تازه های تقویم تاریخ

داريوش بزرگ پدر ناسيوناليسم ايراني

تقویم تاریخ - 13 تیر

489پیش ازمیلاد:4 ژوئيه سال 489 پيش از ميلاد داريوش بزرگ - شاه شاهان - كه بر تمركز امور و ايراني…

تقویم تاریخ -2 آبان



91پیش ازمیلاد:24 اكتبرسال 91 پيش از ميلاد «ارو رو باز» نماينده ايران در مذاكرات با امپراتوري روم كه در دادگاه به اعدام محكوم شده بود در ميدان بزرگ شهر تيسفون (مدائن) در ملاء عام اعدام شد.

وي از بزرگان شهر صددروازه (دامغان) بود و زبان لاتين مي دانست. جرم او نشستن بر صندلي پايين تر از صندلي «سولا» ژنرال رومي در جلسه مذاكرات دو دولت بود. مهرداد دوم شاه وقت از دودمان اشكاني اين عمل «ارو رو باز» را بزرگ كردن رومي ها و به تعرض تشويق كردنشان تلقي كرده بود و دستور محاكمه او را در دادگاهي كه از پنج قاضي آن سه تن از دامغان ــ همشهريان متهم ــ بودند صادر و اين دادگاه وي را مقصر شناخت.

مهرداد دستور داد كه سفير دائمي روم در تيسفون به مراسم اعدام دعوت شود، جریان را ببیند و گزارش کند تا اثر عمل «ارو رو باز» در ذهن روميان خنثي گردد. مهرداد دوم گفته بود كه فروتني يک منش و خصلت شريف است ولي نه در امور سياسي و مذاكراتي از اين دست با دولت هاي ديگر كه باعث تشويق تعرّض و زياده طلبي آنها مي شود.


1296ش:دوم آبان سال 1296 (24 اكتبر 1917) سردار اسعد بختياري كه كمك هاي موثر او، به دوره استبداد صغير پايان داده بود درگذشت و در اصفهان مدفون شد. مراسم ترحيم وي بسيار پرشكوه برگزار شد و به اين مناسبت شهر اصفهان يك روز تعطيل شده بود.

استبداد صغير با لغو مشروطيت از جانب محمدعلي شاه كه مورد پشتيباني روسيه بود آغاز شده بود. به دستور محمدعلي شاه يك سرهنگ روس ساختمان مجلس در بهارستان را به توپ بسته بود كه سردار اسعد با سواران ايل بختياري عازم تهران شد و با كمك نيروهاي ديگر و مشروطه خواهان مسلح گيلان و مازندران كه از شمال كشور آمده بودند به سلطنت محمدعلي شاه پايان داد و مشروطيت بار ديگر برقرار شد. درگذشت سردار اسعد همزمان با انقلاب بلشويكي (توده اي) در روسيه بود.

 

سردار اسعد


1298ش:دوم آبان سال 1298 خورشيدي (24 اكتبر 1919) دولت وقت آمريکا كمك غذايي خودرا به ايران كه از زمان جنگ جهاني اول برقرار شده بود قطع كرد. علت قطع اين كمك كه هر ماه معادل دويست هزار تومان (پول آن زمان) بود امضاي قرارداد انگلستان با ايران معروف به قرارداد وثوق الدوله بود كه به موجب آن، انگليسي ها حاكم بر ماليه و ارتش ايران مي شدند و سهم روسها را كه پس از پيروزي انقلاب بلشويكي 1917 از صحنه ايران كنار رفته بودند به خود اختصاص مي دادند و با اين كه اين قرارداد كه با پرداخت رشوه به وثوق الدوله و دوتن از وزيرانش امضاء شده بود هرگز به تصويب مجلس نرسيد انگليسي ها پس از امضاء، آن را قطعي تلقي كرده و مالك الرقاب ايران شده بودند به گونه اي كه اين عمل، دولت آمريكا را هم كه تازه مي خواست در امور جهاني فعال شود خشمگين ساخته بود. روزنامه هاي آمريكا در همان زمان تيتر زده بودند: 3 آزمند ايران را بدون اطلاع ايرانيان فروختند!. اين تيتر و مقالات ديگر اين روزنامه ها بود كه دولت وقت آمريكا را وادار به اعتراض و قطع كمكهاي غذايي خود در ايران كرد. در آن زمان ايران فاقد درآمد نفت بود كه درآمدي بادآورده (بدون زحمتكشي) تلقي مي شود. در زمان جنگ جهاني اول ايران دچار بيماري هاي همه گير و تا حدي قحطي شده بود.


