سپندرارمذگان 5 اسفند است نه 29 بهمن!



تاریخ دقیق سپندارمذگان , ولنتاین

 تاریخ دقیق سپندارمذگان

 

چند سالی است که با ایده جشن سپندارمذگان اسفندگان به جای ولنتاین به عنوان روز عشق و زن و مادر آشناتر شدیم اما عجیب است که هرچه بیشتر می شنویم که جشن اسفندگان را می خواهند در بهمن ماه به ما قالب کنند و چه خوب می پذیریم و اینجاست که دیگر حرجی نداریم بر آنان که پذیرفتند نماز جمعه را چهارشنبه بخوانند.

 

اینکه اسم جشن اسفندگان را بیشتر به عنوان سپندارمذگان بخوانیم برای آنست که از خود نپرسیم چطور جشن روز اسفند از ماه اسفند که همان 5 اسفند است را به بهمن انداخته اند؟

 

دوستان، امسال بیش از هر سال پیام آفلاین و پیامک در باب جشن نگرفتن ولنتاین به ما می رسد (که ایده ای نیکوست چرا که اصولاً ولنتاین را به تقلید از اسفندگان ما ساختند و داستان پشت آن به نظر صحیح نیست) لیکن اگر آن را به 29 اسفند بیندازید، خیانتی بزرگتر در حق تقویم خود که بهترین تقویم جهان و تنها تقویم هماهنگ با فصول سال است روا داشته اید پس همان بهتر که ولنتاین را جشن بگیرید.

 

به من ارتباطی ندارد که چرا زرتشتیان علاقه دارند بگویند 5 اسفند در تقویم مذهبی آنها روزی 29 بهمن بوده است، مشکل خودشان است اما این تحریف را نباید ما به این تقویم ارزشمند راه دهیم. تقویم ما عمر صدساله ندارد که بگوییم کسی صد سال پیش آنرا دستکاری کرده باشد.

 

دوستان، این حرفها را برخی از شما پارسال هم از من شنیدید اما امسال تقاضا می کنم لینک این صفحه را به همه دوستانتان هم بفرستید و جلوی دستکاری تقویم باستانی ایرانی که افتخار ماست را بگیرید. چطور می پذیرید که روز اسفند از ماه اسفند ممکن است در ماه بهمن باشد؟!

 

خوشبختانه قبل از ارسال این پیام نوشته ای از استاد مرادی غیاث آبادی یافتم که چه علمی و چه شیوا سخنی که این بنده از سر درد نوشت را با استدلال به قلم تحریر در آوردند لذا بخشی از آنرا اینجا کپی می کنم:

 

همانگونه که نوشته اید، جشن اسفندگان یا سپندارمذگان برابر است با پنجمین روز از ماه اسفند در همه گاهشماری‌های ایرانی. اما در باره پرسش شما از وجود دوگانگی‌ها باید گفت که جشن‌ها و فاصله‌های میان آنها در متون کهن ایرانی دارای تعریف و اندازه‌های مشخصی است که به مانند دانه‌های یک زنجیر در پیوستگی کامل با یکدیگر هستند. تغییر جای یکی از آنها، موجب گسست کل این رشته خواهد شد.

 

چنانکه در منابع ایرانی آمده است، جشن سده پس از 40 روز از شب یلدا یا چله، و پس از 100 روز از اول آبان قرار دارد. همچنین جشن سده، پیش از 25 روز از جشن اسفندگان است.

 

این اندازه‌ها و فاصله‌های تعریف شده در متون و منابع کهن ایرانی، تنها با گاهشماری ایرانی با ماه‌های سی و یک روزه (مبدأ هجری خورشیدی فعلی) که بزرگترین دستاورد دانش گاهشماری در جهان است، مطابق است؛ ولی با کتابچه‌ای نوساخته که در چند سال اخیر در ایران با نام سالنمای دینی زرتشتیان چاپ می‌شود، مطابقت پیدا نمی‌کند. چرا که در این کتابچه، فاصله 100 روزه از اول آبان تا جشن سده به 106 روز، فاصله 40 روزه شب یلدا تا جشن سده به 46 روز، و فاصله 25 روزه جشن سده تا اسفندگان به 19 روز رسیده است. این فاصله‌ها با هیچکدام از اسناد و منابع و تاریخ‌نامه‌های ایرانی هماهنگی ندارد.

 

اینها نمونه‌هایی از آشفتگی‌هایی است که منتشرکنندگان این کتابچه در ذهن نوجویان ایجاد کرده و نه تنها نظام قانونمند گاهشماری ایرانی را مخدوش کرده‌اند، بلکه اختلال‌هایی نیز در تقویم سنتی یزدگردی زرتشتی که در میان بسیاری از زرتشتیان ایران و عموم زرتشتیان هند و جهان رواج دارد، به وجود آورده‌اند.

