آخرین اخبار فرهنگی - هنری

اخبار،اخبار جدید،اخبار روز

آخرین وضعیت بیماری ترانه علیدوستی | زهرا مینویی: برخلاف میل ترانه باید خبررسانی کنم

ترانه علیدوستی از مرداد ۱۴۰۲ به سندرم Dress مبتلا شده‌اند که پزشکان علت آن را یک تداخل دارویی تشخیص داده‌اند. به گزارش…

پیمان قاسم‌خانی از زندگی شخصی و کاری و دنیای نویسندگی اش می گوید!



اخبارفرهنگی - پیمان قاسم‌خانی از زندگی شخصی و کاری و دنیای نویسندگی اش می گوید!

خیلی از نویسندگان دوست دارند با خیلی از کارگردانان خاص کار کنند. برعکس‌اش هم وجود دارد. خیلی از کارگردانان هم دوست دارند با نویسندگان خاصی کار کنند. "پیمان قاسم‌خانی" جزو آن دسته نویسنده‌هاست

اخبار,اخبارفرهنگی,پیمان قاسم‌خانی

خیلی از نویسندگان دوست دارند با خیلی از کارگردانان خاص کار کنند. برعکس‌اش هم وجود دارد. خیلی از کارگردانان هم دوست دارند با نویسندگان خاصی کار کنند. "پیمان قاسم‌خانی" جزو آن دسته نویسنده‌هاست. فیلمنامه‌نویسی که کارش را از دهه هفتاد شروع کرد و با فیلمنامه‌اش برای "دختری با کفش‌های کتانی" رسول صدرعاملی جایزه بهترین فیلمنامه از جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. سناریویی که آنطور که خودش توضیح می‌دهد جزو تجربه‌های خوبش نیست.

مجموعه‌های طنز "پاورچین"، "باغ مظفر"، "شب‌های برره" و "سن پطرزبورگ" و "ورود آقایان ممنوع" از نمونه کارهای درخشان اوست. داستان رضا مارمولکی که قاسم‌خانی نوشت از روی پرده پایین کشیده شد و البته خیلی سریع همه گیر و حتی مشهور شد. در این گفتگو با او از طنز و سینما و شرایط طنزنویسی و همکاری با کارگردانان این حوزه حرف زده‌ایم. گپ زدن با پیمان قاسمخانی مصائب خودش را دارد از بس که فروتن است و تعارفی و کم حرف. به هر صورت نویسنده‌ها قشری از طبقه‌ی حساس جامعه هستند!

"سن پطرزبورگ2 " بالاخره قرار است ساخته شود یا خیر؟
نه. قراری بر ساخته شدن نیست. چون از یک طرف به خاطر شرایط و قیمت دلار توجیه اقتصادی ندارد و از طرف دیگر واقعیتش این است که من خیلی گرفتار هستم و روی چند پروژه خیلی درگیر هستم. از طرف دیگر هم به نظر من از زمانش گذشته است. البته به نظر من مردم باز هم به "سن پطرزبورگ" لطف دارند؛ به خصوص بعد از اینکه فیلم وارد شبکه خانگی شد فیدبک‌های خیلی مثبتی از مردم گرفتیم. اما خب باید شرایطش مهیا شود که امروزه فراهم شده نیست.

طرح و سناریویش نوشته شده؟
نه. البته طرحش نوشته شده ولی به صورت خیلی خام و اولیه. تا حدودی کلیت و ساختارش و اینکه غیرمتعارف است مشخص است. اما بگذارید اینجا اعترافی کنم که همه این دلایل به یک چیز منتهی می‌شود و آن هم بی‌علاقگی من به بازیگری است.حتی برای "سن پطرزبورگ" هم من چندین بار به دوستان پیشنهاد دادم که اگر بشود شخصیت "فرشاد" که من نقشش را بازی کردم حذف شود شاید در این صورت رغبت بیشتری برای نوشتنش داشته باشم، ولی خب خود من هم می‌دانم این حرف حرف بی‌خودی است و هم دوستان! کلا بازیگری برایم سخت است. یعنی اینکه فکر کنم باید ساعات طولانی از روز باید بروم و در یک جمع شلوغی قرار بگیرم آن هم دو ماه یا سه ماه واقعا من را از این کار پس می‌زند. شاید خیلی‌ها دوست داشته باشند این تجربه را. ولی من واقعا دوست ندارم. من به خاطر علاقه قلبی که به حمید اعتباریان تهیه‌کننده این کار قائل هستم، امیدوارم یک زمانی بتوانیم این کار را با هم انجام بدهیم. ولی در حال حاضر منتفی است.

روی "سن پطرزبورگ" هجمه‌های عجیب و غریب منفی با موضوع تفکر و نشانه‌های اومانیستی نویسنده و کارگردان مطرح شد یا در فیلم‌های دیگر. حتی تا سریال "پژمان" هم این حرف‌ها ادامه داشت. البته خب شما که حتما رد می‌کنید. با این وجود برخورد شما با این نوع قرائت‌هایی که از فیلم‌هایتان می‌شود چیست؟
این نوع قضیه‌ها اینقدر پیش آمده که اگر پیش نیاید و یک فیلمی از من مورد این تهاجم‌ها قرار نگیرد حتما تعجب می‌کنم. آخرین چیزی که خواندم درباره "پژمان" بود. این یکی دیگر واقعا باعث شد شاخ در بیاورم. برق از کله‌ام پرید وقتی دیدم که نوشته بود در سریال "پژمان" یک تفکر "داروینیستی" وجود دارد! بعد هم توضیح داده بودند که داروینیست‌ها کی هستند و اینها. که خیلی جالب بود. این‌ها برای من واقعا مفرح است. یک مدتی البته حرص می‌خوردم. می‌گفتم بعضی آدم‌ها واقعا چقدر می‌توانند مریض باشند بعد رسیدم به اینکه خب طبیعی است، عده‌ای هستند که به همه چیز مشکوک هستند و توی همه چیز دنبال ردپا و توطئه‌هایی این مدلی می‌گردند و ترجیح دادم که این‌ها را جز ضایعات کارم بدانم و مفرح‌شان کنم برای خودم.