1946م:24 اکتبر سال 1946 (دوم آبان 1325 خورشيدي) فرماندار نظامي تهران نسبت به رژه اعضاي حزب دمكرات سريع التاسيس قوام السلطنه (نخست وزير وقت) كه روز پيش از آن (يکم آبان) درخيابانهاي تهران صورت گرفته بود اعتراض كرد و آن را نقض مقررات حكومت نظامي خواند كه تشكيل اجتماعات را ممنوع ساخته است. مقرّ اين حزب در زمان تاسيس، ساختماني بود كه بعدا در محل آن (چهار راه انقلاب)، پارك دانشجو ساخته شده است. هدف قوام از برگزاري آن رژه شتابزده اين بود كه در برابر حزب توده و احزاب ملي گرا، قدرت نمايي حزبي كرده باشد تا به ائتلاف با او جلب شوند. احمد آرامش رئيس تبليغات اين حزب بود كه به نوشته روزنامه هاي مخالف (در آن زمان) همه اش هم تبليغ بود. اين روزنامه ها نوشته بودند كه با وعده استخدام دولتي، اين عده را كه عموما بازواني ستبر داشتند به حزب جذب كرده بودند. بعدا بيشتر اين عده را در موسساتي نظير شهرداري و اداره كل تبليغات استخدام كردند و تا دهه 1350 در سازمانهاي وابسته به ادارات انتشارات و راديو به «دمكراتي هاي قوام السلطنه» معروف بودند.

درست ده سال بعد كه امير اسدالله علم حزب مردم را در چند قدمي محل سابق حزب دمكرات قوام السلطنه (ابتداي خيابان صباي شمالي) تاسيس كرد كساني كه سابقه حزب قوام السلطنه را مي دانستند به شوخي مي گفتند: حزب دمكرات علم! مخصوصا كه شايع شده بود كه «علم» هم وعده شغل داده و چند شركت به منظور اين كار تاسيس كرده است!.

 

2005م:22 اکتبر 2005 «گوردون لي» دبير بازنشسته دبيرستان و بازيگر خردسال 40 فيلم در نيمه قرن بيستم در 72 سالگي درگذشت.

وي كه با حركات و شوخي هاي بچه گانه اش توجه يك نسل را به خود جلب كرده بود پس از رسيدن به سن جواني از كار سينما دست كشيد، به دانشگاه رفت و در ايالت مينه سوتاي آمريکا دبير دبيرستان شد. وي گفته است كه چون بيشتر فيلمهايي كه از او تهيه شده بود در محيط مدرسه و درس و معلم بود به معلم شدن علاقه پيدا كرده بود. «لي» در پاسخ به اين سئوال كه چرا به كار نمايش ادامه نداد گفت كه كاري سخت و خسته كننده بود. به علاوه شهرت زياد و زندگي در هاليوود را دوست نداشت و مي خواست بمانند يك فرد معمولي زندگي كند، زندگاني ساده و عادي لذت بخشتر است. «لي» با بازي در فيلم «نابكار كوچولو» برنده جايزه اسكار شده بود. عكس در جريان اين فيلم از او گرفته شده بود.

 

Gordon Lee


1260م:24 اكتبر سال 1260 ميلادي «سيف الدين» سلطان مصر و از «مماليك»، قرباني توطئه ژنرال ارشد خود شد و جان سپرد و اين ژنرال بر جاي او نشست. سيف الدين دربازگشت از جنگ «عين جالوت» به قاهره در ميان راه كشته شد. در نبرد «عين جالوت»، سيف الدين لشكريان هلاكوخان مغول را شكست داده و سوريه را پس گرفته بود. اين شکست به پيشروي مغولان در آسياي غربي براي هميشه پايان داد.


