تازه های تقویم تاریخ

داريوش بزرگ پدر ناسيوناليسم ايراني

تقویم تاریخ - 13 تیر

489پیش ازمیلاد:4 ژوئيه سال 489 پيش از ميلاد داريوش بزرگ - شاه شاهان - كه بر تمركز امور و ايراني…

تقویم تاریخ - 18 اسفند



725پیش ازمیلاد:در نيمه مارس (يك هفته به آغاز بهار) گشتاسپ، شاه كياني، به آيين زرتشت گرويد. در آن زمان، هنوز ايران به صورت يك دولت واحد در نيامده بود و قلمرو گشتاسب عبارت بود از: سيستان (ايران و افغانستان)، آريا، و مناطقي كه امروز كرمان و قسمت هايي از فارس، يزد و اصفهان را تشكيل مي دهند و پايتختش زابل بود كه رستم و يعقوب ليث هم از همين خطه برخاسته اند.

گشتاسپ پس از نزديك به دو سال مذاكره و بحث با فرستادگان زرتشت، قانع شد و پذيرفت كه از پيروان آموزشهاي او باشد. برخي از مورخان، زمان آن را سال 725 پيش از ميلاد نوشته اند كه نمي تواند دقيق باشد. زرتشت تنها پيامبري است كه از ميان قوم آرين (ايران و اروپا) برخاست.

 
 

 

 

551م:نهم مارچ سال 551 ميلادي كار ساختن تالار تازه در كاخ سلطنتي تيسفون (پايتخت ايران به مدت 9 قرن ـ 36 كيلومتري جنوب بغداد) كه بقاياي آن هنوز باقيست و به طاق كسرا (ايوان مدائن) شهرت يافته با شتاب به پايان رسانده شد تا براي آيين هاي نوروزي آن سال آماده باشد. طاق كسري تنها ساختمان مسقّف باستاني جهان است كه به صورت آزاد و بدون تكيه داشتن به عاملي ديگر، برسر پا باقي مانده است. كار ساختن اين بناء كه از دجله فاصله زياد ندارد و با فرش معروف بهارستان مفروش شده بود از سال 549 ميلادي، به تصميم خسروانوشيروان، شاه ساساني وقت، آغاز شده بود. خسروانوشيروان علاقه مند به ديدار گروهي مردم (اصطلاحا؛ دادن بار عام) بود و به همين دليل خواسته بود كه تالاري بزرگ با عمارت ضميمه آن ساخته شود. وي همزمان دستور داده بود كه در گندي شاپور (خوزستان) يك دانشگاه براي تحقيق و تدريس طب و فلسفه ساخته شود كه ظرف يك سال ساخته و در 552 ميلادي آماده فعاليت شد. کار تکمیل کانون دولتی تالیف و ترجمه کتاب نیز که درجهان الگو شده است در همين سال به پایان رسید که برخی از تولیدات این مرکز ازجمله کتاب «کلیله و دمنه» موجود است.

 

باقيمانده طاق کسرا - تالاري که مردم معمولي هم به آن راه داشتند

 

 
 
 

1320ش:طبق ارقام بودجه كل ايران براي سال 1320 كه 17 اسفند 1319 از تصويب مجلس گذشته بود، كل هزينه هاي دولت در آن سال تنها چهار ميليارد و 323 ميليون ريال (432 ميليون تومان) بود. در آن سال جمعیت ایران نزدیک به 19 میلیون بود. ارقام بودجه سال 1338 (18 سال بعد از آن) نشان مي دهد كه كل هزينه هاي دولت 14 برابر شده و به شش ميليارد و چهارصد ميليون تومان رسيده بود. در سال 1344 ( شش سال بعد از آن)، هزينه هاي دولت ايران به پنجاه و 9 ميليارد تومان رسيده بود. درآمد ایران از صادرات نفت تا دهه 1350 (دهه 1970) چشمگیر نبود و درآمد دولت عمدتا از عوارض گمرکی و مالیات تامین می شد. قرار بود درآمد نفت که ثروتی تمام شدنی است عمدتا در سرمایه گذاری های تولیدی (و ثروت به جای ثروت) بکار رود تا جای گلایه و اعتراض برای نسل های آینده باقی نگذارد. الگوی نروژ نفتخیز در آن زمینه مورد تحسین اقتصاددانان جهان است. در سال 1329 و در جریان مبارزات ملت ایران برای ملی کردن نفت خود از مجلس خواسته شده بود که اجازه ندهد درآمد نفت صرف هزینه های جاری دولت شود.

