قصاص يا حبس دهساله
- مجموعه: اخبار اجتماعی
- تاریخ انتشار : شنبه, 17 خرداد 1399 10:54
آرمان ملي از ديدگاههاي متفاوت سه فقيه درباره مجازات پدر رومينا گزارش مي دهد
قتل ناموسي اتفاق تلخي است که در همه جوامع تجربه شده است. در واقع قتل در همه حالتهاي آن نکوهيده است و قاتل به دشواري ميتواند خود را از پيامدهاي آن برهاند. اهميت موضوع را ميتوان در نگاه اديان ابراهيمي به روشني ديد. گفته ميشود که هرکس جاني را بگيرد، گويي جان همگان را ستانده است و البته در سوي ديگر، هر کس جاني را نجات دهد گويي همگان را نجات داده است.
عقوبت قتل، با توجه به فرهنگهاي مختلف، با هم تفاوت دارد اما هيچفرهنگي حکم به رهايي قاتل نميدهد. در قتلهاي ناموسي داستان قدري سختتر است، به خصوص اگر قاتل پدر باشد. در اين وضعيت شرايط به قدري پيچيده ميشود که نگاههاي متعدد و متفاوت بديهي بهنظر ميرسد. در ماجراي قتل رومينا، هيچکس با عقوبت قاتل مخالف نيست و ايبسا که فشار افکار عمومي بر نوع عقاب تاثير بگذارد، اما مسالهاي در اين ميان وجود دارد. بهدليل حساسيت عميق افکار عمومي که در اطراف اين پرونده شکل گرفته، عدهاي با قصاص قاتل موافقند و بينگاهي به محدوديتها و محذوريتهاي فقهي بر آن پافشاري ميکنند. در سوي ديگر برخي فقها، معتقدند که نبايد از چارچوبهاي تعيين شده فقهي خارج شد. تفاوت اين دو نگاه، زنده ماندن يا زنده نماندن قاتل است. بهنظر ميرسد، افکار عمومي هم بر سر دوراهي قرار گرفته باشد. در حالي که در سالهاي اخير برخي فعاليتها حول تغييراتي در عقوبت قتل مطرح بوده، اکنون به واسطه انرژي سنگيني که افکار عمومي به اين پرونده وارد ميکند، فرياد «قصاص، قصاص» از همه سو بلند شده است.
نکته اين است که اگر قاتل قصاص شود، بخشي از فعاليتهاي گذشته در باب تغيير قانون، مستوجب سکوت خواهد بود و اگر قاتل قصاص نشود، افکار عمومي بهشدت آزرده خواهد شد. ميگويند مسير دشوار در نهايت به قله رهايي ختم ميشود و در اين پرونده خاص، مطرح شدن ديدگاههاي متفاوت ميتواند تاثيري ماندگار داشته باشد. شايد با طرح چنين موضوعاتي، در نقطهاي دورافتاده از اين سرزمين، دست قاتل قبل از قتل، لحظهاي بلرزد و دست پدري به خون فرزند، هر چند گناهکار آغشته نشود.
احکام اوليه و تغيير ناپذير
يک عضو مجلس خبرگان ميگويد: قصاص نشدن پدر بهدليل قتل فرزند، از احکام اوليه و تغييرناپذير است و مجازات 3 تا 10 سال حبس در صورتي که سختگيريهاي لازم انجام شود، کافي است؛ اما يک استاد فقه و حقوق ميگويد افزايش مجازات تعزيري ميتواند در قالب مجازات اسلامي از مسير لايحه قضائي يا ورود مستقيم نمايندگان انجام شود.
حکم قتل عمد در کشور ما بر اساس فقه و قانون، قصاص است، البته اين حکم استثناهايي هم دارد. يکي از آنها اين است که قاتل، پدر مقتول يا از اجداد پدري وي نباشد. در چنين صورتي بر اساس قانون، قاضي مخير است مجرم را به حبس بين 3 تا 10 سال بر اساس شدت جرم محکوم کند. پس از قتل هولناک رومينا توسط پدرش، بسياري از افراد جامعه معتقدند معافيت پدر رومينا از قصاص و تنها حبس وي به مدت 3 تا 10 سال نميتواند عادلانه باشند و خواهان آناند که پدر اين دختر 13ساله به اشد مجازات محکوم شود.
اين خواسته گاه از سوي کساني نيز مطرح ميشود که پيشتر معتقد بودند مجازات قصاص يا همان اعدام بايد بهطور کامل ملغي شود. با اين حال، بسياري از وکلا و حقوقدانان معتقدند مجازات درنظر گرفته شده براي اين جرم، تناسب و سنخيتي با جرم ندارد.
به همين دليل پيشنهاد ميدهند راهکاري فقهي براي تشديد مجازات پدراني که فرزند خود را ميکشند پيدا شود و اگر اين کار ممکن نبود، حداقل مجازات تعزيري تعيين شده افزايش يافته و با نوع جرم سنخيت پيدا کند و به عاملي بازدارنده براي چنين قتلهايي تبديل شود. با اين حال، کارشناساني هم وجود دارند که معتقدند حکم فقهي اين مساله تغيير ناپذير است و از سوي ديگر، مجازت تعزيري 3 تا 10 سال نيز در صورتي که بهصورت کامل انجام شود براي مجرم کفايت ميکند.
