چه کسی مرد صاحبخانه را کشت



دو پسرخاله که مردی را کشته و اموالش را به سرقت برده‌اند، در جلسه رسیدگی به اتهامشان مدعی شدند هیچ‌کدام ندیدند چه کسی ضربه را زده ‌است.

 به گزارش شرق، مرداد سال گذشته از طریق مرکز فوریت‌های پلیس١١٠ وقوع یک فقره درگیری و قتل به مأموران پلیس گزارش شد. با حضور مأموران کلانتری و انجام بررسی‌های اولیه مشخص شد مردی ٥٥ساله بر اثر اصابت ضربات وارده به سر از سوی فرد یا افراد ناشناسی مصدوم و به بیمارستان تهرانپارس منتقل می‌شود و در آنجا فوت می‌کند و قاتل یا قاتلان نیز از صحنه متواری می‌شوند. با آغاز تحقیقات از خانواده مقتول، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که مقتول روز حادثه برای حل مشکل خانه‌اش با فردی به نام فریدون قرار داشته است.

 

 

با شناسایی هویت فریدون و محل کار وی در منطقه پیروزی، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که این شخص از زمان وقوع جنایت به محل سکونت و کار خود مراجعه نکرده است. بلافاصله با توجه به شواهد و قرائن به‌دست‌آمده و دیگر اقدامات پلیسی و به‌دست‌آمدن اطلاعات جدید، کارآگاهان دستگیری فریدون را در دستور کار خود قرار دادند و سرانجام موفق به دستگیری وی شدند.

 

با دستگیری فریدون، وی در اظهارات خود مدعی شد که در روز حادثه به همراه مقتول بوده اما وی اقدام به ارتکاب جنایت نکرده، بلکه پسرخاله وی به نام امیر اقدام به ارتکاب جنایت کرده است.

 

با توجه به اظهارات فریدون و متواری‌شدن امیر، کارآگاهان با انجام ماه‌ها تحقیقات و اقدامات پلیسی سرانجام محل تردد امیر را در میدان وحدت اسلامی شناسایی کردند و موفق به دستگیری وی شدند. با دستگیری امیر او در اظهارات خود به واردکردن تنها یک ضربه با چوب به سر مقتول اعتراف و در اظهارات خود به کارآگاهان عنوان کرد: درحالی‌که حاضر به زدن ضربات بیشتر به سر مقتول نبودم، فریدون چندین ضربه دیگر به سر مقتول وارد کرد و پس از سرقت قول‌نامه فروش خانه، هر دو نفر سوار موتورسیکلت شدند و فریدون چوب‌دستی را در مسیل رودخانه ابوذر پرتاب کرد.

 

وی در اعترافات خود به کارآگاهان گفت: فریدون به من گفته بود که مقتول یکی از اقوام همسر سابقش است که از طریق قول‌نامه‌ای که در اختیار دارد، قصد گرفتن خانه‌اش را دارد. به این بهانه از من خواست در روزی که با مقتول قرار ملاقات گذاشته، ضربه‌ای را به صورت غافلگیرانه به سر مقتول بزنم تا او اقدام به گرفتن قول‌نامه کند. ابتدا قبول نکردم اما فریدون با چرب‌زبانی و مظلوم‌نمایی مرا فریب داد و من نیز قبول کردم. در روز حادثه من فقط یک ضربه زدم. وقتی ضربه را به سر مقتول زدم، وی هنوز در حال حرف‌زدن بود.

 

آن‌قدر ترسیده بودم که دیگر قادر به انجام هیچ کاری نبودم و این در حالی بود که فریدون دائما می‌گفت «بزن» ولی من دیگر هیچ ضربه‌ای نزدم به همین علت فریدون چوب را گرفت و خودش چند ضربه دیگر به سر مقتول زد و پس از برداشتن مدارک، آلت قتل را در مسیل رودخانه ابوذر انداخت.  با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به شعبه چهار دادگاه کیفری استان تهران فرستاده‌ شد و هیأت قضات بعد از محاکمه هر دو متهم را به جرم معاونت در قتل به قصاص محکوم کردند. آنها به رأی اعتراض کردند و وکیل امیر عنوان کرد زمانی که موکلش به سر مقتول ضربه زده ‌است، او بلند شده و صحبت کرده و ضربه نهایی را فریدون وارد کرده ‌است؛ بنابراین درخواست برائت موکلش از اتهام قتل عمدی را داشت.

 

با توجه به مدارک ارائه‌شده دیوان‌عالی کشور رأی صادره را نقض کرد و پرونده برای رسیدگی به شعبه ١٠ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در ابتدای جلسه رسیدگی که روز گذشته برگزار شد، نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و سپس اولیای ‌دم در جایگاه حاضر و خواستار صدور حکم قصاص شدند و گفتند: متهمان‌ میلیون‌ها تومان دیگر پدرمان را سرقت کرده‌اند اما مدرکی در این خصوص نداریم. با این حال ما خواهان قصاص هستیم و از اولیای محکومان هم می‌خواهیم دیگر برای رضایت به ما مراجعه نکنند؛ چون ما رضایت نمی‌دهیم و این کار باعث آزارمان می‌شود.  سپس متهمان در جایگاه حاضر شدند.

 

فریدون متهم ردیف اول گفت: من از کرده خودم پشیمان هستم. روز حادثه امیر یک ضربه به مقتول زد و بعد من چوب را از دست او گرفتم و ضربه‌ای زدم؛ چشم‌هایم را بسته ‌بودم و ندیدم به کجایش زدم. سپس امیر در جایگاه حاضر شد؛ او گفت: من اشتباه کردم و گول خوردم و از کرده خودم پشیمان هستم. من آن‌قدر ترسیده‌ بودم که چشمانم را بستم و نفهمیدم چطور و به کجای مقتول ضربه زدم اما وقتی به او ضربه‌ای زدم، صدایش را شنیدم؛ او بلند شد و حرف زد؛ فکر می‌کنم ضربه به پهلویش برخورد کرد. پسرخاله‌ام به من دروغ گفته ‌بود و به خاطر اصرار زیادش بود که قبول کردم همراهش بروم و حالا هم پشیمان هستم.

 

با پایان جلسه رسیدگی هیأت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.

کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------