بیوگرافی رابعه مدنی و پسرش امیرشهاب رضویان
- مجموعه: دنیای بازیگران
رابعه مدنی، بازیگر سینما و تلویزیون، سال (۱۳۲۰) در همدان متولد شد. رابعه مدنی، تندیس حافظ بهترین بازیگر زن را برای بازی در فیلم«برف»، در کارنامه دارد.
بیوگرافی رابعه مدنی:
رابعه مدنی متولد 1320 در همدان می باشد. رابعه مدنی به مدت 30 سال معلم پیش دبستانی و کارمند آموزش و پرورش بود، بعد از بازنشستگی وارد عرصه بازیگری شد، دو پسر و یک دختر دارد.
رابعه مدنی از کودکی به سینما علاقه داشت. وقتی که امیرشهاب (رضویان) پسرش به سمت حرفهی کارگردانی رفت برای پایاننامه، الزام به ساخت فیلم بود. رابعه مدنی به نوعی به پسرش کمک میکرد. البته بازیگری هم به صورت افتخاری انجام میداد.
رابعه مدنی در سریالهایی نظیر؛ «وضعیت سفید»، «بوسیدن روی ماه » ، «پایتخت ۲»، بازی کردهاست.
رابعه مدنی همچنین در فیلمهایی نظیر؛ «سفر مردان خاکستری»، به نقشفرینی پرداخته است.
رابعه مدنی، تندیس حافظ بهترین بازیگر زن را برای بازی در فیلم«برف»، در کارنامه دارد.
بیوگرافی امیرشهاب رضویان ( پسر رابعه مدنی)
امیرشهاب رضویان متولد 4 خرداد 1344 در همدان، کارگردان و فیلمنامه نویس است.
فارغ التحصیل کارشناسی کارگردانی سینما و کارشناسی ارشد پویا نمایی از دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر است، یک خواهر و یک برادر دارد علاوه بر کارگردانی آموزشگاه هنری نیز دارد. وی فیلمسازی را با ساخت فیلمهای کوتاه شروع کرد از سال ۱۳۵۹ در سینمای آزاد همدان مشغول به کار شد وی حدود چهل فیلم کوتاه و شش فیلم بلند در کارنامه خود دارد
مصاحبه خواندنی با رابعه مدنی:
خانم رابعه مدنی چه شد که به سینما علاقه مند شدید؟
«من از کودکی به سینما علاقه داشتم. مجبور بودم برای برادرم کارهای مختلف در منزل انجام دهم تا من را به همراه خود به سینما ببرد. این هنر برای من خیلی جلوه داشت. وقتی که امیرشهاب (رضویان) پسرم به سمت حرفه کارگردانی رفت بسیار خوشحال شدم. در آن زمان وقتی خودش یا حتی دوستانش میخواستند برای پایاننامه فیلم بسازند من به نوعی به آنها کمک میکردم. حتی وسایل منزلم را هم در اختیار آنها میگذاشتم. البته بازیگری هم به صورت افتخاری انجام میدادم»
چند فرزند دارید؟
3 فرزند دارم، یک دختر و 2 پسر
ارتباطتان شما با آنها چگونه است؟
خیلی خوب است و وقتی پیش آنها هستم همسن آنها میشوم. در حال حاضر هم نوه دختریم پیش من است.
نوههایتان وقتی بازی شما را در فیلمها میبینند چه بازخوردی دارند؟
خیلی خوشحال میشوند و تشویقم میکنند.
خانم مدنی شما گفتید که پیش از این معلم بودید؟
بله، من 30 سال مربی کودک بودم و خیلی تجربهها در مدت خدمتم به آموزش و پرورش، آموختم. معتقدم که یک معلم باید در حرفه خود موفق باشد. بعد از بازنشستگی وارد حرفه سینما شدم.
در چه مقطعی مشغول تدریس بودید؟
پیش دبستانی، زیباترین و مشکلترین مقطع.
وقتی شاگردانتان را میبینید چه حسی دارید؟
شاگردان من الان همه برای خودشان مردان و زنانی هستند که بسیار موفقند. وقتی به همدان میروم شاگردانم مانند بچههایم هوایم را دارند؛ آنها دلخوشی من هستند. هرگز دلم نمیآید به آنها بگویم شاگردانم، چرا که تک تک آنها بچههایم هستند. مقطع پیش دبستانی دورهای است که بچهها تازه از مادر جدا میشوند و تا به این شرایط عادت کنند ماهها طول میکشد و در آن زمان معلم باید به واقع هم مادر باشد هم معلمی کند.
