تازه های تقویم تاریخ

داريوش بزرگ پدر ناسيوناليسم ايراني

تقویم تاریخ - 13 تیر

489پیش ازمیلاد:4 ژوئيه سال 489 پيش از ميلاد داريوش بزرگ - شاه شاهان - كه بر تمركز امور و ايراني…

تقویم تاریخ -19شهریور



56پیش ازمیلاد:دهم سپتامبر سال 56 پيش از ميلاد مهستان Mehestan (سناي ايران) در پي وصول شكايتهاي متعدد از مهرداد سوم، با اكثريت آراء وي را از شاهي ايران بركنار كرد و برادرش «ارد Orod» را به شاهي برگزيد. مهرداد سوم با اين كه در دوره كوتاه سلطنت خود در جنگ با روميان و طوايف غيرايراني آن سوي سيردريا به پيروزي نائل شده بود مردي خودسر و ستمگر بود و دست به تصفيه بدون دليل مقامات كشوري و لشكري زده بود و بدون دادرسي، به چند مورد مصادره اموال اقدام كرده بود و باعث گسترش نارضايي در كشور شده بود. مهستان در همان جلسه اي كه مهرداد سوم را بركنار كرد راي داد كه از آن پس عنوان شاه كشور به شاه ملت (ايرانيان) تبديل شود تا فراموش نكند كه انتخابي است.

هشت سال بعد چنين پيشنهادي به سناي روم شد كه عنوان امپراتور انتخابي روم نيز «امپراتور روميان» شود كه اين پيشنهاد به دليل اين كه همه اتباع قلمرو روم، رومي نبودند رد شد

در سپتامبر سال 1791 مجلس نمايندگان فرانسه ضمن اشاره به همين شواهد تاريخي تصويب كرد كه چون كشور داراي قانون اساسي شده است و شاه بايد براي رعايت و اجراي آن در مجلس سوگند ياد كند؛ از آن پس به جاي پادشاه فرانسه "پادشاه فرانسويان" عنوان خواهد داشت كه لوئي 16 در چهاردهم سپتامبر 1791 با اكراه تمام اين سوگند را به جاي آورد، ولي انقلاب به او مجال زيادي نداد كه شاه فرانسويان باشد.

 

1960م:در پي كاهش بهاي نفت خام در بازارهاي جهاني و دلال بازي و اعمال نفوذ سياسي در آن كه روي اقتصاد كشورهاي نفت خير اثر نامطلوب داشت نمايندگان كشورهاي صادر كنندگان نفت از جمله ايران از دهم سپتامبر 1960 يك نشست چهار روزه در بغداد برگزار كردند تا راهي بيابند كه بتوانند اين نوسانات را كنترل كنند و به همان گونه كه بهاي كالاهاي وارداتي به آن كشورها افزايش مي يابد قيمت نفت خام هم بالا برود و آسانترين وسيله كه در دست آنها است كنترل توليد و ميزان صدور است.

در پايان همين اجلاس تصميم به ايجاد سازمان كشورهاي صادر كننده نفت (Opec) گرفته شد تا از منافع توليد كنندگان محافظت كند. ايران از اعضاي موسس اپك بوده است .


1384ش:روزنامه كيهان وابسته به دفتر رهبري جمهوري اسلامي و انقلاب در صفحه دوم شماره پنجشنبه 17 شهريور سال 1384 (مصادف با روزي كه در شهريور 1357 با وجود اعلام حكومت نظامي در تهران و منع اكيد اجتماعات، گروهي بزرگ ازمردم اين شهر به خود جرات دادند و با هدف تغيير دولت و داشتن حكومت و نظمي بهتر به خيابانها ريختند و در ميدان ژاله هدف گلوله قرار گرفتند و تلفات سنگين متحمل شدند) تحت عنوان خبر ويژه چنين نوشته بود:

 

« دخالت دو عضو برجسته ستاد انتخاباتي يكي از رقباي دكتر احمدي نژاد در روند عزل و نصب هاي وزارت امور خارجه، كارشناسان باتجربه و متعهد اين وزارتخانه را نگران كرده است.

