مخالفان واگذاری شستا چه می‌گویند



 اخباراقتصادی ,خبرهای اقتصادی, واگذاری شستا

 

 همین چند روز پیش بود که معاون اول رئیس‌جمهوری در دستوری به دستگاه‌های اجرائی اعلام کرد: «به‌دلیل فضاسازی دست از خصوصی‌سازی برندارید. ممکن است به خصوصی‌سازی‌ها نقد وارد باشد اما اگر منتقدان از خصوصی‌سازی ناراحت هستند، بهتر است بخواهند که از سیاست‌های اصل 44 صرف‌نظر شود».

 

اشاره اسحاق جهانگیری به نقدهایی است که از سال گذشته درپی کارنامه ناموفق اقتصادی بنگاه‌های خصوصی‌شده ازسوی نخبگان، کارشناسان و افکار عمومی مطرح می‌شود. گرچه هنوز به انتقادهای وارده پاسخی داده نشده است، اما موتور واگذاری‌ها با قدرت به کار خود ادامه می‌دهد. دیروز 10درصد از سهام مستقل شستا به ارزش هفت‌هزار میلیاردتومان در بازار بورس عرضه شد؛ اقدامی که با نظرات موافق و مخالف بسیاری همراه بود.

 

متصدیان امور مربوط به شستا در وزارت کار آن را اقدامی بی‌سابقه‌ در ایجاد شفافیت می‌دانند و مخالفان با این واگذاری معتقدند مشکل دالان تودرتوی فساد چندساله در شستا را اکنون با یک راهبرد نامناسب نمی‌توانیم شیشه‌ای کنیم و «سرنا را از سر گشادش بزنیم». جالب است که برخی از فعالان بخش خصوصی نیز در میان منتقدان واگذاری شستا هستند.

 

پدرام سلطانی، عضو اتاق بازرگانی، در گفت‌وگو با «شرق» واگذاری سهام مستقل شستا را انحراف از موضوع اصلی که وضعیت مالی شستا و بنگاه‌های زیرمجموعه آن و همچنین شرایط مالی صندوق تأمین اجتماعی است، می‌داند و می‌پرسد؟ «شرکت‌های فرعی شستا که پیش‌تر وارد بورس شده بود، چرا شفاف نشد؟ چرا سودآور نشد؟ چرا انتصابات در آنها و کنترل‌گری در سهام آنها دست نخورد؟»

 

 شفافیت یا فروش اموال عمومی؟

نام شستا را پیش‌تر با انتصابات سیاسی، فساد اقتصادی و عدم شفافیت در فهرست هیئت مدیران و صورت‌حساب‌های مالی شنیده بودیم. سازمان تأمین اجتماعی با 42 میلیون نفر صاحب تمامی سهام شرکت سرمایه‌گذاری تأمین اجتماعی (شستا) است و سال‌هاست این هلدینگ بزرگ باوجود بیش از 30 شرکت زیرمجموعه اصلی و مدیریت مستقیم و غیرمستقیم بیش از 270 شرکت و دارایی بیش از 55 هزار میلیارد تومان در مناقشه بین واگذاری و دولتی‌بودن بوده است. گرچه سهام برخی از شرکت‌های فرعی شستا تا قبل از این وارد بورس شده بود اما دیروز برای اولین‌بار سهام مستقل شستا در بازار سرمایه عرضه شد.

 

بیش از سه سال از اولین بحث‌های جدی حول واگذاری شستا در بورس و عرضه آن به بخش خصوصی می‌گذرد، مخالفان با این واگذاری همواره این استدلال را مطرح می‌کردند که دارایی‌هایی شستا جزء اموال عمومی محسوب می‌شود و متعلق به کارگران تحت بیمه سازمان تأمین اجتماعی است و معتقدند که دولت امانت‌دار این اموال است و نباید آنها را به‌فروش بگذارد،اما با عدم شفافیت در شستا و سیاست‌های کلی حاکم، راهبرد واگذاری و فروش این دارایی‌ها را راهی برای سوددهی و ایجاد شفافیت شستا می‌دانند. حالا دیروز این راهبرد با عرضه اولیه 10درصد از سهام شستا به واقعیت پیوست.

