نگاهي به کانديداهاي مطرح انتخابات رياست جمهوري/ رقابت مثلثها
- مجموعه: اخبار سیاسی و اجتماعی
- تاریخ انتشار : دوشنبه, 30 -3443 03:25
نگاهي به کانديداهاي مطرح انتخابات رياست جمهوري
رقابت مثلثها
حدود 3 ماه و نيم تا انتخابات رياست جمهوري يازدهم باقي مانده و کم کم تنور انتخابات در حال گرم شدن است.رقابتها به صورت غير رسمي آغاز شده و ستادهاي انتخاباتي نيز عملا در حال شکل گرفتن است.
سفرهاي استاني کانديداهاي احتمالي نيز مدتي است شروع شده است. اما در اين ميان هنوز گروههاي سياسي به نتيجه گيري نهايي نرسيده اند و رايزنيها ادامه دارد.
اصلاحطلبان هنوز در انتظار شرايط سياسي براي تصميم گيري هستند و در مقابل، اصولگرايان با تولد روزانه کانديدا روبرو شدهاند. به گونهاي که هر روز از اين جناح، کانديدايي جديد اعلام حضور ميکند.
در اين ميان اما در يک تحليل کلي ميتوان شاهد مثلثهايي از طيفهاي مختلف کانديدا بود که يا توانستهاند زير يک چتر جمع شوند و يا هيچ رابطهاي ندارند و تنها زير چتر يک تفکر قرار گرفتهاند.
مثلث بزرگان شامل هاشمي رفسنجاني، سيد محمد خاتمي و علي اکبر ناطق نوري نيز گاه در محافل سياسي مطرح ميشود. چهرههايي که بسيار دور از ذهن است که تمايلي براي کانديداتوري در اين شرايط داشته باشند و بازيگرداني را به بازيگري ترجيح ميدهند.
جبهه پايداري با مثلث سعيد جليلي، پرويز فتاح، کامران باقري لنکراني،1+2 با علي اکبر ولايتي، محمد باقر قاليباف و غلامعلي حدادعادل، اصلاح طلبان با محمد عارف، مصطفي کواکبيان و حسين کمالي، ميانه روها نظير حسن روحاني، محمد شريعتمداري و محمد سعيدي کيا، منتقدان اصولگراي دولت نظير محسن رضايي، علي فلاحيان و مصطفي پورمحمدي، جبهه پيروان خط امام و رهبري با منوچهر متکي، محمد رضا باهنر و يحيي آل اسحاق، دولتيها هم با اسفنديار رحيم مشايي، غلامحسين الهام و علي نيکزاد در ميدان هستند. البته در معادلات سياسي، رفتار دولتيها ميتواند بسياري از معادلات سياسي به خصوص در جريان اصولگرايي را تحت الشعاع قرار دهد.
مثلث بزرگان
اگرچه نميتوان روي آمدن به ميدان چهرههايي نظير هاشمي رفسنجاني، سيد محمد خاتمي و علي اکبر ناطق نوري خيلي حساب کرد، اما برخي محافل سياسي خبرهايي از کانديداتوري اين چهرههاي سياسي مخابره ميکنند.
اليته وضعيت سيد محمد خاتمي با بقيه کمي متفاوت است و کليه اصلاح طلبان روي اين موضوع اتفاق نظر دارند که اگر رييس جمهور اصلاحات به ميدان پاي بگذارد، با اتحاد روي او به اجماع ميرسند. اما تا امروز نشانه اي از علاقه به کانديداتوري خاتمي در عرصه سياسي از سوي خودش شنيده نشده است.
اصلاحطلبان
محمد عارف، مصطفي کواکبيان و حسين کمالي را ميتوان سه چهرهاي دانست که بيش از بقيه چهرههاي مطرح اصلاحطلب، در محافل سياسي از آنها جهت انتخابات رياست جمهوري ياد ميشود. عارف تقريبا ستادهايش را به راه انداخته و ديدار با اقشار مختلف جامعه را در دستور کار دارد. مصطفي کواکبيان هم که به واسطه تکليف حزبي در ميدان آمده است.
