تازه های تقویم تاریخ

داريوش بزرگ پدر ناسيوناليسم ايراني

تقویم تاریخ - 13 تیر

489پیش ازمیلاد:4 ژوئيه سال 489 پيش از ميلاد داريوش بزرگ - شاه شاهان - كه بر تمركز امور و ايراني…

تقویم تاریخ -23 مهر



1971م:اکتبر 1971 مراسم سالروز باشکوه ایجاد دولت واحد و نیز امپراتوری مشترک المنافع ایران به مدت چهار روز (12 تا 16 اکتبر) در پاسارگاد و تخت جمشید برگزار شد و بسیاری از سران کشورها درآن شرکت کردند. همچنین بموازات این مراسم، به مناسبت بيست و پنجمين سده ايجاد دولت مرکزي و تاسيس امپراتوري (شاهنشاهی) پهناور پارسيان، بزرگترين كنگره ايران شناسي با شركت تقريبا همه شرق شناسان جهان و مورخان مربوط آغاز بکار کزده بود. سالروزتاسیس دولت مرکزی با 30 سال تاخیر برگزارشد زیرا به علت درآمد ناچیز ایران از نفت، بودجه آن تامین نمی شد. دو هزار و پانصدمین سالروز تاسیس دولت ایران اکتبر 1941 بود. کوروش با تلاش وسیع در اکتبر 559 پیش از میلاد، کشور واحد ایران با یک دولت مرکزی نیرومند را در سرزمینی که سه طایفه ایرانی: پارس، پارت و ماد سکونت و دولتهای محلی کوچکی داشتند با یکپارچه کردن آنها اعلام داشت که وسعت آن در شرق ایران و شمالشرقی بمراتب زیادتر از ایران امروز بود و همه افغانستان امروز، بلوچستان و منطقه فرارود را شامل می شد. کوروش 20 سال دیگر تلاش کرد تا سرزمین هایی را که سلاطینشان در طول زمان به ایرانیان تعرض کرده بودند بگیرد و آخرین آنها امپراتوری ستمگر بابل بود که کوروش 12 اکتبر 539 پایتخت آن را گشود (ولی «پروفسور بليك» به استناد كتب ديني در دايره المعارف كليساي مسيح، ورود کوروش به بابل را 13 اکتبر درج كرده است). کورش همان روز (12 و یا13 اکتبر 539 پیش از میلاد) در بابل تاسیس امپراتوری مشترک المنافع ایران را اعلام داشت و حقوق انسان و ملل را مشخص ساخت که بر استوانه درج شده و موجود است و نخستین اعلامیه حقوق بشر بشمار می آید. به این ترتیب تاسیس امپراتوری (شاهنشاهی) ایران در اکتبر 1961 دو هزار و پانصد ساله شده بود که مراسم اکتبر 1971(مهرماه) با ده سال تاخیر برگزار شد و تقویم رسمی ایران بعدا از هجری به آن مبداء تغییر یافت قسمتی از اعلامیه کوروش:

مردم در رعايت آداب، رسوم و مذهب خود آزادند و قوانين محلي به همان صورت سابق اجرا خواهند شد. استقلال داخلي سرزمين ها محترم و محفوظ خواهد بود. تنها تغييري كه به وجود خواهد آمد اين است كه مناطق كه قبلا كشورهاي كوچك و ضعيفي بودند و هميشه دغدغه تعرض ديگران و زورگويي حاكمان خود را داشتند از اين پس بخشي از يك امپراتوري بزرگ مشترك المنافع (اتحاديه ملل) خواهند بود كه ضامن صلح، ثبات و آرامش آنها است كه در سايه آن هرگونه پيشرفت، به ويژه تجارت ميسر و «حكومت قانون» تضمين خواهد بود و خودسري مشاهده نخواهد شد. اسيران جنگي پس از اتمام جنگ بايد آزاد و به اوطان خود بازگردانده شوند و فروش آنان و مصادره اموال اكيدا ممنوع خواهد بود. شهربان (ساتراپ) هر منطقه مسئول جان، مال و حيثيت هر يك از اتباع در آن منطقه است و ....