آيتا... محمدحسين احمدي شاهرودي عضو مجلس خبرگان و معاون پيشين ديوان عالي کشور در گفتوگو با ايرناپلاس با اشاره به اينکه حکم قصاص نفس در صورتي انجام ميشود که قاتل پدر يا از اجداد پدري مقتول نباشد، ميگويد: اين، يک حکم شرعي اوليه بوده و تغيير ناپذير است و نهفقط در فقه شيعه، بلکه علماي اهل سنت هم به اين حکم رأي دادهاند که پدر و جد پدري بهدليل قتل فرزند قصاص نميشوند و اهل سنت حتي مادر را هم در قتل فرزند مستحق قصاص نميدانند.
احمدي شاهرودي از جمله کساني است که معتقد است حبس بين 3 تا 10 سال پدري که فرزند خود را به قتل رسانده است، کافي بوده و بازدارندگي لازم را دارد. وي درباره بازدارندگي مجازات بين 3 تا 10 سال ميگويد: بله، از نظر من اين مدت بازدارندگي دارد. وي ادامه ميدهد: در بعضي روايات تحليلي آورده شده است که چرا پدر نبايد در صورت قتل فرزند خود قصاص شود. دليل هم اين است که پدر سبب وجود فرزند است و فرزند نميتواند سبب عدم پدر شود. همه علما و فقها اين حکم را پذيرفتهاند و همه حکم به تعزير، ديه و کفاره دادهاند.
ماده 301 قابل تجديد نظر است
اما آيتا... محقق داماد نظر متفاوتي دارد و ميگويد: بهنظر ميرسد در مباحث مجازاتها، مادام که در اجتهاد شيعي بازانديشي فقهي صورت نگيرد اينگونه جنايات را، آن هم به نام «غيرت ديني» به نحو مکرر مشاهده خواهيم کرد. وي با بيان اينکه نقطه اصلي کلام مالکيان اين است که براي اجراي قصاص رکن اصلي، وجود عنصر عمد است که بايد قاضي اين عنصر را احراز کند، ميگويد: با توجه به وجود عاطفه شديد پدر نسبت به فرزند، اصل قضائي در اين مورد عدم وجود عمد است.
افزون آنکه همواره فرزند مشمول تاديب پدر است. پدر تلاش ميکند که فرزندش را تاديب کند و امکان عادي اين مطلب وجود دارد که در حال غضب دستش به خطا برود و منجر به قتل وي شود و لذا مادام که احتمال عدم وجود قصد قتل، جدّي است، قصاص جاري نميگردد و قتل، شبه عمد و يا خطا تلقي ميشود. اما در مواردي که نحوه انجام قتل بر وجود قصد و پيشبيني قبلي و سبق تصميم دلالت دارد، قصاص جاري ميگردد.
محقق داماد با اشاره به بند ب ماده 290 قانون مجازات اسلامي مورخ 1392، در مورد قتل عمد مقرر که: «هرگاه مرتکب، عمدا کاري انجام دهد که نوعا موجب جنايت واقع شده يا نظير آن، ميگردد، هرچند قصد ارتکاب آن جنايت و نظير آن را نداشته باشد، ولي آگاه و متوجه بوده که آن کار نوعا موجب آن جنايت يا نظير آن ميشود». ميگويد: بهنظر ميرسد از نظر فقهي اين حکم قابل خدشه است، زيرا مقنن قصد ارتکاب جنايت را لازم ندانسته و چنين بهنظر ميرسد که در اين نوع قتل احراز قصد کشتن براي عمديبودن آن لازم نيست، در حالي که احراز قصد قتل همه جا لازم است.
مذهب مالکي نظر متفاوتي دارد
اما حجتالاسلام محمدحسين بياتي، رئيس دانشگاه عدالت ميگويد که به لحاظ قصاص حکم همان چيزي است که در مذاهب مختلف فقهي اسلام پذيرفته شده است. بجز مذهب مالکي بقيه مذاهب بر اين امر اتفاقنظر دارند در صورتي که پدر فرزند خود را به قتل برساند قصاص نميشود.
البته مالکيها هم تفسيري در مساله دارند نه اينکه مخالف آن باشند. مالکيها معتقدند شفقت و عطوفتي که در برخوردهاي بين پدر و فرزند وجود دارد سبب ميشود امکان احراز عنصر عمد در قتل با مشکل مواجه شود؛ بنابراين مالکيها ادعا ميکنند عليالاصول اين قتل عمد نيست، مگر اينکه دلالتي وجود داشته باشد که پدر بهصورت تصادفي و بدون سوءنيت اين کار را نکرده، بلکه با نقشه قبلي فرزند خود را کشته است که در اين صورت قصاص ثابت است. رئيس دانشگاه عدالت ميافزايد: البته در روايات داريم پدري که قصاص نميشود، اينطور نيست که رها شود، بلکه بايد تبعيد و تعزير شود و فقط قصاص منتفي است.
اما در مجازاتهاي تعزيري که هدفش هم بازدارندگي است، مجازات بايد طوري طراحي شود که بعد از اين شاهد چنين اتفاقاتي نباشيم. البته ذکر اين نکته ضروري است که نقش قانون و قانونگذاري در بازدارندگي نقش صددرصدي نيست. مباحث اصلي، مسائل فرهنگي و اجتماعي است و بايد ريشه اين اتفاقات را در فرهنگ و اجتماع جستوجو کرد.