جهتگیریهای هدفدار و مصونیت بازیکنان
- مجموعه: اخبار ورزشی و نتایج مسابقات
- تاریخ انتشار : سه شنبه, 26 آذر 1398 08:33

جهتگیریهای هدفدار رسانهای اخیر در راستای پرداخت مالیات مهدی رحمتی از سوی باشگاه استقلال نشان میدهد بازیکنان فوتبال همواره از چنان مصونیتی برخوردارند که مدیران و تصمیمگیران باشگاهها از آن بهرهمند نیستند و فضای رسانهای نیز همیشه در همین سمت و سو حرکت کرده و هیچکس نیست که از همین مهدی رحمتی یا امثالهم که بهواسطه موجسواری رسانهای و تبلیغات مدیران برنامه خود موفق به تحت فشار قرار دادن باشگاهها برای پرداخت مالیات خود شدهاند، بپرسد چرا اساساً به خود اجازه دادهاند در مذاکرات فیمابین طلب چنین درخواستی را داشته باشند؟ آیا اصولاً پرداخت مالیات بر عهده بازیکنان نیست که در نشستهای خود مطالبه پرداخت مالیات از سوی مدیران باشگاهها را دارند؟
مهدی رحمتی و مدیر برنامهاش با علم به اینکه باشگاه استقلال ناچار است برای راضی نگه داشتن هوادارانش هر طور شده با او به توافق برسد چنین خواستهای را به کرسی مینشاند غافل از اینکه همین تحت فشار قرار دادن خود تخلفی بزرگ است. او و بازیکنان همجنسش در سالهای اوج بیآنکه در مقابل باشگاههایشان کمترین ملاطفتی داشته باشند اقدام به عقد چنین قراردادهایی کردهاند، اما از نگاه بیرون همواره بهطرز عجیبی مانند قهرمانهایی تصور شدهاند که گویی با تمام کموکاستیهای باشگاهها ساختهاند.
مهدی رحمتی در مصاحبه اخیر خود به سالها سکوت در قبال این ماجرا اشاره داشته غافل از اینکه کمترین اشارهای داشته باشد به مطالبات مالی بزرگ خود هنگام عقد قرارداد با مدیران باشگاه. مهدی رحمتی در مصاحبه اخیرش هرگز به این موضوع اشاره نکرده که چرا باشگاه را برای پرداخت مالیاتش تحت فشار قرار داده است؟! شاید هم او آنقدر دستمزد بالایی را پیشنهاد داده که مدیران باشگاه مجبور شدهاند به اصطلاح چنین آپشنی را در قراردادش بگنجانند.
هرچند باشگاه استقلال نیز در پذیرش این شروط متخلف است و نباید چنین درخواستی را قبول میکرد اما بهواقع نباید از فضاسازیهای بازیکنانی از جنس مهدی رحمتی غافل بود و آنها را بی تقصیر دانست. بدون شک تصمیمگیران وقت باشگاه استقلال بهدلیل پذیرش چنین درخواستی باید مورد نقد قرار بگیرند اما انصاف هم نیست که همه تقصیرات را گردن مدیرانی بیندازیم که در توفان نقلوانتقالاتی ناچارند به هر شکل ممکن تن به خواستههای ستارهها بدهند تا خود مقابل حجم عظیمی از انتقادها قرار نگیرند و باشگاههایشان در کورس قهرمانی باقی بمانند؛ باشگاههایی که شاید اگر از حقوق تبلیغاتی بهره میبردند شاید چنین دیونی را از خود باقی نمیگذاشتند و دخل و خرجشان بههم میخواند.
در واقع بخش عظیمی از بدهیهای انباشته باشگاهها از همین نقطه نشأت میگیرد و لازم است به این موارد اشاره داشت که قراردادهای پرهزینه در شرایطی که حساب و کتابهایش از قبل نشده مشکلات عدیدهای را بهوجود آورده است.
حال شاید اگر از سوی متولیان فوتبال قوانین سفت و سختی در این راستا لحاظ شود هرگز بازیکنان در مذاکرات با مدیران باشگاهها نمیتوانند مطالبه حقوق غیرواقعی داشته باشند و ناچارند خود مالیات بر درآمد را بپردازند. سازمان لیگ در بهوجود آمدن فضای برابر میان مدیران باشگاهها و بازیکنان نقشی کلیدی دارد و اگر قوانین درستی در این راستا لحاظ شود، تردیدی نیست که هیچ بازیکنی نه برای دریافت حقوق بیشتر میتواند چانهزنی کند و نه اینکه پا را فراتر گذاشته و حتی مدیران باشگاه خواهان خود را ملزم به پرداخت مالیات هم بکنند.
سؤالی که به ذهن متبادر میشود این است که نقش کمیته تعیین وضعیت آیا تنها روشنگری در راستای بدهی باشگاهها به بازیکنان و یا بالعکس است؟ آیا برای همین کمیته تعیین وضعیت نباید نقشهایی فراتر از آنچه امروز میبینیم را ترسیم کند؟ چرا کمیته تعیین وضعیت در راستای قیمتگذاری بازیکنان قدمی برنمیدارد تا خیال باشگاهها نیز راحت باشد؟ شاید لازم باشد اساساً یک نماینده از سوی همین کمیته در نشستهای عقد قرارداد باشگاهها با بازیکنان درجه یک حضور داشته باشند تا اگر مطالبهای خلاف دوایر مرسوم مطرح شد جلوی آن گرفته شود؟ نقش کمیته تعیین وضعیت نباید تنها رسیدگی به مسائل مالی و حقوقی باشد.
کمیته تعیین وضعیت میتواند با بهکارگیری افراد زبده قیمت بازیکنان را نیز تعیین کند و اجازه ندهد بازیکنی بیش از قیمت تعیینشده با باشگاهش قرارداد منعقد کند تا دردسرهایی اینچنینی بهوجود آید.
البته نقش واسطهها یا همان ایجنتها نیز در بهوجود آمدن فضای فراتبلیغاتی بسیار پررنگ است؛ افرادی که عملکرد و رفتارشان از سوی هیچ نهادی مورد بررسی قرار نمیگیرد و بهراحتی در باشگاهها جولان میدهند و بازیکنان تحت امر خود را نیز به اشکال گوناگون چنان تربیت میکنند که در مواجهه با مدیران باشگاهها لحظهای عقبنشینی نکنند. این افراد با تطمیع برخی جریانهای رسانهای سلطهای عجیب بر اموال باشگاهها یافتهاند و هیچ عامل بازدارندهای هم برای زدودن آنها از فضای فوتبال ایران وجود ندارد.
مسأله مهدی رحمتی با باشگاه استقلال که در نهایت به صلح انجامید نمونهای است از دهها نمونه از این دست قراردادها؛ توافقهایی که هم مدیران باشگاهها مسببش بودهاند و هم خود بازیکنان، اما شگفتا که به وقت طرح دعوا باز هم بازیکنان هستند که از تیغ انتقادها مصون میمانند، حتی بازیکنانی که بهغلط مطالبه پرداخت مالیات خود از سوی باشگاهها را داشتهاند و یا چنان مذاکره کردهاند که مدیران مجبور به پذیرش چنین شرطی شدهاند.
روزنامه ایران