چراکه در کنگره سراسري حزب مردمسالاري، تصميمگيري شد که دبير کل اين حزب به عنوان کانديداي رياست جمهوري فعاليتهايش را آغاز کند. حسين کمالي هم پشتوانه حزبي در حزب اسلاميکار و خانه کارگر، سفرهاي استانياش را آغاز کرده است.
البته نام چهرههايي نظير محسن مهرعليزاده، محمد علي نجفي و اسحاق جهانگيري نيز به عنوان کانديدا مطرح است اما هنوز حرکت ستادي براي انتخابات از سوي آنها مشاهده نشده است. گفتني است دکتر محمدرضا عارف، يکي از مهمترين چهرههايي است که مدتهاست به عنوان کانديداي اصلاحطلبان، نامش در محافل سياسي شنيده ميشود و خبرهاي مختلفي درباره او منتشر ميشود. اگرچه در تازهترين خبر، تکذيب کانديداتوري معاون اول دولت اصلاحات در رسانهها منتشر شد، اما علي اکبر اوليا، استاندار يزد در دولت خاتمي و نماينده سابق مجلس تکذيبيه عارف را تکذيب کرده است.
به هر حال دکتر عارف که منشي معتدل در عرصه سياسي دارد، به عنوان يکي از گزينههاي جريان اصلاحطلب شناخته ميشود. معان اول خاتميبودن، يکي از مهمترين ويژگيهاي اين چهره است.
محمدرضا عارف متولد 27 آذر 1330 در يزد است. وي در دوران حيات سياسي خود مسووليتهاي مهمي را در جمهوري اسلاميايران عهدهدار بودهاست، بين سالهاي 1373 تا 1376 رئيس دانشگاه تهران بود و از سال 1376 تا 1379 پست وزارت پست و تلگراف و تلفن (وزارت ارتباطات و فنآوري اطلاعات فعلي) را عهدهدار بود و همچنين بين سالهاي 1379 تا 1380 پس از ادغام سازمان برنامه و بودجه و سازمان امور اداري و استخدامي، اولين رييس سازمان مديريت و برنامهريزي کشور بود. دکتر عارف بين سالهاي 1380 تا 1384 معاون اول رئيس جمهور ايران سيد محمد خاتميبود و در حال حاضر عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي، عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام (از 25اسفند1381)، استاد دانشکده مهندسي برق دانشگاه صنعتي شريف و رييس هيئت مديره بنياد باران است.
وي داراي مدرک کارشناسي از دانشگاه تهران و کارشناسي ارشد و دکترا از دانشگاه استنفورد آمريکا، همگي در رشته مهندسي برق است و عضو پيوسته فرهنگستان علوم نيز در رزومهاش قرار دارد.
دکتر مصطفي کواکبيان، دبيرکل حزب مردم سالاري هم از جمله چهرههاي سياسي جريان اصلاحطلب به حساب ميآيد که محاقل خبري از کانديداتوري او در انتخابات رياست جمهوري يازدهم سخن به ميان ميآورند و پس از کنگره سراسري حزب مردم سالاري و تصويب تکليف حزبي براي او، عملا فعاليتهاي سياسي اش براي انتخابات با سازماندهي تازه اي به پيش ميرود.
شايان ذکر است، مصطفي کواکبيان در سال 1341 در محله جهاديه سمنان به دنيا آمد. او تحصيلات خود را تا پايان دوره متوسطه در سمنان گذراند. پس از آن در سال 1361 وارد دانشگاه امام صادق شد و افزون بر تحصيل دروس حوزوي تا پايان دوره سطح، مدرک ليسانس و فوقليسانس خود را در رشته علوم سياسي از اين دانشگاه اخذ کرد.
او در سال 1376 مدرک دکتراي علوم سياسي را از دانشگاه تربيت مدرس دريافت کرد. وي هم اکنون عضو هيات علميدانشگاه علامه طباطبايي، دبيرکل حزب مردم سالاري و مدير مسئول روزنامههاي مردم سالاري (کشوري) و پيام استان سمنان (استاني) است.
