بنا: بودجه دولت را در شکم فوتبال می‌ریزیم و می‌گوییم صنعت است!



 اخبار ورزشی ,خبرهای ورزشی , بنا
آیا آمریکا می‌تواند مایکل فلپس را با 23 طلای المپیک از یاد ببرد و فقط به فوتبال آمریکایی بچسبد؟!

با این‌که دیگر نسل طلایی کشتی فرنگی را در اختیار ندارد، اما آن‌قدر استعداد در وجودش هست که می‌داند باز هم می‌تواند ستاره‌های نوظهوری به تیم ملی ایران معرفی کند. شاید همین مسئله باعث شده تا آقای خاص کشتی فرنگی ایران تاکید کند اوج کارش المپیک 2024 است، نه توکیو! محمد بنا یک نکته را هم بی‌هیچ تعارفی عنوان می‌کند و آن ‌این‌که در المپیک 2020 شاگردانش تنها‌20درصد شانس کسب مدال طلا دارند.

 

سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی که دست قدری در قهر و آشتی دارد، درحالی حساب قهرکردن‌ها از دستش در رفته که در مصاحبه با خراسان تاکید می‌کند تنها 3، 4 قهر درشت داشته. او که اخیرا اعتراض اینستاگرامی‌اش به تبعیض مسئولان ورزش کشور بین فوتبال و سایر رشته‌ها جنجال‌ساز شده بود، برخلاف مدعیان، فوتبال را یک صنعت نمی‌داند. بنا که دستمزد 5 میلیون تومانی‌اش در المپیک ریو، حالا با افزایش تورم تنها به 6 میلیون تومان رسیده، در واکنش به این‌که آیا دستمزدی که کی‌روش از ورزش ایران گرفت حق‌اش بود یا نه، فقط یک جمله می‌گوید: «حق‌اش بود کی‌روش حداقل یک قهرمانی به فوتبال ایران می‌داد.» او که برای اولین‌ بار در مصاحبه با خراسان (انتشار توسط اپلیکیشن آخرین‌خبر متعلق به روزنامه خراسان) خبر داد که به زودی پدر می‌شود، در پیغامی رمانتیک به همسرش تاکید کرد که بی‌منت دوستش دارد.

 

  ستاره اصلی تیم ملی، کشتی فرنگی است

 تیم رویایی المپیک لندن و ریو را‌ در اختیار ندارید و از آن تیم تنها سعید عبدولی در ترکیب باقی مانده. ستاره‌های جدید تیم ملی کشتی فرنگی از نظر محمد بنا چه کسانی هستند. این را می‌گوییم چون می‌دانیم که یکی از استعدادهای شما ستاره‌پروری است.

 

با کار و فعالیتی که طی 8 الی 9 سال انجام شد، ستاره‌هایی به تیم ملی کشتی فرنگی ایران معرفی شدند که سرآمد همه آن‌ها حمید سوریان و بعد از او قاسم رضایی، امید نوروزی، حبیب‌ا... اخلاقی، طالب نعمت‌پور، امیر علی‌اکبری، مرحوم بابک قربانی و خیلی‌های دیگر بودند.

 

اما در‌حال حاضر به قول شما به غیر از سعید عبدولی، دیگر ستاره‌ها را در اختیار نداریم. در آن زمان و حتی پیش از آن‌که تک‌تک این نفرات ستاره شوند، گفته بودیم که ستاره اصلی، تیم ملی کشتی فرنگی ایران است. الان هم همین است و بزرگ‌تر خود کشتی فرنگی، کسی نیست و ستاره خود تیم کشتی فرنگی است اما جوانان بسیار با‌استعدادی داریم که می‌توانند ‌دوباره یک نسل طلایی را بسازند. البته کار بسیار سختی در پیش داریم. چون یک دوره افت داشتیم و نسبت به قبل هم توقعات بسیار بیشتر شده. اگر نگاه کنید از سال 2012 تاکنون، چند سرمربی به خاطر خوب نتیجه‌ نگرفتن عوض شدند. اما پیش از این چون توقعات بالا نبود، فرصت لازم به من داده شد.