 

 این اتفاق از نظر دو طرف موافقان و مخالفان تاریخی است، موافقان آن را گامی بزرگ در جهت شفافیت شستا می‌دانند و مخالفان ازلحاظ گستردگی اراده دولت برای فروش اموال عمومی آن را بی‌سابقه می‌خوانند. این واگذاری‌ها در شرایطی است که دولت نیاز شدیدی به تأمین بودجه از سوی بازار سرمایه دارد، تاجایی‌که کسری بودجه در سال 99 با اتفاقات نفتی و کرونایی و ادامه تحریم‌ها بسیار جدی‌تر از سال‌های اخیر است و از سوی دیگر دولت در بودجه 99، پیش‌بینی درآمدی 11هزار و 400 میلیارد تومانی از واگذاری شرکت‌های خود کرده است.دست‌اندرکاران عرضه سهام مستقل شستا، شفافیت را مهم‌ترین دستاورد ورود شستا به بورس معرفی می‌کنند و برخی فعالان بازار سرمایه هم معتقدند ورود سرمایه شستا به بورس باعث عمیق‌شدن این بازار می‌شود اما پدرام سلطانی، عضو اتاق بازرگانی معتقد است هر دو این گزاره‌ها در حد یک ادعاست.

 

 اتاق فرمان سرمایه‌گذاری کارگران را واگذار کردیم

او در گفت‌وگو با «شرق» توضیح داد: کسانی که در بازار سرمایه هستند، موضوع را در حد عرضه اولیه تقلیل داده‌اند و از دریچه تنگ دیدگاه خود که بحث بازار سرمایه است، نگاه می‌کنند. درحالی‌که موضوع شستا بسیار فراتر از این است که با ورود به بازار سرمایه تمام اتفاقاتی که در سال‌های اخیر از شستا شنیده‌ایم اعم از فساد اقتصادی و انتصابات مدیریتی،‌ اصلاح و شفافیت به معنای واقعی و کامل در شستا محقق شود یا ارزش واقعی بازار آن کشف شود. این راهبردی که دولت برای شستا اتخاذ کرده، در بهترین حالت یک فرار به جلو است.

 

سلطانی ادامه داد: موضوع هم فقط بازار سرمایه و مزایای ورود شستا به بورس نیست بلکه موضوع خود شستا و تأمین اجتماعی است. زمانی‌که یک شرکت می‌خواهد وارد بازار سرمایه شود، حتی اگر یک شرکت صنعتی با یک فعالیت مشخص باشد، سلسله‌ای از اصلاحات ساختاری در آن انجام می‌شود تا آماده عرضه باشد. بعد چگونه شستا را در این اندازه و مقیاس، در یک فرایند فشرده بدون هیچ‌گونه اصلاح ساختاری و بدون هیچ دورنمایی یک‌راست به بازار سرمایه می‌بریم؟ نکته مهم این است که شرکت سرمایه‌گذاری تأمین اجتماعی، شرکت بالادستی تأمین اجتماعی است، به‌تعبیر دیگر اتاق فرمان سرمایه‌گذاری تأمین اجتماعی کشور است. دولت الان اتاق فرمان تأمین اجتماعی را به بورس برده است.

 

درحالی‌که باید این کار از انتها شروع می‌شد و عرضه کامل شرکت‌های زیرمجموعه شستا انجام می‌شد، آنها را بعد از اصلاح ساختاری وارد بازار سرمایه می‌کردند و برخی از آنها هم از صنایع خارج می‌شدند. شکل بنگاه‌داری سرمایه‌گذاری تأمین اجتماعی باید اصلاح می‌شد. برخی از فعالان بازار سرمایه فکر می‌کنند حالا که شستا وارد بورس شده، یعنی تأمین اجتماعی از بنگاه‌داری خارج شده است. درحالی‌که همچنان انتصابات و سهام کنترلی کمافی‌سابق ادامه دارد، مواردی که باعث فساد در شستا می‌شد.

