مجکوم به قصاص، خانواده مقتول را پیدا نمی کند که از آنها رضایت بگیرد



 مأموران پلیس دو سال قبل با تماس تلفنی شهروندان مطلع شدند پسر جوانی که به‌تازگی به محله‌ای در جنوب تهران نقل مکان کرده بود، کشته ‌شده ‌است. وقتی پلیس به محل رسید جسد غرق در خون مرد جوان را دید که در ورودی درِ خانه افتاده‌ است.

به دستور بازپرس جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت و تحقیقات برای مشخص‌شدن ماجرا آغاز شد. اهالی ساختمان به مأموران گفتند: مقتول که احمد نام‌ دارد، مدتی بود که با جوان دیگری به نام سعید در یکی از واحدهای ساختمان زندگی می‌کرد. آنها همشهری بودند و از زمانی که برای اقامت به آن خانه آمده‌ بودند بدرفتاری یا درگیری نداشتند و کسی از آنها چیزی ندیده بود تا اینکه روز حادثه یکی از همسایه‌ها سعید را دید که با ترس و بسیار عجولانه از درِ خانه بیرون رفت و بعد هم احمد را دید که روی زمین افتاده و غرق در خون است.

درحالی‌که تحقیقات برای بازداشت سعید آغاز شده‌ بود پزشکی‌قانونی اعلام کرد احمد به دلیل واردآمدن ضربه‌ای با جسم نوک‌تیز به پهلوی چپش که باعث پاره‌شدن یکی از شریان‌های اصلی بدن او شده، جان باخته است. ضمن اینکه چندین ضربه چاقو نیز به قسمت‌های مختلف بدنش وارد شده‌ که نوع زخم‌ها نشان می‌دهد این ضربات قبل از مرگ مقتول زده شده ‌است.

وقتی علت دقیق مرگ مشخص شد مأموران اداره آگاهی نیز به بازپرس خبر دادند که موفق شدند سعید را شناسایی و بازداشت کنند. او در اولین اعتراف نزد مأموران گفت ضارب دوستش احمد ‌است. سعید به مأموران گفت: من و احمد مدتی بود که با هم زندگی می‌کردیم. همشهری بودیم و برای کار به تهران آمده‌ بودیم و خانواده‌هایمان هم همدیگر را به‌خوبی می‌شناختند. مدتی بود احمد با پدرم مشکل مالی داشت و آنها اختلافاتی با هم داشتند. بااین‌حال، سعی می‌کردم این اختلاف به رابطه دوستانه من و احمد صدمه‌ای نزند اما او به خاطر عصبانیتی که از پدرم داشت، مرتب من را اذیت می‌کرد تا اینکه روز حادثه وقتی داشتم با پدرم صحبت می‌کردم، احمد عصبانی شد و فحش داد.

صحبت من و پدرم تلفنی بود اما او صدای احمد را می‌شنید که فحاشی می‌کند. به احمد گفتم حق نداری این‌کار را بکنی اما او صدایش را بلندتر کرد من هم گوشی را قطع کردم و با احمد درگیر شدم. چاقو برداشتم که او را بترسانم و دیگر به پدرم فحش ندهد، اما در حال کشمکش نمی‌دانم چطور شد که ضربه‌ای با چاقو وارد بدنش شد. زخم سطحی بود به همین دلیل هم احمد توانست بلند شود.

 

او به سمت من حمله کرد و کتکم زد و یک‌بار دیگر فحاشی کرد و درحالی‌که دستش را روی زخمش گذاشته بود و داشت می‌رفت، من هم چاقو را برداشتم و چند ضربه دیگر از پشت به او زدم بعد هم از خانه فرار کردم. با توجه به اعترافات متهم، کیفرخواست علیه او صادر شد و پرونده برای رسیدگی به شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران رفت.

در جلسه رسیدگی ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست علیه متهم را خواند و خواستار صدور حکم قصاص با توجه به مدارک موجود در پرونده شد و بیان کرد با توجه به اینکه اولیای‌دم شناسایی نشده‌اند، رئیس قوه قضائیه به‌عنوان حاکم شرع خواستار مجازات متهم شده ‌است.

همچنین عنوان شد با توجه به اینکه متهم در زمان حیات مقتول ضرباتی هم بر بدن او وارد کرده‌ بود، درخواست دیه به خاطر آن ضربات را هم دارد. وقتی نوبت به متهم رسید او یک‌بار دیگر اتهام قتل را قبول کرد و گفت: قبول دارم این‌کار را کردم اما باید بگویم قصدی برای کشتن نداشتم. من و احمد با هم دوست بودیم و رابطه خوبی داشتیم، اما او به خاطر اختلاف مالی‌ای که با پدرم داشت مرتب فحاشی می‌کرد و روز حادثه هم من نتوانستم جلو خشم خودم را بگیرم.

متهم درباره اینکه آیا اولیای‌دم را می‌شناسد یا نه، گفت: بله ما آنها را می‌شناسیم و خانواده‌ام برای جلب رضایت رفته‌اند. آنها شکایت نکردند و پرونده پسرشان را پیگیری نکردند البته نمی‌دانم چرا اما گفته‌اند که رضایت می‌دهند و خانواده‌ام هم در تلاش هستند آنها را راضی کنند که خودشان را به دادگاه معرفی کنند.

با توجه به اینکه اولیای‌دم همچنان شناسایی نشده ‌بودند و متهم نیز نتوانست آنها را به دادگاه معرفی کند تا درخواست خود را مطرح کنند، هیأت قضات شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران وارد شور شدند و متهم را به پرداخت دیه به خاطر ضربات عمدی‌ای که منجر به جرح شده‌ بود محکوم کردند همچنین در اتهام قتل نیز مجرم شناخته شده و او را به قصاص محکوم کردند.
 

اخبار حوادث - شرق

کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------