 

کوروش بزرگ


987م:آغاز بكار رصدخانه ديلمي ايران به مديريت «ابوسهل كوهي طبري» را 15 اكتبر سال 987 ميلادي نوشته اند.

ابوسهل پسر رستم در زمان خود از رياضي دانان برجسته، و به رموز فضا و علم هيات آشنا بود و كار «رصد» ستارگان را از همين روز آغاز كرد. اين رصد خانه كه چند رياضي دان ديگر در آن به كار سرگرم شده بودند به تصميم و هزينه شرف الدوله ديلمي از اميران اين دودمان ميهندوست ايراني ساخته شده بود.

 

1307ش:23 مهر سال 1307 خورشيدي (15 اكتبر 1928) پانزده معلم فرانسوي استخدام شده از سوي دولت ايران براي تدريس وارد تهران شدند. دولت فرانسه براي پذيرش دانشجويان اعزامي ايران پيش شرط هايي در نظر گرفته بود از جمله دانستن زبان فرانسه و آشنايي با فرهنگ و طرز زندگي مردم اين كشور كه دولت وقت ايران را ناگزير به استخدام اين معلمان كرده بود.

نخستين دسته 110 نفري دانشجويان اعزامي 11 روز پيش از اين ( 12 مهر ماه 1307)، روانه فرانسه شده بودند. مهدي آذر (دکترطب)، محمدعلي ملكي (دكترطب)، مهدي بازرگان (مهندس)، رضا رادمنش (دكتر)، سيد احمد رضوي كرماني (مهندس) و سيد علي شايگان (دكتر) از اعضاي نخستين دسته دانشجويان اعزامي به فرنگ بودند.

 

دكتر رادمنش ــ مهندس رضوي كرماني ــ دكتر شايگان ــ دكتر ملكي ــ مهندس بازرگان


1324ش:دو هفته پس از لغو پروانه نشر روزنامه «مرد امروز» كه مدير آن محمد مسعود بود، تازه انتقاد از اقدام شوراي عالي فرهنگ به لغو پروانه اين روزنامه آغاز شد!.

شوراي عالي فرهنگ هفتم مهرماه سال 1324 (سپتامبر 1945) پروانه «مرد امروز» را لغو كرده بود كه انتقاد از اين عمل شورا از بيست وسوم مهرماه! آغازشد و روزنامه ها با بكار بردن علامت تعجب و سئوال پرسيده بودند كه چطور شد شوراي عالي فرهنگ كه اعضاي آن از طبقه منوّر كشورند به اتفاق آراء! اين تصميم را گرفتند. چرا اين پيشنهاد حتي يك مخالف هم در شورا نداشت؟! و ....

 

محمد مسعود ناشر «مرد امروز»


1331ش:23 مهرماه 1331 (اکتبر 1952) شوراي وزيران دولت وقت ايران تصويب كرد كه براي آگاهي ايرانيان از مظالم انگلستان در وطنشان، عمليات و اقدامات كنسولگريهاي آن كشور در ايران و به ويژه از آغاز قرن بيستم تا ملي شدن صنعت نفت به صورت يك كتاب منتشر شود و همه اسناد موجود در اختيار مولفان كتاب قرار گيرد.

شوراي وزيران تاكيد كرده بود كه اين كتاب بايد به گونه اي نوشته و تنظيم شود كه مورد استناد پژوهشگران خارجي قرار گيرد تا جهان را از مداخلات انگلستان در ايران و به قهقرا فرستادن اين ملت و در عقب ماندگي نگهداشتن آن آگاه گردانند.

در پي انتشار خبر تصميم شوراي وزيران، چند نفر اعلام آمادگي کردند که کتاب را به رايگان (بدون دريافت دستمزد) به زبانهاي انگليسي، فرانسه، عربي و اسپانيايي ترجمه کنند.

 

1332ش:در ده روز آخر مهرماه 1332 (اکتبر 1953)، كمتر از دوماه پس از براندازي 28 امرداد، بازي نفت در تهران به اوج خود رسيد. 21 مهرماه آن سال سه نماينده پارلماني حزب حاكم جمهوريخواه آمريكا وارد تهران شده بودند. چهار روز بعد از آنان «هوور» كارشناس آمريكايي نفت و سپس نفتي هاي چهار كشور اروپايي وارد تهران شدند. در همان روز ورود نفتي هاي اروپايي و آمريکا، زاهدي نخست وزير دولت كودتا يك كميسيون پنج نفري نفت تشكيل داد و ... و بالاخره 29 مهرماه وزير امور خارجه انگلستان بدون احساس شرم از بدبختي هايي كه اين دولت بر سر ايرانيان آورده بود اعلام كرد كه دست دوستي! به سوي ايران دراز مي كند و ....