1871م:24 اكتبر 1871 ساكنان ضد نژاد زرد شهر لس آنجلس 18 مهاجر چيني را در اين شهر دستگير كردند و دار زدند. در آن برهه در ساحل غربي ايالات متحده و كانادا، در همه جا احساسات ضد زرد مشاهده مي شد، زيرا مهاجران چيني و مناطق ديگر خاوردور با ساكنان ديگر اين مناطق آمريكا كه آنها هم مهاجر بودند مخلوط نمي شدند، زبان و فرهنگ خودرا داشتند، عمدتا بدون زنانشان مهاجرت كرده بودند و پركار و مقتصد بودند و از اين لحاظ باعث نگراني ديگران شده بودند كه در جستجوي كار به غرب آمريکا مهاجرت کرده بودند. باوجود اين، در حال حاضر گروه بزرگي از نفوس سواحل غربي آمريكاي شمالي را زردها تشكيل مي دهند.


1944م:مهندس «لويي رنو Louis Renault » از نوابغ صنعت فرانسه و سازنده اتومبيلهاي رنو 24 اكتبر سال 1944 در زندان از فرط اندوه درگذشت. نگاهي كوتاه به زندگي و كارهاي او ممكن است آموزنده باشد.

لويي رنو آخرين پسر يك كارخانه دار فرانسوي بود كه در صنعت نساجي فعاليت داشت و داراي پنج پسر بود. لويي در سال 1877 به دنيا آمده بود و به دليل استعداد زياد در 20 سالگي در رشته مهندسي ماشين از دانشگاه فارغ التحصيل شده بود. وي به جاي اشتغال در كارخانه پدرش، آزمايشگاه دانشكده فني را ترك نگفت و در سال 1898 (در 21 سالگي) موفق به ساختن اتومبيلي شد كه بر خلاف اتومبيلهاي ديگر كه تا آن زمان در آلمان و آمريكا ساخته شده بود داراي سه دنده جلو و يك دنده عقب بود و لذا مي توانست سرعت هاي متفاوت داشته باشد و با دنده يك از تپه بالا برود. نام اين اتومبيل را «رنو» گذارد و با كمك دو برادر ديگرش كه يكي از آنان كار بازاريابي و ديگري نمايش رانندگي و بعدا شركت در مسايقه اتومبيلراني را بر عهده گرفته بود كمپاني رنو (Renault freres) را تاسيس كرد و ظرف شش ماه 12 اتومبيل فروخت. مهندس لويي به كار تكميل اتومبيل خود كه مكانيسمي جدا از اتومبيلهاي ساير كشور ها داشت ادامه داد و ضمن آن موفق به ساختن ترمز درام، كمك فنر هيدروليك، موتور «توربو»، كاربراتور انژكتوري و ... شد. بعدا برادرش مارسل در جريان مسابقه اتومبيل كه مي كوشيد در آن برتري رنو را نشان دهد تصادف كرد و كشته شد.

مهندس رنو در جريان جنگ جهاني اول براي وطن خود، تانك «اف. تي ـ 17» را ساخت كه بهتر از تانكهاي انگليسي بود و مدال لژيون دنور گرفت. در فاصله دو جنگ، كارخانه رنو بيش از صنايع ديگر فرانسه براي اين كشور ارز توليد كرد. پس از آغاز جنگ جهاني دوم و اشغال نظامي فرانسه توسط آلمان، كارخانه رنو همانند ساير كارخانه هاي فرانسه به تصرف آلمان درآمد ولي مهدنس رنو حاضر به ترك كارخانه خود و سپردن مديريت آن به يك آلماني نشد و در مديريت باقي ماند ولي محصول كارخانه متعلق به آلمان بود.