 

با این‌حال اگر نگاه کنید می‌بینید که از همان مسابقه اول ما نتیجه لازم را در مسابقات گرفتیم. اولین سکوی تیمی جهانی، سکوی دوم و سوم جهانی، 3 قهرمانی در جام جهانی، 4 طلای بازی‌های آسیایی، اما چون اوج کارمان کسب 3 طلای المپیک لندن بود، همه به این نتیجه نگاه می‌کنند. وگرنه در طی مسیرمان رکوردهای بزرگی زده شد که قبلا نبود. در‌حال حاضر باز هم امیدوارم و اگر فرصت لازم وجود داشته باشد، می‌شود از دل همین جوانان، ستاره‌های خوبی بیرون کشید.

 

 تاکید دارید که در حال حاضر سطح توقعات از کشتی فرنگی بالا رفته. اما خود شما با نتایج خوبی که گرفتید‌، سطح توقعات را بالا بردید. این‌طور فکر نمی‌کنید؟

ببینید، من سعی کردم با کمک همکارانم کار را به خوبی انجام بدهم. آن هم با پشتکار، ممارست، توجه و استفاده از نیروهای کارآمد. نتیجه این کار هم کسب پیروزی‌های مکرر بود و چون من به عنوان سرمربی جلودار بودم، بیشتر از بقیه در چشم بودم و متعاقبا توقعات از من و تیمم زیاد شد. البته این توقعات به حق است و مردم می‌توانند از ما توقع داشته باشند اما اگر مقداری با دید کارشناسانه به ماجرا نگاه کنیم و نه احساسی، می‌بینیم که دیگر آن نسل طلایی را در اختیار نداریم. پس باید مقداری سعه صدر به خرج دهیم تا ان‌شاا... همه چیز درست شود.

 

  اوج کار ما المپیک 2024 است، نه 2020!

 دقیقا چه زمانی باید از تیم ملی کشتی فرنگی کنونی توقع داشت؟ در المپیک 2020؟

ببینید، شاید‌70 الی‌80 درصد از کشتی‌گیرانی که در‌حال حاضر در اردوی تیم ملی کشتی فرنگی هستند، زیر 23 سالند و شاید اوج کار این‌ها المپیک‌2020 نباشد و می‌تواند المپیک 2024 باشد. این کشتی‌گیران می‌توانند در المپیک بعدی تبدیل به ستاره شوند. البته ما برای المپیک‌2020 هم ناامید نیستیم چون نیروهایی داریم که در عین جوانی، تقریبا به مرز پختگی رسیده‌اند. مثل علی گرایی، حسین نوری، مهدی الهیاری. با این‌حال اوج کار ما می‌تواند المپیک 2024 باشد.

 

  توجه کنید که از ریو به المپیک توکیو می‌رویم، نه از لندن!

 به شخصه وقتی به المپیک‌2020 فکر می‌کنید، چه تصویری از جایگاه ایران در ذهن‌تان دارید؟

اگر آماری و کارشناسانه به ماجرا نگاه کنیم، باید به این فکر کنیم که ما امسال در مسابقات جهانی و آسیایی چه‌کار کرده‌ایم! در مسابقات جهانی فقط یک برنز گرفته‌ایم. در صورتی که پیش‌تر با خوش شانسی در جام جهانی با 3 برنز سوم شدیم. 2 جهانی گذشته را باید کنار بگذاریم چون مسابقات جهانی سوم که متصل به المپیک است، سخت‌ترین مسابقه جهانی است. در‌حال حاضر نگاه ما گرفتن سهمیه المپیک است. چون اگر نتوانیم در مسابقه جهانی سهمیه المپیک را بگیریم، مجبور خواهیم شد در 2 مسابقه کسب سهمیه دیگر شرکت کنیم و زمان زیادی را از دست بدهیم. ضمن این‌که ما در‌حال حاضر در 3 وزن بسیار قوی هستیم.

 

در وزن 97 که کشتی‌گیر ما در این وزن قوی است و دنیا در این وزن ضعیف است، وزن 87 که ما 3 الی 4 کشتی‌گیر قوی در این وزن داریم، دنیا هم در این وزن قوی است و وزن 77 که اگر ما در این وزن قوی هستیم، دنیا هم قوی است. خود به خود شانس ما در این 3 وزن از 3 وزن دیگر بیشتر است. اما در‌مجموع ترسیم من از المپیک‌2020 این است که سطح توقعات باید بسیار پایین باشد. چون ما در المپیک 2020 فقط 20 درصد شانس کسب مدال طلا داریم. حرف‌هایی که می‌زنم براساس بررسی کارشناسانه است که طی مدت کم حضورم در اردوهای تیم ملی نسبت به داشته‌هایمان سنجیده شده. حال ممکن است تا‌ المپیک برخی از این نفرات یکدفعه تبدیل به ستاره شوند و شرایط تغییر کند.