 

معدودی که از این شبه تقویم نوساخته دفاع می‌کنند، عملاً در نوشته های خود از این فاصله‌های 100 روزه و 40 روزه و 25 روزه یاد می‌کنند، اما گفتار خود را بگونه‌ای با توصیف‌های زیبا و شعر و ترانه ترتیب می‌دهند که خواننده غیردقیق متوجه نشود این اعداد و ارقام با آن سالنما هیچگونه انطباقی ندارد.

 

همانگونه که می‌دانید، من و دیگران در این زمینه بارها نوشته‌ایم و پرسش‌هایی را در رسانه‌های گوناگون خطاب به تهیه‌کنندگان ناشناس آن مطرح کرده‌ام. این پرسش‌ها تاکنون بدون پاسخ مانده است. چرا که هرگونه پاسخی می‌تواند موجب افشای قدمت بیست ساله این تقویم، دستکاری‌های فراوان در گاهشماری ایرانی و زرتشتی، نبود هیچگونه سامانه کبیسه‌گیری و تعریف مشخص از طول سال، مبدأ سالشماری ساختگی و نیز اختلاف‌های فراوان با دیگر زرتشتیان جهان شود که چنین دستکاری‌هایی در قواعد سنتی و دینی را نادرست می‌شمارند.

 

از این رو، زمان درست شب یلدا برابر با شامگاه 30 آذر، جشن سده در 10 بهمن و جشن اسفندگان در 5 اسفند است. کسانی که از روز دیگری نام می برند، می‌‌باید بجای کوشش برای انحراف ذهن خواننده، به توجیه و توضیح این فاصله‌های منطقی و تعریف شده که خود نیز به آن باور دارند، برآیند و سپس دست بکار تغییر روزهای جشن های ملی ایران که در طول هزاران سال در گستره پهناور سرزمین‌های ایرانی تثبیت شده‌اند، بشوند.

 

روز سپندارمذگان, سپندارمذگان چیست

سپندارمذگان روز عشق ایرانی

 

همچنین در خبرگزاری میراث فرهنگی به خبری برخوردم از جمع آوری نظر اساتید گرامی دیگری که همگی متفق القول آنچه را که بدیهی بود و در این نوشته از نظرتان گذشت تأیید کرده اند که آنرا نیز در تکمیل مطلب کپی می کنم:

 

خبرگزاری میراث فرهنگی_ گروه میراث فرهنگی_ هر ساله به هنگام جشن‌های ملی، تفاوت نظرهایی در باره زمان درست آنها پیش می‌آید. با توجه به نظر استادان ایران شناس که همگی متفق‌القول هستند، مشخص می شود که زمان جشن‌ها می‌باید با گاهشماری ملی و رسمی ایران تعیین شود و بکارگیری گاهشماری یزدگردی درست نیست.

 

استاد جلیل دوستخواه با نقل نظر شادروان استاد ابراهیم پورداوود می‌نویسد:

در چندین دهه پیش از این، به پیشنهاد استاد ِزنده یادم «ابراهیم پورداوود»، روز پنجم اسفند به عنوان روز پرستار شناخته شده بود و به طور رسمی برگزار می شد و در این روز، برای ارج گزاری خدمت ارزنده ی پرستاران، آیین هایی به اجرا در می آمد که در آنها با پیشکش شاخه های گل بیدمشک (گل ویژه ی امشاسْپَند بانو اسپندارمذ در اسطوره های کهن)، پرستاران میهنمان را می نواختند.

 

یادآوری می شود که برخی از دوستان، با استناد به دیگرگونی گاه شمار خورشیدی کنونی نسبت به گاه شمار باستانی، زمان برگزاری جشن ِ اسپندارمَذگان را شش روز بازپس می برند و در روز 29 بهمن ماه می شناسند. اما همان گونه که پیشتر هم روشنگری کردم، روز ِدرست و سزاوار ِ این جشن، همان پنجم اسفندماه است.

 

در پاسخ به دوستانی كه 29 بهمن را جشن اسفندگان شمرده و با پیام های مهرآمیزشان آن را «فرخنده باد !» گفته اند، نوشتم:

جشن اسپندارمذگان (اسفندگان) در پنجم اسفندماه (و نه 29 بهمن)، بر شما فرخنده باد !

همچنان بر این باورم كه كاربرد گاهشماری خیامی (مشهور به جلالی)، نباید ما را از پاسداشت یادگار نیاكان ارجمندمان بازدارد.

برماست که همه ی جشن های یازده گانه ی با پسوند «- گان» از ماه دوم تا دوازدهم را هم، مانند ماه یكم در همان روزهای اصلی (روزهای یكی شدن ِ نام روز و ماه) برگزاریم و به روزهای دیگری منتقل نكنیم تا انگیزه ی بنیادین برگزاری آن ها از یاد نرود.

