انتخاب شهاب حسيني پيشنهاد همسر شهيد بابايي بود



 

اخبار,خبر,هنر,اخبار ایران

 

 

محدوديت ها اجازه نمي داد برخي جزئيات را به تصوير بکشم.بشر در تاريخ چند هزار ساله اش روزهاي زيادي را به «جنگ» و «دفاع» گذرانده است. در همه فرهنگ ها و تاريخ ها تجاوز به خاک يک کشور ناپسند است و بزرگ ترين قهرمان هاي هر کشوري را نه بازيگران سينما و تلويزيون و نه ورزشکاران، بلکه قهرمان هايي شکل مي دهند که به دفاع از آب و خاک آن کشور اقدام و در اين راه جان خود را فدا کرده اند.اين همان مسئله اي است که سبب مي شود هنوز هم بعد از گذشت يک قرن از جنگ جهاني اول، ساخت فيلم، مجموعه و مستند درباره اين موضوع جذاب و ديدني باشد.شوق پرواز مجموعه اي که با همت و تلاش «بنياد شهيد و امور ايثارگران» ساخته شده است زندگي يکي از همين قهرمان هاي جنگ را روايت مي کند قهرماني به نام «عباس بابايي» .مخاطبان اين بار برخلاف روال عادي مجموعه ها و فيلم هاي دفاع مقدسي که «توپ، تانک و انفجار» بخش مهم و جدايي ناپذيري از آن ها بود، با مجموعه اي مواجه اند که بيشتر بر تبليغ و معرفي «روش و منش» يک قهرمان جنگ متمرکز شده است. پشت همه اين ماجراها ، مردي ،مو سفيد کرده است به نام «يدا... صمدي». با او به گفت و گو نشستيم تا جزئيات بيشتري از اين مجموعه را جويا شويم.

معرفي اسطوره ها و سرداران بزرگ و فرماندهان شهيد يکي از مهم ترين وظايف و رسالت هاي رسانه ملي است. مقدمات به تصوير کشيدن زندگي سرلشکر شهيد «عباس بابايي»

 

 

در قالب يک مجموعه از کجا زده شد؟

 

پيش از پاسخ به اين سوال شما بايد به آن وظيفه و رسالت رسانه ملي که به آن اشاره کرديد يک قيد «جذاب و موثر» هم اضافه کنم. به اين نکته توجه داشته باشيد که صرف به تصوير کشيدن زندگي قهرمان هاي دفاع مقدس کار قابل تقديري نيست و گاه در اين زمينه فيلم ها و مجموعه هايي ساخته مي شود که به دليل نبود جذابيت و نگاه درست به موضوع، نه تنها مخاطبي را جذب نمي کند بلکه حداقل مخاطبان را هم نسبت به اين حماسه بزرگ و قهرمان هاي آن دلسرد و بدبين مي کند. اما درباره بخش دوم سوال شما، بايد بگويم اين مجموعه پيشينه و مقدمه اي بسيار طولاني دارد که هم من به عنوان کارگردان و هم «جواد نوروز بيگي» در مقام تهيه کننده مجموعه، در بخشي از آن حضور داشتيم و بخش ديگرش بدون حضور ما صورت گرفت.

 

 

شخصا اطلاعي از آن مقدمات نداريد؟

طبق شنيده هاي بنده مقدمات ساخت اين مجموعه از سال 74 آغاز شد. در آن زمان براساس نامه اي که از سوي بنياد شهيد و امور ايثارگران به دفتر مقام معظم رهبري ارسال شد، «شوق پرواز» به طور رسمي وارد مرحله اجرايي شد. همان زمان دفتر مقام معظم رهبري دستور همکاري دادند و 3 تن از نويسندگان ارتش، فيلم  نامه اي براي اين مجموعه نوشتند. اين فيلم  نامه سال 76 وارد مرحله  پيش توليد و حتي بخش هايي از آن تصويربرداري شد.در آن مقطع فرد ديگري کارگردان مجموعه بود و براي فيلم برداري بخش هاي کودکي شهيد «عباس بابايي»، دکور شهر «قزوين» در يکي از روستاهاي اطراف «کرمان» ساخته شد. مدتي از آغاز فيلم برداري نگذشته بود که کار متوقف شد. سال هاي بعد هم چنان اين طرح پي گيري شد تا اين که سال 1386 بار ديگر ساخت اين پروژه جدي و از سال 1387 با حضور «جواد نوروز بيگي» در مقام تهيه کننده،اين مجموعه وارد مرحله پيش توليد شد.زمستان سال 1387 فيلم نامه فعلي به نتيجه قطعي رسيد و من عملا از همين مرحله به مجموعه پيوستم و تصويربرداري هم از خرداد ماه آغاز شد.