 

حرف‌هایی که درحال حاضر می‌زنم به این‌خاطر است که دوباره سطح توقعات از تیم مثل المپیک ریو نشود. البته من قبل از المپیک ریو 3 الی 4 مصاحبه تصویری داشتم و حرف‌هایی زدم که هیچ‌کس توجه نکرد. گفته بودم نمی‌توانیم از تیم توقعات بیهوده داشته باشیم اما به خاطر نتایجی که در المپیک لندن گرفته بودیم، توقعات ایجاد شده بود. درحال حاضر باید توجه داشت که ما از المپیک ریو به توکیو می‌رویم، نه از لندن! ما در ریو 2 برنز داشتیم. بنابراین در توکیو اگر یک نقره و یک برنز بگیریم، برده‌ایم. پس دوباره برنگردیم به المپیک لندن و بگوییم که در توکیو باید 4 مدال طلا بگیریم!

 

 به خودم می‌گویم چرا در ریو گریه کردم؟ می‌توانستم سرم را بالا بگیرم

 تصویر دردناکی از المپیک ریو در ذهن همه کشتی‌دوستان نقش بسته. همان تصویری که شما بیرون از سالن مسابقات در کنج خلوتی گریه می‌کنید. این تصویر به قدری دردناک بود که هشتگ سرت_رو_بالا_بگیر_ مرد در حمایت از شما داغ شد. دلیل اشک‌های آن روزتان چه بود؟ شما که می‌دانستید تیم‌تان شرایط المپیک لندن را ندارد و قرار نیست طلا بگیرید.

شاید محمد بنا زیاده‌خواه‌ بود، البته نه خودخواه. زیاده‌خواه بود چون با این‌که 4 سال از المپیک لندن گذشته بود، شرایط فرق کرده بود و مهره‌هایش همان مهره‌های 4 سال قبل بودند اما باز هم برای محمد بنا، حمید سوریان به لحاظ احساسی، حمید سوریان بود. امید نوروزی، امید نوروزی بود، سعید عبدولی، سعید عبدولی بود و حبیب‌ا... اخلاقی، حبیب‌ا... اخلاقی. من به ستاره‌هایم احساس داشتم.

 

وقتی در المپیک ریو این عشق و احساس بر من غلبه کرد، بعد از مسابقه آخر همه‌چیز در درونم فرو ریخت. اما حالا که 2 سال و نیم از ماجرا می‌گذرد، وقتی به آن روز برمی‌گردم، با خودم می‌گویم چرا گریه کردم؟ می‌توانستم به راحتی سرم را بالا بگیرم. چون با توجه به زمان کمی که تا المپیک ریو داشتم، کسب 2 مدال برنز خیلی هم خوب بود. اما شاید آن‌موقع از خودم توقع زیادی داشتم. خدا شاهد است که شعار نمی‌دهم. می‌دانم که در المپیک کسب مدال طلا چقدر به مردم مزه می‌دهد و من این مزه را در لندن همراه با یک شادی و خوشحالی حس کرده بودم. حتی وقتی بعد از آن گریه‌های بیرون سالن به داخل رفتم، به قدری گریه کردم که هیچ‌کس نمی‌توانست ساکتم کند. در سالن دیگر خبری از دوربین و خبرنگار نبود. به مربیان و حتی آقای بنی‌تمیم می‌گفتم جواب مردم را چه بدهم؟ این احساسی بود که در آن لحظه داشتم و شاید این حس را خدا در وجودم گذاشت تا نشان دهد لندن در اوج و بالا بودی اما به خودت قره نشو چون پایین آمدن و گریه کردن هم دارد. در مجموع خاطره بسیار تلخی برای من بود و هنوز هم با گذشت چند سال نمی‌توانم آن روزهای تلخ را هضم کنم.

