ظریف: طائب فکر میکرد من نایاک را تاسیس کرده ام/ امنیتیسازی ایران از ژانویه ۲۰۰۲ آغاز شد
- مجموعه: اخبار سیاست خارجی
- تاریخ انتشار : سه شنبه, 16 خرداد 1402 23:16
به گزارش ایلنا، محمدجواد ظریف در این گفتوگوی مجازی گفت: در قاعده بینالملل یک دیدگاه امنیتیسازی داریم که این دیدگاه کمتر در جمهوری اسلامی مورد استفاده قرار گرفته است. امنیتیسازی یعنی دشمنانگاری و من اعتقاد دارم طرح برنامه هستهای محمل خوبی برای امنیتیسازی علیه جمهوری اسلامی بود.
وی با بیان اینکه بعد از جنگ عراق علیه ایران، حقانیت ایران در جامعه جهانی درباره محکومیت عراق در آغاز جنگ دنبال کردیم و این فرصتی برای ورود به دیپلماسی جهانی بود، اظهار داشت: برای اولین بار از انقلاب و برای اولین بار بعد از دوران حکومت پهلوی یک جوان سی و یک ساله، نماینده دائم ایران به عنوان رئیس کمیته ششم سازمان ملل که یکی از مهمترین جایگاه این سازمان بود انتخاب شد. آن زمان فضای اجماع جنگی علیه ایران به وجود آمد اما این فرصت برای ایران به وجود آورد تا به دیپلماسی جهانی وارد شود و از همان زمان پروژه امنیتیسازی از سوی اسرائیل علیه ایران شروع شد.
وزیر امور خارجه با بیان اینکه اگر توجه کرده باشید زمانی که ۱۱ سپتامبر به وجود آمد، انحصار عربستان در خاک آمریکا شکسته میشود، تصریح کرد: حمله ۱۱ سپتامبر توسط عربستانیها انجام شد و این، فرصتی به وجود آورد تا ایران در دیپلماسی جهانی در کنفرانس بن برای ایجاد صلح حضور داشته باشد که در آن کنفرانس نیز شهید سلیمانی حضور داشت و بدون شهید سلیمانی در آن کنفرانس ایران نمیتوانست حضور موفق و تاثیرگذار داشته باشد و در اینجا یکی از هماهنگیهای خوب میان میدان و دیپلماسی شکل میگیرد.
امنیتیسازی ایران از ژانویه ۲۰۰۲ آغاز شد
ظریف ادامه داد: نگاه کنید به ژانویه ۲۰۰۲. در آن سال، قبل از سخنرانی بوش، کشتی حامل سلاح در کرانه باختری برای یاسر عرفات از سوی اسرائیل که دستگیر شد، بعد از آن امنیتیسازی از سوی اسرائیل طرح شد که در ادامه، آمریکا بحث محور شرارت را مطرح کرد که آن محور شرارت برای سه کشور ایران، عراق و کره شمالی است.
وی با اشاره به اظهارات نخستوزیر رژیم اسرائیل درباره جنگ دوم عراق خاطرنشان کرد: زمانی که بحث در آمریکا مطرح بود که جنگ جدید دربگیرد، شارون نخستوزیر اسرائیل گفت که آدرس غلط مربوط به عراق است اما آدرس درست مربوط به تهران است یا صحبت دیگر این بود که مردان واقعی به تهران میروند و بچهها به عراق میروند.
این دیپلمات برجسته پیشین با بیان اینکه اسرائیل برای آنکه ورق را برگردانند، به این ایده رسید که نباید با حمله به عراق دست ایران را باز گذاشت، ابراز داشت: در سال ۲۰۰۲ بحث نطنز با کمک سازمان مجاهدین خلق مطرح شد اما نظنز این خاصیت را داشت که یک تصویر ماهوراهای میتوانست احساس اجماع جهانی را ایجاد کند در حالی که نمیتوانست با یک تصویر ماهوارهای اجماع امنیتیسازی صورت بگیرد.
روند امنیتیسازی علیه ایران از دوران احمدینژاد شروع شد
ظریف با بیان اینکه برای اولین بار صادق صبا در بیبیسی مطرح کرد ایران بعد از انقلاب باید میان تسلیم شدن یا رفتن به شورای امنیت یک مورد را انتخاب کند، عنوان کرد: کاری که شد، آن بود که مانع حضور پرونده ایران در شورای امنیت شود و اختلافی بین آمریکا و اروپا رخ داد. اروپا بعد از جنگ سرد کنش هنجاری در دنیا شده است و آمریکا وارد کنش امنیتی شده است و اروپا هم جلوتر از آمریکا در کنش هنجاری جلوتر باشند. ما گفتمان امنیت و امنیتیسازی را قاطی کردیم.
وی با بیان اینکه پایان دوره خاتمی علیرغم شکلگیری اجماع علیه ایران به پایان رسید، یادآور شد: البته باید بگویم قطار بی ترمز بیفرمان دوره احمدینژاد دوباره از سال ۲۰۰۵ باعث شد که اجماع جهانی که بعد از جنگ عراق از بین رفته بود، بار دیگر شکل بگیرد و بعد از قطعنامههای شدید شکل گرفت که مهمترین آن ۱۹۲۹ بود که رای مثبت روسیه و چین را به همراه داشت.
به گفته وزیر سابق امور خارجه، روند امنیتیسازی ما از دوران احمدینژاد شروع شد. به دلیل آنکه بیانیه اول درباره موضوع هستهای نبود، بیانیه دوم نیز مورد هلوکاست بود که آن هم ماجرای خاص خودش را دارد.
هیچ کاری به من در زمان سفارتم در سازمان ملل در زمان احمدینژاد سپرده نشد
ظریف با اشاره به ریاست جمهوری احمدینژاد بیان کرد: آقای احمدینژاد در شب اول که وارد آمریکا شد به همراه آقایان متکی و لاریجانی بود که این بحث مطرح شد ظریف را برمیداریم و یکی از دوستان را که از همکاران و در دانشگاه امام صادق (ع) تحصیل کرده بود، با لابیگری آقای جلیلی به این عنوان سرپرست منصوب شود که با اختلاف دوستان مواجه شد و اعلام کردند باید موافقت تهران را داشته باشند که این مورد نیز با مخالفت مواجه میشود و بعد از آن، نزدیک به دو سال بنده از همه فعالیت سیاسی محروم شده بودم و به شکل فریلنس مشغول به کار بودم.
وی اضافه کرد: حتی نامه آقای احمدینژاد به بوش هم بنده هیچ دسترسی نداشتم و نهایت از طریق یک خبرنگار آمریکایی متوجه نامه شدم. در طول سفارتم، هیچ کاری از تهران به من سپرده نشد. دو سخنرانی را با ایده شخصی مطرح میکردم و از طرف رهبری تشویق شدم.