ترسوها به المپیک نمی روند



اخبار,اخبارورزشی, فوتبال  ایران

قصه تکراری صعود نکردن به المپیک این روزها دوباره بیشتر از هر زمان دیگری مطرح می شود.

به گزارش جام جم ورزشی ،چهل و چهار سال حسرت، نیم قرن ناکامی ،از دست رفتن یک المپیک دیگر ، اظهارنظرهای تکراری و یک مشت بهانه دم دستی. حالا برخی قیافه یک بازنده سربلند را به خود می گیرند و با حسرت به فرصت های از دست رفته نگاه می کنند. المپیکی که با ناکامی های پی در پی به حسرت ابدی تبدیل شد.

انگار تیم امید هیچ وقت قرار نبود به آوردگاه عظیم المپیک برسد. دوباره جملات تکراری "نیم قرن حسرت" و "از حالا باید برای چهار سال دیگر برنامه ریزی کنیم!" مدام عنوان می شوند. جمله دومی بارها تکرار شده اما هرگز ذره ای به آن عمل نشده است. تا اینکه فوتبال برای همیشه در المپیک 2020 کنار می رود و فوتسال جای آن قرار می گیرد.

تیمی که باید با برنامه ریزی مشخص به مقدماتی المپیک می رفت با مهره هایی گام به این رقابت ها گذاشت که قدشان به سطح بالای رقابت های مقدماتی نمی رسید. همان هایی که با امیدواری آمدند اکنون با قربانی کردن یک نسل دیگر از جوانان آینده دار امید سرشکسته و در حالی که معذرت خواهی می کنند می روند. عذرخواهی شان به جای آنکه مرهم درد باشد بیشتر عصبانی کننده است، به خصوص آنجایی که محمد خاکپور می گوید شکست ایران به دلیل دانش پایین فنی من بود... اما چه کسی بیشتر از همه مقصر است؟

ردیف کردن مقصران دیگر فایده ای ندارد. بازخواست آنها بدون فایده است. اما در این میان به یکی بیشتر از سایرین می توان پرداخت، مردی که ردپای پررنگی در 44 سال حسرت امیدها برای رسیدن به المپیک دارد؛ محمد مایلی کهن، مهره ای که برای دومین بار ناکامی در راه المپیک را تجربه می کند.

مرد بدون ایده
مردی که یک بار تیم ملی امید را به المپیک نبرده دوباره می آید و با تیمی که قرار است به مقدماتی المپیک برود همراه می شود. مایلی کهن که پرستاره ترین تیم تاریخ امید را به المپیک 2004 آتن نبرد حالا مدیرفنی تیم امید شده بود. مردی که هیچ ایده ای ندارد. مردی که بسیاری از ادعاهایش با آنچه که واقعیت دارد هماهنگ نیست. مایلی کهن اگر نخستین مقصر نباشد قطعا یکی از مهم ترین دلایل این ناکامی بزرگ است. اشتباه نخست وقتی بود که به عنوان مدیر فنی تیم ملی امید انتخاب شد. او با خود "تلقین منفی" می آورد. مردی که خوب توجیه می کند و وقتی هم توجیه می کند باز هم برای کسی راضی کننده نیست. او که یک بار تیم ملی امید را در راه رقابت های مقدماتی المپیک ناکام گذاشته بود با کارنامه ای بسیار منفی در تیم امید به جمع ملی پوشان گام مجدد گذاشت.

 

حضور او حتی بدون برنامه ارائه شده هم باری منفی به دنبال داشت. مردی که پیش از این یک شکست خورده بود پیش از هر چیزی با خود یک "تلقین منفی" می آورد. چه کسی مرد امتحان پس داده را بر روی نیمکت امید آورد؟ چه کسی باخت سه بر صفر مقابل ژاپن را رقم زد؟ پیش از نگاه کردن به کادر فنی امید باید افرادی که انتخاب های اینچنینی برای تیم امید داشتند مورد بازخواست قرار بگیرند.

مایلی کهن چون یک شکست بزرگ در تیم امید داشت به عنوان یک برنده نیامد. او نیامد تا ناجی باشد. او آمد و با تردید و ترس به اطراف خود نگاه کرد، ترسی که تلقین شد و ترسی که نیم قرن حسرت فوتبال امید را کامل کرد.

