گفت‌وگوی مفصل با صالح مصطفوی/ چرا مجیدی استقلال را ترک کرد؟؛ داستان من به اینا نمی بازم چه بود؟



صالح مصطفوی،اخبار ورزشی،خبرهای ورزشی
هواداران استقلال هنوز دلیل اصلی رفتن سرمربی قهرمان را نمی‌دانند که گفت‌وگو با مربی و همراه فرهاد به جزئیات این موضوع پرداخته است.

به گزارش ورزش سه، صالح مصطفوی را می‌توان جعبه سیاه استقلال در لیگ بیست و یکم دانست؛ دستیار ایرانی فرهاد مجیدی که یک فصل سخت را در استقلال سپری کرد و نقش زیادی در نتایج خوب این تیم در مسیر کسب جام قهرمانی داشت.


مصطفوی که در اکثر دقایق و ساعت‌های فصل گذشته کنار فرهاد مجیدی بود، روزهای تلخ و شیرین زیادی را تجربه کرد. او به نوعی از همه اتفاقات پیرامون استقلال باخبر است و بهتر از هر کس دیگری درباره مسائل پیش آمده در فصل جاری می‌تواند اظهارنظر کند. 


مشروح گفت ‌وگوی صالح مصطفوی با پژمان راهبر را در ادامه می‌خوانید:

*خداراشکر با قهرمانی از استقلال جدا شدم


*هنوز مشخص نیست که در امارات کنار مجیدی باشم


*کادرفنی شخصا با بازیکنان برای قرارداد وارد مذاکره شد


*قاسمی‌نژاد خرید هواداران استقلال بود، نه کادرفنی


*مجیدی از گل خوردن استقلال ناراحت می‌شد


*دستان‌مان را روی هم گذاشتیم و گفتیم برای سیاوش و حسین بازی می‌کنیم


*مجیدی بازی‌های اروپایی را می‌دید و اشتباهات بازیکنان‌شان را به نفرات می‌گفت


*در بازی با ذوب‌آهن برخی نفرات به مرحله غش کردن رسیده بودند


*مجیدی، پین، من و بقیه؛ یکی از بهترین گروه‌های فنی استقلال بودیم


*نباید پین را سرمربی استقلال تلقی کنیم


*مجیدی به نظم و انضباطی خیلی اهمیت می‌داد


*بازیکنان جوان استقلال شانس بازی در جام جهانی بعدی را هم دارند


*با گازانبر از جعفر سلمانی حرف می‌کشیدیم


*سیدحسین سخت‌کوش‌ترین آدمی است که دیده‌ام

 

* پیش از همه چیز همه دوست دارند درباره آینده‌ات بدانند؛ تو قطعا از استقلال جدا شدی؟
بله؛ قرارداد من با استقلال تمام شده و از مدت‌ها قبل هم مشخص بود که این فصل، آخرین فصل من در ایران خواهد بود‌. من از قدیم دوست داشتم در استقلال کار کنم و خدا را شکر شرایطی ایجاد شد که بتوانم با تیم محبوبم به یک قهرمانی فوق‌العاده برسم و در این شرایط جدا شوم.

 

* همه می‌دانیم که صالح یک استقلالی متعصب است؛ وقتی از استقلال جدا می‌شوی قصد داری از فوتبال کناره‌گیری کنی؟
پیشنهاداتی دارم و آقای مجیدی هم به من لطف داشتند اما مسئله مهم این است که من باید ابتدا شرایط کاری و خانوادگی‌ام را مشخص کنم و پس از اینکه موضوع کاری من در کشور کانادا مشخص شود، می‌توانم تصمیم بگیرم که کجا به کار فوتبال ادامه بدهم.

 

* به‌عنوان یک مرد خانواده تمام روحیات تو را می‌شناسیم و می‌دانیم تصمیمت تحت تاثیر شرایط خانوادگی‌ات است. ظاهرا در مورد تیم ملی هم صحبت‌هایی با تو انجام گرفته بود. آیا آقای اسکوچیچ با شما صحبت کرده است؟ 
آرزوی هر مربی و بازیکنی است که در بزرگترین رویداد جهانی یک رشته حضور داشته باشد و من هم مستثنی نیستم. صحبت‌هایی شده و من هم خیلی خوشحالم که ایشان نظر لطفی داشتند ولی در حال حاضر آینده من کاملا به شرایط کاری و اقامتی‌ام در کشور کانادا بستگی دارد. پس از اینکه بتوانم تکلیفم را مشخص کنم، برای آینده تصمیم می‌گیرم. خانواده‌ام همیشه برای من اولویت بوده‌اند و به نظرم همه کار می‌کنند تا شرایط خوبی برای خانواده‌شان درست کنند‌. من از هم این قاعده مستثنی نیستم و قطعا در یکی دو هفته آینده تصمیم نهایی‌ام را برای سال آینده کاری می‌گیرم.

 

* می‌خواهیم درباره پشت پرده قهرمانی بدون شکست استقلال صحبت کنیم؛ شما به دستاوردی رسیدید که برای خیلی‌ها قابل انتظار نبود و به همین دلیل هم یکی از واکنش برانگیزترین قهرمانی‌های لیگ بوده است. بنابراین از ابتدا و دوره یارگیری و تیمی که برای قهرمانی ساخته شد، شروع کنیم؛ در شرایطی که بعد از حذف آسیا و شکست برابر الهلال به نظر می‌رسید ممکن است فرهاد مجیدی سال را شروع نکند اما این اتفاق افتاد، مدیریت تغییر کرد و تیم را بستید و استقلال مهیای شروع لیگ شد.

به نظر من بزرگترین چالش استقلال برای نقل و انتقالات بازی الهلال بود چون بازی درست وسط زمان آف‌سیزن قرار داشت و تاریخ آن مسابقه طوری بود که یارگیری را سخت می‌کرد. شاید یکی از دلایلی که استقلال در شروع لیگ ۳۰ بازیکن داشت که تعداد زیادی است، این بود که شرایط تعداد زیادی از بازیکنان برای تمدید مشخص نبود. آقای مجیدی از پایان لیگ قبل لیست تمدیدی‌ها را داده بودند که بعضا با برخی صحبت هم نشده بود. کار به بازی الهلال رسید و ما بر اساس آن بازی، شروع به یارگیری کردیم. یارگیری استقلال طوری انجام شد که در ابتدا شرایط باید اینطور باشد که شما لیستی را به باشگاه معرفی می‌کنی و بازیکن و ایجنتش مذاکره می‌کنند و قرارداد می‌بندند. اما در مورد یکی دو بازیکن، خودشان یا ایجنت‌هایشان به باشگاه رفتند و شرایطی ایجاد شد که دیدیم بازیکن از باشگاه ما خارج شد و به باشگاه دیگری رفت و قرارداد بست. به این نتیجه رسیدیم که خود کادرفنی مستقیم با بازیکنان وارد مذاکره شود و بعد از جمع‌بندی نهایی، بازیکنان به باشگاه بروند و قرارداد نهایی را امضا کنند. این کار خیلی سختی بود و در زمانی که همه در حال استراحت بودند ما شب‌ها دو سه ساعت می‌خوابیدیم. یک تخته وایت بورد داشتیم که لیست را روی آن نوشته بودیم و بالا و پایین و جابه‌جا می‌کردیم. خیلی از بازیکنان با تجربه و با کیفیت، به‌خاطر وضعیت مالی سال‌های گذشته‌ استقلال و شرایط بدی که وجود داشت راضی به حضور در استقلال نمی‌شدند و با رقم کمتر به تیم‌های دیگر پیوستند. شرایط به گونه‌ای شد که ما گفتیم حالا که بازیکنان با تجربه شناخته شده به تیم ما نمی‌آیند...

 

* مثل؟
مثل سجاد شهباززاده.

 

* و سروش رفیعی؟
از همه اسم نبریم. البته سروش شرایطی داشت که به بازی الهلال ما نمی‌رسید. وقتی دیدیم شرایط طوری است که این بازیکنان به استقلال نمی‌آیند و یا شرایط استقلال را قبول نمی‌کنند و شرایط باشگاه‌های دیگر برایشان بهتر است به این نتیجه رسیدیم که یک تیم جوان با ریسک آسیب کم و ظرفیت بدنی و فنی بالا ببندیم و یک پروژه سه ساله را برای باشگاه استقلال آغاز کنیم. مطلع بودیم که اگر این تیم قهرمان نشود احتمال قطع همکاری با ما وجود دارد اما از آنجا که آقای مجیدی واقعا باشگاه استقلال را دوست دارد و همان‌طور که خودش گفت دوست داشت شخصيت را به این تیم برگرداند، سراغ بازیکنان درجه دو و سه شناخته شده نرفت و سراغ جوان‌های با استعداد مثل علیرضا رضایی، امیرحسین حسین‌زاده، جعفر سلمانی و ابوالفضل جلالی رفت. آقای مجیدی بارها به‌خاطر ابوالفضل جلالی و حسین‌زاده توسط مدیریت مواخذه شد و گفتند تو از یک تیم سقوط کرده بازیکن می‌خری و ما نمی‌توانیم جواب مردم را بدهیم ولی آقای مجیدی به این بازیکنان اعتقاد داشت و حتی یک بار به مدیریت گفته بود که من مطمئنم این دو بازیکن به تیم ملی دعوت می‌شوند. ابوالفضل سابقه هم داشت اما روی امیرحسین مطمئن بود.