گزارش هاي دريافتي از تلاش باند ذي نفوذ در دستگاه ديپلماسي (كشور)، براي جلوگيري از ايجاد تحول مديريتي در وزارت امور خارجه حكايت مي كند. در اين زمينه گفته مي شود (كه) معاونت آسيا و اقيانوسيه به عوامل سابق سپرده شده و باند مذكور (مزبور) تلاش مي كند تا از سپرده شدن تصدي معاونت اروپا- آمريكا به نيروهاي (افراد) مورد نظر رئيس جمهور جلوگيري نمايد (كند).

گردانندگان ستاد انتخاباتي مورد بحث براي تسلط بر معاونت بين الملل وزارتخانه مزبور نيز در حال انجام رايزني ها و فشارهاي گسترده اي هستند تا همچنان از روي كار آمدن نيروهاي متعهد و با تجربه، كه توسط افراطيون دوم خرداد (دولت خاتمي) طرد و منزوي شده بودند، جلوگيري كنند.».

 

1384ش:روزنامه غير سياسي! «همشهري» متعلق به شهرداري تهران در شماره پنجشنبه 17 شهريور ماه 1384 خود خبر از تحصن كاركنان سازمان چاپ و انتشار وزارت ارشاد اسلامي چاپ كرده بود كه دو پاراگراف آن از اين قرار است:

« ..... يكي از كارمندان متحصن (سازمان چاپ و انتشار وزارت ارشاد اسلامي) به همشهري گفت: كارمندان چندين بار درخواست ديدار با وزير ( كدام وزير؟. خبرنگار بايد ذکر مي کرد. قطعا وزير سابق زيرا که وزير تازه هنوز خودرا شروع نکرده بود) و طرح مشكلات خويش را ارائه كرده بودند ولي با كارشكني هاي موجود (؟!!)، درخواست ما (كاركنان) به اطلاع وي (وزير) نرسيده بود.

او (اين كارمند متحصن) كه نمي خواست (نخواسته است) نامش اعلام شود در مورد مشكلات كارمندان (چاپ و انتشار وزارت ارشاد اسلامي) گفت: مسائل مالي و مشكلات معيشتي از عمده مسائل (مشكلات) است و ....».


1890م:«فرانتس ورمل » شاعر ، داستان نگار و نمايشنامه نويس دهم سپتامبر سال 1890 در خانواده اي ازيهوديان اتريشي در پراگ به دنيا آمد . وي بعدا به آمريكا مهاجرت كرد. ورمل كه 50 سال عمر كرد در اشعار و داستانهايش برادري انسانها را تشويق كرده است.

 

فرانتس ورمل

 

1384ش:روزنامه تماما دولتي ايران! خبر زير با عكسهاي نامشخص آن را در شماره پنجشنبه 17 شهريور 1384(8 سپتامبر 2005) خود چاپ كرده بود كه ضعف اخلاقيات، فقر فرهنگ و ناامني جامعه را منعكس مي كند و براي بسياري بدآموز است. آيا دولت براي انتشار اين ضعف ها و بدآموختن، روزنامه منتشر مي كند؟!. آيا مديريت روزنامه دولت كه با صرف هزينه سنگين رو به راه شد يك روزنامه نگار حرفه اي است كه اين كار را از خبرنگاري آغاز كرده و به اينجا رسيده است؟. آيا روزنامه دولت حق دارد براي كسب تيراژ و در نتيجه آگهي تجاري! چنين اخباري را منتشر كند كه جاي آنها در تابلويدها است. اين خبر در زماني انتشار يافته كه براي نخستين بار در طول عمر وزارت ارشاد اسلامي (صاحب اين روزنامه) يك روزنامه نگار حرفه اي در راس آن قرار گرفته است:

 

«گروه حوادث (روزنامه ايران): يك جوان مسلح كه ادعا مى كرد مى خواهد با گسترده كردن شبكه زيرزمينى اش، پايتخت را ويران كند، بازداشت شد. اين شرور با قدرت نمايى هاى مسلحانه به تهديد زنان در برابر ديدگان شوهرشان (شوهرانشان) مى پرداخت و آنان را وادار به تسليم در برابر خواسته هاى (خواستهاي) شوم خود مى كرد.

