مجازات مرگ برای قاتل آتش‌افروز



مرد جوانی که در آخرین قرار با زن آشنایی وی را کشته و به آتش کشیده است به مجازات مرگ محکوم شد. ساعت 11 صبح دیروز سناریوی جنایت آتشین از سوی پنج قاضی شعبه 71 دادگاه کیفری تهران تحت رسیدگی تخصصی قرار گرفت.

به گزارش پرونده ساعت 3 بعدازظهر 11 تیرماه سال گذشته زنی به نام «اشرف» از سوی مرد آشنایی به قتل رسید.


«محمد مهدی» 36 ساله خیلی زود با ردپاهایی که از وی برجای مانده بود دستگیر شد تا اینکه صبح دیروز پیش روی قاضی عزیزمحمدی و چهار قاضی مستشار ایستاد و گفت: اواسط تابستان سال 91 بود که یک پیامک با متن لطفاً با من تماس بگیر دریافت کردم.

 

همان لحظه به آن شماره زنگ زدم، یک زن پاسخ داد و گفت که پیامک را اشتباهی ارسال کرده است.


آنجا بود که با او آشنا شدم و وی خودش را به من مرجان و استاد دانشگاه شهرری معرفی کرد.


همان روز مرجان مدعی شد که همسر و کودکش را در یک سانحه جاده‌ای در استان شیراز از دست داده و خودش نیز پس از دو ماه بستری در بیمارستان از مرگ نجات یافته است.


از آنجا که من نیز همسر و یک کودک دارم به دروغ گفتم که تنها هستم، سپس برای نخستین بار در میدان شهرری با هم قرار ملاقات گذاشتیم. مرجان وقتی آمد یک دختر جوان نیز همراهش بود، او آن دختر را به من دانشجویش معرفی کرد.


یک سال گذشت کار به جایی کشید که من به او پیشنهاد ازدواج دادم وی نیز پذیرفت، حتی وقتی فهمید زن و بچه دارم پذیرفت ازدواج کنیم.


عامل جنایت آتشین گفت: روز حادثه با او تماس گرفتم که برای عقد به دفترخانه‌ای که در نزدیکی خانه‌مان در خیابان کاشانی بود، برویم. در میدان شوش سراغش رفتم و وی را سوار خودرویم کردم. در مسیر محضرخانه ناهار هم خوردیم اما ناگهان مرجان که بعدها فهمیدم اسمش اشرف است بهانه آورد و خواست روز دیگری عقد کنیم‌ و وقتی اصرارهایم را دید رازش را فاش کرد و من شوکه شدم و از اینکه مرا بازیچه قرار داده یک مشت به صورتش زدم. به اندازه‌ای عصبانی بودم که نمی‌دانستم چه می‌کنم تا اینکه دیدم او دیگر نفس نمی‌کشد.


ابتدا تصور کردم سرش پایین است و گریه می‌کند وقتی به او نگاه کردم، دیدم که کار از کار گذشته است. به سمت جاده کرج رفتم، وقتی به پمپ بنزین چهارباغ رسیدم در آنجا بنزین خریدم. برای اینکه گرفتار نشوم جسد را از خودرو بیرون انداختم و آن را آتش زدم سپس گریختم.


با اعترافات این مرد به جزئیات جنایت، دختر جوان اشرف در جایگاه ایستاد و گفت: آخرین‌بار مادرم را در پاساژ همراه این مرد دیدم، بعد مادرم به بهانه اینکه جایی کار دارد از من خواست به خانه بروم، بعد از اینکه مادرم ناپدید شد دلواپس شدم اما نمی‌دانستم چه کار کنم. سرانجام با گذشت سه روز از این ماجرا به دایی‌ام گفتم که مادرم با یک مرد غریبه سوار خودرو شده است و چون همه طلاهایش داخل یک کیسه همراهش بود احتمال می‌دهم قربانی سرقت شده باشد. دایی‌ام ماجرای ناپدید شدن مادرم را به پلیس گزارش داد و پس از 11 روز مأموران پلیس کرج هنگام گشتزنی در محدوده چهارباغ جسد سوخته مادرم را پیدا کردند و همزمان نیز محمدمهدی دستگیر شد.


بنابر این گزارش، پنج قاضی پس از شور عامل قتل را به قصاص نفس و به خاطر جنایت بر میت و سوزاندن جسد به پرداخت دیه محکوم کردند.
اخبار حوادث - روزنامه ایران

 

کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------