حکایت حلوافروش و مشتری



 

حکایت حلوا فروش و مشتری

 

مردی، حلوافروش را گفت که کمی حلوایم به نسیه ده.

 

حلوافروش گفت: بچش، حلوای نیکی است.

 

گفت: من به قضای رمضان سال پیش روزه دارم.

 

حلوافروش گفت: پناه به خدا!اگر با چون تو معامله کنم تو قرض خدا را سالی به دیگر سال عقب اندازی با من چه خواهی کرد؟


منبع:کشکول شیخ بهایی

 

کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------