ساعت يك و ۳۰ دقيقه بامداد سه شنبه ۲۷ ارديبهشت ماه سال جارى مردى كه براى رفتن به خانه اش در ميدان امام حسين (فوزيه) سوار بر خودروى پرايدش(!) در حركت بود با حمله سه پسر جوان كه اسلحه و چاقو در دستانشان بود، روبرو شد. سه مهاجم با زدن ضربات چاقو به دستان اين مرد، كيف سامسونت (!) و ۲۰ هزار تومان او را به سرقت بردند و با پرتاب كردن مرد جوان به بيرون از خودرو پا به فرار گذاشتند. (.....)

.... كارآگاهان (ماموران پليس) پى بردند در برابر شبكه اى خوفناك و سازماندهى شده قرار گرفته اند و سردسته فرارى يك پسر خطرناك است كه همه اعضاى باند از او هراس دارند. با فاش شدن (آگاهي از ) اينكه «يزيد (نامي كه سردسته باند بر خود گذارده بود)» با خريد دو اسلحه كلت و يك اسلحه خودكار يوزى (!) باندى از ۸ جوان شرور و دو زن جوان تشكيل داده است و به سرقت ها و زورگيرى هاى مسلحانه دست مى زند، پليس عمليات جست و جوى اطلاعاتى را در دستور كار خود قرار داد و پاتوق هاى جوان شرور را تحت نظر گرفت. كارآگاهان با سرنخ هايى كه داشتند جوانى به نام «رحيم» را كه از اعضاى اصلى باند بود رديابى كردند و با راهنمايى هاى وى توانستند ديگر اعضاى باند و دو زن همدست آنان را شناسايى و ... و (بالاخره) «يزيد» را بازداشت كنند و ....

پسر ۱۶ساله اى به نام «مصطفى» كه روز نخست بازداشت شده بود در بازجويى ها گفت: «من ابتدا در كوچه مان (كوچه اي كه منزلمان در آنجاست) با «رحيم» آشنا شدم و او دوست «يزيد» بود. وقتى با آن دو براى گردش بيرون رفته بوديم با اين ادعا كه دست به فرمان من خوب است (؛) خواستند همراه آنان به زورگيرى از مسافران بپردازم و من پذيرفتم. وقتى وارد باند «يزيد» شدم ديدم (شماري از) همسن و سال هاى من با او كار مى كنند، ما در گروه هاى سه نفره و چهارنفره به شكار مى رفتيم، (.) «يزيد» هميشه مجهز به اسلحه بود و همه از او مى ترسيدند (.او ) بارها گفته بود كه مى خواهد تهران را ويران كند و تهديدمان مى كرد نبايستى (نبايد) در مورد سرقت هاى مسلحانه جايى حرفى بزنيم.

اعضاى ديگر باند نيز اعتراف كردند كه به خانه هاى اعيانى( اعيان نشين)، خودروها و مغازه ها حمله مى كردند (دستبرد مي زدند) و با تهديد (و) مسلحانه به سرقت و اخاذى مى پرداختند. «يزيد» نيز با وجود سكوت در برابر اين اعترافات پذيرفت كه هميشه مسلح بوده است(!) و به چند سرقت دست زده اما هيچ گاه قدرت نمايى و مزاحمت هاى ناموسى نداشته است. اين ادعاهاى (؟) جوان شرور در حالى مطرح شد كه تحقيقات پليسى نشان مى داد «يزيد» با تهديد اسلحه زنان شوهردار را در برابر مردان ترسيده آنان وادار مى كرد تسليم خواسته اش (خواستش) شوند و همراه او به مخفيگاهش بروند (!). يكى از زنان كه در شرق تهران زندگى مى كند در بازجويى ها گفت: بشدت از «يزيد» مى ترسيدم. او با اسلحه سراغم مى آمد چاره اى جز همراه شدن با او نداشتم، پس از اذيت و آزارم قول مى داد با خانواده ام كارى نداشته باشد و به اندازه اى از اين جوان مى ترسيديم كه نمى توانستيم (جرات نمي كردم) به پليس مراجعه كنيم.