در سال 1944 پس از اين كه نيروهاي آلمان از فرانسه عقب رانده شدند، مهندس رنو از سوي سازمان مقاومت (فرانسوياني كه در جريان جنگ، با نيروهاي هيتلر مبارزه مي كردند) به اتهام همكاري با دشمن دستگير و زنداني شد. وي در نخستين بازجويي كه توسط يكي از اعضاي سازمان مقاومت (نه قاضي) بعمل آمد گفت كه عشق او به اتومبيل سازي، كارخانه را به وجود آورد كه با تارهاي وجودش آن را ساخته بود و لذا قادر به ترك آن نبود و خيانتي صورت نگرفته بود. اگر او هم رفته بود باز كارخانه براي آلمان كار مي كرد كه به خرج بازجو نرفت و طبق برخي گزارش ها، بازجو به وي اهانت كرد كه پس از بازگشت به زندان، از فرط اندوه جان سپرد زيرا كه انتظار نداشت يك هموطن استدلال او را درك نكند. مهندس رنو فوت شد، ولي كارخانه او باقي مانده و به كار ادامه مي دهد.

 

Louis Renault

 

1929م:بيست و چهارم اکتبر 1929 که در آن سال پنجشنبه بود و به «پنجشنبه سياه» معروف شده است بهاي سهام در بورس نيويورك سقوط آزاد كرد و در پي آن، دوران ركود اقتصادي بزرگ آغاز گرديد كه 10 سال طول كشيد. ركود اقتصادي آمريكا در آن زمان همه جهان را فرا گرفت. حالت رواني اين سقوط سبب شده است كه از آن پس تقريبا در هر «اكتبر» كم و بيش تكرار شود. ميزان سقوط در اکتبر 1987 بيش از اکتبرهاي ديگر بود.

آهنگ تنزل بورس نيويورک (وال استريت) در سال 1929 از چند روز پيش از بيست و چهارم اکتبر آغاز شده بود و در روز 23 اکتبر شديد و در بيست و چهارم سقوط آزاد بود و اين وضعيت در روزهاي بعد هم ادامه داشت و ....

24 اکتبر سال 2008 که جمعه بود، بورسهاي سهام تقريبا در همه کشورهای صنعتی وضعيتی مشابه 24 اکتبر سال 1929 داشتند. ميزان متوسط سقوط بهاي سهام در چند بورس عمده در 24 اکتبر سال 2008 معادل ده درصد بود که کاهشي چشمگیر و نگراني آور بود. دولت آمریکا درهفته های پس از سقوط اکتبر 2008، به حساب مالیات دهندگان، صدها میلیارد دلار به موسسات مالی و عاملان سرمایه گذاری کمک کرد تا روی پای خود بایستند و اعلام ورشکستگی نکنند که بعدا معلوم شد که این موسسات مقداری زیاد از کمک دولت را صرف دادن پاداش به همان مدیرانی کرده اند که مسبّب شکست بودند!. دولت همچنین انتظار داشت که بمانند ادوار سابق؛ با رو به ترقی نهادن بورس سهام، رکود (بیکاری، کاهش سفارشها و ...) پایان یابد ولی در سال 2009 قضیه نتیجه عکس داده و با اینکه بورس سهام با حمایت دولت و خبرپراکنی های شبکه های تلویزیونی رو به ترقی است میزان بیکاری رو به افزایش و موسسات بی رونق اند.

انتشار جزئیات تقلّب «برنارد مدّوف Bernard Madoff» یک واسطه سرمایه گذاری که 64 میلیارد و چند صد میلیون دلار پول مشتریانش را از دست داده مانع از این شده است که مردم عادی باردیگر پس اندازهای خودرا به جریان اندازند. با اینکه مدوف به 150 سال زندان محکوم شده است از 64 میلیارد دلار تنها کمتر از صد میلیون دلار آن به دست آمده و معلوم نیست که برسر مابقی پول چه آمده است!.