 

ما هم اكنون، جشن های نوروز، فروردینگان (فروردگان)، یلدا و سده را به درستی در همان زمان های تعیین شده برای آن ها در روزگار باستان (یكم فروردین، سی ام آذر و دهم بهمن)، برمی گزاریم. پس چرا در مورد جشن های یازده گانه ی اردیبهشتگان تا اسفندگان، دچار این آشفته كاری و سامانْ شكنی شده ایم؟

 

استاد دکتر جلال خالق مطلق می‌نویسد:

ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه که در سال 391 هجری تألیف کرده است، آنجا که درباره ی جشن های ایرانی سخن می گوید، از جشنی نام می برد که در روز اسفندارمذ در ماه اسفندارمذ، یعنی در پنجم اسفند برگزار می شد.

در ایران کهن، یک جشن بهاری زنان بوده که در آن روز زنان از آزادی بیشتری برخوردار بودند و بویژه دختران «دم بخت» به همسرگزینی تشویق می شدند و از این رو این جشن را «مردگیران» می نامیدند.

 

سپس تر با نفوذ بیشتر مذهب این جشن نخست تغییر ماهیت داده و جشن زنان شوهردار شده و این دسته زنان در آن روز از شوهران خود به پاس یکسال پارسایی و خانه داری و شوهردوستی هدیه می گرفتند، تا اینکه همین نیز رفته رفته فراموش شده است.

 

روز این جشن پنجم اسفند بود. پر بیراه نیست اگر بانوان روشنفکر ایرانی دست کم، کنگره ها و جلسات ویژه ی مسایل زنان را در این روز برگزار کنند تا یاد آن جشن دوباره زنده گردد.

 

دکتر تورج پارسی نیز در این باره نوشته‌اند:

در سالشمار ما، ماه سی روز بوده و هر روز هم نامى داشته است. براى نمونه روز پنجم هر ماه به سپندارمذ نامور بوده كه در ماه اسفند این روز را به نام زنان جشن مى گرفتند. (اوستا زن را «ریته سیه بانو» می نامد كه به معنای مهر وفروغ و روشنایی است. به همین دلیل هم جشن سپندارمذ مى باید در همان روز پنجم اسفند برگزار بشود و نه روز ?? بهمن. امید دارد كه جشن ها كه داراى اصول نجومى هستند، دستخوش آشفتگى بیش ازاین نشده ودر برگزاریشان كه بسیار پسندیده است، اصول نجومى آنها رعایت بشود.

 

استاد دکتر رضا مرادی غیاث آبادی در پاسخ پرسشی نوشته است:

جشن اسفندگان یا سپندارمذگان برابر است با پنجمین روز از ماه اسفند در همه گاهشماری‌های ایرانی. در باره وجود دوگانگی‌ها باید گفت که جشن‌ها و فاصله‌های میان آنها در متون کهن ایرانی دارای تعریف و اندازه‌های مشخصی است که به مانند دانه‌های یک زنجیر در پیوستگی کامل با یکدیگر هستند. تغییر جای یکی از آنها، موجب گسست کل این رشته خواهد شد.

چنانکه در منابع ایرانی آمده است، جشن سده پس از 40 روز از شب یلدا یا چله، و پس از 100 روز از اول آبان قرار دارد. همچنین جشن سده، پیش از 25 روز از جشن اسفندگان است.

این اندازه‌ها و فاصله‌های تعریف شده در متون و منابع کهن ایرانی، تنها با گاهشماری ایرانی با ماه‌های سی و یک روزه (مبدأ هجری خورشیدی فعلی) که بزرگترین دستاورد دانش گاهشماری در جهان است، مطابق است؛ ولی با کتابچه‌ای نوساخته که در چند سال اخیر در ایران با نام سالنمای دینی زرتشتیان چاپ می‌شود، مطابقت پیدا نمی‌کند. چرا که در این کتابچه، فاصله 100 روزه از اول آبان تا جشن سده به 106 روز، فاصله 40 روزه شب یلدا تا جشن سده به 46 روز، و فاصله 25 روزه جشن سده تا اسفندگان به 19 روز رسیده است. این فاصله‌ها با هیچکدام از اسناد و منابع و تاریخ‌نامه‌های ایرانی هماهنگی ندارد.

از این رو، زمان درست شب یلدا برابر با شامگاه 30 آذر، جشن سده در 10 بهمن و جشن اسفندگان در 5 اسفند است.

 

با توجه به نظر همه این استادان لازم است که ترتیبی دهیم تا از ناهماهنگی و آشفتگی های فعلی دست کشیده شود و همه جشن ها مطابق با گاهشماری ملی و رسمی ایران که شکل تکامل یافته گاهمشاری یزدگردی و در ایران و همه جهان شناخته شده است، برگزار شود.

 

خواهش من به عنوان مدیر همسفر این است که بیایید جلوی این تحریف آشکار را بگیریم و اگر شک دارید تحقیق کنید و تا آن زمان همان ولنتاین را جشن بگیرید اما با جشن گرفنن 29 بهمن به اسم اسفندگان به تقویم خود خیانت نکنید.

منبع:tebyan.net

کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------