 

 

 

1031م:نهم مارس سال 1031 ميلادي سلطان مسعود غزنوي احمد حسن ميمندي را سمت وزير اعظم داد. به شرحي كه در تاريخ بيهقي آمده است، سلطان مسعود در همين سال تاجگداري كرده بود.

 

 

 

1296ش: ا18سفند 1296 (9 مارس 1918) براي دومين بار ظرف 9 روز گروهي از تهراني ها در ميدان توپخانه اجتماع كردند و بر ضد انگلستان شعار دادند و خواستار شدند كه اين دولت بمانند روسيه قرارداد تقسيم ايران (سازشنامه مورخ اوت 1907 سن پترزبورگ منعقده ميان انگلستان و روسيه) را لغو كند و نظاميانش را خارج سازد.

 

مستوفي الممالك رئيس الورزاء وقت ظاهرا اين تظاهرات را جدي گرفت و بعضي از نويسندگان روزنامه ها را متهم به تحريك مردم كرد و دستور توقيف موقت روزنامه هارا داد و قضيه بزرگتر از آن چه كه بود جلوه كرد. چند روز بعد نمايندگان دولت انگلستان در تهران با اشاره به اين رويدادها اعلام كردند كه حاضرند «اس . پي . آر» را به دولت ايران واگذار كنند مشروط بر اين كه افسران انگليسي باقي بمانند و در مورد قرار داد 1907، زماني كه دولت ثابتي در مسكو مستقر شود تصميم گرفته خواهد شد!.

 

اين اعلاميه در حقيقت براي آماده ساختن مقدمات تنظيم قرارداد بعدي (وثوق الدوله) و تحت الحمايه كردن ايران و به دست گرفتن سر پرستي همه آن بود. بنابراين نمي توان اين نظر را كه تظاهرات ميدان توپخانه طرح و نقشه انگليسي ها براي هموار ساختن راه تنظيم قرارداد بعدي (وثوق الوله ) بود رد كرد، مخصوصا كه در آن زمان انگليسي ها نيروي نظامي بزرگ و تازه اي را وارد ايران كرده بودند و اين نيرو وارد قزوين شده بود تا به شمال برود و احيانا بر ضد بلشويكها وارد جنگ شود.

 

همانطور كه بارها گفته شده است در باره رويدادها و تحولات ايران پس از قتل آغامحمدحان قاجار تحقيق حرفه اي جامع نشده است. نمي شود به گزارشهاي مطبوعاتي وقت، متون قراردادها و خاطرات رجال كه واضح است براي دفاع از خود و دوستانشان و يا بر ضدمخالفان شخصي شان نوشته شده اكتفا كرد.

 

 

 

1350ش:18 اسفندماه 1350 (9 مارس 1972 ) در تهران اعلام شد كه ميان ايران و آلمان فدرال (غربي) درزمينه نفت و همكاري هاي اقتصادي ديگر از جمله تسهيلات بازرگاني توافق حاصل شده است. سه روز پيش از آن ويلي برانت صدر اعظم سوسيال دمكرات آلمان و رئيس انجمن سوسيال دمكراتهاي اروپا وارد تهران شده بود. با اين كه آلمان و انگلستان هر دو عضو بازار مشترك اروپا بودند، چند روز پس از ديدار ويلي برانت از تهران، وزير امور خارجه وقت انگلستان هم به تهران سر زد. ويلي برانت از مردان بزرگ قرن 20 اروپا بشمار مي آيد. وي پس از اين كه معلوم شد رئيس دفترش جاسوس جمهوري دمكراتيك آلمان (آلمان شرقي) بود به جاي دفاع از خود، مسئوليت را برعهده گرفت و از قدرت كنار رفت.