این‌ها تاثیری روی کارهای بعدی‌ات نمی‌گذارد؟ ممکن است ناخودآگاه بروی به این سمت که حواسم باشد که فلان چیز و بهمان چیزها ممکن است قضیه پیدا کنند...
نه خوشبختانه حواسم ناخودآگاه به این چیزها راه نمی‌برد. چون من وقتی کاری را می‌نویسم فقط و فقط به مقتضیات آن کار فکر می‌کنم و نه هیچ چیز دیگری. در واقع آن چیزی که برایم آن لحظه مهم است فیلمنامه و هیچ ملاحظه‌ای غیر از آن در ذهنم وجود ندارد.

خیلی‌ها پیمان قاسمخانی را به عنوان یک نویسنده صاحب ایده و خوش فکر می‌شناسند که کارهای لبه تیغی‌ زیادی می‌کند و اتفاقا این‌ها جزو آن کارهایی هستند که چه مثل "مارمولک" از روی پرده پایین بیایند و چه مثل "ورود آقایان ممنوع" به شبکه‌های خانگی بروند. روی لبه تیغ راه رفتن ... اصولا این به ایده و فکر نوشتن یک طرح برای شما چطور اتفاق می‌افتد. خب ایده خیلی از این کارها از جای دیگری آمده است و البته اجرا چیز دیگری شده؟
واقعا مساله خوبی را اشاره کردید. بگذارید از طرح چند تا از این فیلم‌ها برایتان بگویم. طرح سناریوی "ورود آقایان ممنوع" ایده‌اش از آقای منوچهر محمدی بود. منتها شیوه‌ای که من در مواجه با این ایده‌ها دارم این است که باید یک چیزی در آن‌ها پیدا کنم که من را جذب کند. این ایده‌ها باید بتوانند در ذهن من به اصطلاح سوار یک تِم خاص شوند که در چشم‌انداز من برایم جذاب به نظر برسند. "ورود آقایان ممنوع" هم جزو این دسته بود. وقتی گفتند یک معلمی است که به عشق اعتقاد ندارد اما معنی عشق را به مرور می‌فهد فکر کردم که خب این تغییر ظاهری‌اش، اما تغییر باطنی‌اش چقدر می‌تواند جذاب باشد و از همین تغییر ظاهری به باطنی، رسیدم به یکی از فیلم‌های مورد علاقه‌ام "نینوشکا". منظورم این است که من پروسه خاصی در ذهنم نیست من باب این که این تم‌ها چطور می‌آیند یا...اما می‌دانم داستان‌هایی جلبم می‌کند که در بن مایه‌های خودش یکی از این تم‌های مورد علاقه من را بتواند در خودش داشته باشد.

این تغییر در شخصیت رضا مارمولک هم بود اما هنوز مارمولک جنس و طعمش با بقیه کارها، حتی کارهای در این ژانر و موضوع هم فرق می‌کند؟
ایده این فیلم هم از آقای محمدی بود. فکر می‌کنم بر اساس یک داستان قدیمی درباره یک دزد بود که لباس روحانی می‌پوشد. راستش چیزی که در همان ثانیه‌های اول که ایده "مارمولک" را به من گفتند من را به شدت جذب کرد، این بود که چه تضاد فوق‌العاده‌ای وجود دارد وقتی یک روحانی از یک دیوار بالا می‌رود و یا با صورت به دماغ کسی می‌کوبد. خیلی خوشم آمد. گفتم همین یک تصویر برای من کافی است چون می‌توانست و کاملا قابلیت داشت که این تضادها را به شکلی که می‌خواستم نشان دهم و از طرفی روند این تغییر و دگرگونی درونی شخصیت یک دزد را در این لباس به تصویر بکشم. واقعیتش این است که این میزان علاقه‌ای که به "مارمولک" شده است قسمت عمده‌اش برمی‌گردد به ایده اولیه‌اش و به این مسئله که با یک روحانی شوخی کرده‌ایم. اما من فیلم‌های بهتر از "مارمولک" نوشتم. تم رستگار شدن تم خوبی است اما آنقدر جدید نیست و شاید در رده‌بندی ذهنی من خیلی جایی نداشته باشد. من کلا آدم شعارگریزی هستم. من شعاری‌ترین مساله ممکن را هم می‌کشم به این سمت که ابدا این حس شعار دادن به کسی دست ندهد. در مسیری که من می‌روم خب طرح‌هایی دارم که برای خودم است. همین فیلم‌نامه ای که می‌گویم روی آن کار می‌کنم که خودم بسازمش یکی از نمونه‌های آن است. ولی خب طرح‌های زیادی به من پیشنهاد می‌شود و بعضی‌هاشان هم با سلیقه من جور هستند. وقتی کارگردان با طرح جلو می‌آید و من هم آدم تنبلی هستم برایم بهتر است. من مشکلی با ایده دیگران ندارم. اتفاقا استقبال می‌کنم.
اخبارفرهنگی - هنر آنلاین

 

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------