 

 شکست ریو کاملا مرا خورد کرد و مجبور شدم بروم

 در اتفاقی که در ریو افتاد، شما مقصر نبودید. اما چه شد که تصمیم گرفتید از سرمربی‌گری تیم ملی کنار بکشید؟

در آن‌10‌ماه سختی‌های زیادی کشیدم. باید به بچه‌ها و مردم روحیه می‌دادم. باید طوری رفتار می‌کردم که همه چیز عالی و خوب است. اما درنهایت در ریو مجبور شدم شکست را قبول کنم و آن حالات روحی هم برایم پیش آمد. درنهایت دیدم به لحاظ روحی شرایط ماندن و ادامه دادن را ندارم. شکست ریو کاملا مرا خورد کرده بود. با خودم گفتم بروم. این را هم می‌دانستم که موقع خداحافظی ستاره‌های من است و شاید با رفتن من، یک نفر بیاید و نیروهای جدیدی به کشتی ایران بیاورد. از آن روز 2 سال و اندی گذشته و حالا دوباره مجبور شدم خداحافظی‌ام را بشکنم و برگردم. مثل چندین بار گذشته (به شوخی می‌گوید و می‌خندند)‌.‌

 

 3 ، 4 قهر درشت داشتم و چند ریزه قهر!

 تا به امروز چند بار قهر کرده‌اید؟ خودتان حساب قهرهایتان را دارید؟

یکبار سال 2006 بعد از بازی‌های آسیایی دوحه بود که قهر کردم و رفتم و بعد از المپیک 2008 پکن آمدم. سال 2013 آقای خطیب خدابیامرز (رئیس وقت فدراسیون کشتی) اصرار داشت که بیایم. مدتی آمدم اما ادامه کار ندادم و رفتم. سال 2014 با رسول خادم صحبت کردم، آمدم اما 2 روز مانده به جام جهانی مسائلی پیش آمد که دوباره رفتم. تعداد قهرهایم زیاد است. البته بین‌شان ریزه قهر هم بوده اما قهرهای درشتم 3، 4 تا بوده (می‌خندد).

 

 باز‌هم ممکن است قهر کنید؟

(می‌خندد) نمی‌دانم. چون بستگی به شرایط دار‌د. قهرهایم شخصی نبوده. وقتی محمد بنا به تیم ملی می‌آید سطح توقعات مردم بالا می‌رود. در اردوی تیم ملی هم وقتی می‌گویند محمد بنا آمد، کشتی‌گیر می‌گوید من باید عملکرد خاص داشته‌ و فوق‌العاده باشم. اینجا مربیان از من توقع دارند. حتی افراد خانه کشتی می‌گویند بنا آمده و می‌تواند امتیازاتی برای ما بگیرد. اما وقتی می‌بینم‌ شرایط مهیا نمی‌شود و یکسری مشکلات هم وجود دارد که نه می‌توانم توقعات دیگران را برآورده کنم و نه خودم کار را درست انجام بدهم، خب مجبور می‌شوم که بروم.

 

 چطور می‌شود برای ستاره‌هایی که دیگر شکم درآورده‌اند، مسابقه خداحافظی گرفت؟

 اشاره کردید که می‌دانستید ستاره‌های تیم ملی کشتی فرنگی باید بعد از المپیک ریو بروند. اما هیچ‌وقت ندیدیم که حمید سوریان، امید نوروزی، قاسم رضایی و...‌ به‌صورت رسمی از کشتی خداحافظی کنند. علت چه بود؟ انگار جسارت این کار را نداشتند...

خداحافظی کردن با ورزش به این صورت است که باید یک مسابقه بگذارند و بعد از مسابقه ورزشکار خداحافظی کند، یکی از بزرگ‌ترین خداحافظی‌هایی که در کشتی به خاطر می‌آورم، خداحافظی منصور برزگر بود. او‌ در‌حالی که هنوز در اوج بود، طی یک مسابقه که قبل از انقلاب برگزار شد، مسابقه داد، اول شد و دور تشک کشتی را بوسید و خداحافظی کرد. حالا شما به من بگویید ما چطور می‌توانیم چنین مسابقاتی را برای حمید سوریان یا امید نوروزی برگزار کنیم و بگوییم همه هم به این کشتی‌گیران ببازند تا این‌ها اول بشوند و بعدش هم تشک کشتی را ببوسند و برو‌ند؟ نمی‌شود. خداحافظی، خداحافظی است دیگر. خیلی‌ها هم این‌طوری و بدون مسابقه از کشتی رفته‌اند. رسول خادم در جهانی تهران این فرصت را پیدا کرد که بعد از کسب مدال از کشتی خداحافظی کند یا مثلا علیرضا حیدری در انتخابی، جعفر دلیری را برد و خداحافظی کرد. این‌ها تصمیماتی است که خود کشتی‌گیر باید بگیرد. وقتی 2 سال از کشتی دور هستی، دیگر نمی‌توانی با خروارها شکم روی تشک بروی، دستت را بالا ببری و از کشتی خداحافظی کنی.