دو معامله گر بورس نيويورک از سقوط 24 اکتبر 2008 نگران بنظرمي رسند و چشم اميد به کمک 700 ميليارد دلاري دولت دوخته اند

 

در سال 1929

 

1945م:بيست و چهارم اكتبر روز به اجرا در آمدن «منشور ملل» در سال 1945 ميلادي، و به عبارت ديگر آغاز كار سازمان ملل، و به عبارت دیگر؛ روز تولد آن سازمان و معروف به «روزملل» است. مراسم مربوط در آن روز (24 اکتبر 1945) در ساختمان وزارت امور خارجه آمريکا در شهر واشنکتن برگزار شد و نخستين مجمع عمومي اين سازمان نيز سال بعد در همان روز در «فلاشينگ ميدو» در شهر نيويورك گشايش يافت، جلسه تشريفاتي نخستين مجمع دهم ژانويه همان سال در لندن تشکيل شده بود. در ژوئن 1945 در اجتماع شهر سانفرانسيسکو پنجاه دولت منشور ملل را امضاء کرده بودند که تا مراسم 24 اکتبر 1945 تنها 29 دولت اين منشور را به تاييد پارلمانهاي خود رسانيده بودند. همه آن پنجاه دولت از متحدان جنگ جهاني دوم بودند (دولتهایی که به آلمان، ایتالیا و ژاپن اعلان جنگ داده بودند). منشور ملل اينک (سال 2009) 64 ساله و این سازمان دارای 192 عضو است.

مروري بر كارنامه 64 ساله سازمان ملل نشان مي دهد كه موفقتر از «جامعه ملل» نبوده و با ساختار كنوني و تا زماني كه منشور آن اصلاح و «وتو = حق رد» از دولتهای پنجگانه سلب نشود بعيد است كه موفقيت داشته باشد؛ زيرا كه فاتحان جنگ جهاني دوم كه طرح تاسيس سازمان ملل را با هدف تامین و تضمین منافع خود از این طریق ریخته اند هفت دهه است كه در اين سازمان حرف آخر را مي زنند و عملا آن را به صورت «سازمان دول پنجگانه» درآورده اند. دلیل روشن آن این است که مجمع عمومي سازمان ملل كه نمایندگان همه دول عضو در آن شرکت دارند و طبق قواعد دمکراسی بايد تصميم گيرنده اصلي باشد از حد يك تريبون آزاد نمي تواند پا فراتر بگذارد و به همين لحاظ دهها سال است كه برخي از روزنامه نگاران واژه «متحد» را در نوشته هاي خود هنگام خطاب كردن اين سازمان بكار نمي برند و كتاب سياسي پرفروشي هم در این زمینه تحت عنوان «سازمان ملل نامتحد» انتشار يافته است. بسیاری از اندیشمندان سالهاست که گفته اند: ازآنجا که سازمان ملل با ساختار فعلي كه تصميمات اركانهاي مردمي آن به ويژه كميسيون حقوق بشر ضمانت اجرايي ندارند، دست كم نام اين سازمان؛ از سازمان ملتها به «سازمان دولتها» تغيير يابد تا مردم با شنيدنش عصبي نشوند. اشغال نظامي بدون مجوّز عراق كه عضو اين سازمان حافظ صلح! بوده است به منزله آخرين ميخ برتابوت آن تلقي شده است. ولي دولتهاي پنجگانه كه هنوز این بنیاد را براي مقاصد خود لازم دارند نهايت تلاش را بعمل مي آورند كه مانع دفن جنازه شوند.

براي مثال: «يونسكو» يكي از آژانس هاي سازمان ملل است كه در همان سال 1945 با هدف كمك به صلح و امنيت جهان از طريق تقويت همكاري هاي فرهنگي، علمي و آموزش و پرورشي ملت ها به وجود آمده است تا مردمي كه از اين راه آگاهي هاي لازم را به دست مي آورند و ارتقاء فرهنگي مي يابند احترام به عدالت، حكومت قانون، حقوق بشر و آزادي هاي اصولي را رعايت كنند. آيا در هفت دهه گذشته اين هدف تامين شده است؟. آيا جهانيان حتي يك قدم به اين هدف نزديك شده اند؟. اين آژانس فرهنگي جهاني هنوز نتوانسته به ايجاد يك خبرگزاري بي طرف (نامتعهد) بين المللي كمك كند! كه پيشنهاد آن چهل سال پيش در قطعنامه سران دولت هاي غير متعهد آمده بود و ....

