قديما همه چيز بهتر بود، واقعا بود؟!/ يادداشت ويژه



اخبار,اخبار جدید,اخبار جالب

 

قديما همه چيز بهتر بود، واقعا بود؟!/ يادداشت ويژه

فرض كنيم سازمان ليگ، همين فردا ايده دادكان را اجرايي كرد و سقف قرارداد 50 ميليوني را براي بازيكنان ليگ برتر لحاظ كرد. آن وقت چه اتفاقي مي‌افتد؟ پاسخ ساده است: برمي‌گرديم به دوراني كه اسطوره فوتبال‌مان، ناصر حجازي براي تامين هزينه‌هاي زندگي‌اش در ليگ بنگلادش شاغل شد

سايت گل-  جمله «قديما همه چيز بهتر بود» يكي از ويژگي‌هاي جامعه ايراني است. اين ترجيع‌بند هميشگي نه فقط در زندگي روزمره، بلكه در همه علايق ما از جمله فوتبال جاري است.

محمد دادكان به تازگي براي درمان درد لاعلاج فوتبال، نسخه‌اي تازه رو كرده و گفته: «50 میلیون سقف قرارداد در فوتبال ایران، هر کس نمی‌خواهد راه باز جاده دراز». همكار خوبم صدرا مهرابي هم در يادداشتي كه در سايت گل منتشر شده، از اين ايده دفاع كرده و معتقد است: «ریاضت اقتصادی و بازگشت به مسیری که تا قبل از سال‌های آغازین دهه 80 در فوتبال ایران رواج داشت»

در ادامه اين يادداشت، نويسنده از مبلغ كلان قراردادهاي فوتباليست‌هاي ايراني انتقاد كرده و براي ذكر مثالي نوشته: «همین الان بهترین مدیر، بهترین پزشک و بهترین مهندس ایرانی در بهترین شرایط کاری شاید به درآمد 100 میلیون تومان نرسد ولی یک فوتبالیست درجه 2 ایرانی درآمدی حداقل دو تا سه برابر این عدد دارد»

در يادداشت تحليلي صدرا، به درستي به نقش مديران باشگاه‌ها اشاره شده و آمده است: «ما به مدیرانی خلاق و ایده‌پرداز در کنار مدیران اجرایی که می‌توانند چه بسا دولتی هم باشند، نیاز داریم. این مدیران در فضایی متولد خواهند شد که دیگر خبری از تفکرات صرفا زودبازده و کوتاه‌مدت نباشد. وقتی که به امثال رویانیان اجازه داده شود تفکرات و ایده‌های خود را فدای نتیجه یک‌ساله و جام نکند.»

درباره آنچه كه در بالا گزيده‌اي از آن آمد، نكاتي مبهم وجود دارد كه در ادامه به آن مي‌پردازم:

1- فرض كنيم سازمان ليگ، همين فردا ايده دادكان را اجرايي كرد و سقف قرارداد 50 ميليوني را براي بازيكنان ليگ برتر لحاظ كرد. آن وقت چه اتفاقي مي‌افتد؟ پاسخ ساده است: برمي‌گرديم به دوراني كه اسطوره فوتبال‌مان، ناصر حجازي براي تامين هزينه‌هاي زندگي‌اش در ليگ بنگلادش شاغل شد. با اين اعداد و ارقام، بازيكن درجه‌يك راهي امارات و قطر مي‌شود، سطح پايين‌ترها جذب دسته دوم ليگ‌هاي حاشيه خليج‌فارس مي‌شوند و الباقي هم راهي بنگلادش و هند مي‌شوند كه اين آخري، به تازگي ليگ حرفه‌اي هم راه‌اندازي كرده است. الان كه فوتباليست چندصد ميليوني داريم، حال و روز سكوهاي استاديوم اين است، واي به روزي كه همين چهار تا ستاره نيم‌بند هم از فوتبال كوچ كنند. آن وقت است كه بايد مثل عرب‌ها جايزه بگذاريم تا تماشاگر رغبتي به تماشاي بازي‌هاي داخلي داشته باشد.