 

 مگر حمید سوریان شکم درآورده است؟

(می‌خندد و به شوخی می‌گوید) قاسم...

 

 بودجه دولت را در شکم فوتبال می‌ریزیم و می‌گوییم صنعت است!

 بگذریم. اخیرا بر سر نوع جوایز اهدایی به فوتبال، چالشی بین کشتی‌گیران و فوتبالیست‌ها به صورت غیرمستقیم ایجاد شد که استارتش را هم خودتان زدید. آن هم با پستی که در اینستاگرامتان منتشر کردید...

درست است که اعتراضات با پست اینستاگرامی من استارت خورد اما مسئله من اصلا این نبود که چرا فوتبال پاداش می‌گیرد. مسئله من این بود که چرا بین فوتبال با رشته‌های دیگر تا این حد فرق است. بعد از من هم بهداد سلیمی اعتراض کرد و درگیری‌ها شروع شد و سپس فردوسی‌پور آن کلیپ را در نود پخش کرد. اصلا قصد من توهین به فوتبال نبود، فقط دلم برای رشته‌های دیگر سوخت. چون زجرهایی که ورزشکاران رشته‌های انفرادی تحمل می‌کنند، واقعا طاقت‌فرساست. وقتی بحث می‌شو‌د درنهایت می‌آیند و می‌گویند فوتبال یک صنعت در فوتبال است. خب صنعت دنیا جای خودش. اما آیا کسی می‌تواند مایکل فلپس را با 23 مدال طلای المپیک از یاد ببرد؟ اگر این‌طور است پس آمریکا باید فلپس و همه رشته‌های دیگرش را کنار بگذارد و فقط به فوتبال آمریکایی و راگبی بچسبد! صنعت فوتبال در همه دنیا حساب و کتابی دارد. مثلا سود یک‌ساله بوندس‌لیگای آلمان 5 میلیارد دلار است.

 

این پول را دولت می‌گیرد؟ خیر. این پول متعلق به بوندس‌لیگا و تیم‌های حاضر در آن است که درآمد مخصوص دارند، شرایط بلیت‌فروشی خاص دارند و برندهایشان را می‌فروشند. اما ما در ایران بودجه‌ای از دولت می‌گیریم و هی می‌خوریم و آن را در شکم فوتبال می‌ریزیم و بعد مدام می‌گوییم فوتبال یک صنعت است! این چه صنعتی است؟ کارگر ذوب‌آهن نباید نان برای خوردن داشته باشد و ما هی پول را در جیب فوتبال بریزیم؟ پس چرا ذوب‌آهن یا سپاهان نمی‌آیند رشته‌های دیگر را حمایت کنند؟

 

  مایلی‌کهن و قلعه‌نویی نمی‌توانستند به اندازه کی‌روش برای فوتبال پول بگیرند!

 یعنی در کشتی تیم‌داری کنند؟

منظورم کشتی نیست. رشته‌های ساده‌ای که بچه‌های خود خانواده ذوب‌آهن یا سپاهان بتوانند در آن‌ها شرکت کنند. مسئله ما، مسئله وجود تناقض است. یعنی چه که همه کارهای ما احساسی است؟ به خدا اگر من از ابتدا با این سکه دادن و سکه گرفتن موافق بودم. شما با این پاداش دادن‌ها حرمت ورزش را از بین برده‌اید. چرا باید این‌طور باشد که وقتی ما در جریان یک رقابت پرچم کشورمان را می‌چرخانیم به ما بخندند و بگویند دنبال سکه هستی! مسئولان ورزش باید استاندارد درستی تدوین و تصویب کنند. همه ورزشکاران ایرانی اعم از فوتبالی و غیرفوتبالی نگران آینده خود هستند.