ساعت ۱۰ صبح ديروز - چهارشنبه ۱۶ شهريورماه سال جارى - «يزيد» در محافظت شديد مأموران و در حالى كه چشم بند داشت در برابر بازپرس قيصرى از شعبه پنجم دادسراى امور جنايى تهران حاضر شد و تحت تحقيق قضايى قرار گرفت و ....»

 

 

1384ش:الياس حضرتي ناشر روزنامه اعتماد درمصاحبه اي كه در نيمه اول شهريور 1384 در برخي از روزنامه هاي تهران انتشار يافت درباره مسائل ژورناليسم ايران گفت: متاسفانه روزنامهها، با پرده برداشتن از مسائل خصوصي و خانوادگي شخصيتهاي سياسي و غيرسياسي سعي در بالا بردن تيراژ خود داشته اند كه اين، به هيچ وجه كاري درست و مطابق حرفه روزنامه نگاري نيست و مي دانيم كه تيراژ بالا داشتن دليل بر كارحرفهاي كردن يك روزنامه نيست.

حضرتي در اين مصاحبه با تاكيد بر اينكه اخبار در يك روزنامه حرفه اي (جامع و مستقل) نبايد گرايشهاي سياسي، حزبي و جناحي داشته باشد گفت: در انتخاب اخبار براي انتشار خواست و نياز مخاطبان بايد در نظر گرفته شود زيرا كه در ژورناليسم حرفه اي، خبر متاعي است كه روزنامه به مخاطب (مشتري) عرضه مي كند و نبايد هرچه را كه دل خودش مي خواهد به مخاطب بدهد، بايد ذائقه، نياز و سليقه او را هم در نظر بگيرد. خبر در يك روزنامه حرفه اي بايد «مطلق» باشد و ارزش عرضه كردن را داشته باشد، به عبارت ديگر خواهان داشته باشد. مقاله و نظر است كه عقيده نويسنده اش و يا روزنامه را منعكس مي كند، خبر چيز ديگري است. يك روزنامه حرفه اي (ناوابسته) بايد رخدادها از هر قبيل را دنبال كند، و با كسب همه عناصر خبر به صورت كامل و زباني ساده عرضه دارد. خبر روزنامه بايد از دست اول دريافت شود (خبرنگار خود روزنامه آن را به دست آورد، نه اين كه آن را به تحريريه بدهند). براي حرفهاي شدن يك روزنامه، بايد اصحاب اين حرفه را كه در اين كار داراي تجربه كافي هستند جذب كرد كه از ضروريات كار محسوب ميشوند. مهمترين كار سردبيري يك روزنامه حرفه اي انتخاب اخبار مهم و پرمخاطب از ميان صدها خبر دريافتي براي ارسال به چاپخانه است. در انتخاب خبر، اهميت آن براي اطلاع رساني به جامعه، اصل اول است و يك روزنامه حرفه اي در اين انتخاب نبايد به سود و زيان ديگران توجه كند. انتشار حقايق نبايد تخريب و يا تحبيب افراد تلقي شود. روزنامه حرفه اي دوستدار مردم و زبان و گوش جامعه و آينه تمام نماي آن بايد باشد.

 

