فرجام سیاه ارثیه خونین



 اخبار حوادث,خبرهای حوادث ,حوادث روز
زوج جنایتکاری که بعد از قتل فامیلی ایران را ترک کرده بودند و زندگی پرآشوبی در مالزی داشتند به خط پایان فرار رسیدند. 

وقتی دایی یک زن بر سر ارثیه خونین وارد یک جدال شد کسی تصور نمی کرد جنایتی خونین کلید بخورد.

 

شامگاه شوم

 ساعت 11 و نیم شامگاه، 21 آذر سال 96 ماجرای یک جنایت فامیلی به پلیس 110 تهران مخابره شد و ماموران کلانتری 160 خزانه خود را به خانه ای واقع در خیابان همدانی  محدوده خزانه بخارایی رساندند.

 

تحقیقات میدانی پلیس نشان داد دایی 40 ساله خانواده به نام فرامرز به خاطر ارثیه فامیلی با خواهرزاده هایش اختلاف شدیدی داشته است.

 

این تجسس ها نشان داد سعید 26 ساله  که شوهر یکی از خواهر زاده های فرامرز است  در این درگیری دایی همسرش را با چاقو هدف قرار داده است و با توجه به خون ریزی شدید فرامرز با آمبولانس اورژانس  به بیمارستان کاشانی انتقال یافته است.

 

مرگ دایی در بیمارستان

با توجه به فرار سعید و همسرش از صحنه خونین ماموران خود را به بیمارستان کاشانی رساندند و از پزشکان شنیدند فرامرز به خاطر بریدگی گردن و جراحت دست به شدت دچار خون ریزی شده و روی تخت جراحی از پا درآمده است.

 

تجسس های جنایی

همین اتفاق شوم کافی بود تا ماجرای جنایت فامیلی به بازپرس ویژه قتل و ماموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران مخابره شود و خیلی زود تجسس های جنایی آغاز شد.کارآگاهان در صحنه قتل به بازجویی از شاهدان جنایت دست زدند و دریافتند انگیزه اصلی اختلاف بر سر ارث و میراث فامیلی بوده است.

 

این شاخه تحقیقی نشان داد دو خواهر و یک داماد 25 ساله در خانه ویلایی زندگی می کنند که روز جنایت،  فرامرز که دایی خانواده بود  برای گرفتن ارث و میراث پدری اش به خانه ویلایی رفته است و بعد از بالا گرفتن دعوا آن ها زد و خورد شدیدی داشته اند  که جنایت خونین رخ داده است و زن و شوهر پا به فرار گذاشته اند.

فرار به مالزی

 کارآگاهان جنایی با آغاز تحقیقات میدانی برای دستگیری قاتل به نام سعید و همسرش که فریبا نام دارد خیلی زود فاش کردند این زن و شوهر با پی بردن به این که فرامرز در بیمارستان جان باخته است سوار بر هواپیما به مالزی فرار کرده اند.

 

2 سال بعد

درحالی که دو سال از این جنایت فامیلی گذشته بود اقدامات اطلاعاتی پلیس تهران نشان داد سعید به همراه فریبا روز 15 اردیبهشت امسال به ایران بازگشته اند.

 

همین کافی بود تا تجسس های تخصصی باز کلید بخورد و خیلی زود مشخص شد زوج فراری در محدوده خزانه تهران با اجاره کردن یک واحد آپارتمان زندگی پنهانی دارند.

 

بازداشت فراری ها

 بلافاصله بازپرس پرونده دستور دستگیری سعید و فریبا را صادر کرد و ماموران روز 29 تیر با اطلاع از حضور آن ها در خانه شان وارد عمل شدند و با اقدامی غافلگیرانه سعید و فریبا را دستگیر کردند.

 

سعید در صحنه دستگیری در حالی که اصرار داشت اشتباهی شده است و او حامد نام دارد خودش را بی گناه نشان داد و فریبا هم سعی کرد نقش کسی غیر از فریبا را بازی کند اما دروغ بزرگ آن ها خیلی زود فاش شد و فریبا چاره ای جز اقرار ندید.

 

فریبا در بازجویی های تخصصی به کارآگاهان گفت: مادر و پدرمان سال ها پیش درگذشته اند. شب حادثه من به همراه خواهر و برادرم در خانه پدربزرگ مان بودیم  که ناگهان دایی فرامز وارد خانه شد و باز هم مثل همیشه ادعا و طلب ارث و میراث اش را از ما کرد که مشاجره مان بالا گرفت و او با چاقویی که پنهان کرده بود به ما حمله کرد حتی برادرم از ناحیه دست زخمی شد، ترسیده بودم و سریع با شوهرم تماس گرفتم سعید در کمتر از چند دقیقه  به خانه رسید او از دیدن صحنه شوکه شده بود تا این که او هم با دایی ام درگیر شد.سعید نیز گفت: پس از تماس فریبا  وقتی شنیدم دایی فرامرز آن ها را کتک زده و برادرزنم زخمی شده است  خیلی عصبانی شدم یک چاقو تهیه کردم و بلافاصله به سمت خانه رفتم، دیدم که فرامرز درحال کتک زدن همسرم   خواهرزن و برادرزنم است.