 

 

ويلي برانت

 

 

987م:نهم مارس 987 ميلادي (365 هجري خورشيدي) سالروز درگذشت ابوشکور بلخی يكي از 27 شاعر و اديب دوران سامانيان است كه نظم و نثر فارسي را احياء كردند. ابو شكور درعين حال از نخستين منثوي سرايان ايران است. وي مردي فروتن بود و فروتني اش از اين شعر او استنباط مي شود كه گفت :

 

تا به آنجا رسيد دانش من

 

كه بدانم همي كه نادانم

 

ابو شكور كه فارسي او با فارسي امروز تفاوتي ندارد و بسيار ساده و روان است معتقد به «تناسب ميزان دانش با رفتار انساني» است. وی ميان «اراده و تصميم» و «خرد و دانش» رابطه مستقيم بر قرار ديده كه خردمند را قادر به كنترل نفس اماره دانسته و در اين زمينه گويد:

 

خردمند گويد؛ خرد پادشاست

 

كه بر خاص و برعام فرمانرواست

 

ابو شكور همچنين براين عقيده است كه با دانش و دانايي همه مسائل را مي توان حل كرد و در اين باره گويد:

 

جهان را به دانش توان يافتن

 

به دانش توان رشتن و بافتن

 

«آفرين نامه» از ابو شكور بلخي است. وي مورد توجه و عنايت خاص نوح ساماني، شاه وقت بود.

 

 

1885م:چهارم مارس 1885 «گوتلیب دایملر Gottlieb Daimler» ـ مهندس آلمانی (مارس 1834 ـ مارس 1900) با کمک مهندس ویلهلم مایباخ Wilhelm Maybach در کارگاه خود در منطقه بادن وورتمبرگ (واقع در جنوب آلمان) موفق به ساخت انجین بنزینی کاربوراتور دار (انفجاری) شد و چون کوچک بود آن را به نوعی دوچرخه بستند و به این ترتیب نخستین موتوسیکلت جهان متولد شد. تلاش این دو برای ساخت یک انجین بزرگتر و ساخت خودرو ادامه یافت و در طول دو سال اتومبیل چهارچرخ و چهاردنده ساخته شد که از چهارم تا هشتم مارس 1887 در اسلینگن Esslingen (واقع در 22 کیلومتری اشتوتگارت)، در کانستات Cannstatt و در ناحیه «مانهايم» به حرکت درآمد که نخستین اتومبیل بنزینی گازخور (تنظیم سرعت به اراده راننده)، چهار چرخ و دنده دار جهان بود و مردم تماشاکردند و «ارابه بدون اسب» خواندند. در جریان این رانندگی های نمایشی، این اتومبیل گاهی دو سرنشین (گوتلیب و پسرش که او هم در ساخت خودرو مشارکت کرده بود) و بعضی اوقات چهار سرنشین داشت که یکی از آنان مایباخ بود. رانندگی اتومبیل عمدتا با پسر گوتلیب بود. این اتومبیل که نخستین خودرو چهارچرج و چهاردنده (دارای گیربوکس) جهان بود و ماهها پیش ساخته شده و تا روزهای نمایش در دست تکمیل بود صداي گوشخراش تولید می کرد زیرا که هنوز ساخت اکزاست (اگزز) تکامل نیافته بود. اين سومين اتومبيل ساخت اروپا بود كه بكار افتاده بود.

 
 

 

Gottlieb Daimler

 

 