 

 

ساخت مجموعه اي با موضوع يک شخصيت معاصر کار دشواري است زيرا مردم، خانواده و دوستان او اطلاعات زيادي درباره اش دارند. وقتي کارگرداني مجموعه «شوق پرواز» با موضوع زندگي شهيد «بابايي» به شما پيشنهاد شد دلهره اي براي ساخت نداشتيد؟

 

همه افرادي که در پروژه اي از جنس «شوق پرواز» حضور مي يابند، اين دلهره را دارند که نتيجه کار خوب باشد تا و خداي ناکرده مديون خانواده شهدا نشوند. همين دلهره است که باعث مي شود در خيلي از بخش ها، بر کمبودها غلبه کنيم، با بسياري از مشکلات کنار بياييم، سراغ ايده هاي خلاقانه برويم تا در نهايت کار قابل قبولي ارائه کنيم.من تجربه ساخت فيلم هاي مختلفي را دارم اما «شوق پرواز» تجربه منحصر به فردي بود که با انرژي و زحمت فراوان، درساخت آن توفيق يافتم. اين روزها که مجموعه در حال پخش است، بسيار خوشحالم. چون براي مخاطباني که پيش از اين «عباس بابايي» را فقط در حد نام يک بزرگراه در ذهن داشتند، شناختي نسبت به شخصيت اين مرد بزرگ به وجود آوردم.

 

 

براي آشنايي با زندگي اين شهيد بزرگوار چه مسيري را طي کرديد؟

 

هنگامي که به گروه سازنده مجموعه «شوق پرواز» پيوستم، فيلم نامه تقريبا شکل گرفته بود. قاعده اصلي در چنين مواقعي اين است که کارگردان سراغ کار خودش برود و به انتخاب بازيگرها و لوکيشن ها بپردازد. در نهايت بعد از آماده شدن فيلم نامه نهايي، همان متن را به تصوير بکشد. اما به دليل حساسيت فراوان موضوع، تصميم گرفتم خودم نيز در اين زمينه تحقيق و بررسي مفصلي انجام دهم. من و شهيد «عباس بابايي» تقريبا سن و سال مشابهي داريم. اين شهيد بزرگوار در سال 1329 به دنيا آمد و من در سال 1331. اين نزديکي سني سبب مي شود تا من هم با اين دوران تاريخي به اندازه «عباس» عزيز آشنايي داشته باشم. اما به طور مشخص من چند فعاليت خاص درباره اين مجموعه انجام دادم تا به فضا و حال و هواي کار بيشتر نزديک شوم. مرحله اول گفت و گو با «امير اکبر صياد بوراني» يکي از خلبان هاي هم دوره اي «عباس بابايي» است که در آمريکا با وي همراه بود و نتيجه خوبي هم حاصل شد. کار ديگر گفت و گو با خانواده اين شهيد عزيز بود. از همسر محترم ايشان گرفته تا مادر بزرگوارشان و نيز بسياري از دوستان و نزديکان ديگر. آن ها اطلاعات خوبي درباره «عباس» به من دادند که اين موارد در بازنويسي نهايي مورد استفاده ام قرار گرفت.

