آخرین اخبار سیاسی

اخبار،اخبار جدید،اخبار روز

محسن هاشمی: فساد سیستماتیک عموماً از تاثیرات تصمیمات حاکمیتی آغاز می‌شود

عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران می‌گوید: فساد اداری عمدتاً از قوانین و آیین‌نامه‌ها و بخشنامه‌های موجود در کشور و تناقض‌های…

توهمات یک رییس‌جمهور



 اخبارسیاسی ,خبرهای سیاسی ,روحانی

 

دکتر صلاح الدین هرسنی‪-‬ اگر چه سخنان دیروز روحانی در دیدار با مدیران وزارت امور خارجه آن هم در دفاع از دستگاه دیپلماسی و کارنامه دکتر محمدجواد ظریف در قضیه برجام و نوع مواجهه با آمریکا معطوف حقیقت و واقعیت بود، اما بیان برخی از ادله و براهین بابت مناقشات کشور و منطقه سبب شد که نوعی توهم خودبزرگ‌بینی و فرافکنی آن هم با هدف فرار از واقعیت در سخنان او مشاهده شود.

 

در این ارتباط، تلاش برای قرینه‌یابی و نشانه‌سازی میان دولت خود با دولت مصدق و همچنین حواله دادن سر رشته اتفافات دی‌ماه 96 به دسیسه و دست‌های پنهان و فرضیات دایی‌جان ناپلئونی را می‌توان از مهم‌ترین نشانگان توهمات خودبزرگ‌بینی و فرافکنی‌های سخنان جدید روحانی دانست. به نظر می‌رسد که دفاع این روز‌های اصحاب رسانه از دستگاه دیپلماسی ایران و عملکرد دکتر ظریف در برجام زمینه‌ساز این توهمات و اسباب خودبزرگ‌بینی روحانی شده است.

 

اما واقعیت آن است که دفاع این روز‌های اصحاب رسانه از دستگاه دیپلماسی و عملکرد دکتر ظریف نباید موجب برداشت اشتباه روحانی به نفع دولت خود شود. در حقیقت هدف روحانی از همانندسازی موفقیت دولت خود و مشخصا دستگاه دیپلماسی به موفقیت دکتر مصدق در لاهه و سازمان ملل، چیزی جز بزرگنمایی دولت خود و نحوه صدارتش در پاستور نیست. حال ممکن است موفقیتی را که دستگاه دیپلماسی با هدایت و رهبری دکتر ظریف در برجام به دست آورده، شبیه موفقیت دکتر مصدق در لاهه و سازمان ملل باشد، اما قطعا الگو‌ها و سازوکار‌های اقتصادی دولت روحانی شبیه الگو‌های اقتصادی دکتر مصدق نیست.

 

از دکتر روحانی پرسید که آیا صرف یک وزیر کاربلد و کاردانی چون دکتر ظریف برای کابینه کافیست و چرا اساسا سایر وزرای کابینه، فاقد درخشش دکتر ظریف در فراگرد حیات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشور بوده‌اند. به ویژه که در عرصه اقتصاد وضعیت بسیار تراژیک، غم‌انگیز و اسفبار است. اگر مصدق می‌دانست که در آستانه هفتادمین سال ملی شدن صنعت نفت، دولتی چون روحانی می‌خواهد الگو‌های اقتصادی دولتش را با او قیاس کند، شاید هیچگاه برای ملی شدن نفت نمی‌کوشید و اجازه می‌داد که ایران در مدار وابستگی به انگلستان بماند.

 

مسئله آن است که از الگوی اقتصاد سیاسی دولت مصدق فقط ژست‌های پوپولیستی و عوام‌زدگی برای دولت روحانی باقی مانده است و فاصله دولت او با مصدق فرسنگ‌ها فاصله دارد. در این میان عمق تراژیک بودن وضعیت اقتصادی آنجاست که دولت برنامه‌ای هدفمند برای فراگرد‌های اقتصادی ندارد. ارزش پول کشور سقوط کم سابقه‌ای را تجربه می‌کند. قیمت نازل‌ترین خودرو‌ها از مرز ۷۰میلیون تومان عبور کرده است. کالاها و اقلام اساسی روزبه‌روز نایاب‌تر می‌شوند. سفره مردم کوچکتر و قدرت خرید مردم پایین آمده است. قیمت مسکن و همچنین قیمت برخی از اجناس ضروری از ۵۰ تا ۱۰۰درصد افزایش یافته است.