 

* من به این لیست زبیر نیک‌نفس و عارف آقاسی هم اضافه می‌کنم که شرایط سنی خوبی داشتند؛ به خصوص عارف آقاسی.
عارف آقاسی، امیرعلی صادقی و خیلی از بازیکنان دیگر. یک تیم جوان با ظرفیت فنی و بدنی بالا بسته شد. ایده آقای مجیدی این بود که وقتی بازیکن با تجربه و با کیفیت و شناخته شده به‌خاطر شرایط و امکانات و رقم‌های پیشنهادی تیم‌های حریف، به تیم من نمی‌آید، من هم با جوان‌های با استعداد باشگاه را از پایه می‌سازم و اینها اگر امسال هم قهرمان نشوند، سال بعد می‌شوند. سال بعد هم نشوند، حتما در سال سوم می‌شوند.

 

* البته امین قاسمی‌نژاد هم داشتیم که مقداری با این مسئله متفاوت بود.
امین قاسمی‌نژاد به نظر من خرید هوادار بود. هوادار باشگاه استقلال خیلی دوست داشت این بازیکن به استقلال بیاید‌. امین پسر خوب و فوتبالیست با کیفیتی است و تلاش شد او هم به‌عنوان خریدی که هواداران واقعا او را قبول داشتند و ما هم کیفیت فنی‌اش را دوست داشتیم، جذب شود. ما یک‌سری از بازیکنان را قبل از بازی با الهلال نتوانستیم جذب کنیم بنابراین برای آنها جایگزین گرفتیم اما بعد از بازی الهلال تعدادی از آن بازیکنان جذب شدند و به همین دلیل اسکواد تیم بزرگ شد.

 

* زمانی که از دبی برگشتید شایعاتی درباره قطع همکاری با کادرفنی استقلال وجود داشت و خبر محرومیت مجیدی هم طوری بازنمایی شد که به مسائل دیگر ربط دارد در حالی‌که به بازی دربی ربط داشت. به نظر می‌آمد مدیریت وقت استقلال آقای مددی دیگر به ادامه همکاری با مجیدی علاقه‌مند نبود و شاید این تغییرات به سود مجیدی شد. شما در آن موقعیت به ادامه همکاری امیدوار بودید؟
واقعیت این بود که بعد از بازی الهلال، دوستان شایعات کذب درست کردند و توسط برخی از عوامل آنها که در تیم هم حضور داشتند، این شایعات را گسترده و پخش کردند و سند زدند که متاسفانه با استفاده از آنها جوی منفی را برای تیم ایجاد کردند اما کاری که در نقل و انتقالات انجام شد بزرگترین خدمت به باشگاه استقلال بود که آقای مجیدی انجام داد و پای آن ایستاده بود و ما مطمئن بودیم حتی اگر ما و آقای مجیدی هم نباشیم، این تیم در دو سه سال آینده مدعی اصلی و جدی قهرمانی خواهد شد.

 

* استقلال امسال شبیه تیم‌های اروپایی یارگیری کرد و بازیکنان آینده‌دار به تیم اضافه کرد. در واقع شما یا بازیکن جوان خریدید یا بازیکن در حد تیم ملی و از این دو حال خارج نبود‌. بر خلاف پرسپولیس که در همان دوره بازیکنی آورد که تا ۲۹ سالگی در فوتبال ایران مطرح نبوده و بعد از یک فصل درخشش جذب شده است. شاید آن بازیکن با کیفیت هم باشد اما این موضوع مهمی است که وقتی یک بازیکن تا سن ۲۹-۳۰ سالگی در حد درخشش در تیم ملی نبوده احتمالا از این به بعد هم سخت می‌شود. از ابتدای فصل برای من روشن بود که استقلال فصل‌ بهتری خواهد داشت.

من اعتقاد دارم در فوتبال ایران آکادمی‌های باشگاهیِ قوی خیلی کم هستند؛ پیکان، مقاومت، سپاهان، فولاد، سایپا، ذوب آهن. اکثر تلنت‌های فوتبال ایران کسانی هستند که در لیست ۴۰-۵۰ نفره تیم ملی نوجوانان، نونهالان، جوانان و امید بوده‌اند. اگر بازیکنی در همه این رده‌ها بوده، به درد استقلال و پرسپولیس می‌خورد و شما قابلیت استفاده از این بازیکن را داری. ما سراغ چنین بازیکنانی رفتیم؛ وقتی شما نمی‌توانی آقای گل لیگ را جذب کنی، گزینه بعدی یا گلزن دوم و سوم لیگ است یا بازیکن جوان آینده‌دار. آقای مجیدی در نقل و انتقالات این تصمیم را گرفت که با بازیکنان جوان پایه، تیمی برای استقلال درست کند و در سال‌های آینده، بتواند مدعی باشد.

 

* چون بحث نقل و انتقالات همیشه با نکاتی همراه است که نامکشوف است، دوست دارم اگر نکته جالبی از آن دوره است که می‌توانی بگویی و باعث ناراحتی هم نمی‌شود، با ما در میان بگذاری؛ البته به جز درگیری فیزیکی دو ایجنت.
اینکه خود من مسئول مهار دعواهای بین ایجنت‌ها شده بودم هم خیلی جالب بود و جالب‌تر این بود که چقدر برادران محمدی بچه‌های با حالی هستند؛ آدم از صحبت کردن با آنها خسته نمی‌شود به‌قدری که خوشگل حرف می‌ز‌نند و با نمک فکر می‌کنند. قسمت نبود با آنها همکار شویم اما خیلی خوش انرژی هستند‌. یکی از جاهایی که خستگی من در می‌رفت، صحبت کردن با اینها بود.

 

* بازیکنان خارجی استقلال چطور جذب شدند؟
کوین یامگا که یک بازیکن وینگر توانمند بود؛ بعد از کلی دیدن بازیکن و تغییر مدیریت، انتخاب و خریداری شد اما زمانی که ما می‌خواستیم فوروارد بخریم، به اکتبر رسیده بودیم. ماه اکتبر سخت‌ترین زمان برای نقل و انتقالات است؛ ما رودی ژستد را انتخاب کردیم که رودی فصل قبل در استرالیا بازی کرده بود و ۷-۸ گل زده بود، ۳-۴ بازی هم در لیگ یونان کرده بود و گل زده بود و یکی از بهترین آمارهای دوئل هوایی را داشت و با آن سابقه، کمک زیادی به تیم ما کرد. زمانی که من آمار را می‌دیدم، با اختلاف بیشترین نبردهای هوایی را برده بود. معمولا در نبردهای هوایی، دفاع‌ها بهتر عمل می‌کنند اما رودی ژستد بهترین عملکرد را داشت و یک گل و یک پاس گل بسیار مهم را در این مسیر برای ما داشت؛ گل دربی و پاس گل بازی با پدیده. هر فوروارد دیگری بود در آن شرایط می‌چرخید و سر را به سمت دروازه می‌زد اما او با یک پاس با سر، سه موقعیت گل درست کرد. در موقعیت اول توپ از جلوی پای آرمان رمضانی رد شد، در موقعیت دوم امیرحسین حسین‌زاده توپ را به تیر زد و در موقعیت سوم توپ برگشت و آرمان گل زد‌.‌ بازیکن بسیار حرفه‌ای، فداکار و توانمندی بود و من فکر می‌کنم زمانی که برای نقل و انتقالات گذاشته شد، نتیجه خوبی داد و به باشگاه کمک کرد.