1769م:تجربه نخست در 1769 صورت گرفته بود و عبارت بود از اتومبیلی که باقوه بخار حركت می کرد. دومي را «كارل بنز» ساخته بود كه بنزيني و سه چرخ بود و بنابراین اتومبیل ساخت دایملر كاملتر از دو نوع ديگر و انجین آن به قوه يك اسب بخار بود، نخست سرعتی برابر 13 كيلومتر در ساعت داشت که این سرعت تا روزهای رانندگی نمایشی (دهه یکم مارس 1887) با تکمیل جعبه دنده به حد اکثر 18 کیلومتر رسانیده شده بود. گوتلیب دايملر (تلفظ آلمانی آن؛ گوتلیپ) از آن پس کار خودرا توسعه داد و ظرف سه سال یک انجین تازه را که قادر به نصب روی هر اتومبیل، قایق و بعدا هواپیما بود به نام ... تولید کرد و امتیاز تولید آن را به انگلستان، فرانسه و آمریکا فروخت. دایملر در سال 1890 در حاشیه اشتوتگارت یک کمپانی بزرگ به نام خود تاسیس کرد و مایباخ همکار این کمپانی در سال 1898 طرح یک اتومبیل مسابقه تهیه کرد و فروش این اتومبیل از دو سال بعد عمومی شد. مایباخ نام دختر دوست خود، مرسدس را بر این اتومبیل گذارد. دایملر در 1900 درگذشت و کمپانی او در سال 1926 با کمپانی رقیب، کارل بنز، یکی شدند و دایملر بنز نام گرفتند.

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

 

Cyril N. Parkinson

 

 
 

1993م:تاریخدان و نویسنده انگلیسی، دکتر سرل پارکینسون Cyril N. Parkinson، که بوروکراسی را بزرگترین مسئله ملل ـ پس از جنگ جهانی دوم و عامل اصلی نارضایی ها و ناآرامی ها خوانده است نهم مارس 1993 و در هشتاد و سه سالگی درگذشت. وی که در دانشگاههای انگلستان، سنگاپور، کوالالامپور، هاروارد، ایلی نوی و شعبه برکلی دانشگاه کالیفرنیا تدریس کرده بود بیست و هشت کتاب تالیف کرده است که در دهه یکم قرن 21 به صورت CD هم درآمده اند. از این تالیفات، 13 کتاب از دیدگاه یک مورخ درباره مدیریت اداری ـ بازرگانی است که در آنها مسئله بوروکراسی دوران معاصر شکافته و تشریح شده است، هشت کتاب «تاریخ» اند و عمدتا با زمینه Sea Power، جنگ دریایی و ورود اروپاییان به منطقه مالایا (مالزیا، سنگاپور و ...) و شش کتاب حاوی داستان تاریخی و آموزنده. وی همچنین دارای یک تالیف نواری (ضبط شده روی نوار) است. یکی از کتابهای ضد بوروکراسی او به طنز نوشته شده است تحت عنوان "قانون پارکینسون Parkinson, s law".

 

پروفسور پارکینسون با انشاء خاص خود و با ذکر صدها نمونه ثابت کرده است که قوانین و ضوابط موضوعه منطقی، اصولی و جامع نیستند و اجرای آنها بوروکراسی را پیچیده تر کرده است و به این لحاظ اعضای پارلمان هارا زیر سئوال برده است. او انتصابات نادرست در سطح مدیریت هارا عامل اصلی وخامت بوروکراسی به دست داده است. وی با ذکر شواهد می گوید که گسترش سازمانهای دولتی و افزایش مقررات دست و پاگیر و در نتیجه کثرت کارمند (حقوق بگیر) و نیز سوبسیدهای دولتی غیر لازم باعث افزایش تعرفه های مالیاتی و ناخرسندی اتباع می شود که با هر جرقه ای این ناخرسندی را آشگار می کنند. روزی نیست که رسانه ها گزارش از یک و یا چند اختلاس، حیف و میل و بالاکشیدن پول دولت (از بیت المال) ندهند که همه اینها سند برای تاریحنگاران است.

 

وی نوشته است برپایه نیاز آتی است که باید دانشکده ساخت و دانشجو پذیرفت و گرنه در این مورد هم مثال فزونی دریاسالار بر شمار کشتی ها مصداق می یابد و فارغ التحصیل بیکار که با هزار امید سالها از جوانی خودرا در مدارس تعلیمات عالی سپری کرده آمادگی برای بروز خشم خود دارد. دکتر پارکینسون راه حلهای متعدد برای حل مسئله بوروکراسی ارائه داده و روی نقش هرپارلمان در حل این مسئله جهانی که در برخی از کشورها پیچیده تر است تاکید کرده است.

