشرت با آن شخصیت افسانه‌ای را می‌کردند. نظیر آن چیزی که در افسانه آل اتفاق افتاده است. براساس داستان آل دو فیلم در ژانر وحشت در سینمای ایران هم تولید شده است. فیلم «شب بیست‌ونهم» به کارگرانی «حمید درخشانی» محصول 1369 و فیلم «آل» به کارگرانی «بهرام بهرامیان» محصول 1388.


**بختک
نوعی بیماری که به نام «فلج خواب» معروف است، به دلیل ناشناخته بودن در قدیم به نام موجودی افسانه‌ای به نام «بختک» نامیده شده است. این بیماری ترس‌آور بیشتر هنگام صبح و زمان بیدار شدن از خواب اتفاق می‌افتد. در این حالت شخص، هوشیار و بیدار است، اما قدرت حرکت و تکان دادن اعضای بدن و به ویژه قدرت باز کردن پلک چشم را ندارد. در این حال فرد بیمار دچار نوعی توهم شنیداری و لمسی و احساس خفگی و سنگینی روی سینه می‌شود. این بیماری و راه‌های مقابله و مداوای آن امروزه کاملاٌ شناخته شده است.

 

موجودات افسانه ای,تهران قدیم,آل

بیماری فلج خواب ،بیشتر هنگام صبح و زمان بیدار شدن از خواب اتفاق می‌افتد

 

براساس این افسانه، بختک که به نام‌های خفتک، برفنجک، درفنجک، خفتو، دماغ گلی یا خمیری و غیره نیز نامیده می‌شود، هنگام خواب به قصد و نیت خفه کردن انسان با نشستن روی سینه افراد، بدن شخص را تحت تسلط خود گرفته و قدرت حرکت و تنفس را از انسان می‌گیرد.

 

گفته می‌شود که بختک‌ها در جنگل‌های تاریک و زیر درختان قدیمی زندگی می‌کنند. حالت خفگی و تنگی نفس که در اثر خوابیدن زیر برخی از درختان و در جنگل‌های شرجی اتفاق می‌افتد، می‌تواند دلیل آن باشد که محل زندگی بختک را در جنگل‌ها دانسته‌اند. براساس قصه‌ای عوامانه، بختک کنیز اسکندر بود که از آب حیاتی که اسکندر از ظلمات آورده و بر زمین ریخته بود، مشتی برداشت و خورد.

 

اسکندر از این کار او خشمگین شده با شمشیر‌ بینی او را قطع می‌کند و کنیز که حالا عمر جاودان یافته بود، با خمیر یا گل برای خود‌بینی درست می‌کند. این‌بینی خمیری نقطه ضعف این دیو است. براساس افسانه‌ها، اگر کسی‌بینی بختک را بگیرد و او را تهدید به کَندن آن کند، بختک محل گنجی بزرگ را به او نشان خواهد داد و آرزوهای او را برآورده می‌کند.
منبع : daanestanihaa.ir

کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------