 

* با این وضعیت استقلال وارد لیگ شد و بر خلاف انتظار همه، لیگ را بدون باخت تمام کرد. چون راجع به این موضوع صحبت زیادی شده نمی‌خواهیم روی آن بمانیم اما به‌عنوان موضوع کلی، قهرمانی بدون شکست یک تیم باشگاهی در ایران چگونه به‌دست آمد؟
من چند نکته را تیتر وار می‌گویم؛ تفکر خود آقای مجیدی که واقعا از گل خوردن تیمش طور خاصی ناراحت می‌شد و حتی برای بازی‌های مختلف، برای برد بدون گل خورده، پاداش بیشتری در نظر می‌گرفت، تاثیرگذار بود. در واقع پاداش یک برد ۲-۰ از برد ۲-۱ بیشتر بود. نکته دوم عملکرد فوق‌العاده گلرهای تیم به‌ویژه سیدحسین حسینی و حتی علیرضا رضایی بود؛ رشید مظاهری هم ۷۰-۸۰ دقیقه مقابل ذوب آهن گل نخورد. همچنین عملکرد دفاع تیمی و خط دفاع استقلال. مدلِ پرسی که ما داشتیم، طوری بود که به حریفان کم موقعیت گل می‌دادیم؛ فکر می‌کنم از 10 گلی که ما دریافت کردیم، 6 گل روی ضربات شروع مجدد بود و ما سه یا چهار گل در جریان بازی دریافت کردیم. در طول فصل، دریافت سه گل روی شکسته شدن پرس تیمی، عملکرد فوق‌العاده‌ای برای تیم دفاعی محسوب می‌شود. مدل پرسی که انتخاب کرده بودیم خیلی موفق بود و در این زمینه کمک کرد. نکته آخر هم اینکه از یک زمانی به بعد، بازیکنان جوان تیم، به باور شکست ناپذیری رسیدند و واقعا تا روز آخر برایشان مهم بود که ما گل نخوریم. از جان و دل مایه می‌گذاشتند و فشار بیشتری می‌آوردند و زحمت بیشتری می‌کشیدند؛ یک تکل بیشتر یا یک استارت بیشتر به تیم کمک می‌کرد.

 

* درباره تیم شما در مورد خوش شانس بودن هم صحبت می‌کنند که به نظر من درست هم هست؛ همیشه شانس در خدمت تیم قهرمان است‌ ولی استقلال تیمی است که سختی‌ها به آن کمک کرد و جنبه دیگری از ظرفیت بازیکنان را به‌نمایش گذاشت. در فصلی که آقای برانکو پرسپولیس را آماده می‌کرد سالی بود که آقای هادی نوروزی فوت کرد؛ یک روزی من با ایشان صحبت می‌کردم و گفتند که در این فصل هر اتفاقی برای ما افتاده و بالاتر از این نیست که ما کاپیتان‌مان را از دست دادیم و در واقع اینها ما را پوست کلفت کرد. حتی خودش را با استقلال مقایسه می‌کرد و می‌گفت ما از نظر روحیه جمعی، به استقلال غلبه داریم. در مورد تیم شما، اگر قرار بود قهرمانی از دست برود، در موضوع سربازها این اتفاق رخ می‌داد و پیش‌بینی‌ها هم همین بود که استقلال نمی‌تواند قد علم کند اما خیلی راحت کنار آمدید.

دقیقا در آن دوره بچه‌ها پیش از بازی که جمع می‌شدند و دست‌هایشان را روی هم می‌گذاشتند، می‌گفتند ما برای حسین و سیاوش بازی می‌کنیم. من چندین بازی شنیدم که با یکدیگر برای حسین و سیاوش متحد شده بودند. حتی خاطرم هست که بعد از گل محمد دانشگر به سپاهان، عدد سه و چهار را برای حسین و سیاوش نشان داد چون این بازیکنان، ۱۸ بازی برای ما زحمت کشیدند و از جان و دل مایه گذاشتند و در خط دفاع خیلی کمک کردند‌. سیاوش یزدانی برابر سپاهان که ما ۱-۰ بردیم عملکردی فوق‌العاده داشت؛ من قبول دارم که این سختی‌ها و فشارها تبدیل به انرژی مثبت و روحیه بیشتر برای تلاش بیشتر شد. ضمن اینکه تبدیل کردن این چالش‌ها به فرصت، هنر سرمربی است. همانطور که آقای برانکو در سال فوت هادی نوروزی برای پرسپولیس این کار را انجام دادند، امسال هم آقای مجیدی داخل تیم این کار را انجام دادند.

 

* کلیدواژه‌ "من به اینا نمی‌بازم" می‌توانست بر ضد خودش عمل کند ولی به هر صورت این اتفاق واقعا افتاد و تیم تبدیل به تیمی شد که شما حتی در جام حذفی هم که حذف شدید، شکست نخوردید.
دو نکته راجع به شخصیت آقای مجیدی می‌گویم که شاید جالب باشد. یکی اینکه آدم بسیار سختکوش و نوگرایی است. من بار ها دیده‌ام که در حال سرچ کردن یا خواندن کتاب‌ها و مقاله‌ها و تمرینات به‌روز است.‌ محال بود که فردای یک بازی اروپایی، به تمرین بیاید و از بازیکنان یا مربیان راجع به بازی نپرسد. وینگ‌بک راست اینترمیلان و تیم ملی هلند دومفریس است و من خاطرم هست که یک بار با صالح حردانی صحبت می‌کرد و دومفریس گلی زده بود که از نیمه روی خط آفساید حریف حرکت کرد و تک به تک شد و گل زد. به صالح و وریا می‌گفت آن صحنه را دیدید؟ به‌روز بود، کار می‌کرد، فیلم می‌دید، مقاله می‌خواند‌‌؛ نکته مهم راجع به او این بود که هر چقدر فشار بیشتر می‌شد بیشتر تلاش می‌کرد. سیاوش را می‌گرفتند، تیم وارد کرونا می‌شد و یکباره برنامه ما سه روز سه روز می‌شد و تیم‌های دیگر 6 روز یکبار، اما هر چقدر این اتفاقات رخ می‌داد، تلاش فرهاد بیشتر می‌شد و این به وضوح برای کادرفنی و بازیکنان مشخص می‌شد و به آنها هم انگیزه می‌داد که وقتی نفر جلو اینطور کار و تلاش می‌کند، ما هم باید چیز بیشتری ارائه بدهیم. چیز دیگری که در شخصیت آقای مجیدی وجود دارد و در یکی از کنفرانس‌هایش هم واژه‌ای به کار برد، این است که واقعا حرف دیگران برایش مهم نیست و چیزی که به نظرش درست باشد؛ انجام می‌دهد. خودش همیشه می‌گوید این‌طور نیست که اشتباه نکنم؛ شاید تصمیم اشتباهی هم بگیرم اما واقعا در لحظه، چیزی که فکر می‌کند درست است؛ انجام می‌دهد و به اینکه چه می‌گویند و مطبوعات چه می‌نویسند و نظرات منفی، اهمیت نمی‌دهد.

 

* همیشه فرهاد مجیدی بازیکنی بود که مظهر طراوت و جوانی بود و حتی همین الان هم جوان به نظر می‌رسد. شروع روزنامه‌نگاری من مربوط به اولین دوره درخشش فرهاد مجیدی در ایران است؛ نکته مهم درباره او این است که هیچ‌وقت آدم رسانه‌ای نبوده است. در این مدت، مطرح شده که ارتش مجازی داشته اما ما نه با آقای نوری‌فر و نه آقای مجیدی هرگز دغدغه خاصی نداشتیم و این مسئله صحه به این موضوع است که وقتی شما فکر می‌کنی کاری درست است، باید انجام بدهی. به جز مسئله جدایی دو سرباز، مهم‌ترین چالشی که شما در طول سال به آن غلبه کردید چه بوده است؟
از دست دادن آماده‌سازی نیم فصل به‌خاطر کرونا. تیم نفت مسجدسلیمان در لیگ مانده و تقاضایی که من از مسئولان فوتبال ایران داریم این است که واقعا به امکانات آن شهر رسیدگی کنند؛ واقعا شرایط سختی دارند. تیم فوتبال در لیگ برتر یعنی اگر این تیم روی کاغذ نتایج خوبی بگیرد شانس حضور در جام باشگاه‌های آسیا دارد؛ آیا واقعا این تیم می‌تواند از جام باشگاه‌های آسیا میزبانی کند؟ حیف است جایی که مردمش به این شکل عاشق فوتبال هستند و در بازی با ما روی کوه‌های اطراف ایستاده بودند و در کل ۹۰ دقیقه تیم‌شان را تشویق می‌کردند اینطور باشد. متاسفانه در سفری که در هفته پانزدهم به مسجدسلیمان داشتیم، شرایطی پیش آمد که تمهيدات لازم بهداشتی فراهم نشد و اکثر بازیکنان و کادرفنی به کرونا مبتلا شدند و تمرینات تعطیل شد و بازی‌هایمان به تعویق افتاد و ما زمان تعطیلی و آماده‌سازی را از دست دادیم. به نظر‌ من سخت‌ترین بازی این فصل استقلال، بازی با ذوب آهن بود. ما با هوادار بازی کردیم و وقتی شما مدتی تمرین نمی‌کنی در بازی اول فِرش و خوب هستی اما در بازی دوم چالش داری که بازی دوم ما در‌ جام حذفی با پیکان بود و به ۱۲۰ دقیقه کشیده شد و در بازی سوم با ذوب آهن واقعا بازیکنان فداکاری کردند. خیلی‌ها به حالت غش کردن رسیده بودند و واقعا بازی سختی بود و عارف غلامی در آستانه آسیب دوباره بود. به نظر‌ من قهرمانی ما بعد از نیم فصل سه ایستگاه داشت؛ بازی ذوب آهن، بازی با پرسپولیس و بازی با شهرخودرو.

