کودکان ما چقدر اسباب بازی نیاز دارند!
- مجموعه: روانشناسی کودکان
کودکان ما چقدر اسباب بازی نیاز دارند!
در گوشه گوشه کشور بیمارستانها و مراکزی مخصوص کودکان بیمار قرار
دارند. کودکانی که مظلومانه در تختهای بیمارستانها خوابیده و از درد به خود میپیچند. کودکانی که هنوز رنگ شوخی را ندیده و مفهوم شادی را درک نکردهاند. حسرت دویدن، بازی کردن و یا حتی خوردن غذاهای خوشمزه در جانشان مانده است و بی هیچ دلخوشی روزگار را طی میکنند.
بزرگان دین بر احترام فرزندان و
رعایت برخوردهای احترامآمیز با آنان تأکید فراوان داشتهاند تا شرافت ذاتی آنها سرکوب نشود. رفتار مبتنی بر روشهای پسندیده و گرامی داشتن کودکان است که آنها را افرادی مستقل، آزاده، محکم، با شرافت و صاحب فضیلت میسازد. اگر کودک کرامت دید و شخصیت حقیقیاش احترام شد، راست و مستقیم و با فضیلت میشود و
چنانچه مورد تحقیر و اهانت قرار گیرد، رشد فضائل در او متوقف شده، به انحراف و کجی میگراید.[1]
توجه به کودکان در دین مبین اسلام بسیار مهم است و آنها به عنوان سرمایههای عظیم اجتماع دانسته شدهاند که باید با برنامهریزیهای فرهنگی و آموزشی روح و جانشان را پرورش داد تا آینده جامعه تضمین گردد.
زمانی که ملتی از این امر خطیر غافل شده و در جهت رشد فرزندان میهن کوتاهی نماید از رشد و ترقی جامعه خویش جلوگیری کردهاند.
شاید بتوان گفت علت اصلی پیشرفت بسیاری از کشورهای جهان توجهی است که بر کودکان داشتهاند و اهمیتی که
برای آموزش و پرورش آن قائل شدهاند. امری که متأسفانه در جوامع اسلامی با وجود سفارشات فراوان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه (علیهم السلام) مغفول مانده است.
پیشرفت علم و تکنولوژی بیش از هر چیز دیگر وابسته به نیروهای بالقوه جامعه ـ یعنی جوانان ـ است. در این مجال به بررسی
جایگاه تکریمآمیز کودکان در احادیث و اخلاق آن بزرگواران با کودکان پرداخته میشود.
برخورد پیامبر رحمت با کودکان
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در دوران
زندگانی خویش مسئولیتهای سنگینی از قبیل اداره دولت، رهبری سپاه، حکومت بر مردم، دریافت و ابلاغ وحی از سوی پروردگار و بسیاری امور دیگر را بر عهده داشتند. جای بسی تعجب است که با وجود این حجم بالای کار اهتمام بسیاری به کودکان داشته و به خوبی با ایشان برخورد مینمودند. پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم)
نسبت به کودکان بسیار مهربان بودند. با آنها بازی میکردند. گاه آنها را بر دوش خویش سوار مینمودند.
سعی در خوشحال نمودن آنها داشتند و یاران خویش را نیز به صورت کلامی و عملی به این کار تشویق مینمودند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند:
«اکرموا اولادکم و أحسنوا آدابکم»؛ «
فرزندان خود را کرامت کنید و با آداب نیکو با آنها معاشرت نمایید».
اسامة بن زید گفته است: «کان رسول الله (صلی الله و علیه و آله و سلم) یأخذنی فیقعدنی علی فخذه و یقعد الحسن ... »؛ «رسول الله (صلی الله و علیه و آله و سلم)
چنین بودند که مرا می گرفتند و بر راه خویش می نشاندند و حسن (علیه السلام) را نیز مینشاندند .... ».