 

سرلشکر شهيد «عباس بابايي» زندگي پر فراز و فرودي داشته و 24 سال پيش به درجه شهادت نائل آمده است، ديدگاه و نظرات خانواده اش چه قدر در به تصوير کشيدن زندگي وي سازنده بود؟

 

بخش عمده اي از نظرها و ديدگاه هاي خانواده اين شهيد بزرگوار در مرحله نگارش فيلم نامه مورد استفاده گروه نويسندگان قرار گرفته بود. به دليل حساسيت موضوع بايد به اين جزئيات به شدت توجه مي شد و هر آن چه که شما در اين سريال مي بينيد، براساس مستندها و گفته هاي خانواده اين شهيد بزرگوار است. البته با نظر مساعد همسر شهيد، بنا به برخي ضرورت هاي دراماتيک و داستاني، از کنار برخي مسائل عبور کرديم، مثلا براي شناخت عباس به سراغ تک تک اعضاي خانواده او نرفتيم و اين موضوع به چند نفر خاص محدود شد. در بخش هايي هم به دليل اين که محل سکونت عباس و همسرش پراکندگي جغرافيايي زيادي داشت و در شهرها و بخش هاي مختلفي زندگي کرده بودند، به شکلي داستاني، به اين مسائل پرداختيم. در اين موارد خيلي جزئي و دقيق نشديم زيرا قالبي که براي به تصوير کشيدن زندگي «عباس بابايي» انتخاب شده بود مجموعه اي 24 قسمتي بود که از نظر زماني محدوديت خاصي داشت. اما درباره مقاطع مهم زندگي عباس هم چون ازدواجش تلاش کرديم تا کاملا به اصل قصه وفادار بمانيم. به همين دليل چنين صحنه هايي با حضور همسر شهيد تصويربرداري شد تا چيزي از قلم نيفتد.

 

 

در عنوان بندي پاياني کار نام شما به عنوان کارگردان و بازنويس فيلم نامه ذکر شده است. فيلم نامه به چه ترتيبي بازنويسي شد؟

 

فيلم نامه مجموعه «شوق پرواز» محصول يک کار گروهي است که با حضور نويسندگاني هم چون «حسين تراب نژاد» و «مهدي محمدنژاديان» و زير نظر «فرهاد توحيدي» صورت گرفت. آن چه در حال حاضر مشاهده مي کنيد، تقريبا همين فيلم نامه است و خط و ربط هاي کلي آن حفظ شده است اما من هم به عنوان کارگردان ايده هايي داشتم که به مرور به فيلم نامه اضافه شد. ضمن آن که هنگام ساخت اثر نيز اتفاق هايي رخ مي دهد که نيازمند تغييراتي در فيلم نامه است. بخشي از اين تغييرات در حين تصويربرداري انجام شد. طي مدت يک ماه من به همراه «شهاب حسيني»، «شهرام حقيقت دوست» و دستيارم «سعيد کريمي» ، برخي نکات را به فيلم نامه اضافه و تغييراتي در کار ايجاد کرديم.

 

 

مي توانيد به نمونه اي از اين تغييرات اشاره کنيد؟

 

بله. به عنوان نمونه در فيلم نامه اوليه، «سعيد خجسته فر» به شکلي ساده و معمولي به شهادت مي رسيد. صحنه شهادت او ويژگي خاصي نداشت و او در يک بمباران و به شکلي اتفاقي شهيد مي شد. اما به دليل حضور پر رنگ او در قصه، صحنه شهادت او بر فراز خليج فارس و هنگام عمليات دفاع از خليج فارس طراحي شد که اين بخش از داستان در قسمت 21 پخش شد و صحنه بسيار تاثيرگذاري هم بود.

 

مثلا در مورد همين شخصيت «سعيد خجسته فر» بارها عنوان شده اين شخصيت تخيلي است و...

 

بله. اين شخصيت تخيلي است يعني شخصيتي به نام «سعيد خجسته فر» در اين مقطع و تاريخ وجود نداشته است. اما اين به معناي آن نيست که اتفاق ها و رويدادهايي که در خصوص اين شخصيت رخ مي دهد غير واقعي است.«عباس بابايي» دوستان و نزديکان فراواني داشته است که نمي توانستيم به سراغ تک تک آن ها برويم و وقايع مرتبط با آن ها را در اين داستان به تصوير بکشيم. به همين دليل بخش مهمي از اين وقايع در «سعيد خجسته فر» خلاصه شد. نام اين کار تخيل نيست بلکه اين يک شيوه مرسوم فيلم نامه نويسي است تا هم از اضافه گويي جلوگيري و هم اين که اثري روان و موجز خلق شود.