 

* تو در فوتبال ایران کار می‌کنی و از اخبار مطلع هستی؛ ناباوری که نسبت به فرهاد مجیدی به‌عنوان سرمربی وجود داشت در فوتبال ایران خیلی جدی بود. این ناباوری چه از سمت مربیان سابق استقلال و چه از طرف بازیکنان هم‌دوره وجود داشت که یک بخشی‌اش هم به این دلیل است که فرهاد مجیدی کمی در فوتبالیست‌ها متفاوت است و به نظر نمی‌آمد که برای یک کار سخت آماده باشد. شما این مسئله را چقدر حس کرده بودید و چقدر به شما کمک کرد؟
فکر می‌کنم آقای مجیدی چه در زمان بازیگری و چه مربیگری، آدم پر تلاشی بوده است. چیزی که من از نزدیک می‌بینم این است که با تلاش و کار زیاد و سعی در یادگیری، تلاش کرد لول فنی خودش را بالا بکشد.

 

ضمن اینکه آقای مجیدی یک‌سری چیزهای ذاتی دارد؛ ما تیم هم‌دلی داشتیم که وقتی گل زده می‌شد، بازیکن نیمکت نشین از بازیکنان داخل زمین خوشحال‌تر بود یا رودی ژستد را داشتیم که در دربی بعد از ۱۲-۱۳ بازی، روی نیمکت نشست و در گرم کردن قبل از بازی از من خواست برای بازیکنان توپ بکارد و بازیکنان را تشویق می‌کرد.‌ این همدلی توسط فرهاد مجیدی در تیم ایجاد شده‌ است.

 

* می‌خواهم راجع به ناباوری و نگاه فوتبال ایران به فرهاد مجیدی صحبت کنی.
نگاهی که می‌گویید وجود داشت و سخت‌شان بود که این تیم و فرهاد مجیدی نمی‌بازند. یک‌سری از دوستان واقعا سخت‌شان شده بود و واقعا جوی که برای فرهاد و تیم استقلال ساخته بودند، آقای مجیدی را از این فضا خسته کرد و دوست‌ داشت در فضای دیگری کار کند. شاید یکی از دلایل جدایی آقای مجیدی همین باشد. الان این تیم با رکورد‌های بی نظیر در دنیا قهرمان شد؛ مگر می‌شود شما ۳۳ بازی کنی و در طول ۹۰ دقیقه‌ها ۱۱ گل بخوری؟ ولی باز هم حمایت لازم وجود نداشت. هر کسی جز فرهاد مجیدی بود، گزینه هدایت تیم ملی بود اما اعتماد و تقدیری که باید از آدمی که این کار را انجام داده بشود، نشد. ایشان دو بار تیم را در شرایط سختی گرفت. من بعد از جدایی استراماچونی سه بازی در تیم بودم؛ در بازی اول با پیکان کسی جرات نمی‌کرد تیم را گرم کند و تماشاگران نمی‌گذاشتند تیم وارد زمین شود و می‌گفتند ما بدون استرا بازی نمی‌کنیم. در آن شرایط تیم را قبول کرد و بهترین نتایج را در جام باشگاه‌های آسیا گرفت‌. کرونا شد و شرایط جدیدی به‌وجود آمد اما تیم را به فینال جام حذفی برد. در مقطع بعدی در جام باشگاه‌های آسیا آن نتایج را گرفت. البته بعد از آقای فکری، کمی شرایط پذیرش آقای مجیدی بهتر بود اما بعد از استرا شرایط خیلی سخت بود و کسی جرات نمی‌کرد به این تیم بیاید. جمع و جور کردن آن تیم واقعا کار سختی بود ولی سه گل به الکویت زد، پنج گل به الریان رویایی زد و اولین شکست تیم آقای تارتار را در لیگ رقم زد، در دربی تا دقیقه ۹۰ با نتیجه ۲-۱ جلو بود، ذوب آهنی که مهدی‌پور و اسماعیلی‌فر را داشت برد و نتایج فوق‌العاده‌ای گرفت اما باز هم حمایت و اعتماد جمعی ایجاد نشد و حتی حین این قهرمانی و زمانی که هفته به هفته و بازی به بازی استقلال شخصیت خودش را نشان می‌داد، باز هم باور و حمایت نشد. شخصیت آقای مجیدی طوری است که زیاد به این حرف‌ها اهمیت نمی‌دهد ولی حرف شما را قبول دارم و به نظرم او از جوی که در ایران برای استقلال مجیدی وجود دارد خسته شد؛ امیدوارم برای کادر بعدی این شرایط ایجاد نشود تا با فراغ بال کار کنند.‌ مطرح کردن برخی از مسائل باعث شرم است ولی مسائلی هم راجع به استقلال و سرمربی‌اش مطرح شد که واقعا شرم‌آور است. امیدوارم که در فوتبال ایران دیگر این اتفاق رخ ندهد‌.

 

‌* درباره خودت سوال کنم؛ شما دوره سوم حضورت در استقلال را پشت سر گذاشتی و مشخص است آقای مجیدی بیشترین اعتماد در بین مربی‌ها را به شما داشته چون اغلب دستیارانش هم کوتاه مدت با او کار کردند. وقتی گابریل پین را برای مربیگری استقلال انتخاب کردند، احساس نکردی ممکن است نقشت کمرنگ شود؟
از صمیم قلب می‌گویم به هیچ‌وجه چون خود من عاشق کار کردن با آدم‌های بزرگ هستم و دوست دارم یاد بگیرم و کنار آدم‌های بزرگ باشم؛ سابقه‌ام هم همین را نشان می‌دهد. حاضر بودم که موقعیت پایین‌تری را قبول کنم ولی با آدم‌های قوی کار کنم. آقای مجیدی گفتند پین در تیم ایتالیا دستیار بوده و مربی بزرگی است و من هم استقبال کردم‌. خیلی هم گروه خوبی بودیم و به نظرم، من و آقای پین به سرمربیگری آقای مجیدی یکی از بهترین گروه‌های استقلال بودیم.

 

* به عنوان کسی که کارت را از آنالیز شروع کردی و از آن مسیر وارد کادر شدی و با آقای کی‌روش و زنگا هم همکاری داشتی، می‌خواهم بدانم آدمی که نقش سابق تو را در تیم استقلال داشت، چه کسی بوده است؟
آقای مرتضایی.

 

* یک آنالیزور بود؟
بله یک آنالیزور بود‌. سال‌های قبل آقای عباسیان هم به‌صورت ریموت به ما کمک می‌کرد اما امسال فقط آقای مرتضایی بود. نکته‌ای که شاید خیلی‌ها ندانند این است که اولین سرمربی که من را به‌عنوان آنالیزور تیمش استخدام کرد مرحوم ناصر حجازی بود؛ اسطوره‌ای که من خیلی دوستش دارم و هیچ‌وقت هم نگفته‌ام. در ابومسلم خراسان مقطعی آقای حجازی سرمربی بودند و من کارم را آنجا شروع کردم و ادامه دادم. امسال هم آقای مرتضایی بودند که هم اپراتور جی‌پی‌اس ما تحت نظر ایشان بود و هم کار آنالیز می‌کردند.

 

* مربیانی که از کف کار وارد این شغل می‌شوند، جدی گرفته نمی‌شوند و یکی از دلایلش هم این است که پشتی ندارند یا حمایتی از آنها وجود ندارد. شما یک مسیری را طی کردی و الان یکی از چهره‌های شناخته شده استقلال هستی. درباره این مسیر صحبت کن. 
خیلی سخت است؛ در فوتبال ایران اگر تو فوتبالیست چهره‌ای نبوده باشی و جایی راجع به فوتبال بازی کردن تو ندانند، کار کردن خیلی سخت است و به حساب نمی‌آیی. اما تجربه امارات و آقای زنگا کمک زیادی به من کرد. از امارات برگشتم و آقای منصوریان در نفت تهران به من اعتماد کردند. پله پله بالا آمدم و خودم هم سعی کردم کلاس‌های مربیگری خارجی را ببینم. تجربه کار کردن با بزرگان به من خیلی کمک کرد.

 

به نظرم اگر کسی می‌خواهد مربی شود یا باید این مسیر را بیاید که واقعا سخت است، یا مسیری شبیه به آقای ربیعی را برود و از دسته دو و تیم‌های پایه شروع کند و خودش را به‌روز کند و بالا بیاورد. ایشان زمانی که من فوتبال بازی می‌کردم یک تیمی در کرج داشتند و پس از آن مدت‌ها در لیگ دو و سه و یک بودند تا به این سطح رسیدند.