کدام طرح ؟ کدام برنامه؟
از بار منفی روانی که مایلی کهن با خود به تیم امید آورد می گذریم. او برای تیم امید و آینده اش چه برنامه ای داشت؟ با کدام طرح و ایده به عنوان مدیر فنی تیم ملی امید انتخاب شد؟ زمانی که او مدیرفنی تیم ملی امید نام گرفت کسانی که او را انتخاب کردند هرگز به این نکته توجه نکردند که نکات فنی مایلی کهن از جنبه های شخصی عبور نمی کند و یک تیم را دربرنمی گیرد. هرگز به این نکته توجه نشد که تیم های مایلی کهن اصولا تاکتیک پذیر نیستند و بازیکنان نمی توانند تعامل فنی خوبی با یکدیگر داشته باشند. برنامه ای در کار نیست و اگر هم باشد این برنامه خیلی پایین تر از سطح رقابت های مقدماتی المپیک است چه برسد به المپیک. مایلی کهن به عنوان فردی که پیش از این امتحان خود را پس داده بدترین مشاور و همراه برای سرمربی تیم یعنی محمد خاکپور به شمار می رفت. چیدن این دو مهره در کنار یکدیگر از همان ابتدا هم با خود یاس و ناامیدی آورد. اشتباه از نقطه آغاز شروع شد. اشتباهی جبران ناپذیر. اشتباهی که به قیمت نیم قرن بود. مایلی کهن به عنوان مدیر فنی کوچک ترین کمکی به خاکپور نکرد و اکنون خاکپور هم به خوبی این مساله را فهمیده که مربی گری در مدارس فوتبال آمریکا تفاوت اساسی با مربی گری در تیمی دارد که خود را برای حضور در المپیک آماده می کند.


سفسطه های آقای مدیر فنی
مایلی کهن کی روش را دوست ندارد پس کی روش مربی بدی است. کی روش چون مربی بدی است پس نباید در ایران باشد. حالا که در ایران است مستحق شنیدن هر گونه انتقادی است. حالا که همچنان مربی تیم ملی است پس باید مدام توپ را با دلیل و بی دلیل به زمین او انداخت. پس باید او را گاهی اوقات مقصر باخت تیم امید معرفی کرد. مایلی کهن آنقدر اعتماد به نفس دارد که پس از شکست تیم ملی فوتبال امید مقابل قطر جمله ای انتقاد آمیز درباره کی روش بگوید. سال ها حضور در فوتبال ایران به او خوب یاد داده چگونه توپ را به زمین دیگران بیندازد. شگفت آنکه او بدون اینکه عمیقا ناراحت باشد پس از شکست در مصاحبه اش می گوید امیدتان ناامید نشود. حالا حاجی مایلی به اصطلاح «دبل» کرده است. این دبل تاریخی او با تیم امید هرگز از یاد نمی رود. سفسطه افکنی و به کار بردن الفاظ و القاب عجیب درباره دیگران هم دیگر کارساز نیست.

پایان مایلی کهن
حتی پیش از انتخاب به عنوان مدیرفنی تیم ملی امید تیم های دسته یک هم چندان مشتری او نبودند، نه او و نه خاکپور. مایلی کهن طی ماه های آینده برمی گردد و هدایت یک تیم متوسط لیگ برتری را بر عهده خواهد گرفت، با همان خط مشی همیشگی و با همان رفتار قدیمی. پرونده تیم امید هم بسته شد. او پاسخگو نیست. همانطور که دفعه قبل هم چندان مورد سرزنش واقع نشد. مربیان ما اینگونه هستند. به راحتی به حیات خود در فوتبال ادامه می دهند بدون اینکه بازخواست آنچنانی شوند و بدون اینکه از اشتباهات گذشته عبرت بگیرند اما این ناکامی دوباره حداقل این نکته را به دنبال خواهد داشت که اعتمادها به مرد همیشه مرد معترض و همیشه طلبکار فوتبال ایران تا حد زیادی فروکش خواهد کرد.

 

  اخبار  ورزشی  -  جام جم 

کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------