 

آیا مدعیان شفافیت همین مقدار اندکی که صورت‌حساب‌های مالی این شرکت روی سامانه کدال قرار بگیرد و پیش‌بینی سود کنند، برای شفافیت کافی می‌دانند؟ تمام انتصابات مدیریتی در 250شرکت زیرمجموعه شستا کماکان در اختیار دولت و گروهی است که شستا را در ید قدرت خود دارند؛ یعنی عملا در مبارزه با فساد هیچ اتفاقی نمی‌افتد، تنها دل‌خوش‌کنک ماجرا این است که مقدار اندکی از صورت‌حساب‌های مالی شستا روی کدال قرار می‌گیرد که این هم به‌نظر من خدشه فراوان در آن وارد است، کافی است چند تا از این شرکت‌ها، صورت‌حساب‌های مالی‌شان ایراداتی داشته باشد، این مانند یک اثر پروانه‌ای بالا می‌آید تا به صورت‌حساب مالی نهایی برسد. برای کسانی که در بازار سرمایه هستند البته پاسخ‌هایی از قبیل اینکه تعداد دیگری از زیرمجموعه‌های شستا هم در بورس هستند، بسیار خوش‌بینانه است.

 

سؤال این است که اگر اینها در بورس هستند، پس چرا این فساد همچنان وجود دارد، چرا شرکت‌های فرعی شستا که قبلا وارد بورس شدند، تاالان شفاف نشدند؟ این نکته مهم را باید درنظر بگیریم که اساسا بازار بورس ما ظرفیت ایجاد شفافیت را ندارد که حالا ما شستا را به آن ببریم و فکر کنیم بورس یک ناجی برای مبارزه با فساد است. شفافیت بازار بورس در ایران آن‌چنان‌که تجربه آن را در این سال‌ها دیدیم، اصلا قابل مقایسه با بورس‌هایی نیست که سازوکار جاافتاده دارند، نظارت جدی بر آنها است و از دولت استقلال دارند. بورس ایران عملا تحت کنترل چند نهاد عمومی دولتی و شبه‌دولتی است. این مجموعه‌ها به‌طور خزنده در ماه‌های آینده خواهیم دید که این سهام‌های شستا را که مثلا به مردم عرضه شده، جمع خواهند کرد. این دقیقا همان بلای خصوصی‌سازی است که بر سر کشور آمد و اکنون در شستا هم دارد اتفاق می‌افتد؛ یعنی در نهایت چند مجموعه عمومی غیردولتی کنار دست دولت در شستا می‌نشینند و دیگر بحث تضاد منافع چندین برابر می‌شود.

 

 تا الان دولت دست بالا را داشته و کارگر و کارفرما عملا به‌صورت تشریفاتی آنجا بوده‌اند و بعد نهادهای عمومی پرقدرتی می‌آیند و می‌توانند هر مداخله‌ای در آن انجام دهند.او تأکید می‌کند: دیدگاه حاکم فعلی درباره واگذاری شستا یا خیلی ساده‌اندیشانه است یا از سرناچاری. می‌گویند: «بالاخره کاچی به از هیچی است. بگذار الان شستا بیاید و ارزش آن شفاف شود»، اما درواقع دارند سرنا را از سرگشاد می‌زنند. شستا در درجه اول یک انقلاب ساختاری در خودش باید به وجود می‌آورد، باید شروع می‌کرد به تنک‌کردن خودش و صنعت به صنعت برای زیرمجموعه‌های خود به‌صورت حداکثری تعیین تکلیف می‌کرد و گام آخر می‌توانست برسد به شستا که در آن زمان هم باز جای بحث داشت.