در انتخابات مجلس هشتم به عنوان نماينده مردم سمنان انتخاب شد و بسياري از نطقها و تذکرات او در مجلس، زبانزد مردم و مورد توجه اصلاحطلبان بود و در مجلس هشتم عضويت در کميسيون امنيت ملي و سياست خارجي (و کميتههاي حقوق بشر و سياست خارجي اين کميسيون)، و رياست فراکسيون دانشگاهيان را بر عهده داشت کما اينکه عضو ارشد فراکسيون خط امام مجلس هشتم بود.
مناظره تلويزيوني مصطفي کواکبيان در 22 دي 1388 در شبکه 3 با حسين شريعتمداري، مدير مسئول روزنامه کيهان بازتاب گستردهاي در جامعه پيدا کرد.
حسين کمالي هم روز پنجم مرداد سال 1332 در شهرستان دورود زاده شد.او هشت سال وزير کار و امور اجتماعي در کابينه اول و دوم رفسنجاني و چهار سال در کابينه اول محمد خاتمي بودهاست.او نماينده مردم تهران در سه دوره اول مجلس شوراي اسلامي و در آن زمان دبيرکل خانه کارگر نيز بود.وي اکنون دبير کل حزب اسلامي کار و مشاور آيت الله هاشمي در مجمع تشخيص مصلحت نظام است.
1+2
ائتلاف 1+2 مدتي است که متولد شده است. علي اکبر ولايتي، محمد باقر قاليباف و حدادعادل سه ضلع اين مثلث را تشکيل داده اند. مثلثي که تحليل ميشود در تقسيم بندي صورت گرفته بين آنها، ولايتي رييس جمهور شود و قاليباف نيز معاون اول با اختيارات اجرايي فراوان. حسين مظفر نيز رييس ستاد انتخابات اين مثلث معرفي شده است. پيش بيني ميشود که اصولگرايان سنتي و با ريشه از اين ائتلاف بيش از ديگر جريانها حمايت کنند.
ولايتي چهره تاثير گذار اين ائتلاف است. او را بايد پزشک سياستمدار کم حرف و اهل سکوت دانست که در طول سه سال گذشته نيز کمتر موضعگيري سياسي از وي شنيده شده است و اين روزها به جاي اظهار نظرهاي سياسي در رسانه ملي حاضر شده و درباره تاريخ سخن ميگويد.علياکبر ولايتي در چهارم تير ماه 1324 در رستمآباد، يکي از روستاهاي شميران به دنيا آمد. پدرش کارمند و مادرش خانهدار بود.
ولايتي پس از پيروزي انقلاب به عنوان معاون وزارت بهداري، نماينده مردم تهران در اولين دوره مجلس شوراي اسلامي و بعد از آن به مدت 16 سال، در دورههاي رياست جمهوري مقام معظم رهبري و آيتالله هاشمي رفسنجاني، به عنوان وزير امور خارجه فعاليت کردهاست. پس از آن مشاور بينالملل رهبر انقلاب شد و هماکنون نيز در اين سمت انجام وظيفه ميکند.
علياکبر ولايتي هماکنون مشغول تدريس در دانشگاه است. وي علاوه بر تدريس، در مجمع تشخيص مصلحت نظام و بنياد دائرهالمعارف اسلامي نيز در حال فعاليت است. او همچنين رياست بيمارستان دکتر مسيح دانشوري و جمعيت حمايت از پيوند اعضاء را بر عهده دارد. وي همچنين عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي است. گفتني است در انتخابات رياست جمهوري سال 84 علياکبر ولايتي حتي اقدام به تشکيل ستاد انتخاباتي نيز کرد اما با کانديدا شدن اکبر هاشمي رفسنجاني به نفع وي از ميدان رقابت کنار رفت. محمد باقر قاليباف هم يک ضلع اين مثلث است.