2- قديما همه چيز بهتر بود. آيا واقعا بود؟!‌ مگر فوتبال ما در دهه هفتاد تخم دوزرده كرده كه اين چنين افسوس اين دوران را مي‌خوريم؟ در همه اين دهه، يك بار به عنوان تيم چهارم آسيا، آن هم در شرايطي معجزه‌آسا با استراليا مساوي كرده‌ايم و به جام جهاني رفته‌ايم. باقي هرچه بوده، شكست بوده و ناكامي. اگر در آن دوران، خداداد عزيزي و كريم باقري و علي دايي داشتيم و حالا نداريم، ارتباطي با سقف قرارداد ندارد. آن موقع مدرسه فوتبالي شبيه مدرسه آژاكس و ليون نداشتيم، حالا هم نداريم. آن موقع فوتبال آكادميك در رده‌هاي نونهالان و نوجوانان نداشتيم، حالا هم نداريم. از بيست سال پيش تا حالا، فقط يك تفاوت به وجود آمده؛ آن موقع در گوشه و كنار اين مملكت زمين خاكي داشتيم كه از دل آن‌ها سالي چند ستاره به اين فوتبال معرفي مي‌شدند، اما حالا همان زمين خاكي را نداريم. فوتبال كوچه‌اي و محلي در اين جا مُرده و اندك زمين چمن‌هاي مصنوعي كه در شهرهاي بزرگ وجود دارد، سهم پيرمردهايي است كه پول اجاره آن را دارند.

3- درباره دستمزد فوتباليست‌ها، مقايسه درآمد آن‌ها با پزشكان نوعي مغالطه است. در هر جامعه‌اي، دستمزدي كه به يك نفر پرداخت مي‌شود، با تخصص و نخبه بودن او تناسب دارد. كريس رونالدو و لئو مسي نخبه و متخصص هستند، چون كارهايي با توپ مي‌كنند كه هيچ كس ديگري قادر به انجام آن نيست و طبيعي است صدها برابر يك پزشك عمومي پرتغالي و آرژانتيني، درآمد داشته باشند. در اين مملكت، مشابه علي كريمي و فرهاد مجيدي انگشت‌شمار است، ولي هزاران پزشك عمومي وجود دارد. پس درآمد اين فوتباليست‌ها از دريافتي افرادي كه هزاران مشابه دارد، بايد بيشتر باشد. در مقايسه ميان پزشكان هم، چنين قانوني حكمفرماست؛ يكي جراح مغز و اعصاب است كه با هر عمل جراحي، يك زندگي‌ را نجات مي‌دهد و ديگري پزشك كم‌سوادي است كه همه هنرش نسخه نوشتن براي رفع دل‌درد و يبوست است. آيا اين دو، صرفاً ‌به خاطر اين‌كه نام «پزشك» را يدك مي‌كشند، بايد دستمزدي يكسان داشته باشند؟ باور بفرماييد اين‌گونه مقايسه‌ها و اصرار بر اين كه «فوتباليست‌ها پول مفت مي‌خورند»، ما را به جايي نمي‌رساند. اين نوع نگاه، مختص افرادي است كه فوتبال را با «لگد زدن به توپ» مترادف مي‌دانند. اگر فوتباليست شدن و رسيدن به سطح ملي، اين‌قدر آسان است و بعد از چند صباح لگد زدن به توپ،‌ هركسي به قله ثروت و شهرت مي‌رسد، بفرماييد اين گوي و اين ميدان! در اين كشور 70 ميليوني، ميليون‌ها نفر (تاكيد مي‌كنم ميليون‌ها نفر) ماه‌ها و سال‌ها دنبال توپ دويده‌اند و از كنكور فوتبال زمين خاكي، چهارتا ستاره بيرون آمده است. آيا اين‌هايي كه در رشته خودشان نخبه هستند، سزاوار زندگي مرفه نيستند؟

4- و بالاخره مساله‌اي كه همه مشكلات فوتبال ايران در قبال آن هيچ است؛ «فوتبال دولتي». در فوتبالي كه بخش خصوصي عملاً از گردونه خارج شده، مدير دولتي يا به اصول فوتبال و روش‌هاي درآمدزايي از آن آشنا نيست، يا اگر آشنا باشد،‌ چشم‌انداز درازمدتي براي خود متصور نيست. همين آقاي رويانيان كه در اين يادداشت از او نام برده شد، شايد 13ماه ديگر، بعد از انتخابات رياست‌جمهوري 92 ديگر در ورزش نباشد، يا اگر باشد، در پرسپوليس نباشد. سرنوشت پرسپوليس و مديريت سردار رويانيان در اين باشگاه تابع انتخابات بعدي است. اين وضعيت در باشگاه رقيب، استقلال هم وجود دارد. چه تضميني وجود دارد كه رئيس‌جمهور آينده، حتي اگر نفر بعدي همسو با دولتمردان فعلي باشد،‌ عباسي را كماكان در پست وزارت ورزش ابقا كند كه او هم دكتر رسولي‌نژاد را به عنوان رئيس هيات‌مديره استقلال انتخاب كند؟ تركيب «مدير دولتي» و «برنامه طولاني‌مدت»، از آن تركيباتي است كه جز يكي دو استثنا، اغلب به مثابه همنشيني آب و آتش بوده است./گل

تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

سایر خبرهای داغ

    ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

    ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------