الياس حضرتي


1898م:صرف نظر از كارهاي حسن صبّاح در قرون وسطي و تلاشهاي مشابه آن، فعاليت هايي از نوع القاعده در جهان معاصر هم بي سابقه نبوده است. كارهاي آنارشيست ها در دهه هاي آخر قرون نوزدهم و دهه هاي اول قرن بيستم وسيعتر و شديدتر از آن بوده و بعدا هم به صورت هاي ديگر مشاهده شده است. هشتم سپتامبر 1898 «لوئيجي لوچنيLuigi Lucheni» يك ايتاليايي تبار متولد فرانسه، اليزابت (ارزابت) ملكه امپراتوري اتريش ـ هنگري را ترور كرد. اليزابت دختر پادشاه باوارياو و زن امپراتور فرانتس ژوزف اول هنگام قتل 61 ساله بود. لوئيجي پس از دستگير شدن گفته بود او مي خواست يك پادشاه، شاهزاده، حكمران و دولتمند را بكشد و ديگر برايش فرق نمي كرد كه چه فردي باشد. وي افزوده بود كه موروثي بودن حكومت و يا تعيين حكمران و دولتمند با چنين انتخابات ساختگي و با اين توده بي اعتنا اهانت به بشريت است. مبارزه افرادي مانند او براي دادن هشدار است تا نحوه انتخاب دولت و حكومت كردن اصلاح شود. فرد آزمند و جاه طلب نخست با وارد شدن در چند معامله ثروتمند مي شود سپس مي خواهد وارد دولت شود و آرزوي بعدي او باقي ماندن در اين طبقه است بدون انجام خدمت صادقانه براي جامعه و بشريت. همفكران من چون از ميان برداشتن افراد بالفطره زيان آور را رد نمي كنند آنارشيست (تروريست) خوانده مي شوند حال آنكه خودشان هرمخالفي را كه بخواهند از طريق قاضي اعدام مي كنند. بعدا اعلام شد كه لوئيجي در زندان (از طريق حلق آويز) خودكشي كرده است.

 

Luigi Lucheni

 

1945‏م:دهم سپتامبر سال 1945 در يك روز و در دو كشور، دو نخست وزير سابق به جرم همكاري با دولت آلمان در دوران جنگ جهاني دوم اعدام شدند. پيرلاوال Pierre Laval نخست وزير فرانسه كه به جوخه اعدام سپرده شده بود با آخرين نفس خود فرياد كشيد: زنده باد فرانسه. وي به اين ترتيب ثابت كرد كه به خاطر فرانسه زير بار دولت آلمان رفته بود. ديگري، ويكون كويسلينگ Vidkun Quisling بود كه در طول اشغال آلمان نخست وزير نروژ بود.

 

پير لاوال

 

1948م:دهم سپتامبر سال 1948 بانو «Mildred Gillars» متولد ايالات متحده كه در دوران اقتدار هيتلر مدتي گوينده راديو برلن بود متهم به خيانت به آمريكا شد و پرونده اش جهت رسيدگي به يك دادگاه فدرال مستقر در شهر واشنگتن ارجاع گرديد.

وي تنها گوينده اي نبود كه متهم به خيانت مي شد . گوينده آمريكايي راديو ژاپن نيز در يك دادگاه فدرال در سانفرانسيسكو به زندان محكوم شد و يك دادگاه لندن گوينده بخش زبان انگليسي راديو برلن را كه داراي گذرنامه انگليسي بود به اعدام محكوم كرد و اين حکم اجرا شد.

 

ميلدرد

 

1815م:كشور سويس مرکب از 3 جامعه آلماني، فرانسوي و ايتاليايي كه كنگره وين در سال 1815 بر موجوديت آن صحه گذارد تا به عنوان يك كشور "دائما بي طرف" ميان كشورهاي بزرگ اروپاي قاره اي حايل باشد که به هم نتازند دهم سپتامبر سال 2002 در آغاز تشكيل مجمع عمومي سالانه سازمان ملل به عنوان عضو شماره 190 وارد اين سازمان شد.

سويسي ها تا مارس 2002 (اسفند ماه 1380) از ورود به سازمان ملل اكراه داشتند و در رفراندم مارس هم با اکثريتي ضعبف (اندکي كمتر از 55 درصد) با عضويت وطنشان در اين سازمان موافقت كردند. مخالفان اين عضويت دليل مخالفت خود را عمدتا بي خاصيت بودن سازمان ملل اعلام كرده بودند كه مجمع عمومي آن كاره اي نيست و شوراي امنيتش هم در كنترل پنج كشور بزرگ است كه اجازه نمي دهند بر خلاف اراده آنها اقدامي صورت گيرد .