در جایی دیگر روایت شده است که: «کان یصلی، فإذا سجد وثب الحسن و الحسین علی ظهره، فإذا أرادوا أن یمنعوهما، أشار إلیهم أن دعوهما، فلما قضی الصلاة وضعهما فی حجره و قال: من أحبنی فلیحب
هذین»؛ «رسول الله (صلی الله و علیه و آله و سلم) نماز می خواندند که هنگام سجده حسن و حسین (علیه السلام) بر پشت ایشان پریدند در این هنگام خواستند که مانع آن دو بزرگوار شوند که رسول الله (صلی الله و علیه و آله و سلم) به آنها اشاره کرد که رهایشان کنید هنگامی که نمازشان تمام شد آن دو را در آغوششان قرار دادند و
فرمودند: هر کس مرا دوست دارد پس باید این دو را دوست بدارد».
حضرت محمد
این صحنهها در کرامت کودکان در تاریخ بشر بینظیر است. تاریخ به یاد ندارد که رهبری مذهبی ـ سیاسی، آن هم مانند رسول خدا (صلی الله و علیه و آله و سلم) با کودکان اینگونه رفتار کرده باشد و لطف و عنایت و توجه به
کودکان از عادت رسول خدا (صلی الله و علیه و آله و سلم) بود.
آن وجود گرامی در تکریم کودکان، به آنها سلام میکرد و توصیه میکرد که به این عمل او تأسی شود:
عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ: «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله و علیه و آله و سلم)
مَرَّ عَلَی صِبْیَانٍ فَسَلَّمَ عَلَیْهِمْ وَ هُوَ مُغِذ»؛ انس بن مالک گوید:پیغمبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) به كودكانی گذشت و به ایشان سلام كرد، و به آنها خوراكی پخش كرد».
سنت پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) بر کرامت استوار بود چرا که نتایج کرامت یا حقارت شخصیت بسیار گسترده است و در
بیانات آن وجود گرامی و اوصیایش نسبت به آنها تذکرات فراوانی داده شده است.[2]
نالههای پنهان
در گوشه گوشه کشور بیمارستانها و مراکزی مخصوص کودکان بیمار قرار دارند.
کودکانی که مظلومانه در تختهای بیمارستانها خوابیده و از درد به خود میپیچند. کودکانی که هنوز رنگ شوخی را ندیده و مفهوم شادی را درک نکردهاند. حسرت دویدن، بازی کردن و یا حتی خوردن غذاهای خوشمزه در جانشان مانده است و بی هیچ دلخوشی روزگار را طی میکنند.
در این میان برخی از این کودکان به دلیل
وضع اقتصادی بد والدین از حداقلهای درمانی نیز محروم هستند. در حالی که برخی والدین نمیدانند که برای شادی بیشتر فرزند خود چگونه اموالشان را اسراف کنند برخی دیگر به دنبال آن هستند که بتوانند پولی به دست آورده و فرزند خویش را مراکز درمانی برسانند.
شاد کردن قلب این کودکان بسیار آسان است. میتوان به
دیدارشان رفت و به آنان گفت که یادشان هستیم و یا در حد توان به آنان کمک نمود که در شرایط راحتتری بهره گیرند و روزگار را آسانتر طی نمایند.
ایام عید میتواند فرصتی مناسب برای این کار باشد. زمانی که کودکان دوست دارند در کنار خانواده
خویش به مسافرت رفته، گردش کنند و با دوستان خویش شاد باشند دیدار از این کودکان میتواند آتش حسرت نهفته در جانشان را سرد سازد و لبخند را به لبانشان بازگرداند.
تمام کودکان سرمایههای اصلی ایرانند و حق بهترینها را دارند. پس به یادشان باشیم. و با لبخندی دلشان را به دست آوریم
آن درد کشیدگان محک و محک ها،شیرخوارگاهای بهزیستی و... نگاهشان منتظر ماست.
پی نوشت ها :
[1]. سیره عملی، دفتر دوم، مصطفی دلشاد، ص59.
[2]. همان، ص 61.
منبع:tebyan.net