 

* ایشان هم جزو تیمی بود که آقای افاضلی درست کرده بود و تیم آنالیز علی دایی بودند.
فکر کردن من به این موضوع هم از همین تیم آنالیز شروع شد‌. من در امارات زندگی و کار می‌کردم و آقای خانبان آمده بودند تا بازی تیم کویتی و الوصل را ببینند. با من تماس گرفتند و گفتند می‌خواهم به استادیوم الوصل بروم؛ بیا با هم برویم. آنجا صحبت کردیم و گفت این کار را دوست داری؟ گفتم بدم نمی‌آید. مسائلی را به من یاد داد و من شروع به کار کردم.

 

* درباره تحصیلاتت هم صحبت می‌کنی که در کدام دانشگاه درس خوانده‌ای؟
من مهندسی عمران دارم. در راهنمایی و دبیرستان استعداد درخشان مشهد بودم و رتبه کنکورم هم ۸۰۰ شد.

 

* تیزهوش هستی؟
بله؛ سمپادی هستم. دانشکده فنی دانشگاه تهران مهندسی عمران قبول شدم. دانشگاهم را خیلی دوست داشتم؛ واقعا محیط فوق‌العاده‌ای است و کل کلِ ریزی هم در فوتبال با بچه‌های شریف داریم چون شریفی‌ها ادعای تافته جدا بافته دارند. من دانشکده فنی درس خواندم اما به‌خاطر فوتبال نتوانستم مدرکم را آنجا بگیرم و چند واحد ماند و زمانی که دبی بودم تمام کردم و مهندسی عمرانم را گرفتم.

 

* طبع شاعری شما و شعر گفتن در کنفرانس‌های مطبوعاتی هم از دوران دانشگاه می‌آید؟
برای کنکور که درس می‌خواندیم کتاب‌های ادبیات را جویده بودیم.

 

* در مورد آقای پین صحبت کردیم؛ درباره نقش ایشان هم می‌توانی توضیح بدهی؟
آقای پین یک مربی فوق‌العاده با تجربه و قوی هستند و رزومه مشخصی دارند اما این نکته که می‌گفتند خط دفاع استقلال به ایشان برمی‌گردد درست نیست. به نظر من یک دستیار خوب باید بتواند برای خواسته سرمربی راهکار پیشنهاد بدهد و در نهایت سرمربی تصمیم بگیرد.‌ تیم استقلال در فصل قبل، بعد از دربی ۹ بازی متوالی یک گل دریافت کرده است. در واقع تفکر در سرمربی وجود دارد و حالا می‌رود و ابزارهایش را می‌آورد. آقای پین مربی بسیار خوبی بود و خیلی هم به ما کمک کرد ولی به نظر من‌...

 

* من حرفت را قطع می‌کنم و می‌گویم در واقع منظورت این است که چیزی را که باید متوجه سرمربی باشد به دستیار ندهیم؟
دقیقا. سرمربی است که تصمیم می‌گیرد تیمش چطور بازی کند و کمک‌ها باید کمک کنند تا کاری را که می‌خواهد انجام بدهد‌. کمک برای همین می‌آید و اسم او هم رویش است؛ "کمک مربی".

 

* آقای برانکو می‌گفت در فوتبال ایران خیلی درباره دستیارها صحبت می‌کنند و این مسئله در ایران اپیدمیک است که نقش دستیارها پررنگ به چشم بیاید. جدا از این مسائل چند بار خبر جریمه بازیکنان و فرزاد مجیدی شنیده شد؛ شما هم جزو کسانی بودید که جریمه شدند؟
بله. یک بار هم من جریمه شدم.

 

* بابت؟
آقای مجیدی خیلی به نظم و انضباط اهمیت می‌داد و می‌گفت رفتار انضباطی ما، از لحظه‌ای که از در باشگاه وارد می‌شویم و شخصیت حقوقی‌مان رو می‌آید، وارد زمین می‌شود. یک بار برای بازیکنانی که از لیست بیرون بودند تمرینی در جیبم گذاشتند و من فکر می‌کردم مربی بدنساز و ۳-۴ بازیکن به تمرین می‌روند و اتفاقا ۲-۳ دقیقه قبل از آن تمرین زنگ زدم که موضوعی را چک کنم و گفت شما چرا سر تمرین نیستی‌. گفتم مگر من هم باید بیایم؟ گفت تمرین است و همه باید بیانید؛ یعنی چی؟ مگر مربی تیم نیستی؟ گفتم چشم الان می‌آیم. تا برسم ۲-۳ دقیقه دیر شده بود و پنج تومان جریمه شدم.

 

* آقای مجیدی کمتر به‌صورت طولانی با یک مربی کار کرده و تو مستثنی هستی؛ پیِ چیزی که بین شما شکل گرفت در چه زمانی ریخته شد؟
زمانی که آقای مجیدی در تیم ملی امید بودند هم از من دعوت به همکاری کردند. حس من این است که پیش زمینه خوبی از من به ایشان گفته بودند و این پیش زمینه مثبت، در ابتدا وجود داشت. دوما من طبق رابطه کاری که از‌ گروه آقای کی‌روش و آقای زنگا و استراماچونی یاد گرفته بودم، سعی کردم در چارچوبی که سرمربی دوست داشت رفتار کنم. البته که ۲-۳ بار هم اشتباهاتی داشتم که از خودشان هم عذرخواهی کردم و ایشان هم واقعا به بنده لطف داشتند.‌ من سعی کردم نقشی را که یک کمک به عنوان کمک دارد، برای ایشان ایفا کنم.

 

* من فکر می‌کنم اینکه یک شخص تکلیف خودش را بداند و سرش به کار خودش گرم باشد مهم است و شاید بخاطر همین هم تو تبدیل به یک آدم مورد اعتماد برای فرهاد شدی. تو در دوره استرا هم در استقلال کار کردی؛ تفاوت این دو دوره را در چه چیزی می‌بینی و آیا زمانی که با ایشان به عنوان یک سرمربی ایتالیایی کار می‌کردی، احساس جدا افتادگی نداشتی؟
اولا عمر دانسی رابطه خیلی خوبی با من داشت و من دوستش داشتم و امیدوارم هر جا هست موفق باشد. آدم های مختلف من را به آقای استراماچونی معرفی کردند ولی کلید ارتباط من و آقای استراماچونی، والتر زنگا بود.

 

والتر وویسی را که برای استرا فرستاده بود، برای من فرستاده و در آن وویس گفته بود اگر باشگاه تو هفت کلید داشته باشد، تو می‌توانی همه آنها را به صالح بدهی و شب با خیال راحت بخوابی. من زمانی که در النصر و الجزیره بودم او می‌دانست من بیگ فن استقلال هستم و همیشه با یکدیگر شوخی و کل کل داشتیم.‌ ما در الجزیره با استقلال بازی داشتیم و والتر می‌گفت تو نباید این بازی را آنالیز کنی، تو دوست داری تیم خودت ببرد‌. من یکبار پیش از شروع فصل و صحبت های والتر، با استرا جلسه داشتم ولی بعد از شروع فصل هم چند بازیکن مثل وریا غفوری و فرشید اسماعیلی با او صحبت کرده بودند هم والتر. با این شرایط باز هم چیزی که شما می‌گویید اتفاق می‌افتاد و من اجازه نداشتم در بعضی از تمرین ها حاضر شوم. به او حق می‌دهم و خیلی هم از او ممنونم که به من اعتماد کرد تا به تیمی که از صمیم دوستش دارم خدمت کنم. من واقعا این تیم را دوست داشتم و دربانی آنجا را به سرمربیگری تیم های دیگر ترجیح می‌دادم و وقتی دیدم این چارچوب را از من می‌خواهند قبول کردم اما‌ محدودیت هایی هم در نظر گرفتند.

 

* آزاردهنده بود یا می‌شد کنار آمد؟
بستگی دارد چطور به موضوع نگاه کنی. اگر این اتفاق برای من در باشگاه دیگری حتی رئال مادرید رخ می‌داد یک دقیقه هم نمی‌ماندم ولی برای استقلال دوست داشتم کمک کنم. آنها برای من تعریفی داشتند و خودشان هم خارج از آن تعریف، عمل نکردند. این تعریف کمی برای من آزاردهنده بود؛ مثل اینکه تو احساس کنی می‌توانی هواپیما برانی اما بگویند باید برای ما با ژیان رانندگی کنی. اما من دوست داشتم و خودم پذیرفتم و انتخاب کردم چون احساس می‌کردم همین هم کمک می‌کند.

 

* در دوره آقای فکری بحث دستیار بالا گرفته بود و اسم شما هم مطرح شد. حتی یکبار تعدادی هوادار مقابل باشگاه درباره شما با آقای فکری صحبت کردند و آقای فکری با حالت آشفته ای نسبت به شما واکنش نشان داد. شما نسبت به آن بحث ها واکنشی نشان دادی؟ چون ایشان از کلمه بدی استفاده کرد و دلخوری زیادی به وجود آورد.
من واقعا خیلی ناراحت شدم و یک استوری گذاشتم.