 

 

چه طور شد «شهاب حسيني» را براي ايفاي نقش شهيد «عباس بابايي» انتخاب کرديد؟ زيرا او بازيگر شناخته شده اي است و انتخابش ريسک محسوب مي شد و شايد مخاطب او را در نقش شهيد «بابايي» نمي پذيرفت؟

 

قبلا هم در مصاحبه هايم گفته ام که انتخاب «شهاب حسيني» پيشنهاد همسر محترم شهيد «بابايي» بود. سرکار خانم «حکمت» تمايل داشتند نقش «عباس» توسط «شهاب» ايفا شود، البته من هم از اين پيشنهاد استقبال کردم. اما واقعا متقاعد کردن «شهاب» براي ايفاي اين نقش تلويزيوني کار ساده اي نبود و خلاصه با جلسات گپ و گفت مختلف، حاضر به قبول بازي در تلويزيون شد. در اين درباره که «شهاب حسيني» بازيگر شناخته شده اي است و انتخاب او ريسک محسوب مي شود، واقعا چنين اعتقادي ندارم. البته خيلي ها به من خرده گرفته اند که چرا به سراغ يک بازيگر غير چهره نرفتم و .... اما شخصا معتقدم براي اين که مجموعه اي جذاب و پر بيننده باشد، بايد از هنرپيشه شناخته شده استفاده و قاب بندي زيبايي ارائه کرد، تصوير شکيلي به مخاطب داد تا او تماشاي اين مجموعه را به اثر ديگري که از ماهواره در حال پخش است ترجيح دهد.به نظرم مجموعه«شوق پرواز» به واسطه حضور «شهاب حسيني» نتيجه خوبي گرفته است . مخاطب به دليل اين که اين بازيگر را دوست دارد، به تماشاي مجموعه نشسته و از زاويه بازي «شهاب» به شخصيت «عباس» نزديک شده است.

 

 

دليل اين شيوه روايت قصه چه بود؟ منظورم فلاش بک به گذشته و حال است چرا که مخاطب عام به يک قصه سر راست عادت دارد؟

 

حرف شما درست است. اما تن دادن به عادت هاي رايج مخاطب عام ممکن است رضايت مخاطب را فراهم کند اما باعث خواهد شد تا باز هم يک کار کليشه اي، به مجموعه کارهاي قبلي اضافه شود که تازگي چنداني هم ندارد.در سال هاي اخير مخاطبان تلويزيون با مجموعه هاي زندگي نامه اي فراواني رو به رو بوده اند که در آن ها، مجموعه از نگاه شخصيت اول قصه روايت شده است. اما شيوه اي که ما در مجموعه «شوق پرواز» به کار گرفتيم، هم بر محدوديت هايمان غلبه کرد، هم به فضا تازگي داد و هم اين امکان را به وجود آورد تا در بخش هاي مختلفي از کار، هم در قالب نمايش زمان گذشته و هم در قالب پرداختن به زندگي «عباس بابايي» از نگاه دوستانش، به معرفي و شناساندن اين شخصيت اقدام کنيم. به نظرم اين موضوع يکي از امتيازهاي کار است.

 

ريتم چقدر براي تان مهم بود؟ مثلا ما در 2 قسمت متوالي شاهد سکانس هاي طولاني از به زمين نشستن هواپيما توسط «عباس بابايي» بوديم. تا جايي که ايشان بايد دقيقا روي خط مورد نظر مي ايستادند! فکر نمي کنيد ديدن اين صحنه ها هيچ جذابيتي براي مخاطب ندارد؟

درباره ريتم مجموعه بايد «سهراب خسروي» تدوين گر مجموعه صحبت کند که از جوان هاي خوش ذوق و خلاق اين عرصه است، اما درباره بحث نشستن و برخاستن هواپيما اين کار بايد صورت مي گرفت و مخاطب با شرايط سخت و حساس اين حرفه آشنا مي شد. ضمن اين که «شوق پرواز» علاوه بر مخاطبان عام از سوي گروهي از مخاطبان خاص و خلبان ها هم دنبال مي شود. اگر دقيقا هواپيما در همان جايي که بايد مي نشست قرار نمي گرفت، مطمئن باشيد الان در ميان سوال هاي شما اين پرسش وجود داشت که «درباره اعتراض خلبان ها به بي دقتي هاي صورت گرفته در ساخت سريال چه نظري داريد؟»!