چهرهاي که اين روزها تب کانديداتورياش در محافل خبري خوابيده و پذيرش معاون اولي ولايتي بيشترين خبري است که از فعاليتهاي قاليباف مخابره ميشود. اگرچه برخي اين موضوع را تاکتيک سياسي تيم قاليباف براي در امان ماندن از تخريبهاي انتخاباتي قلمداد ميکنند. به هر حال قاليباف فعلا در ائتلاف1+2 قرار دارد. محمدباقر قاليباف داراي مدرک دکتري در رشته جغرافياي سياسي از دانشگاه تربيت مدرس و فرمانده سابق نيروي انتظامي است که در تاريخ 13 شهريور 1384 از طرف شوراي شهر تهران به عنوان شهردار پايتخت انتخاب شد و در ارديبهشت 1386 توسط شوراي شهر جديد براي چهار سال ديگر در مقام خود ابقا شد که البته اين ابقا با توجه به ابقاي شوراي شهر تهران به دليل تجميع انتخابات همچنان پابرجاست.
نام حدادعادل براي رياست جمهوري يازدهم يک ماه مانده به آغاز مجلس نهم، بر سر زبانها افتاد. بر همين اساس رايزنيها براي رياست او بر مجلس نهم آغاز شد تا راهي براي رياست جمهوري باز شود. اما او ناکام بزرگ رقابت با علي لاريجاني بود و همين شکست بر سر کرسي رياست مجلس نهم، سبب شد تا موضوع کانديداتوري او به پررنگي قبل نباشد.
حدادعادل اگر پيش از آغاز به کار مجلس نهم خيلي اميد داشت که فعاليت انتخاباتياش را براي رياست جمهوري با جديت پيگيري کند، با ناکامي در رسيدن به رياست مجلس، عملا فعاليتهايش را کاهش داد.
غلامعلي حداد عادل در سال 1324 در يکي از محلات جنوب تهران و در خانوادهاي مذهبي متولد شد. در سال 1342 در رشته فيزيک به دانشگاه تهران راه يافت و پس از پذيرفته شدن در دوره کارشناسي ارشد فيزيک، به دانشگاه شيراز رفت و همزمان با تحصيل، به عنوان عضو هيئت علمي آن دانشگاه به تدريس پرداخت.
حداد عادل در سال 1349 تحصيل خود را در دوره کارشناسي ارشد فلسفه در دانشگاه تهران آغاز کرد و در سال 1351 به تحصيل در دوره دکتراي فلسفه پرداخت و با دفاع از پاياننامه خود تحت عنوان «نظر کانت درباره مابعدالطبيعه» به اخذ مدرک دکتراي تخصصي فلسفه نائل آمد. وي از سال 1351 تا سال 1357 در دانشگاه صنعتي شريف به تدريس پرداخت و در اين سالها توانست در محضر استاد شهيد مرتضي مطهري از درسهاي فلسفه اسلامي آن استاد استفاده کند.
وي مدير گروه واژهگزيني فرهنگستان زبان و ادب فارسي، رئيس مرکز مطالعات و ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع)، عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي است و همچنين عضويت در مجمع تشخيص مصلحت نظام را در پرونده کاري خود دارد.
جبهه پايداري
مثلث پايداري اما با جديت بيشتري از سوي اين جبهه پيگيري ميشود. جبهه اي که در آستانه انتخابات مجلس نهم متولد و اينک با اعتماد به نفسي که به دست آورده در کنار حمايتهاي مصباح يزدي، با سرعت در حال حرکت در ريل انتخابات رياست جمهوري است. جليلي، فتاح و لنکراني سه چهره اي هستند که نامشان در اين جبهه به عنوان کانديدا مطرح شده تا در نهايت يک نفر به عنوان کانديداي رياست جمهوري معرفي شود. البته تصور ميشود که سعيد جليلي از موقعيت بهتري در اين جريان بهره مند باشد.