 

* از قبل احساست به آقای فکری چه بود؟
من این تیم را دوست دارم و هر کسی اینجا باشد دوست دارم موفق شود. من دوست دارم استقلال از الان ده سال متوالی قهرمان شود. چرا نباید دو ستاره دیگر هم روی پیراهن بیاید؟ این تیم باید چهار ستاره و پنج ستاره باشد. این تیم قابلیت این را دارد که پر افتخار ترین تیم آسیا باشد. چرا نباید باشد؟ تا یک سالی بوده و الان هم اگر بستر فراهم شود و آدم های دلسوز حضور داشته باشند می‌تواند باشد. برای من فرقی نمی‌کند و آقای فکری یا هر شخص دیگری در تیم کار کند، من طرفدار تیم هستم‌. به نظر من استقلال است که به این آدم ها هویت می‌دهد نه این آدم ها به استقلال. همه کسانی که در این تیم بازی و کار کرده‌اند در هویت استقلال سهم دارند. شما که الان آنجا هستی و صحبت می‌کنی نباید به آدم هایی که دلسوزانه برای تیم زحمت کشیده‌اند توهین کنی.

 

* شما استوری گذاشتی؟
من استوری گذاشتم و فقط از کلمه شخصیت استفاده کردم و گفتم خوب است که در این تیم شخصیت باشد.

 

* می‌دانم می‌خواهی این را بگویی آقای منصوریان با شما تماس گرفت...
بله گفتند چرا این کار را کردی؟ ایشان کاپیتان استقلال بودند و من هم گفتم که به من بی احترامی شد و حق خودم دانستم از خودم در حد یک کلمه دفاع کنم. من به ایشان هم بی احترامی نکردم با وجود اینکه ایشان به من بی احترمی کردند. بالاخره از من بزرگتر هستند و کاپیتان استقلال بودند ولی من آن موقع خیلی ناراحت شدم. خیلی ها هستند مثل آقای فرهاد مجیدی که به حدی از این توهین ها توسط خیلی از دوستان‌شان چه جلوی رویش چه پشت سرش به ایشان می‌شود ولی آقای مجیدی همیشه با اصطلاح خودش را به من می‌گفت.

 

* در این فصل در چند بازی تعویض ها کلیدی شد؛ به خصوص اگر بگوییم پایه قهرمانی استقلال در دربی ریخته شد، تعویض در آن بسیار موثر بود. دستیارها چقدر در تعویض نقش داشتند؟ درباره کیفیت تعویض ها توضیح بده چون بازی های جالبی بوده که استقلال برده است.
یک نکته ای که وجود داشت آقای مجیدی، من و آقای پین، قبل از بازی شرایط مختلف را بررسی و پیش‌بینی می‌کردیم و بازی های حریفان را در شرایط مختلف می‌دیدیم و وقتی شما ۵ تعویض دارید یعنی ۵۰ درصد تیم‌تان را می‌توانید تعویض کنید و با استراتژی و شکل جدید بازی کنید. ما اول هفته می‌نشستیم این شرایط مختلف را برنامه ریزی می کردیم و بعد طی تمرینات هفتگی این شرایط مختلف را آزمایش می کردیم و بازیکنان را آزمون و خطا می کردیم. به بازی که می‌رسید معمولا آقای مجیدی برای تعویض ها تصمیم می‌گرفت. گاهی من یا آقای پین کامنت می‌گذاشتیم ولی تصمیم گیرنده نهایی آقای مجیدی بودند.

 

* در مورد تعویض های دربی و حضور دو بازیکن؟
این یک پلن بود. در مورد نکات فنی خیلی صحبت نکردیم و من یک نکته را بگویم؛ خیلی وقت ها در بازی فوتبال در مورد ساختن مثلث ها صحبت می شود ولی من دوره هایی دیدم و صحبت کردم و آقای مجیدی یکی هم دوره دیده بود. الان ساخت های چهار نفره زیر بنای فوتبال است. ما خیلی سعی می‌کردیم که در جاهای مختلف زمین، ساخت های چهار نفری یک به یک و تبدیل هایش را داشته باشیم. یعنی چهار نفر به شکل لوزی و تبدیل های آن ها. در یک سیستم ها سیستماتیک وجود داشت و در یک سری سیستم ها باید تبدیل را انجام دهیم و این ها تمرین می‌شد و با تعویض ها این شکل عوض می‌شد. یعنی مثلا زمانی در این فصل با شکل های مختلف ۴۴۲ خطی می‌شدیم. یعنی ۴۴۲ خطی که رودی ژستد و آرمان رمضانی مهاجمان باشند، قطعا متفاوت است با ۴۴۲ خطی که امیرحسین حسین زاده و ارسلان مطهری، فوروارد هایت باشند. یا مثلا دو هافبک دفاعی، مهدی پور و زبیر نیک نفس باشند قطعا متفاوت است با اینکه یکی از این دو هافبک ها عزیز بک آمانوف باشد. اینها کار و تمرین شده بود و خدا را شکر در اجرا هم موفق بود.

 

* به انتهای های فصل رسیدیم اردوی تیم ملی تشکیل شد. شاید لازم یاشد دربازه مسئله نیامدن بازیکنان استقلال اردو هم صحبت کنیم. از آن عبور کردیم... استقلال در حال حاضر ۶ بازیکن در تیم ملی دارد؛ فکر می‌کنی بازیکنان فعلی چقدر شانس دارند که در فهرست نهایی تیم ملی برای جام جهانی حضور داشته باشند.

چیزی که من می‌توانم بگویم این است که این بازیکنانی که از استقلال هستند به ویژه امیرحسین حسین زاده، ابوالفضل جلالی، عارف غلامی و صالح حردانی حتما شانس این را دارند که در جام جهانی بعدی هم بازی کنند. به نظر من این یک دستاورد بزرگ برای باشگاه استقلال است. حتی ما می‌توانستیم در این لیست جعفر سلمانی را هم داشته باشیم. بازیکنان ۲۲، ۲۳ و ۲۴ ساله ای که این فصل یک قهرمانی بی نظیر آوردند و حالا در حال تبدیل شدن به ستاره های فوتبال ایران تبدیل می‌شوند. معضل سمت چپ تیم ملی ایران بعد از زوج پولادی و حاج صفی و به مرور محمدی که یک خط به عقب آمد و کسان دیگری که بازی کردند، دیگر بازیکن برای دفاع چپ نمی‌آمد ولی استقلال در این فصل دو چپ خوب تحویل فوتبال ایران داد. به نظر من حتی در این جام جهانی هر شش تای آنها می‌توانند در لیست نهایی باشند ولی این چهار نفر به علاوه سید حسین حسینی که گلر است و سنی هم ندارد، می‌توانند دو تا سه جام جهانی دیگر برای تیم ملی فوتبال ایران بازی کنند و این یک دستاورد بزرگ چه از نظر مالی و چه از نظر اعتباری برای باشگاه استقلال است. البته مهدی‌پور از من ناراحت نشود اما در جام جهانی بعدی حدود ۳۲ ساله می‌شود که شاید برای هافبک وسط زیاد باشد. فکر نمی‌کنم باشگاه‌ های زیادی باشند در دنیا که بیشتر از ۴-۵ بازیکن در جام جهانی داشته باشند.

 

* فکر می کنم بعد از جام جهانی ۲۰۱۴ که استقلال قلعه نویی، سهم ویژه ای در آن داشت و هاشم بیک زاده، جواد نکونام، مجتبی جباری، خسرو حیدری و پژمان منتظری و امیر حسین صادقی در آن بودند، این نسل دوباره این کار را تکرار کرده و این برای استقلال نوید این را می‌دهد که یک دوره طولانی در بین مدعیان لیگ قرار داشته باشد به خاطر اینکه آن نسل استقلال این کار را کردند. در واقع آن دوره که آقای قلعه‌نویی آمد و شاکله تیم را به هم ریخت فکر می‌کنم استقلال نزدیک به یک دهه همیشه در بین مدعیان بود. می‌توان اعتبار این را به کادر فنی استقلال داد به خاطر انتخاب های خوبی که داشتند. حالا شما در شرایطی هستید که فوتبال ایران را ترک می‌کنید و به سمت تجربه های جدید می‌روید و در شرایطی که مسابقات جام جهانی را در پیش داریم، من به عنوان یک هوادار تیم ملی می‌خواستم درباره این تقابل یکی دو ساله بعد از آقای کی‌روش هوادارهای استقلال و تیم ملی را از شما بپرسم و اینکه چرا این تقابل بهتر نمی‌شود و شعله‌اش پایین نمی‌آید. چون من می‌دانم با اقای اسکوچیچ در ارتباط هستید، آیا تلاشی شده است که شرایط بهتر شود؟
مسئله ای که وجود دارد این است که این کار باید در سطح بالاتر انجام شود. کار صحبت دو مربی با همدیگر نیست. ولی نکته دیگری که وجود دارد این است که به نظرم من اتفاقاتی که در سال های گذشته در سیستم لجستیکی باشگاه استقلال اتفاق افتاد هواداران را سرخورده کرد و هواداران از مسئولین ناراحت بودند و این موضوع به جاهای دیگر کشیده می‌شد. لیست تیم ملی که می‌آمد هواداران ناراحت بودند و انتظار داشتند که یک سری از ستاره های این تیم مثل وریا غفوری در تیم ملی حضور داشته باشند و این تنش ها ادامه دار می‌شد و به نظر من پایه اش آنجا بود. این حس مورد ظلم قرار گرفتن به جاهای مختلف سرایت می‌کرد. که یکی از آن هم تیم ملی بود.