 

1988م:پانزدهم اكتبر سال 1988 (17 سال پيش در چنين روزي) كيخسرو شاپور سهرابجي روزنامه نگار و موسيقيدان برجسته ايراني تبار انگلستان در 96 سالگي درگذشت. وي 14 دسامبر 1892 در انگلستان به دنيا آمده بود و والدينش نامش لئون دادلي گذارده بودند كه وي پس از رسيدن به سن قانوني، به ياد نياكانش و احترام به وطن گذشتگانش آن را به «كيخسرو شاپور سهرابجي» تغيير داد. وي كه در رشته موسيقي و روزنامه نگاري، هردو، تحصيل كرده بود و مهارت فراوان در نوشتن آهنگ و نواختن پيانو به دست آورده بود دهها سال به موازات كار موسيقي، براي نشريات گزارش و نقد موسيقي مي نوشت. طبق كتاب ركوردها (گينس)، وي طولاني ترين آهنگ پيانو را در طول تاريخ موسيقي نوشته است. كيخسرو به دليل نوشتن پانصد صفحه آهنگ سمفوني عنوان آهنگساز برجسته قرن بيستم را به خود اختصاص داده بود. وي براي ايتاليايي ها و اسپانيايي هم آهنگ نوشت.

 

كيخسرو


1961م:«امنستي اينتر نشنال» كه هدفهاي آن در ماه مه 1961 به تصويب هيات موسس رسيده بود از 15 اکتبر سال 1962 آغاز بكار كرد. هدف عمده اين سازمان كه مدعي داشتن بيش از يك ميليون و يكصد هزار عضو از 150 كشور است و در 46 كشور هم نماينده و دفتر دارد دفاع از زندانيان سياسي و پاسداري از حقوق بشر اعلام شده است. طبق منشور اين سازمان، امنستي اينترنشنال (عفو بين المللي) بنيادي جهاني و مستقل است و عمدتا با اعدام، شكنجه، ارعاب افراد از هر دست، ربوده شدنهاي سازمان يافته افراد، محاكمه غير علني، محاكمه بدون وكيل، بازداشت بدون اعلام اتهام، و همچنين باز داشت بدون حكم قاضي عادل، ايجاد مزاحمت براي افراد - صرفا به خاطر داشتن عقيده اي ديگر و يا اعتراض و ابراز مخالفت مسالمت آميز و نيز هرگونه تبعيض به وجود آمده است.

برخي گفته اند که مروري بر كارهاي اين سازمان در ربع قرن اخير، اين ترديد را در ذهن به وجود مي آورد كه اين سازمان هم خالي از نفوذ برخي قدرتهاي جهاني در مطرح ساختن مسائل نبوده است و .... اين ترديد عمدتا به اين سبب بوجودآمده است که اعتراض هاي اين سازمان و سازمانهاي مشابه؛ گزينشي بوده اند. برخي از مردّدها گفته اند که اين سازمانها داراي «ارباب» هستند و هروقت که منافع اين اربابها ايجاب کند به صدا درمي آيند و اعتراض و تظاهرات مي کنند و ....

 

1500م:نيمه اكتبر سال 1500ميلادي «وان هو» يكي از مقامات وقت چين در يك آزمايش پرواز به فضا جان خود را از دست داد. اين آزمايش برحسب نوشته سه منبع كه هر سه از يادداشتهاي منشي «وان هو» استفاده كرده اند در يكي از اين سه روز: ششم ، سيزدهم و يا 15 اكتبر سال 1500 ميلادي انجام گرفته بود. يادداشتهاي منشي وان هو كه در مراسم پرتاب او به فضا حضور داشت به صورت كتاب در آمده و به زبان انگليسي هم ترجمه شده است. دولت جمهوري توده اي چين به همين مناسبت درست 503 سال پس از اقدام «وان هو» ساعت 9 بامداد 15 اكتبر 2003 به وقت صحراي «گبي» در مغولستان چين، سرهنگ 38 ساله خلبان «يانگ لي وي» با سفينه «كشتي آسماني شماره 5» به مدار زمين فرستاد و 13 اكتبر 2005 در همان ساعت دو فضانورد چيني به فضا فرستاده شدند كه همچنان كره زمي را دور مي زنند. قطعا آزمايش بعدي، ششم اكتبر خواهد بود تا هر 3 روزي را كه طبق تقويم شمسي ميلادي به دست داده شده است تجديد شود. تقويم چينيان قمري است.