 
 

 

 

1454م:امروز، نهم مارس، زادروز «امريكو وسپوسيو Americo Vespuccio» است كه قاره غربي به نام او «امريكا» ناميده مي شود. وي بسال 1454 در فلورانس ايتاليا به دنيا آمد و 22 فوريه سال 1512 درگذشت و چهار بار از نيمكره غربي (آمريكا) ديدن كرد و نقاطي را كه در اين مسافرتهاي دريايي مشاهده كرد بيش از نقاط مورد بازديد كريستوفر كلمبوس (کلمب) بود.

 

كلمب سفر دريايي به سوي غرب را در سال 1492 آغاز كرده بود و نخستين سفر آمريکو = امريكو (در بعضي زبانها؛ امريگو) در سال 1497 آغاز شده بود. هردو براي دولت اسپانيا كار مي كردند و هزينه سفرهاي آنان را آن دولت پرداخت مي كرد.

 

هيچ مقامي براي نيمكره غربي كه پيش از سفر اروپائيان، مسكون و در پاره اي نقاط داراي تمدني درخشان بود نام آمريكو وسپوسيو را پيشنهاد نكرده بود. اين نام را «مارتين والدسيمولر» آلماني برقاره غربي نهاد كه كار او ترسيم نقشه هاي جغرافيايي بر پايه اطلاعاتي بود كه دريانوردان مي دادند. از آنجا كه بيشتر اطلاعات واصله به اين آلماني كه بعدا چاپگر نقشه هاي جفرافيايي شد توسط كاركنان كشتي ها و همراهان آمريكو و خود او داده شده بود براي مشخص ساختن نقشه ها، آنها را به نام رئيس گروه «آمريكو» نوشت كه سر زبانها افتاد و به تدريج قاره غربي «آمريكا» خوانده شد و نام دائمي آن قرار گرفته است.

 
 
 

 

آمريكو وسپوسيو

 

 

1796م:ناپلئون بناپارت نهم مارس 1796 كه هنوز يك ژنرال بيش نبود با ژوزفين كه بيوه اي با دو فرزند بود ازدواج كرد. ژوزفين كه در ژوئن 1763 متولد و در ماه مه 1814 در گذشت قبلا همسر افسري به نام الكساندر بود كه دادگاه انقلاب فرانسه در سال 1974 اورا اعدام كرده بود.

 
 

ژوزفين در جريان تعقيب كار شوهرش در دوران بازداشت او، با تني چند از مقامات وقت آشنا شده بود. تقريبا همه مورخاني كه تاريخ كارهاي ناپلئون را نوشته اند در اين مورد متفق القولند كه ژوزفين مترس بعضي از آن مقامات بود. ناپلئون چند سال پس از انتخاب به مقام امپراتوري فرانسه ژوزفين را به دست سناي فرانسه طلاق گفت ــ طلاقي كه پاپ آن را برسميت نشناخت. در آن زمان امر طلاق در کشورهاي کاتوليک مذهب ممنوع بود.

 

 

ژوزفين

 

 

1933م:در جریان رکود اقتصادی بزرگ، نهم مارس 1933 کنگره آمریکا درخواست فوری روزولت رئیس جمهور وقت را که به او در تجدید نظر در ضوابط بانکی و امورمالی ایالات متحده اختیارات تام بدهد تصویب کرد. این لایحه در همان روزی که به کنگره داده شده بود تصویب شد که در هشت دهه گذشته الگوی کشورهایی قرارگرفته است که دچار بحران مالی شده اند. روزولت با استفاده از این اختیارات که بهEmergency Banking Act معروف شده است به اتباع و بنگاههای ایالات متحده اعلام کرد که طلای موجود خودرا ـ به هر اندازه ـ جز زیورآلات متداول به خزانه داری تحویل دهند و برابر بهای آنها، پول و یا حواله دولتی بگیرند تا «دلار» استحکام یابد. اقدام دیگر روزولت با استفاده از این اختیارات، تعطیل کردن بانکهای مسئله دار و ضعیف بود و اقدام سوم کاهش ده درصدی ارزش اوراق بهادار خزانه داری (باوند ـ اوراق قرضه بهره دار) بود که در دست مردم و موسسات مالی در داخل و خارج این کشور قرارداشت و دفعتا بدهی (تعهد) دولت ده درصد پایین آمد. این اختیارات که در چارچوب طرح معروف به «نیودیل» درخواست و اجرا شده بود چهره اقتصادی ایالات متحده را تغییرداد و بتدریج از بحران خارج ساخت.