 

ولی به نظرم در این دوره جدید و این قدمی که آقای اسکوچیچ برداشت و حق بازیکنان شایسته استقلال را به آنها داد که در اردوی تیم ملی باشند می‌تواند یک قدم مثبت برای بهبود روابط باشد.

 

* من فکر می‌کنم حتی این موضع هم تحت تاثیر مسئله حذف و دعوت دوباره بازیکنان استقلال قرار گرفت و دوباره فضا را مغشوش کرد. من مشکل را بیشتر متوجه سازمان لیگ می‌دانم و می‌شد طوری عمل بشود که اصلا این اتفاق رخ ندهد. می‌خواهم از شما سوال بپرسم که با این وصف و شرایطی که تیم ملی دارد که شرایط مساعدی هم نیست، در قطر تمرین کردند و چیزی که من می‌دانم مقداری مشکل زمین تمرین دارند، هوا گرم است و از چهار فیفادی فقط در یکی از آن ها به میدان رفته‌ایم که در بین تیم های جام جهانی فقط برای ما اتفاق می‌افتد، شما چه افقی برای تیم ملی پیش بینی می‌کنید و چه چیزی در جام جهانی انتظار ما را می‌کشد؟
به نظرم باید توقع از تیم‌ کلی را پایین آورد. با این شرایط تدارکی که تیم ملی دارد، در بهترین حالت شاید سوم بشویم و صعود از این گروه شبیه معجزه است. ولی بازیکنان توانمندی داریم و می‌توانند بازی را درییاورند. در بازی با آرژانتین اگر ضربه سر اشکان دژاگه گل می‌شد آن بازی را یک هیچ می‌بردیم؛ آرژانتینی که به فینال رفت و در ۱۲۰ دقیقه فینال را باخت.

 

* در سال ۲۰۱۴ هم از نظر تدارکات مشکل داشتیم.
بله ولی در ۲۰۱۸ تدارک بهتری داشتیم و عملکردش هم در جام جهانی مشخص بود. می‌گویند سالی که نکوست از بهارش پیداست. وقتی تدارک تیم این مدلی است، نمی‌شود انتظار بالایی داشت. ضمن اینکه همه می‌گویند گروه، گروه آسانی است و روی کاغذ خوب است اما این آمریکا، آن آمریکای جام جهانی ۹۸ نیست و بسیار پیشرفت کرده است. شما لیگ MLS آن موقع را با الان مقایسه کنید؛ از نظر زیرساخت، از نظر کیفیت بازی ها و بازیکنان. تیم امریکا از نظر فیزیکی بسیار آماده، جنگنده و دونده است و تیم بسیار گردن کلفت و خوبی است و به نظر من بازی آسان و حتی متوسط هم اصلا نداریم. ما در جام جهانی در هشت روز سه بازی سنگین داریم. امیدوارم از بازی اول و دوم سربلند بیرون بیاییم چون با توجه به این شرایطی که تدارک داشته‌ایم، بازی سوم از نظر فیزیکی هم به مشکل می‌خوریم.

 

* من شخصا عقیده دارم که تیم‌ ملی باید پلنش را تغییر دهد و با این اتفاقی که در ماه ژوئن افتاد از وابستگی به فیفادی فاصله بگیرد و شاید نیاز باشد به یک زندگی اردویی برود و با وجود تعداد زیاد لژیونر ها، بازیکنان لیگ را آماده ورد ولی من انتظارم از تیم‌ ملی رقابت رقابت شانه به شانه و نزدیک با آمریکا و ولز است. 
می‌شود شرایطی ایجاد کرد که تیم ملی یک بازی پایاپای با ولز و آمریکا انجام بدهد.

 

* حتی من بازی با انگلیس هم امیدوارم؛ من فکر می‌کنم اگر در مقابل انگلیس نتیجه آبرومندی نگیریم، کارمان در ادامه بسیار سخت می‌شود و این را تجربه شکست در بازی اول در دوره های گذشته نشان می‌دهد.
به نظر من اگر با انگلیس مساوی کنیم از گروه صعود می‌کنیم.

 

* صحبت های ما رو به اتمام است. چند سوال کوتاه از شما می‌پرسم.

* یکی گریه کردن شما روی سکوی قهرمانی است؛ چه اتفاقی افتاد که شما گریه کردی؟ در جریان بودی که آخرین بازی آقایی مجیدی است؟
بله، آن را می‌دانستم. آقای مجیدی صحبتی هم در جلسه آخری که می‌خواستیم به بازی برویم انجام داد. ولی من دو بار بغضم ترکید؛ یکی زمانی که آقای مجیدی مدال را به گردن‌شان انداختند و به سمت هواداران رفتند و صد هزار نفر ایشان را صدا می‌زدند و ایشان دست بلند کردند و بغض کردند. یکی هم زمانی که وریا جام را بالا برد چون از نزدیک دیده بودم که چقدر فشار تحمل شد، چقدر سختی کشیده شد و چقدر زحمت کشیده شد. تمام آن روزهایی که برای نقل و انتقالات، دو ساعت می‌خوابیدیم و با فرهاد مجیدی، فرزاد و امین مرتضایی دنبال بازیکن می‌گشتیم و ریجکت شدیم، چقدر از این تیم انتقاد شد و بد گفتند. چقدر به خود آقای مجیدی و تیم تهمت زدند؛ همه آن درد ها و سختی ها آنجا تبدیل به بغض و گریه شد.

 

* تو امسال در کمیته انضباطی چقدر جریمه شدی؟ بنظر امسال باید خیلی از قراردادت را می‌دادی.
هیچ‌ کسی به جز من جریمه نشد. فقط من را برای یک پنالتی به حق که رودی ژستد شده بود، بیست تومان جریمه کردند.

 

* در مورد چند بازیکن استقلال هم می‌خواستم از تو بپرسم؛ چند بازیکن برای من جالب هستند و به نوعی عرقی رو آنها احساس می‌کنم مثلا جعفر سلمانی؛ کمتر می‌شود شما در یک تیم پر طرفدار بازی کنی و هیچ مصاحبه و حرفی از شما در طول سال بیرون نیاید. 
در تمرینات به زور به به قول معروف با گاز انبر از او حرف می‌کشیم. اصلا حرف نمی‌زند؛ جعفر بچه‌ی آرام، ساکت، سر به زیر و یک فوتبالیست قوی، با انگیزه و هدف دار است.

 

* یادتان هست زمانی که به تیم ملی دعوت شد چقدر در مورد سرمربی تیم ملی صحبت شد که به نظرم جوانمردانه نبود.
همان موقع که به استقلال هم آمد همین حرف ها را به او می‌زدند. با تیم خیبر خرم آباد در زمین خیرالعمل بازی دوستانه داشتیم و این زمین به گونه‌ای است که از روی پل عابر دیده می‌شود. یک سری هوادار که نمی‌دانم هوادار استقلال بودند یا پرسپولیس،دآمده بودند و رکیک ترین الفاظ را علیه این پسر به کار بردند ولی او سرش را بلند نکرد و با عملکرد درخشانش در این فصل جواب همه را داد و در اولین بازی برای استقلال، اولین گل سه امتیازی اش را زد. فوتبالیستی توانمند، با کیفیت.

 

* و خوش اخلاق.
وحشتناک خوش اخلاق.

 

* نفر بعدی عارف غلامی که به نظر من بازیکن آینده‌داری است و شاید آنقدری که لازم بوده در استقلال به او توجه نشده و در تمام این سال ها هر موقع بازی کرده است، فوق العاده با کیفیت بوده است.
عارف از سن خیلی پایین در لیگ برتر بازی کرده است و در عین جوانی با تجربه است. شاید هر بازیکن دیگری بود بعد از این آسیب سنگین اینقدر سریع وفق پیدا نمی‌کرد و واقعا کمک کرد. عارف و رافائل سیلوا بعد از رفتن سه دفاع اصلی تیم، واقعا کمک کردند و امیدوارم در جام جهانی بازی کند.

 

* نفر بعدی روزبه چشمی است.
روزبه اصالتا سبزواری است و من هم مادرم سبزواری است.