كنگره وين سال 1815 به منظور خنثي كردن آثار فتوحات ناپلئون و جلوگيري از پيدايش يك ناپلئون ديگر در اروپا برگزار شده بود. (طبق استدلال دولت سويس) و بنابراين، با تشكيل اتحاديه اروپا ضرورت نداشت سويس كه ميزبان بسياري از شعب سامان ملل و محل تشكيل كنوانسيونهاي جهاني بوده است در خارج اين سازمان باقي مي ماند. سويسي ها بابت حق عضويت در سازمان ملل بايد هر سال 42 ميليون دلار بپردازند.


2003م:دكتر« ادوارد تلر » كه از او به عنوان معمار بمب هيدرژني آمريكا نام مي برند شب دهم سپتامبر 2003 در 95 سالگي در پالو آلتو ( كاليفرنيا ) در گذشت . وي كه از مدافعان سرسخت گسترش هرچه بيشتر تسليحات اتمي و موشكي آمريكا بود در ميان جامعه فيزيكدانان و شيمي دانان آمريكايي يك فرد جنجالي كه درگير استراتژي است بشمار مي رفت و مورد انتقاد برخي از اين دانشمندان بود.هر وقت كه به حمايت از گسترش تسليحات اتمي آمريكا بر مي خاست مورد اعتراض فيزيكدانان قرار مي گرفت.

وي كه يك يهودي مجارستاني بود و انگليسي را با اكسنت تكلم مي كرد پس از به قدرت رسيدن هيتلر به آمريكا مهاجرت و در سال 1941 به تابعيت اين كشور در آمده بود. اصرار او به اين كه آمريكا داراي بمب اتمي شود و استدلالهاي او در اين زمينه در كنگره آمريكا سبب شد كه اعتبار لازم در اختيار دكتر « اوپنهايمر » قرارداده شود و او نخستين بمب اتمي آمريكا را بسازد.

دكتر تلر پس اتمي شدن شوروي ، از آنجا كه از كمونيسم بيزار بود شخصا به طراحي بمب هيدرژني آمريكا پرداخت.

دكتر تلر كه در دانشگاه تدريس مي كرد بارها مورد اعتراض دانشجويان قرار گرفته بود. دانشجويان او را « عاشق بمب ـ پروفسور بمب » ناميده بودند.

اصرار دكتر تلر به ريگن سبب شد كه او با برنامه دفاع ضد موشك معروف به جنگ ستارگان موافقت كند و بودجه نظامي آمريكا را بالا ببرد و....

 

ادوارد تلر

 

2005م:بانو «يوليا تيموشنكو Yulia Tymoshenko» نخست وزير دولت «انقلاب نارنجي» اوكراين متهم به برخي سوء استفاده هاي مالي شد و هشتم سپتامبر 2005 بركنار و اين عمل باعث ايجاد انشعاب ميان «انقلاب نارنجي» هاي اوكراين شد. با وجود اين، وي چند سال بعد دوباره نخست وزير اوكراين شده است. اختلاف او با رئيس جمهوري اوكراين كه او نيز از انقلاب ناريجي ها است همچنان ادامه دارد. همين اختلاف سبب شد كه در جريان بحران گرجستان (آگوست 2008) يوليا حاضر نشد به خواست رئيس جمهور، سياست روسيه را محكوم كند. اين وضعيت سبب نگراني دولت واشنگتن شد به گونه اي که چني معاون رئيس جمهور آمريكا در سفر اخير به قفقاز و اوكراين، به طور جداگانه ساعتها با يوليا مذاكره کرد تا شايد اختلاف وي و رئيس جمهور اوکراين رفع شود و يکپارچه در برابر مسکو بايستند. اندكي پس از خروج چني از اوكراين، باز يوليا گفت كه حاضر نيست فعاليت ناوگان روسيه در درياي سياه را كه خواست امريكاست محدود كند. دولت آمريكا و دولتهاي اتحاديه اروپا خواهان ادامه حكومت «انقلاب نارنجي ها» در اوكراين هستند كه با كمك همين دولت ها روي كار آمده اند تا اوكراين را از روسيه دور سازند. مناطق شرقي اوكراين روس هستند كه تمايل به مسكو دارند.