 
 

 

 
 
 

1944م:اين عكس در سال 1944 پس اصابت يك بمب بالدار آلماني (وي ــ 1) به ساختماني در جنوب شرقي لندن كه ضمن آن 119 تن كشته شدند برداشته شده است. در تابستان آن سال هر روز تا يكصد بمب بالدار آلماني بر لندن، كنت و ساسكس انگلستان فرود مي آمد و براي مقابله با آن وسيله دفاع وجود نداشت. اين بمب ها داراي يك موتور راكتي بودند كه سوخت آن طوري تنظيم مي شد كه با رسيدن به مقصد تمام شود و بمب حاوي يك تن ماده منفجره فرود آيد و در محل فرود كه معلوم نبود چه خواهد بود منفجر شود. همين ويرانگري ها و كشتارها بود كه جهانيان در پايان جنگ جهاني دوم با خرسندي تمام پذيراي سازمان ملل (که دستپخت دولتهاي فاتح بود) شدند تا از جنگ جلوگيري و مسائل ميان ملتها را از طرق ديگر حل كند. اگر «توني بلر» زودتر به دنيا آمده بود و اين مناظر را به چشم ديده بود و يا فرصت كرده بود در كتب تاريخ ببيند در طول نخست وزيري اش اين قدر با حرارت از جنگ و حمله و لشكر كشي سخن به ميان نمي آورد. هر انساني از مشاهده قتل انسان ديگر متالم ومتاثر مي شود. همه اعمال در تاريخ ثبت مي شود و دولتمردان بايد پيش از انجام هر عملي قضاوت تاريخ و بهايي را كه نسلهاي بعدي به خاطر اشتباه امروز آنان خواهند پرداخت در نظر مجسم كنند.

 

 

منظره اي ازبمباران لندن كه «توني بلر» آن را نديده بود

 

 

1945م:بمباران شهر توكيو پايتخت ژاپن با بمب آتشزا (Incendiary Bomb) از نيمه شب نهم مارس 1945 آغاز شد و بامداد دهم مارس (20 اسفند) پايان يافت. در اين بمباران 334 بمب افكن سنگين «بي ـ 29» معروف به «دژ پرنده» ساخت كارخانه هاي بوئينگ شركت داشتند و ضمن آن 83 تا 197 هزار ژاپني كشته شدند كه چون رقم دقيق به دست نيامده است، تاريخنگاران عبارت «بيش از صدهزار» را بكار مي برند. هدف دولت آمريكا از اين بمباران نه تنها تضعيف روحيه ژاپني ها بلكه انهدام اقتصاد اين كشور بود. بمباران عمدتا در طرفين و امتداد رودخانه «سوميدا Sumida» كه از توكيو مي گذرد صورت گرفت كه محل تاسيسات صنعتي توكيو بود. بمب هايي كه بكار مي رفت پس از اصابت به هدف توليد شعله مي كرد و حريق وسيع بوجود مي آورد. در ساخت اين بمبها؛ فسفور سفيد، كلورين، ناپالم و ترميت بكار رفته بود. باوجود اين تلفات و ويراني سنگين، دولت آمريكا درست پنج ماه بعد، در بمباران ژاپن از بمب اتمي استفاده كرد كه تلفات وارده از آن هم معادل بمباران توكيو با بمب آتشزا بود (كه تاريخنگاران آن را دليلي برغير ضروري بودن افكندن بمب اتمي در ششم اوت 1945 بر هيروشيما مي دانند). با اينكه پنج دهه بعد، «مانديل» سفير آمريكا در ژاپن از بمباران توكيو ابراز تاسف كرد؛ ژاپني ها هنوز اندوه خود را فراموش نكرده اند و سال گذشته (سال 2007) هنگامي كه وزير دفاع وقت اين كشور جمله اي در فراموش كردن آن بيان كرد، بركنارش كردند.