بايد دانست كه چينيان باروت را دو هزار سال پيش اختراع كرده بودند ولي از نيروي آن تنها در جشن ها و در آتشباري استفاده مي كردند كه ماركوپولو ايتاليايي در طول اقامت در چين آن را مشاهده و طرز تهيه اش را در كتاب خاطرات خود (مسافرت ها) به اروپاييان آموخت كه با استفاده از آن توپ و تفنگ ساختند و سرزمين هاي ديگران را گرفتند و استثمار كردند و هنوز هم احساس برتري مي كنند.

در آن روز « وان هو » 47 لوله پر از باروت را كه به صورت راكت درآورده بود در اطراف يك صندلي بزرگ بست و در حالي كه دو بادبادك (بالك مانند) به دست گرفته بود بر صندلي نشست و از نوكرانش خواست كه او را به صندلي ببندند و سپس همزمان زير لوله هاي حاوي باروت، شعله آتش قرار دهند . منشي او (نويسنده شرح رويداد) كه در عمليات پرتاب شركت داشت نوشته است: از زير لوله ها، شعله هاي ناشي از انفجار باروت همراه با صداي مهيبي كه همه مارا كر كرد بلند شد و صندلي به آسمان رفت و از نظر ناپديد شد. وي ننوشته است كه بر سر اربابش چه آمد، ولي وقايع نگار دربار « مينگ » ها كه از سال 1368 تا 1644 بر چين حكومت كردند در ذيل اين روز (طبق تقويم قمري چين) نوشته است كه شبان ها قطعات بدن «وان هو» را كه به اندازه ريگ بيابان شده بودند جمع آوري كرده بودند كه عينا به امپراتور گزارش شد.

سرهنگ «يانگ لي وي» که 15 اکتبر 2003 با سفينه «كشتي آسماني شماره 5 » به مدار زمين رفت، در نخستين پيام خود گفته بود كه اميدوار است براي ارتش آزاديبخش چين افتخار فراهم سازد.

مقامات چيني در پي آزمايش 13 اکتبر 2005 اظهار داشتند كه گام بعدي تسخير ماه و ساير ستارگان و استقرار يك ايستگاه دائمي در مدار زمين خواهد بود.

 

«وان هو» در اكتبر 1500 ميلادي به اين صورت به آسمان صعود كرد

 

40م:15 اكتبر سال 40 ميلادي سالروز آغاز بكارگيري روش تازه «کسب پيروزي بدون جنگ» است كه مبتكر آن كاليگولا امپراتور وقت روم بوده است.

«پتولمي» پادشاه موريتانيا كه در آن زمان همه نواحي شمال غربي آفريقا از جمله الجزاير، موريتاني و مراكش را شامل مي شد معارض نيرومندي براي دولت روم شده بود و كاليگولا امپراتور وقت روم با اين كه مي دانست دربار اشكاني ايران صحنه مرافعه اردوان سوم و تيردادسوم ــ دو پسر عمو ــ است و تا اين مرافعه ادامه داشته باشد خطري از سوي ايران متوجه روم نخواهد بود حاضر نبود پول و انرژي روم را در جنگ با پتولمي از دست بدهد. از سوي ديگر به علت داشتن مخالفان داخلي مخصوصا پس از آنکه يك سناتور مخالف خود را در جلسه سنا شمشير زده بود مي ترسيد از رم خارج شود.