يولياي 48 ساله همانند ساير مقامات فعلي جمهوري هاي استقلال يافته شوروي از پلكان حزب كمونيست بالا آمده است. وي كه اقتصاد خوانده است و روحيه كسب و كار دارد اواخر دوران گورباچف و آغاز خصوصي سازي موسسات دولتي، يك موسسه ويدئو متعلق به سازمان جوانان حزب كمونيست اوكراين را غيردولتي و متعلق به خود كرد و سپس با فروش آن وارد كار معاملات گاز خريداري شده از روسيه شد و پس از رسيدن به ثروت لازم به تاسيس حزب پرداخت و وارد سياست شد. وي پيش از نخست وزير شدن متهم به تقلب در معاملات گاز و مقررات گمرك شد و حتي چند هفته هم به زندان افتاد.

 

يوليا تيموشنكو


2005م:دمكراتهاي سناي آمريكا كار رسيدگي به تاخير دولت فدرال در كمك رساني به آسيب ديدگان توفان دريايي كاترينا را از هشتم سپتامبر 2005 و 11 روز پس از وقوع آن كه به سه ايالت دلتاي ميسي سيپي (لوئيزيانا، ميسي سيپي و آلاباما) آسيب فراوان وارد ساخته بود آغاز کردند. آنان براي اين رسيدگي يك كميسيون مستقل به وجود آوردند. طبق گزارش (هشتم سپتامير) سي بي اس، دو سوم آمريكاييان گفته بودند كه دولت فدرال در قبال توفان كاترينا كوتاهي كرده است. دولت ايالتي لوئيزيانا در اين روز دستور فرستادن 25 هزار كيسه جسد به نيوارلئان را داد ولي «ري نيگن» شهردار اين شهر گفته بود كه گمان نمي كند بيش از يک تا دو هزار تن فوت شده باشند. اين شهر جز 5 هزار تن، تخليه و چهارصد هزار خانه بدون سكنه شده بود. همچنين هشتم سپتامبر 2005 اعلام شد كه توفان كاترينا به شش پايگاه نظامي آمريكا در دلتاي ميسي سيپي بيش از يك ميليارد دلار زيان وارد ساخته بود.

كارشناسان هواشناسي شدت توفان كاترينا را نتيجه تغيير درجه حرارت كره زمين اعلام کرده بودند.

 

1739: بردگان سياه در ايالت كاروليناي جنوبي (ايالات متحده امروز كه در آن زمان يك مهاجر نشين انگليسي بود) به رهبري جمي Jemmyبا به دست آوردن اسلحه از طريق دستبرد به مغازه هاي اسلحه فروشي، برضد صاحبان سفيد پوست خود دست به شورش زدند و پل ارتباطي «ستونوStono» رادر نزديكي چارلستون تصرف كردند كه بعدا در جنگ با نيروهاي دولتي شكست خوردند. در اين جنگ 20 سفيد پوست و 40 سياهپوست كشته شدند. سياهپوستان شورشي مي خواستند يك كشور سياهپوست نشين به نام «آنگولا» در آمريكا ايجاد كنند.

1776: كنگره آمريكاييان نام «ايالات متحده» را بر كشور تازه (13 مهاجر نشين انگليسي) گذارد.

1813: 1813: «اوليور پري» فرمانده نيروهاي آمريكايي در جنگ با انگلستان به دولت واشنگتن چنين گزارش كرد : ما دشمن( انگليسي ها ) را در درياچه اريه شكست داديم و آنان اينك اسير ما هستند. اين جنگ در سال 1812 آغاز شده بود.

1828: لئو تولستوي (نيكلاويچ) نويسنده شهير و تحول طلب روسيه و مولف «جنگ و صلح» و «آنا كارنينا» نهم سپتامبر به دنيا آمد (طبق تقويم ميلادي قديم 28 اوت). وي 82 سال عمر كرد.