 

چرا فوتبالیست‌های ما این‌قدر دم از کی‌روش می‌زدند یا کشتی‌گیران یک موقع‌هایی اسم محمد بنا را می‌آورند؟ چون محمد بنا می‌تواند امکانات بهتری برای کشتی بگیرد. در فوتبال مایلی‌کهن یا قلعه‌نویی مگر می‌توانستند این همه پول برای فوتبالیست‌ها بگیرند؟ فقط کی‌روش بود که می‌توانست بگیرد. هم برای خودش پول گرفت و برد، هم برای فوتبالیست‌ها. کی‌روش با فوتبال ایران قرارداد ترکمنچای بست و رفت. بعد از 7 سال هم می‌آیند و می‌گویند فوتبال ما با کی‌روش این‌همه پیشرفت کرد. چه پیشرفتی؟

 

 کشتی‌گیرم پول رفتن به خانه‌اش را ندارد!

 با توجه به پولی که کی‌روش از فوتبال ایران گرفت، چه دستاوردی برای فوتبال کشورمان داشت؟

باید صبر کرد و دید آینده چه می‌گوید. کی‌روش آدمی بود که خیلی خوب مدیریت کرد، خیلی خوب قرارداد بست و خیلی‌ خوب پول گرفت. او سطح کیفی و فنی بچه‌های ما را هم بالا برد. آن هم به این دلیل که توانست امکانات عالی برای فوتبال بگیرد. اگر من هم بتوانم برای کشتی‌گیران حقوق ماهانه 2 الی 3 میلیون تومان بگیر‌م، به او بگویم از بالای دیوار هم بپر، می‌پرد. کیفیت کشتی‌اش هم بالا می‌رود چون از نظر روحی شارژ می‌شود. الان بچه می‌خواهد بعد از اتمام اردو به شهرش برود اما پول ندارد. اگر بخواهد با اتوبوس برود که خب برایش سخت است. با هواپیما بخواهد برود، باید نزدیک‌600 هزار الی یک میلیون توما‌ن هزینه کند که خب این پول را باید از کجا بیاورد؟ اما کی‌روش برای بچه‌هایش امکانات گرفت و خب وقتی پول باشد، یعنی همه چیز هست!

 

 کی‌روش یک قهرمانی به ما بدهکار بود و با این بدهی رفت!

 دستمزدی که کی‌روش می‌گرفت، حق‌اش بود؟

مخالفتی با دستمزد کی‌روش ندارم. در مورد این‌که آیا این دستمزد حق‌اش بود یا نه، فقط می‌توانم این را بگویم که حق‌اش بود کی‌روش با این‌همه پولی که طی این 7 سال از فوتبال ایران گرفت، حداقل یک قهرمانی به ما بدهد. او یک قهرمانی به مردم ما بدهکار بود و با این بدهی رفت. او باید با تیم قوی که داشت، حتما ایران را قهرمان جام ملت‌ها می‌کرد. من واقعا افسوس می‌خورم از این‌که کشور کوچکی مثل قطر خیلی اصولی و درست عمل می‌کند و تیمش قهرمان جام ملت‌ها می‌شود. حتی ژاوی در مدت کم حضورش در قطر، فوتبال این کشور را به خوبی شناخت و آنالیز کرد. ما 7 سال بیشترین پول را به کی‌روشی دادیم که جزو مربیان گران دنیا بود. اما تنها ارمغانی که برایمان آورد، 2 صعود ساده به جام جهانی بود که این اتفاق هم به کیفیت ما برنمی‌گردد، چراکه سهمیه‌ها زیاد شده بود.

 

 مگر فوتبالیست چه رنگی خونی دارد که ژیمناستیک‌کار و سنگ‌نورد ما ندارند!

 اگر فوتبال‌100 میلیون بگیرد، کشتی و سایر رشته‌ها چقدر باید بگیرند؟

یک زمان حسین هدایتی که بچه محل خودم هم هست و خیلی هم دوستش دارم، پول به فوتبال آورد. اما بعدا مشخص شد که تمام این پول‌ها‌، وام‌های بانکی بوده و او بابت آن بدهکار است. کلا اگر کسی یک تیم فوتبال واقعا شخصی تشکیل بدهد،‌100 میلیون هیچ است، 100 میلیارد بدهند. اما وقتی قرار است پولی از کیسه دولت برود، باید تمام رشته‌ها سهم معقولی از آن پول داشته باشند. مگر فوتبالیست چه رنگ خونی دارد که ژیمناستیک‌کار ما ندارد. این اصلا منصفانه نیست. در‌حال حاضر هیچ‌کس به رضا علیپور که افتخارات زیادی در سنگ‌نوردی برایمان آورد،ه فکر نمی‌کند. این درحالی است که ورزش ما مهره‌های بسیار خوبی دارد. از احسان حدادی گرفته تا سهراب مرادی که ستاره دنیاست اما حالا دیسک کمر گرفته. اگر کمر سهراب خراب شود، 6 ماه دیگر هیچ‌کس سراغی از او نمی‌گیرد و این نهایت بی‌انصافی است.