كاليگولا در اين شرايط راه ديگري را براي پيروزي بر پتولمي اختراع كرد و آن دعوت از او به رم و ترور وي در اين شهر بود و اين را كار كرد. پتولمي به دعوت كاليگولا براي يك ديدار دوستانه وارد رم شد و 15 اكتبر سال 40 ميلادي در اين شهر طبق نقشه قبلي كاليگولا ترور شد و از ميان رفت.

با اين جنايت، نگراني كاليگولا از جانب موريتانيا بر طرف نشد، زيرا مردم موريتانيا كه پي به واقعيت قتل برده بودند يك ژنرال موريتانيائي به نام «ادمون» را كه شهرت به دشمني با رومي ها داشت به جانشيني پتولمي برگزيدند و وارد جنگي با روميان شدند كه مدتها ادامه داشت.

كاليگولا كه نام واقعي اش جرمانيكوس بود و به علت پوشيدن چكمه كوتاه به كاليگولا معروف شده بود پس از به اجرا در آوردن نقشه ترور پتولمي، يك مرد ديگر را كه از او بدگويي كرده بود زبان بريد و بر مخالفان داخلي خود افزود به گونه اي كه سه ماه بعد اورا ترور كردند.

 

كاليگولا


1815م:تبعید ناپلئون بناپارت در جزیره سنت هلنا در اقیانوس اطلس که تا خشکی 2 هزار کیلومتر فاصله دارد از 15 اکتبر 1815 آغاز شد. وی زندانی انگلستان بود. ناپلئون پس از شکست در جنگ واترلو خودرا تسلیم کرده بود. مردی که روزگاری اروپا را درکنترل داشت شش سال در یک خانه چوبی غیر بهداشتی در سنت هلنای متعلق به دولت لندن بسر برد و پنجم ماه مه 1821 درگذشت. گویا دو پزشکی که از لندن برای درمان او به سنت هلن فرستاده شده بودند اقدامی برای رفع بیماری انجام نداده بودند و در این زمینه شایعاتی وجود دارد. ناپلئون در آخرین سال عمر خود خاطراتش را دیکته کرد که باقی مانده است. جسد ناپلئون که در یک گور بدون سنگ قبر (بدون داشتن نام) دفن بود در سال 1840 به اصرار دولت فرانسه و جلب موافقت لندن با یک ناو جنگی که بدنه آن را رنگ سیاه زده بودند به فرانسه حمل شد و مردم این کشوز در بندر «لهاور» و همچنین در پاریس از استخوانهای قهرمان ملی خود چنان استقبالی کردند که تا آن زمان، جهان به خود ندیده بود. ناپلئون بمانند همه فاتحان مرتکب اشتباه شد و اشتباه بزرگ او لشکرکشی به روسیه بود که بیشتر سربازان خودرا از دست داد و زوال او آغاز شد. همین اشتباه را عینا هیتلر مرتکب شد زیرا که «تاریخ» نخوانده بود. ناپلئون در اوج قدرت درصدد برآمد که با کمک ایران روسیه را در جنوب درگیر کند و انگلستان را از آسیای جنوبی (هندوستان) براند و برای این منظور چند افسر به ایران فرستاد تا ارتش ایران را نوسازی کنند، ولی پس از صلح با تزار روس در تیلسیت، قول و قرارهای خود با ایران را فراموش کرد و وطن مارا میان دو دشمن رها ساخت و قفقاز از دست رفت و .... این هم یکی از غفلت های ناپلئون بود.

 