 

فکر نمي کنيد شخصيت «عباس بابايي» را خيلي ماورايي به تصوير کشيده ايد؟ آن ها مثل ما زميني بودند و هر انسان زميني هم مي تواند مرتکب اشتباه شود!

 

در نقطه مقابل ديدگاه شما خيلي ها به ما انتقاد مي کنند که چرا اين شخصيت تا اين حد زميني به تصوير کشيده شده است؟! به هرحال از هر اثري مي توان تعابير مختلفي داشت. ولي نکته مهم براي من اين بود که «عباس بابايي» را همان گونه که بوده است به تصوير بکشم، نه کمتر و نه بيشتر. البته محدوديت هاي يک اثر نمايشي مانع از آن مي شود که ما بتوانيم برخي جزئيات را به تصوير بکشيم. قالب فيلم و مجموعه تفاوت فراواني با داستان و خاطره دارد. ممکن است برخي شنيده هاي ما از «عباس بابايي» در قالب خاطره جذاب باشد اما تبديل شدن آن به فيلم تاثيرگذاري لازم را ندارد و به همين دليل در برخي قسمت ها از اين موارد صرف نظر کردم.

 

چرا نقش همسر شهيد بابايي را 2 بازيگر مختلف ايفا مي کنند؟ بازخوردها نشان مي دهد که مردم هم موافق اين قضيه نيستند؟

 

بعيد مي دانم مردم موافق نباشند. اما ممکن است براي برخي اين سوال پيش بيايد که چرا ۲ بازيگر نقش خانم «حکمت» را ايفا کردند. نکته مهم اين است که مخاطب خانم «حکمت» را به طور مشخص در ۲ مقطع مختلف مي بيند. مقطع اول جواني و زمان گذشته و مقطع دوم ميانسالي و زمان حال. براي نمايش اين شخصيت در دوران ميانسالي، راه حل هاي مختلفي وجود نداشت. ساده ترين تمهيد اين بود که با نشان دادن سفيدي موي سر، گذشت زمان را به مخاطب نشان دهيم، اما به دليل محدوديت هاي مذهبي و نمايشي، انجام چنين کاري ممکن نبود. راه حل بعدي اين بود که با استفاده از تکنيک هاي طراحي چهره، پوست صورت بازيگر را کمي پير يا چروک نشان بدهيم و از او بخواهيم آرام حرف بزند يا صدايش را کمي بلرزاند که اين مورد هم خيلي سطحي و پيش پا افتاده بود و نتيجه آن جالب نمي شد.وقتي قرار است تصوير ۲۰ سال بعد يک شخصيت نشان داده شود، مي شود از يک بازيگر ديگر که نسبتا شبيه او باشد استفاده کرد. تماشاگري هم که با داستان مجموعه همراه شده باشد خيلي زود اين نکته را مي پذيرد با چنين مسئله اي کنار مي آيد. نمونه مشخص آن نيز استفاده از «ستاره اسکندري» به جاي زنده  ياد «پوپک گلدره» در سريال «نرگس» بود.

 

 

هيچ ابزاري به اندازه توليد فيلم و مجموعه براي معرفي شهداي اسلام به جامعه تأثيرگذار نيست، «يدا... صمدي» چه قدر در به تصوير کشيدن زندگي شهيد «بابايي» موفق عمل کرده است؟ و خودتان در مجموع از ساخت مجموعه تا چه اندازه رضايت داريد؟

 

شخصا از ساخت اين مجموعه رضايت دارم و البته براساس مشاهده ها و شنيده ها احساس نمي کنم مخاطب هم نسبت به اين مجموعه بي علاقه باشد. «شوق پرواز» مجموعه آبرومندي است که براي بسياري از مخاطبان که نام «عباس بابايي» را تنها در ابتدا و انتهاي يک اتوبان ديده بودند، تصويري ملموس و به دور از کليشه هاي آزار دهنده از اين شخصيت ارائه مي کند.از طرفي خانواده شهيد نيز از اين مجموعه رضايت دارند و البته «شوق پرواز» مانند هر اثر هنري ديگري نياز به نقد و بررسي دارد اما خدا را شکر مي کنم که حاصل کار آبرومند بوده است و اميدوارم روح آن شهيد بزرگوار ازاين تلاش من و همکارانم خشنود باشد.... / خراسان


کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------