 

 تورم، دستمزد 5 تومانی‌ام را 6 میلیونی کرد!

 در مصاحبه‌ای که قبل از المپیک ریو با هم داشتیم، گفتید که دستمزدتان ماهانه 5 میلیون تومان است...

الان چون تورم بالا رفته، یک میلیون تومان به دستمزد من اضافه کرده‌اند‌(به تلخی این جمله را می‌گوید‌)، یعنی درحال حاضر 6 میلیون تومان حقوق ماهیانه می‌گیرم.

 

 اگر به یکی از پیشنهادهای خارجی‌تان جواب مثبت می‌دادید و می‌رفتید دستمزد و امکانات شما چقدر بود؟

خدا شاهد است که هیچ زمانی به این مسائل فکر نکرده‌ام.، چون کار من احساسی است. چطور می‌توانم وقتی که می‌گویم حمید سوریان مثل پسر من است، به کشور دیگری بروم و مثلا ضعف‌های حمید سوریان را به روشن بایراموف(کشتی‌گیر آذربایجانی) بگویم و روشن را کوچ کنم که سوریان را ببرد؟ کشتی با یکسری ورزش‌ها مثل فوتبال فرق می‌کند و سراسر احساس است. رابطه من با یکسری از کشتی‌گیرانم رابطه پدر و پسری بوده. ضمن این‌که من قانع هستم و پول برایم مهم نیست.

 

 حقوق ماهانه مربیان سازنده کشتی 200، 300 هز‌ار تومان است!

 اما در‌حال حاضر شما متاهل هستید و با توجه به میزان تورم و شرایط اقتصادی کشور، آیا می‌توانید با دستمزد 6 میلیونی یک زندگی را اداره کنید؟

نمی‌شود. اما همین حالا که شما می‌نویسید دستمزد محمد بنا 6 میلیون تومان است، شاید بسیاری از مربیانی که با حقوق‌200 الی‌300 هزار تومانی درحال سازندگی کشتی‌گیران هستند، ناراحت شوند. ماها این‌طوری هستیم. ما یک میلیارد و 2 میلیارد نمی‌گیریم که من بیایم و بگویم خیلی خب. من 2 میلیارد می‌گیرم و مربی‌ام‌300 میلیون تومان. الان ناصر نوربخش با‌40 سال سابقه به همراه آقای حضرتی‌پور هر روز به باشگاه شهریار می‌آیند و ماهی‌700 هزار تومان حقوق می‌گیرند! کشتی‌گیران که حتی یک قران هم حقوق نمی‌گیرند. الان من صحبت کرده‌ام که مربیان من ماهانه 4 میلیون تومان حقوق بگیرند. به عنوان مثال رسول جزینی اگر 2 بار بخواهد برای دیدن خانواده‌اش به اصفهان برود، باید نصف حقوق‌اش را صرف خرید بلیت هواپیما کند. کما این‌که در یک اردو، او 2 میلیون و خورده‌ای صرف خرید بلیت هواپیما کرد.

 

 نصیحت حاجی طالقانی همیشه در گوشم هست

 به آقای نوربخش اشاره کردید. او فردی است که همیشه تند انتقاد می‌کند...

مخصوصا از من(می‌خندد). اما من به انتقادهای تند عادت دارم.