1898: يك آنارشيست ايتاليايي به نام «لويجي ليچهري» اليزابت ملكه اتريش را در سويس ترور كرد. وي گفته بود كه قصد او كشتن يك پادشاه و يا شاهزاده بود، فرقي نمي كرد كه چه كسي باشد. او معتقد است كه حكومت نبايد در انحصار خانواده هاي معين باشد.

1898: پليس «هيزلتن» ايالت پنسيلوانياي آمريكا به سوي كارگران اعتصابي معدن محل كه عمدتا مهاجر اسلاو (مردم اروپاي شرقي) بودند آتش گشود و 19 نفر از آنان را كشت. بيشتر مقتولين لهستاني بودند.

1914: در نخستين سال جنگ جهاني اول، تشكيل نخستين تيپ مكانيزه اعلام شد. واحدهاي اين تيپ به جاي تيراندازي با مسلسل مستقر بر سطح خاك، از روي خودرو تيراندازي مي كردند و مسلسلهايشان بر خودرو سوار بود و اين واحدها تحرك بيشتري در جا به جايي داشتند.

1922: غير تركهاي ساكن شهر «اسميرنا (ازمير)» منطقه را ترك كردند و اين شهر ضميمه تركيه شد.

1923: حزب جمهوريخواه خلق (تركيه) به رهبري آتاتورك تاسيس شد.

1919: قرارداد سنت جرماين Saint Germain به عمر امپراتوري اتريش پايان داد و استقلال چك اسلواكي، لهستان، مجارستان و يوگوسلاوي تامين شد. اين قرارداد جمهوري اتريش را از بنادر خود در درياي آدرياتيك نيز محروم كرد.

1948: قسمت شمالي شبه جزيره كره خود را جمهوري دمكراتيك خلق كره اعلام كرد و طولي نكشيد كه درصدد يكي كردن دو قسمت كره برآمد كه به جنگ كره انجاميد. پس از جنگ جهاني دوم، آمريكا بر كره جنوبي و شوروي بركره شمالي نظارت داشتند و قرار بود وحدت دو كشور از طرق مسالمت آميز تحقق يابد.

1935: هوي لانگ Huey Long سناتور لويزياناي آمريكا كه به قلدري معروف بود توسط دكتر كارل وايس Weiss هدف گلوله قرار گرفت و كشته شد و مخالفان ترور اين شعار را رايج كردند: Ballot not Bullet (راي نه گلوله) يعني در انتخابات بايد بركنار مي شد.

1951: تحريم ايران توسط دولت انگلستان به اجرا در آمد. گناه ايران اين بود كه نفت خود را ملي كرده بود. اين تحريم تا پايان كار حكومت دكتر مصدق ادامه داشت.

1977: حميده جاندوبي آخرين نفري بود كه در فرانسه با گيوتين اعدام شد . 184 سال بود كه محكومان به مرگ ، در فرانسه با گيوتين گردن زده مي شدند. اين دستگاه در جريان انقلاب فرانسه توسط دكتر گيوتين اختراع شده بود كه اعدامي ها احساس درد نكنند.

1996: شش ژنرال آلمان شرقي سابق به جرم تيراندازي به مردمي كه قصد فرار از آن كشور را داشتند محاكمه و محكوم شدند و به استدلال آنها كه مامور بودند و معذور توجه نشد.

2003: جيزل مكنزي خواننده معروف كانادايي ـ آمريكائي درگذشت.

2003: بانو «آنا ليندAnna Lindh» از سوسيال دمكرات هاي اروپا و وزير امور خارجه سوئد دهم سپتامبر 2003 در يك فروشگاه در شهر استكهلم در كنار پلكان برقي با چند ضربه چاقو مجروح و روز بعد بر اثر شدت جراحات وارده درگذشت.(تفصيل رويداد در سايت 12 سپتامبر)

2005: اعلام شده است كه درست از يك سال ديگر(ماه نهم سال 2006)، تلفنهاي موبايل (سلفون) مجهز به گيرنده تلويزيون كه تنها اخبار را پخش خواهد كرد به بازار خواهد آمد. قبلا اين تلفنها به دوربين عكس و فيلم و گيرنده راديو و ... مجهز شده بودند.

کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------