 
 
 
 
 
 

 

 

1934م:يوري الكسيويچ گاگارين نخستين انساني كه به فضا فرستاده شد و از بالاي جوّ، كره زمين را دور زد و به زمين باز گردانده شد 9 مارس سال 1934 به دنيا آمده بود.

 

گاگارين كه يك سرهنگ مهندس در نيروي هوايي شوروي بود 12 آوريل سال 1961 با سفيه «وستوك ــ 1» در مدار زمين قرار گرفت و در يك ساعت و 48 دقيقه با سفينه خود كره زمين را دور زد و سپس در كزاخستان (قزاقستان) به زمين بازگشت و هيجان بزرگي در جهان به وجود آورد و با سفر او، عصر فضانوردي آغاز شد. با سفر فضایی گاگارين، شوروي در دانش فضايي و موشكي برتري يافت، ولي به علت ضعف ژورناليسم (كه هنوز هم روسيه به طور كامل از آن خارج نشده است) نتوانست از آن براي پیشبرد سوسياليسم استفاده تبليغاتي كند.

 

گاگارين كه شخصا گردش خود به دور زمين را براي روزنامه نگاران شرح داده بود پس از اين سفر شجاعانه كه بيم خطر جان در آن بود از مشاهير گيتي شد، عمري طولاني نكرد و در 27 مارس سال 1968 در جريان يك پرواز آزمايشي با هواپيما دچار سانحه شد و در 34 سالگي جان سپرد.

 

 

گاگارين در لباس فضانوردي

 

 

1977م:نهم مارس 1977 دوازده مسلمان حنفي آمريكايي با هدف نشان دادن اعتراض خود نسبت به تهيه فيلم «محمد رسول الله» در آن كشور و نيز زنداني شدن چند سياهپوت با يك پرونده، سه ساختمان از جمله عمارت شهرداري و ساختمان محل استقرار «بنايي بريت» متعلق به يهوديان را در شهر واشنگتن تصرف و 149 تن را به گروگان گرفتند. آنان همچنين اعتراض داشتند كه چرا رسانه هاي آمريكا بايد در كنترل يهوديان باشد و بسياري از قضات و وكيلان قضايي آمريكا هم يهودي باشند حال آنكه يهوديان حدود سه درصد جمعيت آمريكا را تشكيل مي دهند. در اين گروگانگيري كه 39 ساعت طول كشيد دو تن كشته و چند نفر ديگر مجروح شدند. دو مقتول حادثه عبارت بودند از يك خبرنگار راديو و يك گارد مسلح ساختمان. «ماريون بري» عضو شوراي شهر واشنگتن كه بعدا شهردار اين شهر شد، يكي از مجروحين بود. اين رويداد با مداخله سفيران چند كشور اسلامي ازجمله سفيران مصر و پاكستان به پايان رسيد.

 
 

 

 
 
 

2003م:ششم مارس 2003 اين عكس به همين صورت و سراسري در صفحه اول بسياري از روزنامه ها به چاپ رسيده بود كه عنوانش را «اروپاييان باهم» گذارده بودند. دومينيك دو ويلپين وزير امورخارجه وقت فرانسه كه در سمت راست او ايگور ايوانف وزير امور خارجه روسيه و در سمت چپش جوشكا فيشر وزير امور خارجه وقت آلمان مشاهده مي شوند در حال گفتن اين مطلب است: «ما اجازه نخواهيم داد كه قطعنامه اي در شوراي امنيت سازمان ملل تصويب شود كه مجوز بكار بردن نيرو باشد!».

 

تا يک ماه پيش از آن باور كردني نبود كه دولت «پوتين» اين چنين از دولت آمريكا دور شود. بنظر مي رسيد که پوتين از سال 2000 همراه با آمريكا است، ولي در اين مدت آمريكا از قرارداد محدودشدن دفاع موشكي خارج شد، در كشور هاي عضو شوروي سابق پايگاه نظامي ايجاد كرد، بهانه جويي هاي دوران جنگ سرد را زنده كرد، ناتو را تا مرزهاي روسيه گسترش داد و تا به مارس 2003 هم به هيچيك از اعتراضهاي پوتين اعتنا نكرده بود.

