او را با سختکوشیاش به یاد میآورم
- مجموعه: اخبار فرهنگی و هنری
- تاریخ انتشار : پنج شنبه, 04 مهر 1398 11:21
هما روستا بازیگر سرشناس سینما، تلویزیون و تئاتر و همسر حمید سمندریان ۴ مهر ۱۳۲۵ به دنیا آمد و ۴ مهر ۱۳۹۴ بعد از تحمل یک دوره بیماری از دنیا رفت. روستا برای بازی در فیلم «ملک خاتون» برنده جایزه بهترین بازیگر زن از «جشنواره هنری ادبی روستا» شد و برای بازی در تلهتئاتر «شعبدهباز» برنده جایزه بهترین بازیگر زن از جشنواره سیما شد.
او همچنین برای بازی در فیلمهای «تمام وسوسههای زمین» و «از کرخه تا راین» نامزد سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر و برای «پرنده کوچک خوشبختی» نامزد دریافت لوح زرین جشنواره فیلم فجر شد. روستا مدرک فوق لیسانس خود را از دانشکده هنرهای دراماتیک بخارست رومانی گرفت و سال ۱۳۴۹ به ایران برگشت و در رشته شیمی مشغول به تحصیل شد اما تئاتر آنچنان زندگیاش را در برگرفت که از تحصیل انصراف داد و یکسره خود را وقف نمایش کرد.
آشنایی من با خانم روستا به زمانی برمیگردد که به ایران آمدند و ما با هم در اداره تئاتر آشنا شدیم. میدانستم با تمام وجود و عشق و علاقه تئاتر کار میکند و دورههای بسیاری هم در خارج از کشور دیده است. اولین کاری که خاطرم هست با خانم روستا انجام دادیم نمایشنامه «بازرس گوگول» بود و بعدها هم وقتی با استاد سمندریان ازدواج کردند انتخابها و کارهایی که انجام میداد با وسواس بیشتری پیش رفت. این وسواس را از ابتدا داشت و تن به هر کاری نمیداد و این وسواس پس از ازدواج با جناب سمندریان بیشتر هم شد.
اوایل خیلیها علاقه داشتند او را به سمت سینما بکشند و کمکم در کنار آقای سمندریان بیشتر وقت خودش را برای تئاتر گذاشت و یکی دو فیلم یا سریالی که بازی کرد هم با وسواس انتخاب شد و همچنان گزیدهکار بود. معلوم بود که با همسرش مشورتهای زیادی انجام میدهد. همین باعث میشد تعداد کارهایی که انجام میداد در همان شروع کار متفاوت باشد؛ متفاوت به این معنا که کارهای برگزیده که همه چیزش با وسواس انتخاب شده بود و حتی کارهایی که با سمندریان انجام میداد شامل همین مسأله میشد.
اولین کاری که بعد از ازدواج خانم روستا و آقای سمندریان در آن حضور داشتم «مردههای بیکفن و دفن» سارتر بود که این زمینههای آشنایی قبلی و نوع تمرینها و انضباطی که وجود داشت همه در یک شکل متعالی و تکاملیافته اتفاق میافتاد.
همین باعث میشود که امروز بهدلیل اهمیتی که برای کار تئاتر قائل بودند در کنار یکدیگر بتوانند کارهای بهتری انجام دهند. خود آقای سمندریان هم در کارهایش هرگز مسائل خانوادگی را در نظر نمیگرفت و کار برایش چیز علیحدهای بود و هر چه کار نیاز داشت انجام میداد و انتخابهایش فقط بر اساس توانمندی بازیگری بود و نزدیکی به نقش و... هر دو آنقدر برای کار تئاتر اهمیت قائل بودند که به چیزی جز اینها فکر نمیکرد. هما روستا میدانست وقتی در کار همسرش بازی میکند زیر نظر کارگردان بزرگ و دقیقی ایفای نقش میکند.
همینقدر هم سمندریان میدانست در هیچ زمینهای نباید کوتاه بیاید به این دلیل که هما روستا همسرش است و... این مسأله بسیار سازنده بود و وقتی دو نفر تا این حد به هم نزدیک میشوند حتماً بحثها و گفتوگوها دارند و نقطه نظرات خود را به هم انتقال میدهند و همدیگر را کامل میکنند. اینکه بعضی میگویند هما روستا بازیگری ذاتی است را من نمیدانم چه تعریفی دارد. این برایم مهم است که بسیار برای کارش ارزش قائل بود.
حتی وقتی به تازگی به ایران آمده بود در بحث بیان به خاطر لهجهاش مشکل داشت و خیلی تلاش کرد تا این مسأله را حل کند. آقای سمندریان هم بسیار به او کمک کرد. نکته مهم این است که هما روستا هر کسی که بود دانسته وارد این حوزه شده بود و برای هدفی که داشت بسیار تلاش و عرقریزی کرد. خودش هم بسیار علاقه داشت و در خاطراتش این را عنوان کرده بود که با تمام منعهایی که برایش به وجود آمده بود تا این راه را ادامه ندهد، باز هم ماند و هما روستا شد و چهرهای قابل احترام با پروندهای درخشان در پرونده کاریاش در حوزه تئاتر.
ایرج راد
بازیگر و کارگردان تئاتر
ایران