Napoleon


1917م:15اكتبر سال 1917 كه جنگ جهاني اول ادامه داشت «ماتا هاري» رقاصه زيباي هلندي كه ضمن هنرنمايي در خاك فرانسه، براي آلمان جاسوسي مي كرد به جوخه اعدام سپرده شد و در نزديكي پاريس تيرباران گرديد. وي كوشيده بود كه از افسران فرانسوي و انگليسي مستقر در جبهه هاي فرانسه كه براي گذرانيدن مرخصي موقت به شهرهاي خود باز مي گشتند، و در آخرين ماهها از نظاميان آمريكايي كه وارد فرانسه شده بودند اطلاعات جمع آوري كند. ماتاهاري دختر يك بازرگان هلندي بود كه او را از همسر اندونزيايي خود (از مردم جاوه) داشت. ماتاهاري نخست مي خواست معلم شود كه موفق نشد و براي تحصيل هنر به فرانسه آمد كه به دليل مهارت در رقصيدن، به دانسينگهال ويژه افسران ارشد دعوت شد و به دليل توجه افسران فرانسوي و انگليسي به او به دام شبكه جاسوسي آلمان افتاد. پس از مدتي دستگاه ضد اطلاعات نظامي فرانسه با خواندن تلگراف آتاشه نظامي آلمان در اسپانيا كه به صورت «كد» مخابره شده بود و در آن از ماتاهاري نام برده بود وي را كشف و به دادگاه تسليم كرد. دولت فرانسه كه در آن ايام در جبهه ها پيشرفت نداشت با هدف تغيير نظر مردم اين كشور، ناكامي نظامي خود را به حساب جاسوسي هاي ماتاهاري گذاشت و او را تيرباران كرد كه سرگذشت او سوژه كتابهاي متعدد و چند فيلم سينمايي شده است.

 

ماتا هاري

 

1927م:15 اكتبر سال 1927 نخستين چاه عراق دركركوك به نفت رسيد و دشواري هاي اين كشور ازجمله چند كودتا و جنگ داخلي نتيجه همين نفت بوده كه هنوز ادامه دارد. «دين آچسن» دولتمرد آمريكايي، دستيار روزولت در دوران جنگ دوم، وزيرامور خارجه حكومت ترومن و متوفا در 12 اكتبر 1971 (در 78 سالگي) كه از وي به عنوان معمار سياست خارجي آمريكا پس از جنگ جهاني دوم نام مي برند در خاطرات خود (ادبيات صوت و تصوير ــ نوارهاي4، 5 و 13) متذكر شده است: اواخر تابستان 1941 (اواخر شهريور 1320 ـ ماهي كه ايران اشغال نظامي شد) قرارگذاشتيم كه پس از پايان جنگ جهاني دوم، نفت ايران كماكان در اختيار انگلستان، نفت سعودي در اختيار آمريكا و نفت عراق و نفت احتمالي كويت در كنترل هر دو دولت آمريكا و انگستان باشد كه در دهه بعد با ملي شدن نفت ايران به دست دكتر مصدق، اين موازنه برهم خورد و آمريكا مجبور شد دست انگلستان را در نفت همه منطقه خاورميانه بازتر بگذارد و ... كه كودتاي عبدالكريم قاسم ــ ژنرال چپگرا ــ در عراق در سال 1958 كه به سلطنت (دست ساز انگلستان) در آن كشور پايان داد يك بار ديگر اين موازنه را كه پس از ساقط شدن حكومت مصدق به نوعي تازه (ايجاد كنسرسيوم نفت ايران) برقرار شده بود برهم زد و ....

بسياري ازانديشمندان اقتصاد و جامعه شناسي «نفت» را عامل ثبات و سعادت كشورهاي صادر كننده آن ندانسته و دلائل متعدد براي اثبات اين فرضيه ارائه داده اند. از جمله، چون درآمد دولتهاي صادركننده نفت عمدتا از اين كالاي تاحدي رايگان (اصطلاحا: درآمد باد آورده!) است به گرفتن ماليات از مردم توجه زياد ندارند؛ بنابراين مانند كشورهاي ديگر، خود را پاسخگوي مردم نمي دانند كه اين بي اعتنايي، عملي مغاير دمكراسي واقعي است. همچنين، در اين كشورها چون هزينه تسهيلات رفاهي عمدتا از درآمد نفت تامين مي شود، مردم ضعف هاي دمكراتيك را درك نمي كنند. به علاوه، در اين كشورها سوء استفاده از معاملات دولتي، اختلاس و فساد اداري بيشتر است و به همين جهت هم رقابت و مبارزه براي كسب مقامات دولتي كه اصطلاحا «جنگ بر سر كسب قدرت» خوانده مي شود زياد است و ....

 

دين آچسن


1945م: 15اکتبر 1945 «پير لاوال» كه در زمان اشغال فرانسه، مدتي نخست وزير اين كشور معروف به «دولت ويشي» بود و با هيتلر از در سازش درآمده بود به جرم خيانت به فرانسه اعدام شد. وي در دفاع از خود اين اتهام را رد كرده و گفته بود كه در آن زمان اگر اين كار نمي كرد فرانسه نابود و بسياري از فرانسويان كشته مي شدند.