 

 آنها بی که به بورس بردید، چرا شفاف نشدند؟

سلطانی در استدلال‌های موجود در دفاع از واگذاری شستا به یک «مغلطه» اشاره و عنوان می‌کند: می‌گویند در همه جای دنیا صندوق‌های بازنشستگی در بورس هستند اما چرا به این واقعیت توجه نمی‌کنند که این صندوق‌ها جزء آخرین مجموعه‌هایی بودند که وارد بورس شدند نه اولین آن. بنابراین این مثال‌آوردن فقط یک مغلطه است. همان شرکت‌های فرعی شستا که تاکنون وارد بورس شده‌اند، هنوز قریب‌به‌اتفاق سهام کنترلی آن دست شستاست.

 

کسانی که اعلام می‌کنند، این مجموعه فقط 3500 میلیاردتومان سودش بوده، چرا به‌دلایل آن اشاره نمی‌کنند؟ مگر این شرکت‌ها در بورس نبودند، پس چرا سودآور نشدند؟ چرا مدیریت کارآمدی بالای سر آن نبوده؟ کلی سؤال روی میز موجود است که بی‌پاسخ مانده است. از یک‌سال‌و‌نیم گذشته بانک مرکزی تمام بازارهای موازی را قفل کرده و به همین دلیل بازار سرمایه تورم قیمت پیدا کرده، فعالان بازار سرمایه نمی‌خواهند قبول کنند اما این رشد بورس قطعا حباب است. در اقتصادی مثل اقتصاد امروز ایران رشد 600درصدی بورس کاملا مشخص است که در تناسب با اقتصاد نیست. صنایعی که زمین‌گیر شده‌اند، بانک‌هایی که مطالبات معوق دارند و خودروسازی‌ها همگی سهامشان دارد رشد می‌کند. این چطور ممکن است؟ ایراد به اقتصاد بیمار فعلی بازمی‌گردد و از این وضعیت سوءاستفاده می‌شود.

 

خدا می‌داند چند ماه دیگر چه سرنوشتی در انتظار بازار سرمایه خواهد بود. پیش‌بینی می‌کنم، کسانی که این سهام را خریدند، متضرر می‌شوند و درنهایت این سهام با قیمت پایین به نهادهای عمومی خواهد رسید. مشکلات مدیریتی شستا باقی خواهد ماند و این داستان شفافیت‌سازی هم فراموش می‌شود.به گفته سلطانی مبلغی که از سهام شستا به فروش می‌رود، مانند قطره‌ای آب در دیگ مذاب ذوب می‌شود. ما با صندوق تأمین اجتماعی مواجه هستیم که وضعیت آن بسیار بد است، دولت به‌شدت به آن بدهکار است و توانایی پرداخت مستمری‌ها همین الان به‌گونه‌ای است که تأمین اجتماعی مجبور است از بودجه دولت برای تأمین آن استفاده کند.

 

 در چنین وضعیتی خود را مجبور دیده که اموالش را بفروشد، سهام بفروشد تا پول مستمری‌بگیران را پرداخت کند. درحال‌حاضر هشت صندوق بازنشستگی کشور عملا ورشکسته هستند و صندوق تأمین اجتماعی هم وضعیت بهتری از دیگران ندارد. ما بجد نیاز به اصلاح ساختاری داریم و نمی‌توانیم با اقداماتی مانند اقدام اخیر، ذهن‌ها را از اصل موضوع منحرف کنیم. کانون محوری بحران تأمین اجتماعی ارتباط معیوب دولت، مجلس و صندوق تأمین اجتماعی و انتصابات مدیریتی و مالی شستاست.به‌هرحال دیروز عرضه اولیه سهام مستقل شستا در بازار سرمایه با هدف ایجاد «شفافیت» انجام شد و با استقبال بازیگران اقتصادی بورس همراه بود. در ادامه انجام این اقدام، «شرق» آمادگی دارد تا بتواند از نقطه نظرات مدیران شستا و شرکت‌ ‌های فرعی آن و دیگر موافقان عرضه سهام شستا بهره‌مند شده و اظهارات آنان را برای مخاطبان منعکس کند. 

 

 

 

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

    سایر خبرهای داغ

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------