 

چه داخل زمین و چه بیرون زمین یک مدیر است و واقعا این تیم را دوست دارد؛ هم از نظر فنی و هم فوتبالی به تیم کمک کرد. هر موقع لازم بود دفاع وسط و هافبک وسط بازی کرد و خیلی به تیم کمک کرد. وجود روزبه، وریا و سید حسین حسینی و همینطور محمد دانشگر که شاید کسی نداند، برای این تیم که پر از بازیکن جوان بود، کمک کرد.

 

* در مورد سید حسین حسینی را هم می‌خواستم‌ بپرسم که او هم از یک ناباوری تبدیل شد به بهترین گلر فصل و فصل درخشانی داشت.
او سختکوش ترین آدمی است که در زندگی‌ام دیده‌ام؛ از تمرین، رقابت و سختکوشی نمی‌ترسد. سید حسین در شرایطی با تیم قرارداد بست که تیم دو گلر دیگر داشت؛ آمد، رقابت کرد و جایش را گرفت و الان هم مستحق بازی در تیم ملی است.

 

* وقتی به سید حسین و رشید نگاه می‌کنی، اینکه به عنوان یک شیرازی سختکوش ترین آدمی باشد که در زندگی می‌بینی، داستان جالبی است.
واقعا جالب است. مطمئنا سختکوش ترین شیرازی تاریخ است.

 

* اگر بخواهیم صحبت هایمان را جمع‌بندی کنیم دوست دارم در مورد وریا هم حرف بزنیم که در این سال ها به نوعی به سمبل استقلال تبدیل شده است.
فیزیک بدنی وریا غفوری اصلا به سنش نمی‌خورد. فکر کنم ۳۳ ساله است؛ یک بار به اشتباه سن او را یک سال بیشتر گفتم، گفت حواست کجاست؟ او آدمی است که اگر حرف هم نزند، شکل فوتبالش آن غیرت و غیور بودن کرد ها را نشان می دهد. مدل صحبت کردنش اگرسیو (تهاجمی) است، مدل فوتبال بازی کردنش اگرسیو است، شخصیتش در زمین اگرسیو است. البته تهاجمی مقداری بار منفی دارد ولی نمی‌دانم کلمه مناسب چه می‌شود.

 

* رو به جلو.
بله؛ رو به جلو. او خیلی کمک کرد. در بعضی از بازی ها بازی نکرد و صالح‌ حردانی بازی کرد اما از صالح حمایت کرد. بعضی بازی ها را کوین یامگا بازی کرد و از یامگا حمایت کرد. این یکدلی ها از اینجا می‌آید؛ از عملکرد چشمی وقتی بازی نمی‌کند می‌آید، از عملکرد وریا وقتی بازی نمی‌ کند می‌آید، از عملکرد  سید حسین وقتی بازی نمی‌کند می‌آید و وقتی هم به داخل زمین می‌روند با تمام وجود تلاش می‌کنند و این مسئله فضا را برای یکدل شدن را ایجاد می‌کند. به بهترین نحو این کار را انجام دادند و واقعا لیاقت این را داشتند این جام را بالای سر ببرند.

 

* یک سوال هم الان به ذهنم آمد که بپرسم. در دوره آقای سعادتمند که استقلال به لیگ قهرمانان آسیا رفت که شما هم در تیم حضور داشتی و در واقع یک تیمی جمع کردید و با خودتان به آنجا بردید و بازی کردید، فرهاد مجیدی هم همراه شما نبود و آقای نامجومطلق سرمربی تیم بود. با همه احترامی که برای آقای نامجو مطلق قائل هستیم فکر می‌کنی اگر فرهاد مجیدی آنجا بود، استقلال می‌توانست تا آخر آن دوره پیش برود؟
سرمربی تیم فرهاد مجیدی بود. فرهاد مجیدی با آقای نامجو مطلق صحبت کرد و گفت آقا مجید من نمی‌خواهم بیایم ولی تیمم نباید ضرر کند؛ شما چون شناخت داری برو، با صالح هم صحبت می‌کنم که بیاید تیم را جمع کنید که تیم با این شرایط آبرویش نرود. قطعا اگر خود سرمربی بود، شرایط و نتایج بهتر می‌شد و حداقلِ حداقل تیم زودتر جمع می‌شد. اینطور نمی‌شد که علی کریمی ۲۴ ساعت قبل از سومین مسابقه به قطر برسد. تازه یک فاجعه ای اتفاق نیفتاد که هیچکس نمی‌داند؛ الوحده امارات به خاطر کرونا اوت شد و نیامد و اگر ما دو بازی الوحده را داشتیم باید با تیم امید و جوانان‌مان بازی می‌‌کردیم. خدا به آبروی باشگاه استقلال رحم کرد.

 

خیلی شرایط بدی بود. با ۱۷ بازیکن که هشت تای آن ها یک دقیقه هم بازی نکرده بودند، به قطر رفتیم.

 

* می‌خواهم صحبتم را تمام کنم؛ در تمام این مدت، هواداران استقلال از یک ظلمی شکایت می‌کردند ولی امسال استقلال مدیر عامل مقتدری داشت. البته شما از نزدیک بیشتر با آقای آجورلو کار کردید و به هر حال در طول سال هم دیدیم که آن شرایطی که قبلا استقلال را اذیت می‌کرد که البته بخشی از آن مانند زمین به دلیل زیرساخت هایی که در تهران کمتر هست همچنان وجود داشت ولی زیاد به چشم نیامد و یا بی پولی و بی نظمی مدیریتی یا مدیرعاملی که بخواهد جفت پا برای سرمربی اش بیندازد ندیدیم. شما هنوز هم درون مایه زیر سوال بردن قهرمانی های رقیب را تایید می‌کنید یا حالا که استقلال به موفقیت رسیده، طور دیگری به آن نگاه می‌کنید؟
خود شخص من برای آقای گل محمدی و گروهش، آقای برانکو ایوانکویچ و گروهش بسیار احترام قائلم. همکار ما هستند، زحمت میکشند و آدم های بسیار توانمندی هم هستند. ما و هوادار شکایت‌مان از اینکه چرا آن ها دارند نبود، از این بود که چرا ما نداریم. ایراد این بود. همین امسال زمین شهید کاظمی کامل در اختیارشان بود و حق‌شان هم هست؛ البته خیلی هم کم است و یک زمین تمرین ۶۰ در صد خیلی برای یک تیم فوتبال کم است ولی این حداقل را داشتند و ما باید می‌رفتیم زمین اجاره می‌کردیم. اعتراض هوادار استقلال و ما که مواقعی صدای اینها می‌شدیم این بود که ما چرا نداریم. ما که نمی‌گوییم بقیه نداشته باشند؛ ما می‌گوییم سپاهان پنج زمین تمرین دارد، فولاد چهار زمین تمرین دارد. مگر صنعت فولاد برای این مملکت نیست؟ دم‌شان گرم برای خوزستان خرج می‌کنند و امکانات ایجاد کردند. دم صنعت مس گرم برای جوانان استان کرمان امکانات فراهم کردند ولی صحبت ما این بود که حداقل امکانات مشابه آن ها را برای این باشگاه درست کنید. این باشگاه خیلی از این چیز ها را داشته و الان ندارد. حرف این بود که اگر تیمی در نیم فصل این توانایی را دارد که بتواند بازیکن از لیگ قطر، لیگ پرتغال و لیگ های خارجی بیاورد، چرا این شرایط به ما که می‌رسد نداریم؟ آنجا چطور است که دارند؟

 

* من درباره این موضوع بحث دارم.
بحث این نبود ک چرا آنها دارند؛ بحث این است که اگر این دو تیم یک مالک دارد باید به هر دو بدهد. چرا آن طرف هست و این طرف نیست.

 

* این بحث جزئیات زیادی دارد و برنامه دیگری می‌طلبد. صحبت پایانی؟
من فقط می‌خواهم‌ از همه هواداران استقلال تشکر کنم؛ به من خیلی لطف داشتند و حمایت کردند. مواقعی ناراحت شدند و چیز هایی هم گفتند، نوش جان‌شان. از تمام همکاران‌مان در فوتبال ایران حلالیت می‌طلبم و امیدوارم اگر نکته‌ای گفتم و ناراحت شدند من را ببخشند. من سعی کردم همیشه از منافع تیم محبوبم  استقلال دفاع کنم و امیدوارم که این دلخوری وجود نداشته باشد. من سعی کردم روی نیمکت استقلال نماینده هواداران باشم و تمام تلاشم را کردم که هر خدمتی از دستم بر می‌آید و هر طور که می‌توانم به این تیم کمک کنم. خیلی خیلی خوشحالم که با یک قهرمانی استثنایی و خاطره انگیز از این تیم جدا می‌‌شوم و همیشه هوادار این تیم می‌مانم.

 


کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------