 

پوتين كه از دير زمان احساس مي كرد روسيه به آمريكا همه اش داده و چيزي نگرفته است از فرصت دور شدن دولت هاي وقت آلمان و فرانسه از آمريكا در قبال مسئله عراق استفاده كرد و به اروپاييان نزديکتر و كفه آنها را سنگينتر ساخت.

 

اطرافيان پوتين بارها به او گفته بودند كه مبادا به آمريكا و انگلستان بيش ازحد روي خوش نشان دهد و به اوتاكيد كرده بودند كه از سرنوشت گورباچف عبرت بگيرد كه در برابر آن همه امتيازي كه به آمريكا داد از آن دولت تنها تشكر مي كنم ( تنك يو ) خالي تحويل گرفت. گورباچف سادگي كرد و اين بزرگترين سادگي تاريخ بود.

 

تا اين زمان (مارس 2003 و پيش از حمله نظامي آمريکا به عراق) بزرگان روسيه كه همچنان از فروپاشي شوروي ناخرسند بوده اند دائما به گوش پوتين مي خواندند كه اگر در اين شرايط جانب آمريكا را بگيرد جهان سوم را از دست مي دهد. اگر آمريكا بر عراق پيروز شود مناقع اقتصادي روسيه كه يك برنامه سرمايه گذاري سنگين در عراق را تدارك ديده است از دست خواهد رفت. آمريكا هنوز از روسيه وارداتي نداشته است كه كمكي به اقتصاد روسيه باشد و بيش از گذشته هم در فروش اسلحه با روسيه رقابت مي كند. اين گوشزد ها بود که بالاخره کار خود را کرد.

 
 

آخرين سنجش افكار روسها (در فوريه 2003) هم در تصميمگيري پوتين بي تاثير نبود كه 87 در صدشان گفته بودند آمريکا مي خواهد در عراق مستقر شود تا خاورميانه را در دست داشته باشد و به بهانه افغانستان در آسياي ميانه نفوذ کند.

 

همچنين پوتين چندي پيش وقتي شنيد كه روسها مي گويند كه او روسيه را دارد به آمريكا مي فروشد بسيار نگران شد و در صدد بر آمد تا راه خود را تغيير دهد و به همين سبب بود که وزير امورخارجه اش در کنار وزيران امورخارجه کشورهاي بزرگ اروپاي غربي نشست و ... ولي تحولات سالهاي بعد نشان داد که اروپاي غربي هم روسيه را رقيب خود مي داند و مي کوشد که بازهم آن را محدود سازد.

 

دو دهه طول کشيد تا روسيه بداند که اروپاي غربي و آمريکا راه خود را مي روند

 

 
 

1776: ادام اسميت انديشمند انگليسي (1723 ـ 1790) تاليف معروف خود «ثروت مللThe Wealth of Nations » را كه حاوي نظرات اقتصاد سياسي اوست منتشر كرد.

 

1822: نخستين دندان مصنوعي توسط چارلز گرام ساخته شد.

 

1825: الكساندر موژايسكي Mozhaiski نخستين روس كه هواپيما ساخت در روسيه به دنيا آمد و به نوشته مورخان اين کشور، 20 سال پيش از برادران آمريكايي «رايت» هواپيماي ساخت خودرا به پرواز درآورد.

 

1918: حزب بلشويك روسيه به حزب كمونيست تغيير نام داد.

 

1962: به مستشاران نظامي آمريكا در ويتنام جنوبي اجازه داده شد كه از عرف «درگيري» استفاده كنند، يعني اگر در جريان زد و خورد قرارگيرند از اسلحه استفاده كنند و همين دستور، آمريكا را وارد جنگ ويتنام ساخت.

منبع:iranianshistoryonthisday.com

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

    سایر خبرهای داغ

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------