سعيد جليلي، مرد سياست خارجي روزهاي ابتدايي دولت احمدينژاد، متولد سال 1344 در شهر مشهد است. دانش آموخته دانشگاه امام صادق(ع) در مقطع دکتري علوم سياسي و از پرسنل باسابقه وزارت امور خارجه است. به زبانهاي عربي و انگليسي آشناست و از سال 1368 در مسئوليتهاي اجرايي بسياري فعاليت داشته که از جمله آنها، وابسته سياسي در سال 1368، رئيس اداره بازرسي وزارت خارجه در سال 1370، دبير سوم در سال 1371، دبير دوم در سال 1373 و دبير اول در سال 1374 و رايزن سوم در سال 1376 بوده است.
همچنين وي به عنوان معاون اداره آمريکاي شمالي و مرکزي در سال 1376، رايزن دوم در سال 1377، مسئول بررسيهاي جاري دفتر رهبر معظم انقلاب در سال 80، مشاور رئيس جمهور در سال 1383 و معاون اروپا و آمريکاي وزارت خارجه در سال 1384 مشغول بوده است. وي در دولت محمود احمدينژاد به وزارت امور خارجه بازگشت و به عنوان معاون اروپا و آمريکا به فعاليت پرداخت. در اين مدت به همراه علي لاريجاني دبير وقت شوراي عالي امنيت ملي در برخي مذاکرات با خاوير سولانا مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا حضور داشت.
در مهرماه 1386، غلامحسين الهام، سخنگوي دولت محمود احمدينژاد، با اعلام خبر استعفاي علي لاريجاني، سعيد جليلي را به عنوان دبير شوراي عالي امنيت ملي معرفي کرد و وي هماکنون در اين مسووليت مشغول به فعاليت است. هرچند که وي همچون حسن روحاني، نماينده رهبر معظم انقلاب در اين شورا نيز بشمار ميآيد. سيد پرويز فتاح قرهباغي نيز که زماني وزير نيروي احمدي نژاد بود، در سال 1340 در اروميه متولد شد.وي در سال 1368 در رشته مهندسي عمران از دانشگاه صنعتي شريف فارغالتحصيل شد و در سال 1382 نيز مدرک کارشناسي ارشد صنايع (گرايش سيستمها) را از دانشگاه صنعتي اميرکبير دريافت کرد.
وي در دوره اول رياستجمهوري محمود احمدينژاد وزارت نيرو را برعهده داشت و پس از آنکه در ترکيب کابينه دهم قرار نگرفت، توسط سردار جعفري، فرمانده سپاه پاسداران، به عنوان جانشين قرارگاه سازندگي خاتمالانبيا و مدير عامل بنياد تعاون سپاه منصوب شد.
کامران باقري لنکراني نيز که سخنگوي اين جبهه است، متولد سال 1344 در تهران وزير بهداشت کابينه اول محمود احمدينژاد بود. وي مدرک ديپلم خود را از دبيرستان شبانه روزي نمونه توحيد شيراز اخذ نمود و مدرک دکتراي حرفهاي پزشکي خود را در سال 1368 از دانشگاه علوم پزشکي شيراز با رتبه ممتاز دريافت کرد. سپس مدرک تخصص بيماريهاي داخلي را در سال 1371 از دانشگاه علوم پزشکي شيراز (با رتبه اول کشور) و مدرک فوق تخصص بيماريهاي گوارش و کبد را در سال 1375 از دانشگاه علوم پزشکي شيراز دريافت کرد. وي در حال حاضر رييس مرکز تحقيقات سلامت در دانشگاه علوم پزشکي شيراز است.
کامران باقري لنکراني در دوران دانشجويي خود، دبير جامعه اسلامي دانشجويان دانشگاه علوم پزشکي شيراز و سپس عضو شوراي مرکزي اتحاديه جامعه اسلامي دانشجويان بود. پس از آن به سمت معاونت دانشگاه علوم پزشکي شيراز رسيد. همچنين مدتي بعنوان رياست بيمارستان نمازي شيراز ايفاي مسئوليت کرد. با روي کار آمدن دولت محمود احمدي نژاد در سال 1384، کامران باقري لنکراني به عنوان وزير بهداشت دولت نهم انتخاب شد. اما در دولت دهم، جاي خود را به مرضيه وحيد دستجردي داد.
