تازه های شعر و ترانه

اشعارفریدون مشیری

اشعار فریدون مشیری | زیباترین و برجسته ترین شعرهای فریدون مشیری

اشعارفریدون مشیری فریدون مشیری، شاعری نوآور و خلاق اشعارفریدون مشیری یکی از جواهرات ارزشمند ادبیات…

اشعار زیبا و عاشقانه ایرج رزمجو



شعرهای زیبا و عاشقانه ایرج رزمجو

ایرج رزمجو (زادهٔ ۲ دی ۱۳۱۶ در تهران - درگذشتهٔ ۲۴ بهمن ۱۳۹۳ در لس‌آنجلس)، ترانه‌سرا و قهرمان سابق پرش ارتفاع بود. او در سال‌های آخر زندگی خود را در لس‌آنجلس سپری کرد.وی فارغ‌التحصیل رشتهٔ علوم ارتباطات از دانشگاه تهران و فوق لیسانس و دکتری در رشتهٔ رفتار انسانی بود. ایرج رزمجو را به‌عنوان قهرمان در رشته‌های دو و پرش ارتفاع و پرش با نیزه نیز می‌شناختند، و بسیاری نیز او را شاعری توانا و ترانه‌سرایی بااحساس می‌دانستند.

 

عاقبت ظلم تو رو یه روز تلافی میکنم

اشکامو پاک میکنم با دل تبانی میکنم

 

وای که چقد این دل عاشق بلاس

میون دل با من همیشه دعواس

 

تو سینه این دل من میخواد آتیش بگیره

مونده سر دوراهی چه راهی پیش بگیره

 

دل دیوونه ای دل 

ای بی نشونه ای دل

 

وای که چقد این دل عاشق بلاس

میون دل با من همیشه دعواس

 

آورده خبر راوی . کو ساقر و کو ساقی

دوری به سر اومد . از او خبر اومد

 

این جور به من نگاه نکن . آتیش به هستیم نزن

مست از می عشق توام . طعنه به مستیم نزن

 

عروسک جون فدات شم

تو هم قلبت شکسته

 

یادمه بچه بودیم تو گذشته های دور 

اون زمون که قلب ما پر بود از شادی و شور 

 

ای ندیم روز و شبم ای همدم دیرین من

ای نشان عشق و وفا ای مایه ی تسكین من

 

ایرج رزمجو, اشعار ایرج رزمجو

اشعار زیبا و عاشقانه ایرج رزمجو

 

یادمه بچه بودیم تو گذشته های دور 

اون زمون که قلب ما پر بود از شادی و شور 

 

روزی که تورو دیدم موهاتو بافته بودی

با گل سپید یاس یه روبند ساخته بودی

 

روزی که تورو دیدم موهاتو بافته بودی

با گل سپید یاس یه روبند ساخته بودی

 

بعد از اون روز قشنگ از خدا راضی شدم

از دم صبح تا غروب با تو هم بازی شدم

 

چه روزای خوبی بود ولی افسوس زود گذشت

تا یه چشم به هم زدیم روز و هفته ها گذشت

 

چه روزای خوبی بود ولی افسوس زود گذشت

تا یه چشم به هم زدیم روز و هفته ها گذشت

 

یادمه روی درخت دوتا دل کنده بودیم 

سال بعد از اون کوچه ما دیگه رفته بودیم

 

شاید اون دلا دیگه خشکیده رو ساقه ها

شاید هم بزرگ شده زیر بال شاخه ها

 

شاید اون دلا دیگه خشکیده رو ساقه ها

شاید هم بزرگ شده زیر بال شاخه ها

 

ایرج رزمجو, اشعار ایرج رزمجو

 شعرهای ایرج رزمجو

 

از تو اصرار چرا

از من اقرار چرا

دیگه از ما گذشت

اینو انکار چرا

 

خسته و بی گناه

بی سرانجام شدم

با همه عاشقی

وای چه بدنام شدم

 

من و تو کارمون بازی بود

قصه و صحنه پردازی بود

عشق ما عشق نبود

خمیه شب بازی بود

 

همشون مردم آزار بودن

آدمای تو قصمون

رنگ و وارنگ می شد

صحنه ی بازیمون

 

از تو اصرار چرا

از من اقرار چرا

سرنوشت منه

اینو انکار چرا

 

خسته و بی گناه

بی سرانجام شدم

با همه عاشقی

وای چه بدنام شدم

 

 

گردآوری:بخش فرهنگ و هنر بیتوته

کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------