 

لاوال


1964م: 15اكتبر 1964 دفتر سياسي حزب كمونيست شوروي نيكيتا خروشجف را از همه سمت هايش در دولت و حزب بركنار كرد و اعلام داشت كه اين تصميم به دليل ضعف سلامتي جسماني او صورت گرفته است. در پي بر کناري خروشچف، لئونيد برژنف دبير اول حزب و الكسي كاسيگين رئيس شوراي وزيران شوروي شد و هر دو اعلام داشتند كه سياست همزيستي مسالمت آميز با غرب را ادامه خواهند داد.

دو روز بعد پراودا ارگان حزب كمونيست شوروي در مقاله اي خروشچف را به باد انتقاد گرفت و او را سبك مغز، ازخودراضي و مردي كه بدون بررسي كافي تصميم مي گرفت و كارهاي زيان آور و گاهي بچگانه انجام مي داد توصيف كرد.

از اين مقاله چنين بر مي آيد كه برجستگان وقت شوروي از انتقاد خروشچف از سياست استالين، كوتاه آمدن سريع او در برابر امريكا در جريان بحران موشكي كوبا در اكتبر 1962 و نيز رنجاندن چين راضي نبودند.

 

خروشچف

 

1990م:15 اكتبر سال 1990 كميته توزيع جوايز نوبل اعلام داشت كه ميخائل گورباچف را مستحق دريافت جايزه صلح نوبل تشخيص داده است

ـ گورباچفي كه با سياست هاي خود باعت انحلال بلوك شرق، اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي و عقب نشيني سوسياليسم ماركسيستي شده بود. از آن زمان صلحي كه نتيجه موازنه نيروها در جهان بود از ميان رفته ، چند جنگ، و خونريزي هاي منعدد از جمله جنگهاي يوگوسلاوي، افغانستان و عراق روي داده و عمليات اصطلاحا تروريستي و ... شدت يافته و نظم نوين جهاني هم كه وعده داده شده بود بر قرار نشده است. بلوك شرق خونبهاي 27 ميليون تبعه شوروي بود كه در جنگ جهاني دوم كشته شده بودند.

«تنها نتيجه» مشهود فروپاشي شوروي و انحلال بلوك شرق تاكنون اين بوده كه آمريكا به صورت تنها ابر قدرت جهان در آمده است و از اين مقام هم بهره برداري مي كند. اين اقدام کميته توزيع جوائز نوبل يک بار ديگر ثابت کرد که اين کميته «سياسي کاري» و تحت نفوذ ارباب منافع و دولتهاي قدرتمند است و انتخابهاي آن خالي از آن ارزشي است که قرار بود داشته باشد.

بسياري هستند كه گورباچف را «خائن» به شوروي و به سوسياليسم و باعث مرگ اميد طبقه ستمديده و زحمتكش و ادامه سركوب ملل كوچك و ضعيف مي پندارند و اعتمادشان به توزيع كنندگان جوايز نوبل بيش از پيش تضعيف شده است. برخي حتي در انتظار فرارسيدن روزي هستند كه گورباچف ـ پيش از مرگ ـ محاكمه شود و حقايق كشف گردد و همدستان او بر ملاء شوند، زيرا هنوز انگيزه كارهاي او روشن نشده و مورخان، حتي آنان كه از شهرت بي طرفي برخوردار هستند به سكوت خود در اين زمينه ادامه مي دهند! كه تاثير محكمه تاريخ از لحاظ تنبّه ديگران هزاران بار از محكمه قضايي بيشتر است.

عدم رضايت از كارهاي گورباچف را در روسيه مي توان از ميزان آرايي كه چند سال بعد به او دادند استنباط كرد. وي كه خود را نامزد رياست جمهوري روسيه كرده بود كمتر از 500 هزار راي به دست آورد و در جريان مبارزات انتخاباتي نيز سيلي و كتك خورد. در برابر، عده اي هم هستند ازجمله دولتمردان غرب و ثروتمندان كه از كارهاي گورباچف تمجيد مي كنند.