دولتيها
حاميان دولت هم با مثلثي در ميدان هستند. مشايي، نيکزاد و الهام چهرههايي هستند که نامشان در محافل سياسي به عنوان کانديداي دولتيها مطرح است. بايد منتظر ماند و ديد حلقه اصلي حاميان دولت چه برنامهاي براي کانديدايشان در نظر دارند.
آمدن يا نيامدن مشايي بسياري از معادلات سياسي جريان اصولگرا را برهم ميزند. اسفنديار رحيم مشايي چهره پرحاشيه دولت است. چهره اي که مدتي غايب بود و اين روزها دوباره به عرصه خبري برگشته و حتي ديداراو با قائم مقام وزير امور خارجه سوئد در اتاق ديدارهاي رييس جمهور سبب شد تا روزنامهها از اين ديدار به عنوان "تمرين رييس جمهوري" ياد کنند. وي زاده آبان 1339 در روستاي مشا از توابع رامسر است.
او در زمان شهرداري محمود احمدينژاد رئيس سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران بود. در دولت اول احمدينژاد مشايي رياست سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري ايران را بر عهده داشت. وي در تيرماه 1388 معاون اول رئيسجمهور ايران شد. اما پس از يک هفته از حکم حکومتي مقام معظم رهبري، مبني بر برکناري مشايي از اين سمت، رحيم مشايي از پست خود استعفا داد و ساعتي بعد از سوي احمدينژاد به عنوان رئيس دفتر رياست جمهوري منصوب شد.
او در رشته مهندسي الکترونيک در دانشگاه صنعتي اصفهان تحصيل کرده و پدر عروس احمدينژاد است. از وي به عنوان يار هميشگي محمود احمدينژاد ياد ميشود. رحيممشايي از سوي اصولگرايان منتقد دولت احمدي نژاد به رهبري طيف موسوم به جريان انحرافي متهم ميشود. علي نيکزاد نيز به يکباره با تبليغات گسترده در رسانهها ديده شد و فعاليتهاي عمراني اش سبب شد تا به عنوان يکي از کانديداهاي دولت شناخته شود.
چه يک تاکتيک باشد و چه حقيقت داشته باشد، دولت چشمها را روانه نيکزاد کرده و همين امر سبب شده تا نيکزاد بيشتر ديده شود.
علي نيکزاد متولد سال 1344 در اردبيل است. در رزومه کاري وي مواردي همچون عضو هيات امناي دانشگاه علوم پزشکي و خدمات بهداشتي و درماني استان اردبيل، مدير کل دفتر فني استانداري اردبيل از 1373 تا 1378، سرپرست معاونت عمراني استانداري اردبيل از 1376 تا 1378، رئيس سازمان مسکن و شهرسازي استان اردبيل از 1378 تا 1383، استاندار اردبيل از 1384 تا 1387 و رئيس شوراي عالي هماهنگي ترافيک شهرهاي کشور از 1387 تا شهريور 1388 ديده ميشود.
شايد بتوان نکته حساس زندگي وي را حضور در استانداري اردبيل در زمان استانداري محمود احمدينژاد در اين نهاد دانست و همچون بسياري از ياران محمود احمدينژاد، استانداري اردبيل نقطه پرش وي بوده است.
پس از چهار سال وزارت سعيديکيا و با روي کار آمدن دولت دوم محمود احمدينژاد، علي نيکزاد به عنوان وزير مسکن معرفي شد تا شايد پروژه مسکن مهر که آن روزها به تازگي در حال کسب محبوبيت بود را به نحو احسن اجرايي کند و آينده خود را با همين پروژه مسکن مهر که انتقادات زيادي هم به آن وارد بود، بسازد.