 

آرام سازمان

 

2005م:توفان ويلما Wilma 24 اكتبر 2005 به فلوريداي آمريكا رسيد كه ساكنان مسير آن قبلا تخليه شده بودند. اين توفان كه به كندي حركت مي کرد پس از فلوريدا، ساحل شرقي آمريكا را دربرگرفت و سپس به سمت شرق (مناطق مرکزي اقيانوس اطلس) تغيير مسير داد. ويلما در منطقه كارائيب و كشور مكزيك زيان مالي سنگين و تلفات جاني به وجود آورده بود. هنوز ويلما در حالا فعاليت بود كه توفان ديگري در كارائيب ايجاد شده بود كه همان مسير ويلما را طي كرد. هواشناسان گفته اند كه به علت گرم شدن محيط كره زمين، بايد در سالهاي آتي منتظر توفانهاي شديدتري بود.

 

توفانهاي دريايي


1648: «پيمان وستفاليا» به جنگهاي 30 ساله اروپا پايان داد و امپراتوري مقدس (كاتوليك) را عملا به چند منطقه تقسيم كرد و سرآغاز فروپاشانيدن کامل آن شد.

1795: در پي سازش قدرت هاي اروپايي، "فدراسيون لهستان و ليتواني" ميان روسيه، پروس (آلمان)، و اتريش تقسيم شد.

1836: كبريت اختراع شد و اندكي بعد به بازار آمد.

1930: در برزيل، يك شورش نظامي دولت را سرنگون و «وارگاس» را روي كار آورد.

1931: براي نخستين بار، جوراب نايلن وارد بازار شد. نخستين جورابهاي نايلن در شهر ويلمينگتون آمريكا كه كارخانه مربوط در آنجا قرار داشت عرضه شد.

1944: ناوهواپيمابر ژاپني به نام «زويكاكوZuikaku» در نزديكي فيليپين مورد حمله همزمان نيروي هوايي و زيردريايي هاي آمريكا قرار گرفت و غرق شد و 842 تن از ملوانان و افسرانش كشته شدند. اين ناو در عمليات حمله به پرل هاربور كه ضمن آن ناوگان آمريكا در اقيانوس آرام تقريبا منهدم شد شركت كرده بود.

1956: براي نخستين بار به جاي فيلم، شبكه هاي تلويزيوني آمريكا كاست مغناطيسي ويديويي براي تهيه برنامه هاي خود بكار بردند.

1957: کريستيان ديور فرانسوي طراح معروف لباس درگذشت.

1964: دولت انگلستان در اين روز تصميم گرفت که به رودزياي شمالي مستعمره خود در آفريقا استقلال دهد که اين کشور نام زامبيا برخود نهاد. زامبيايي ها 24 اکتبر را به عنوان "روز استقلال" برگزار مي کنند. رودزياي جنوبي پس از کسب استقلال "زيمبابوه" خوانده مي شود.

1970: سالوادور آلنده سوسياليست معروف آمريكاي لاتين و از مردان محبوب قرن بيستم جهان به رياست جمهوري شيلي انتخاب شد.

1973: جنگ رمضان يا «يوم كيپور» كه با حمله ناگهاني نيروهاي مصر و سوريه به نيروهاي اسرائيلي آغاز شده بود پايان يافت.

2005: 22 اكتبر 2005ساعت هشت و 45 دقيقه شب به وقت نيجريه، يك بوئينگ 737 كه از فرودگاه لاگوس به پرواز درآمده بود در24 كيلومتري اين شهر سقوط كرد و همه سرنشينانش كه 117 تن بودند كشته شدند. بوئينگ 737 تاكنون بيش از انواع ديگر جت هاي مسافربر سانحه به وجود آورده است. هواپيماي ساقط شده هشت سال پيش از سقوط ساخته شده بود و در خطوط داخلي نيجريه از آن استفاده مي شد.

منبع:iranianshistoryonthisday.com

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

    سایر خبرهای داغ

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------