پس از فروپاشي شوروي، وعده از رفاه و مزاياي بيشتر و نيز صدور محصولات روسيه به آمريكا و ... داده شده بود، كه نتيجه نظر سنجي اوايل قرن 21 (پيش از دور دوم رياست جمهوري پوتين) يك سازمان دولتي روسيه نشان داده بود كه اكثريت قاطع از وضعيت خود ناراضي بودند و گفته بودند كه در زمان حاكميت كمونيستها، شمار كمي در رفاه مي زيستند و اينك هم شمار افراد مرفه و صاحب جاه و جلال بيش از آن دوره نيست و دروغ ، چاپلوسي و تقلب به همان اندازه رواج دارد و در بازارهاي آمريكا كالاي ساخت ويتنام پيدا مي شود و از جنس روسي جز 770 هزار مهاجر آواره اثري نيست. در زمان کمونيستها دست كم پيشرفتهاي فضايي و لقب «ابر قدرت» مايه شادماني مان بود كه آن را هم از ما گرفتند ....

 

گورباچف

 

2003م:شبكه هاي سي بي اس و « ان بي سي » آمريكا 13 اكتبر 2003 ضمن اخبار خود فاش كردند كه سرهنگ دوم «كاراسيلو» فرمانده گردان دوم هنگ 503 مستقل پياده آمريكا در كركوك عراق متوني را تهيه و به سربازان واحد خود داده بود تا براي روزنامه هاي مختلف آمريكا بفرستند و در اين نامه ها كه در 12 روزنامه انتشار يافته نوشته شده بود كه در عراق مردم از آنان استقبال مي كنند، هرجا كه آنان را ببينند برايشان دست تكان مي دهند، باهم دست مي دهند و اوضاع رو به آرامش مي رود و ....

طبق يک گزارش که در سال 2008 انتشار يافت، براي ادامه چنين تبليغاتي 300 ميليون دلار هزينه شده و اين پول عمدتا از طريق مقاطعه کاران براي تبليغ مصرف شده است.

 

1552: ايوان چهارم معروف به «مخوف = گروزني» نخستين تزار روسيه منطقه كازان را كه در دست تاتارها بود تصرف و ضميمه قلمرو خود كرد.

1844: «فردريك نيچه» فيلسوف و نويسنده آلماني و مولف «چنين گفت زرتشت» به دنيا آمد. برخي اورا ضد يهود و نيز معتقد به برتري نژاد آرين مي دانند. نيچه در بيست و پنجم اوت سال 1900 در 56 سالگي درگذشت. اين فيلسوف آلماني و نويسنده كتابهاي «تولد تراژدي»، «چنين گفت زرتشت» و «آن سوي خوب و بد» تمدن بورژوازي غرب را رد كرد و آن را منحط خواند. وي كه يك موراليست بود فرضيه انسانهاي توانا (سوپرمن) را مطرح ساخت كه بعدا مورد توجه نازيهاي آلمان قرار گرفت و به آن استناد مي كردند.

1946: هرمان گورينگ از مقامات برجسته دولت حزب نازي آلمان و نزديكان هيتلر كه در دادگاه فاتحان جنگ جهاني دوم به اعدام محكوم شده بود، چند ساعت پيش از اعدام شدن، در زندان با خوردن سم خودكشي كرد.

1965: ميليونها آمريكايي در اين روز در شهرهاي اين كشور برضد ادامه جنگ ويتنام دست به راهپيمايي و اعتراض زدند. تظاهرکنندگان جنگ ويتنام را «غير ضروري و مغاير قانون اساسي آمريکا» مي خواندند. در جنگ ويتنام که در سال 1975 پايان يافت، آمريکا مطلقا پيروزي نداشت. آمريکا در اين جنگ بيش از 58 هزار کشته داد. عکس زير، گوشه اي از تظاهرات 15 اکتبر سال 1969 آمريکا را نشان مي دهد:

2007: نتيجه يک سنجش افکار در آمريکا نشان داد که محبوبيت جورج دبليو بوش به 35 درصد کاهش يافته بود. علت، ادامه جنگ عراق، وضعيت نامعين افغانستان و رو به خرابي گذاردن اقتصاد گزارش شده بود.

منبع:iranianshistoryonthisday.com

تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

سایر خبرهای داغ

    ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

    ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------