عه عه مهندس چرا دنبال کار نیستی!؟
- مجموعه: اخبار اجتماعی
- تاریخ انتشار : یکشنبه, 14 مهر 1398 09:01
به تازگی پژوهشکده آمار اعلام کرده بیش از ۳۴ درصد دانش آموختگان اصلا به دنبال کار نیستند
پژوهشکده آمار ایران به تازگی و در بررسیهایش به این نتیجه رسیده که حدود ۳۴ درصد دانش آموختگان دانشگاهی از نظر اقتصادی غیرفعال هستند که البته از بین آنها، ۷۱ درصدشان را زنان و ۲۹ درصدشان را مردان تشکیل میدهند. براساس این اطلاعات 62 درصد دانش آموختگان غیرفعال در مقطع کارشناسی، 32 درصد کاردانی و 6 درصد کارشناسیارشد و دکترا هستند (منبع خبر: اقتصاد آنلاین). در این مطلب نگاهی روانشناختی به دلایل روانی خواهیم داشت درباره مردان دانش آموخته سوریه دانشگاهها که اصلا به دنبال کار نیستند. واضح است که طبق سنت رایج در ایران، مردان تامین کننده اصلی مالی خانواده محسوب میشوند و از آنان انتظار میرود فارغ از میزان ثروت خانوادگی و پدر خود، حتما شغلی داشته باشند. با توجه به این فشار فرهنگی، بسیار قابل توجه است که ۳۰ درصد مردان هیچگاه دنبال شغل نیستند!
شغل فقط برای کسب درآمد نیست
بیشتر افراد شغل را صرفا منبع درآمد و پول قلمداد میکنند بنابراین زمانی که از نظر مالی نیازی ندارند، از نظرشان دلیلی هم برای کار کردن وجود ندارد در حالی که شغل بخشی از هویت انسان و ابزاری برای معنا دادن به زندگی هم هست. فرد بدون شغل، قطعا از نظر رشد هویت، دچار مشکل شده است. هویت شغلی بخش مهمی از سلامت روان افراد است. شغل یک راه برای رفع نیازهای جامعه است و هر شخصی باید در قبال مصرف غذا، آب و اکسیژن هوا سودی به جامعه برساند و نیازی از افراد را رفع کند.
توهم دستیابی به رفاه بدون تلاش!
علت دیگر این بی انگیزگی برای کار کردن به خصوص در بین جوانان، ثروتمند دانستن کشور است. به احتمال زیاد، در یک گفتوگوی ساده روزانه، جملاتی مانند «کشور روی نفت خوابیده»، «ما بیش از کل اروپا گاز و نفت و معادن داریم» و ... را شنیدهاید. توهم ثروتمند بودن کشور باعث ایجاد توهم رفاه بدون تلاش در مردم شده است. متاسفانه هرازگاهی سیاستمداران هم با تبلیغات نادرست به این توهم دامن میزنند. پس بسیاری از مردم انتظار دارند بدون کار و تلاش، دولت از ناحیه فروش نفت و گاز زندگی آنها را تامین کند، در حالی که در صد سال گذشته دیگر ثروت کشورها بر اساس نفت و گاز و معادن سنجیده نمی شود بلکه شاخص توسعه منابع انسانی جای آن را گرفته است. در دنیای امروز خلاقیت و کار و کوشش مردمان ثروت تولید میکند. تا زمانی که جوانان به این نتیجه نرسند که ثروت با تلاش و پشتکار به دست میآید، توسعه اقتصادی و رفاه پایدار ممکن نخواهد بود.
جوانی که مسئولیتپذیر نیست
یکی دیگر از دلایل علاقه نداشتن درصد زیادی از مردان به کار کردن، سیستم فرزندپروری سالهای گذشته است. در نسل ما مهمترین و گویا تنهاترین وظیفه فرزندان درس خواندن بود، در حالی که حفظ کردن فرمولهای شیمی و فیزیک مسئولیتپذیری در پی نخواهد داشت. افراد باید در سنین دبستان، مسئولیت پذیری را بیاموزند. چطور از فردی که تا سن ۲۵ یا ۲۶ سالگی هیچ مسئولیتی نداشته، حتی یک روز کار نکرده است، انتظار دارید یک شبه به مردی مسئولیتپذیر و کاری تبدیل شود؟! تحصیلات به معنای هویت شغلی نیست. پس فردی که صرفا درس خوانده است، احتمالا این گونه نیست که حتما توان پذیرش مسئولیت شغلی را داشته باشد.
افسردگی و اضطراب درمان نشده هم مشکلزاست
عامل بعدی، شرایط سلامت روان افراد است. ایران جزو پنج کشوری است که در سلامت عمومی، مقوله سلامت روان را نیز مدنظر قرار داده است و قانون تاسیس وزارت بهداشت، وظیفه ارتقای سلامت جسم و روان را جزو وظایف اولیه آن وزارت قرار داده اما متاسفانه در عمل، بخش سلامت روان مغفول مانده است. رواج بیماریهایی مانند افسردگی، اضطراب و غم در جامعه و نبودن سیستمی برای درمان، جوانها را در شرایطی قرار داده است که عملا توان فعالیت شغلی ندارند. در برخی آمارها افسردگی عامل اصلی از کار انداختن حدود ۳۰ درصد از قوای کاری کشور دانسته شده است.
ناامیدی که سرانجامی ندارد
عامل بعدی، ناامیدی از شرایط است. بعضی افراد در جامعه ما از آینده ناامید شدهاند و میگویند« چه کار بکنی و چه نه، در هرحال به هیچ جایی نخواهی رسید و حتی توان تامین اولیه زندگی را نخواهی داشت» پس دلیلی برای کار کردن وجود ندارد. واضح است که در همین شرایط، جوان های زیادی هستند که با خلاقیت و کارآفرینی، گلیم خودشان را از آب بیرون کشیده اند و بهانه آوردن برای کار نکردن، سرانجامی نخواهد داشت.
با مهارتهای ورود به دنیای کار آشنا شوید
دلیل آخر را میتوان توسعه نیافتن مهارتهای لازم برای ورود به دنیای کاری دانست. برای ورود موفقآمیز به هر شغلی، مهارتهای پایهای مورد نیاز است مانند مهارت در مصاحبه استخدامی، مهارت در بیان و ارائه تواناییها، نحوه شغلیابی موثر و ... که متاسفانه هیچکدام در هیچ مقطع تحصیلی آموزش داده نمیشود. بیشتر والدین هم این مهارتها را بلد نیستند که به فرزندان خود بیاموزند زیرا در زمان آنها شرایط اجتماعی کاملا متفاوت و صرفا داشتن یک مدرک تحصیلی برای استخدام در بدنه دولت کافی بود. در ضمن، مهارتهای مورد نیاز بخش خصوصی یا مهارتهای مورد نیاز برای کارآفرینی هم کاملا متفاوت از شرایط مورد نیاز برای کارمندی است. وقتی مهارتهای پایه شغلیابی آموزش داده نمیشود، افراد بعد از مدتی سرخورده می شوند و کلا از خیر آن خواهند گذشت که آمارهای جدید، وجود چنین مشکلی را تایید کرده است.
نویسنده : دکتر مهدی سودآوری| روان شناس و مدرس دانشگاه
خراسان