حضور مرتب وي در افتتاحيههاي مسکن مهر و پيگيري براي واگذاري آنها طبق اخبار واصله تا اندازه زيادي ميان مردم شهرستانها براي نيکزاد محبوبيت ايجاد کرده است محبوبيتي که کاملا حساب شده و با برنامهريزي قبلي ميرود که از علي نيکزاد احمدينژاد ديگري با تکيه به آراي شهرستانها بسازد! غلامحسين الهام نيز از جمله چهرههايي است که به عنوان کانديداي دولتيها پس از مشايي و نيکزاد، قابل طرح است. وي متولد 1338 در دزفول است.
اوقبلا به عنوان ابوالمشاغل دولت شناخته ميشد.الهام داراي مدرک کارشناسي حقوق قضايي از دانشگاه تهران، کارشناسي ارشد و دکتراي حقوق جزا و جرمشناسي از دانشگاه تربيت مدرس است. الهام در مرداد 1389 توسط محمود احمدي نژاد به عنوان مشاور حقوقي رييس جمهور منصوب شد. وي در 10 آبانماه سال 91 مجدداً بعنوان سخنگوي دولت انتخاب گرديد.
از الهام به عنوان آخرين شانس دولت براي کانديداتوري ياد ميشود. چهره اي که ميتواند تا حدودي اقبال جبهه پايداري را نيز به دست آورد.
جبهه پيروان خط امام و رهبري
جبهه پيروان خط امام و رهبري بخشي از اصولگرايان سنتي به حساب ميآيند. موتلفه اسلامي، جامعه اسلامي مهندسين، جامعه اسلامي کارمندان، جامعه اسلامي اصناف و بازار و جمعيت زينب، مهمترين احزاب اين جبهه به حساب ميآيند. اين جبهه فعاليت سنتي تري را به پيش ميبرد و گوش به فرماني از ريش سفيدهاي اصولگرا نظير مهدوي کني و عسگراولادي، همواره در دستور کارشان قرار دارد.
منوچهر متکي، محمدرضا باهنر و يحيي آل اسحاق، کانديداهاي معرفي شده براي اين جبهه هستند. متکي خود با انتشار نامه، کانديداتوري اش را اعلام کرد. باهنر هم با پشتوانه جامعه اسلامي مهندسين، وارد ميدان شده است. يحيي آل اسحاق هم با بيانيه موتلفه به عنوان کانديدا معرفي شد. اگرچه اين جبهه رسما نيز اين سه نفر را به عنوان کانديدا معرفي کرده است. قابل پيش بيني است که آن جبهه در نهايت با متکي وارد مذاکرات سياسي با ديگر گروهها شود.
منتقدان اصولگرا
محسن رضايي، مصطفي پور محمدي و علي فلاحيان از جمله چهرههاي منتقد دولت هستند که وارد ميدان شده اند. البته رضايي و فلاحيان موضوع کانديداتوريشان را رسما اعلام کرده اند اما پورمحمدي همچنان دوپهلو فعاليت ميکند.
البته اين سه نفر ائتلافي با هم ندارند و تنها در تقسيم بنديهاي سياسي جزو اصولگراياني هستند که خيلي از پشتوانه سازماندهي شده اصولگرايان بهره اي نميبرند و ويژگي مشترکشان، منتقد دولت بودن است.
ميانه روها
حسن روحاني، محمد شريعتمداري و محمد سعيدي کيا را ميتوان جزو کانديداهايي دانست که ميکوشند خود را ميانه رو معرفي کنند. اين مثلث هم مثل مثلث منتقدان اصولگرا، به اين معنا نيست که با هم وحدت دارند و يا در آينده ميخواهند به هم نزديک شوند، فقط تلاش براي ميانه رو معرفي کردن، ويژگي مشترک آنها به حساب ميآيد.
البته در بين اين سه نفر، حسن روحاني از موقعيت و جايگاه مطلوبتري برخوردار است و چهرههاي سرشناس تري را دور خود جمع کرده است. برخي خبرهاي غير رسمي از رياست محمد باقر نوبخت بر ستاد روحاني حکايت دارند و همچنين شنيده ميشود علي يونسي هم در تصميم گيريهاي ستاد نقش زيادي دارد./مردم سالاری