 

بحران‌های اقتصادی در قالب اعتصابات و اعتراضات و همچنین بحران‌های زیست محیطی مانند: توهم ترسالی، خشکی دریاچه‌ها، کم‌آبی و خطر ریزگرد‌ها روزبه‌روز فصل تازه‌ای از مشکلات را برای کشور ایجاد می‌کنند و در مجموع وضعیت موجود نشان‌دهنده آن است که امیدی به گشایش اقتصادی و بهبود وضعیت نیست. گویی دولت او ماموریتی جز پمپاژ ناامیدی به جامعه ندارد و کفگیر امید دولت به ته‌دیگ تدبیرش رسیده است. البته این دست از مشکلات رو به تزاید همه ماجرای تراژیک و غمبار وضعیت اقتصاد نیست. روحیه عافیت‌طلبی برخی از دولت‌مداران او به تراژیک بودن وضعیت افزوده است. برای نمونه رئیس سازمان برنامه و بودجه او به گونه‌ای از وضعیت اقتصاد کشور گزارش می‌دهد که گویی اقتصاد کشورش شبیه اقتصاد کشور‌های اسکاندیناوی است.

 

معاون اول دولت او به جهت خجلت از وعده‌های نامحقق یا همان وعده‌های سرخرمنی خیلی دیربه‌دیر در رسانه‌ها ظاهر می‌شود. عملکرد برخی از وزرای کشورش ضعیف و نامطلوب است که مجلس چاره‌ای جر استیضاح سریالی آنها ندارد. برخی از آنها با وجود نزدیک به هفت سال از سپری شدن عمر دولت روحانی، خیلی تمایل دارند که این مشکلات را به سیاست‌های دولت قبل یا به سیاست‌های کارافزایانه ترامپ حواله دهند و همه مشکلات را به تحریم گره بزنند. آنها هیچگاه از تخصص‌ستیزی و سوءمدیریت خود بابت آنچه که در کشور جاری است، سخن نمی‌گویند. ناکارآمدی و کژکارکردی رویکرد‌های اقتصادی روحانی و عملکرد نامناسب اعضای دولت او به گونه‌ای است که نه تنها موجب خیز دوباره احمدی‌نژاد در ورود به سپهر سیاست کشور شده، بلکه زمینه را به گونه‌ای فراهم کرده که بسیاری شکایت خود از دولت را به او برده و او را منجی مشکلات و معضلات اقتصاد خود بدانند. گویی در این وانفسا ایران ونزوئلا شده است و رئیس جمهوری چون نیکلاس مادرو در پاستور بر سر کار است.

 

برای دولتی که با شعار تغییر و امید بر سر کار آمده است، این گونه مشکلات یک شکست محسوب می‌شود و مفهوم آن چیزی جز رخنه در حصار ایمان و سوءاستفاده از اعتماد و انتخاب مردم نیست. یادمان باشد که روحانی در اوان از سرگیری توافق هسته‌ای ایران با ۱+۵ گفته بود که در کنار چرخ سانتریفیوژ چرخ اقتصاد نیاز باید بگردد، لذا لازم است که برای چرخش چرخ اقتصاد سیاست باید به اقتصاد یارانه بپردازد، اما گویی تغییری ایجاد نشده و کماکان این اقتصاد است که به سیاست یارانه می‌پردازد و قربانی جزر و مد‌های آن می‌شود. حال در این میان و در شرایطی که اقتصاد کشور بدترین شرایط عمر خود را سپری می‌کند، باید دید که روحانی چگونه می‌تواند اقتصاد کشور را به ثبات و سامان مطلوب مورد انتظار مردم و پایگاه اجتماعی‌اش برساند؟ 

 

 

 همدلی

 

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------