از دوران خدمت در آموزش و پرورش چه چیزی بیشتر از همه در ذهنتان باقی مانده است؟
همیشه یاد روزهایی میافتم که نزدیک روز معلم به بچهها میگفتم برایم کادو نیاورند و پیش از آن طی نامهای به اولیا از آنها نیز این درخواست را داشتم. از بچههایم می خواستم تا حسشان را برایم نقاشی کنند و این گرانبهاترین کادویی بود که میتوانستند به من بدهند.
هنوز هم این نقاشیها را دارید؟
تا چند ساال پیش داشتم وهربار که آنها را نگاه میکردم تک تک بچههایم را به خاطر میآوردم و با خاطرهشان گریه میکردم.
اولین روزی که خودتان به مدرسه رفتید را هم به خاطر دارید؟
بله در آن زمان سن دختران را بیش از آنچه که بود در شناسنامه میگرفتند تا بتوانند زود ازدواج کنند. روز اولی که به مدرسه رفتم پایم به زمین نمیرسید، معلم من دختر جوانی بود به اسم خانم ابطحی که امیدوارم خداوند رحمتش کند او بسیار به ما محبت کرد و برایمان به مانند مادر بود.
روز اولی که به عنوان معلم وارد مدرسه شدید اولین چیزی که برایتان تداعی شد چه بود؟
همان لحظهای که خودم رفتم مدرسه و زمانی که دیدم بچهها گریه میکنند آنها را بغل کردم و آرامشان کردم و با تمام وجود برایشان مادر بودم. زیباترین دوره زندگی یک مادر وقتی است که معلم میشود مخصوصا در مقطع ابتدایی.
بهترین هدیهای که از فرزندان و دانشآموزانتان گرفتید؟
نقاشیهایی که برایم میکشیدند بهترین هدیه شاگردانم بود، درمورد فرزندانم نیز بالاترین هدیه قبولی در دانشگاه بود.
خانم مدنی نظرتان راجع به خانه تکانی چیست؟
مانند خیلیها به سنت پایبندم. همیشه وقتی قصد خروج از منزل را دارم، اول خانه را مرتب میکنم و بعد خارج میشوم. معتقدم خانهتکانی جزو واجبات است. اکنون که اواسط اسفند است، خانهتکانیام را انجام دادهام. در گذشته نیمه بهمن یا اوایل بهمن شروع به خانهتکانی میکردم. معمولا خانهتکانی را در یک روز انجام میدهم.
سالی دو یا سه مرتبه خانهتکانی میکنم. یک مرتبه اسفند ماه و یک بار هم زمانی که هوا گرم میشود یعنی خرداد ماه. از زیر فرش و دیوارها گرفته تا شست و شوی ملحفهها و ظرفها، همه را کاملا تمیز میکنم. اواخر شهریور هم کوچ فرهنگی دارم و خانهتکانی میکنم. هر کمد را باید یک روز مرتب کرد، مثلا مقواهای رنگی را به اشکال مختلف بریده ام و روی آنها نام یکی از ادویهجات را نوشتهام و باسلیقه مقواها را همراه با روبانی دور شیشه ادویهجات میبندم.
خانمهای تهرانی زیاد اهل درست کردن ترشی نیستند ولی من شیشههایی دارم و وقتی منزل دوستانم میروم به جای شیرینی برایشان ترشی میبرم. اهل دوخت و دوز هم هستم . اگر لباسی قابل استفاده برایم نباشد، آن را میبخشم. اگر به درد بخور نباشد آن را دستمال برای پاک کردن گاز، زمین شور یا دستگیره میکنم. کار کارگر را قبول ندارم. از اینکه خودم کار کنم بیشتر لذت میبرم.
سعی میکنم با چیزهای کوچک خودم را خوشحال کنم، مثلا وقتی آینه اتاقم را یا شیشهها را پاک میکنم یا پرده را میشویم، خیلی لذت میبرم و میگویم خدا کند مهمان برایم بیاید و این کارها را ببیند. دوست دارم با کار در منزل خلأ زندگیام (فوت همسرم) را پر کنم. ۱۸سال است که همسرم را از دست داده ام. هنوز منتظرم که او بیاید و باورم نمیشود که در کنارم نیست!
خانم مدنی اگر در آخر صحبتی دارید بفرمایید؟
امیدوارم همه انسانها خوشبخت باشند و هیچ کس غم نبیند.
گردآوری: بخش بازیگران بیتوته