عروسهای بزرگتر از داماد
- مجموعه: کوچه پس کوچه های تفاهم
چند سال پیش اگر پسری با دختر بزرگتر ازدواج میکرد همه تعجب میکردند و برای افراد چندان قابلقبول نبود. در بیشتر موارد خانوادهها بهخصوص خانواده پسر نیز مخالفت میکردند زیرا معتقد بودند اینگونه اقتدار پسرشان به عنوان مسئول خانواده زیرسۆال میرود. اما این مسئله امروز مانند گذشته خیلی حساسیتبرانگیز نیست.
طبق اعلام مدیرکل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی ثبت احوال ازدواج پسران با دختران مسنتر رقمی بین 10 تا 11 درصد است که نشان میدهد این قبیل ازدواجها رواج یافته است. در این شرایط برخی معتقدند نباید از این نوع ازدواجها نگران شد و درمقابل عدهای دیگر نمیتوانند ازدواج پسران با دختران مسنتر را بپذیرند و هر گروه هم دلایل و استدلالهای خود را دارد.
مرد سرپرست خانواده است
وقتی صحبت از خانواده میشود ناخودآگاه نقش همسر، پدر، مادر و فرزندان در ذهن نقش میبندد و برای هرکدام وظایف، مسئولیتها و حقوقی درنظر گرفته میشود. همیشه از مردان به عنوان مدیر، سرپرست و مسئول خانواده یاد میشود که لازم است در موارد گوناگون با همفکری سایر اعضای خانواده تصمیمگیری کند. درصورتی که زن مسنتر از مرد باشد به لحاظ فکری پختگی بیشتری دارد و در تصمیمات اثرگذارتر است و به این شکل نقش و جایگاه مرد متزلزل میشود.
تأمین زندگی
یک زندگی مشترک دارای ابعاد و مسائل مختلفی از جمله امور اقتصادی است که بسیار تعیینکننده است، در شرایطی که یکی از علل به تعویق افتادن ازدواج دختران اشتغال آنها بیان میشود، این اندیشه به ذهن میرسد که پسران با هدف تأمین مخارج زندگی از سوی همسر خود، به ازدواج با دختران مسنتر رضایت میدهند. زمانی که بار زندگی به دوش همسر باشد بهطور حتم نمیتواند سایر وظایف در زندگی مشترک را به درستی انجام دهد. حتی در مواردی دیده میشود که جای زن و مرد کاملا عوض میشود بهگونهای که مرد به کارهای خانه و نگهداری از فرزند میپردازد و زن در بیرون کار میکند.
همسر بهجای مادر
برخی پسران هیچگاه یاد نمیگیرند که زندگی مشترک با دوران تجرد متفاوت است و مادر و همسر هرکدام جایگاه مختلف دارند. آنها به اندازهای به حمایتهای مادر خود وابسته هستند که پس از ازدواج انتظار دارند این حمایت را از طرف همسر خود دریافت کنند. ترجیح میدهند همیشه زیر چتر حمایتی یک نفر قرار داشته باشند و خودشان مسئولیت نپذیرند از اینرو مایل هستند همسرشان مسن تر باشد تا از آنها مراقبت کند و اگر در این راه ذرهای خلل وارد شود دچار مشکل میشوند.
تفاخر دختران به ازدواج با مرد جوانتر
برخی دختران ازدواج با مرد کمسنتر را مایه تفاخر و پز میدانند و گمان میکنند به این شکل میتوانند ارزش بیشتری پیدا کنند درحالی که طبق نظر روانشناسان این نوع ازدواج در حالت کلی اشتباه است هرچند که نباید موارد استثنا را از نظر دور داشت. گسترش سیطره شبکهها و سریالهای ماهوارهای منجر به ایجاد یک نوع فرهنگ ماهوارهای میان دختران و پسران جوان شده است. آنها با استدلال به چیزهایی که ماهواره به خوردشان میدهد دچار نوعی سردرگمی شدهاند. از طرفی با ملاکهای خانواده روبه رو میشوند و از طرف دیگر هجمه وسیع برنامه های ماهواره احاطه شان کرده است به این شکل دچار تعارض شده و گمراه میشوند.
با کی ازدواج کنیم؟
توصیه روانشناسان ازدواج همسالان است. قدیم، جامعهپذیری یک فرد از ابتدا تا به انتهای عمر به یک شکل ادامه پیدا میکرد. پدیدهای به اسم نو ناخواهی در زندگیشان جاری بود؛ به عبارت دیگر میلی بهایجاد تغییر در زندگیشان نمیدیدند. پدر بزرگها و مادربزرگها باوجود اصرارهای نوه پنج سالهشان که به کامپیوتر وارد است، هیچ میلی به نشستن پای کامپیوتر ندارند اما امروز این طور نیست. به خاطر همین است که توصیه میشود کسانی که میخواهند با هم ازدواج کنند، متولد یک سال یا در یک محدوده سنی باشند.
اگر دو نفر بخواهند با هم زیر یک سقف زندگی کنند و دنیای هر کدام برای دیگری غریبه باشد، دیر یا زود زندگیشان به بنبست خواهد رسید. اما اختلاف سنی یک عامل قطعی و صددرصد برای شکست یک زندگی مشترک نیست. اختلاف سنی همانقدر میتواند باعث شکست یک زندگی شود که دیگر عوامل میتوانند.
مردی برای تکیه کردن
یک زن تمایل دارد تا در زندگی به کسی تکیه کند. یک زن هر قدر مستقل، به تکیهگاه احتیاج دارد؛ کی یک مرد میتواند تکیهگاه خوبی برای همسرش باشد؟ وقتی که از نظر رشد عقلی یا همسطح با زن باشد، یا کمی رشدیافتهتر. اما نمیشود قاعده مشخصی برایش تعریف کرد؛ ممکن است مردی آن قدر در زندگی تجربه کسب کرده باشد که حتی اگر سنش کمتر از زن باشد، در اداره مشکلات و مسایل جاری زندگی از او قدرتمندتر عمل کند.
البته یک شرط دیگر هم وجود دارد. این که این تفاهمی که طرفین به خاطر آن ازدواج می کنند، ساختگی و دروغین نباشد؛ یعنی وقتی طرفین میگویند که علایق مشترک دارند، تظاهر نکرده باشند. چون بعد از مدتی که عشق کم رنگتر میشود، افراد به زندگیهای طبیعی و پیشین خود باز میگردند. در این حالت خیلی زود اختلافها آشکار میشوند و در بیشتر موارد زندگی از هم میپاشد.
منبع:خورشید، همشهری،تبیان