 

 دقیقا همین را می‌خواستم بگویم. چه شد که شما از منتقد خود دعوت به همکاری کردید؟

حاج‌آقا طالقانی یک نصیحت به من کرده که همیشه به یاد دارم. به من گفت‌، من آن‌قدر عاشقانه کشتی را دوست دارم که اگر کسی به من ناسزا بگوید اما بدانم که این ناسزا برای کشتی مفید است، دوباره از وجودش استفاده می‌کنم. در مورد من هم این مسئله صادق است. من و نوربخش سال‌ها با هم رفیق بودیم ولی وقتی بحث کشتی و مربی‌گری مطرح باشد‌، دیگر انتقادها و اختلاف‌ها کنار می‌رود. الان والیبال را نگاه کنید. تا این رشته آمد رشد کند، اختلافات، سهم‌خواهی و تنش‌ها طوری شد که والیبال افت کرد. همین فوتبال زمان کی‌روش هم همین‌طوری شده. کشتی هم همین‌طور است. بعد از المپیک لندن شرایطی ایجاد شد که همه سهمی برای خود قائل بودند اما در آن بین فقط محمد بنا دیده شد و این مسئله باعث ایجاد دلخوری شد. از طرفی چون من عادت نداشتم که جواب بدهم و صحبتی هم نمی‌کردم، بحث‌های زیادی هم مطرح شد.

 

 رسول اینجا را با روسیه و آمریکا اشتباه گرفت!

 از رسول خادم هم صحبت کنید. به نظر شما بزرگ‌ترین نقاط قوت و ضعف خادم چه بود و اساسا چه عاملی باعث شد تا او نتواند در سطح مدیریت کشتی موفق باشد؟

بزرگ‌ترین نقطه قوت رسول خادم این بود که کشتی را عاشقانه دوست داشت و اگر کسی بگوید که رسول کشتی را دوست نداشت و به خاطر چیز‌های دیگر آمد، نهایت بی‌انصافی است. اما متاسفانه رسول یک ‌مقدار ایران را با روسیه یا آمریکا اشتباه گرفت و در رصدهایش، در نگاه‌هایش و شیوه مدیریتی‌اش یک مقدار تکروی می‌کرد و در ‌واقع مثل خودم بود. او تصمیماتی می‌گرفت که نباید. کسی هم کنارش نبود که اشتباهش را گوشزد کند. آن‌هایی هم که با او مخالف بودند، می‌رفتند.

 

 به خاطر همین تکروی‌های خادم بود که شما نتوانستید با او کار کنید؟

ببینید، دو قطب مثبت آهن‌ربا همدیگر را دفع می‌کنند. من و رسول در بعد فنی و نه مدیریتی در شرایطی بودیم که کلا همدیگر را دفع می‌کردیم و اختلاف سلیقه شدیدی با هم داشتیم. نگاه من سال‌ها یک مدل بود اما رسول دوست داشت امور فنی از نگاه او پیاده شود ولی من چون بارها دیدگاه‌هایم را اجرا کرده بودم، نمی‌توانستم یک فکر دیگر را اجرا کنم. با توجه به این‌که او رئیس بود، پس من باید می‌رفتم.

 

 همسرم را عاشقانه دوست دارم؛ بی‌منت!

 کمی هم به حاشیه برویم. چندی پیش روز جهانی عشق بود. به نظر می‌رسد شما احترام خاصی برای این واژه قائل هستید. چون تمام پست‌های اینستاگرامتان با یک جمله جالب توجه تمام می‌شود: «دوست داشتن بی‌منت یادتون نرود.‌» در زندگی شخصی‌تان واژه دوستت دارم چقدر گفته می‌شود؟

گفته نمی‌شود. من در پست‌هایم دوستت دارم را می‌نویسیم و همه مخاطبان هم آن را می‌بینند. اما کسانی که با من زندگی می‌کنند، می‌دانند و می‌بینند که همیشه سرلوحه کارم دوست داشتن است. من همیشه سعی کرده‌ام اگر عشق و علاقه‌ای هست، بدون منت باشد. اگر عاشقانه کسی را دوست داشته باشم، قطعا بدون منت است.

 

 اگر بخواهید یک پیغام با زمینه دوست داشتن به همسرتان بدهید، چه می‌گویید؟

من اگر دوستش دارم، عاشقانه دوستش دارم؛ بی‌منت. خودش هم این را می‌داند.

 

 به زودی پسردار خواهم شد!

 چرا همراه تیم منتخب کشتی فرنگی به مجارستان نرفتید؟

به زودی پدر خواهم شد. همسرم باردار است و هر لحظه ممکن است فرزندمان به دنیا بیاید. به همین خاطر باید کنارش باشم. فرزندم پسر است و نام بابک را برایش انتخاب کرده‌ایم.(به گفته بنا فرزندش درحالی حدودا تا‌10 روز دیگر متولد خواهد شد.)

 

خراسان/ سارا اصلانی

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

    سایر خبرهای داغ

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------