 

با او درگیر شدم و چند ضربه چاقو به ناحیه گردن و دستش زدم و سریع به همراه فریبا از آن جا فرار کردیم. پس از چند روز شنیدیم که وی جان باخته است و ما هم تصمیم به فرار گرفتیم. به صورت غیر مجاز از کشور خارج شدیم و نزدیک به دوسال در مالزی زندگی می کردیم که با گذشت این مدت با تصور این که آب ها از آسیاب افتاده است به ایران بازگشتیم و با مشخصات جعلی در حال زندگی بودیم که توسط پلیس دستگیر شدیم.

 

گفت وگو با زن جوان

فریبا 25 ساله در ماجرای درگیری خانوادگی، شوهرش را وارد معرکه ای کرد که به قتل دایی اش ختم شد. این زن با شوهرش پس از دو سال فرار به کشور مالزی وقتی به ایران بازگشتند  دو روز مانده به جشن تولدش از سوی پلیس آگاهی تهران دستگیر شدند.

 

چه مدت است ازدواج کردی؟

مرداد سال 96 بود که با هم ازدواج کردیم.

 

شغل سعید؟

سعید ابتدا در یک کفش فروشی کار می‌کرد و بعد از مدتی به مغازه فرش فروشی پدرش رفت و در آن جا مشغول به کار شد.

 

اختلاف بر سر ارث و میراث پدری بود؟

من بعد از مراسم عقد، چون پدر و مادرم فوت کرده بودند بیشتر اوقات خانه پدر شوهرم بودم تا این که روز قبل از درگیری به خاطر این که در خانه پدر شوهرم کارهای جوشکاری انجام می دادند به خانه خودمان رفتم و صبح روز بعد دو برادرم همراه دایی ام در خانه شروع به خوردن مشروبات الکلی کردند که در این میان یکی از برادرانم مطرح کرد خانه مان را بفروشیم و هرکسی سهم خودش را بردارد و سر مسئله ارث بین برادر و دایی ام بحث و درگیری پیش آمد که خیلی زود این ماجرا جمع شد و پس از پایان این درگیری برادرم علی به رضا گفت که مسئله ارث را باید بین خودمان حل کنیم و بعد به دایی های مان اطلاع بدهیم.

 

پس درگیری مرگبار چه زمانی رخ داد؟

ظهر آن روز دایی ام از خانه رفت تا این که شب ساعت 10:30 برگشت و با برادرم درگیر شد و گفت حرف حساب بزنید، ما از این خانه سهم داریم و همین شروع درگیری بین برادر و دایی ام شد که در ادامه یکی دیگر از دایی هایم به خانه آمد و برادر دیگرم نیز وارد صحنه درگیری شد که من با توجه به شدت درگیری با همسرم تماس گرفتم و از او خواستم به کمک ما بیاید. درگیری از حیاط به داخل کوچه کشیده شد و شوهرم نیز وارد درگیری شد که پس از دقایقی مشاهده کردم دست دایی فرامرز و برادرم خونی است و سپس فرامرز خواست او را رها کنیم و خودش به بیمارستان برود.

 

دیدی چه کسی او را با چاقو زخمی کرد؟

یک چاقو بین دستان دایی فرامرز و برادرم بود و درگیری آن ها درحالتی بود که روی کاپوت خودرو افتاده بودند و وقتی آن ها بلند شدند دیدم هر دو خونی هستند، نمی‌دانم چه شد که قتل را به گردن شوهر من انداختند.

 

بعد از قتل کجا رفتی ؟

ما فکر نمی‌کردیم دایی فرامرز به قتل رسیده باشد و بعد ازاین ماجرا همراه شوهرم با پاسپورت جعلی به استانبول رفتیم و یک سال در آن جا بودیم که تصمیم گرفتیم به مالزی برویم.

 

کی متوجه مرگ دایی فرامرز شدی؟

ابتدا خواهر و برادرم از ماجرای مرگ دایی فرامرز خبر دادند اما ما فکر می کردیم که دروغ می گویند تا این که اعلامیه فوت دایی ام را در صفحه اینستاگرام یکی دیگر از دایی هایم مشاهده کردم.

 

از استانبول راحت به کشور مالزی رفتید؟

نه، بعد از یک سال وقتی به مالزی رفتیم، من از گیت پرواز عبور کردم اما شوهرم را دستگیر کردند،من به هتل رفتم اما شوهرم بازداشت شد، به سفارت رفتم و درباره دستگیری شوهرم حرف زدم که متوجه جعلی بودن پاسپورت ما شدند و من را نیز دستگیر کردند. دو ماه در زندان بودم و یک ماه پس از این که من آزاد شدم، سعید نیز آزاد شد.

 

هزینه زندگی را از کجا تامین می کردی؟

برادر شوهرم برای من از ایران پول می فرستاد.

 

چرا به ایران بازگشتی؟

شنیدیم که خواهر و برادرم توانسته اند رضایت خانواده را بگیرند و ما فکر می کردیم با گذشت زمان همه چیز آرام شده است و دیگر دستگیر نمی شویم اما بعد از چند روز که به ایران بازگشتیم دستگیر شدیم.

 

چه سرنوشتی در انتظارتان است؟

با توجه به صحبت های قبلی که داشتیم قرار است رضایت خانواده را بگیریم و مشکلی در زندگی مان پیش نخواهد آمد.

 

بنا بر این گزارش، زوج جوان برای تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران قرار دارند. 

 

تحلیل کارشناس

قتل به خاطر ارثیه

دکتر علیرضا شریفی یزدی جامعه شناس و آسیب شناس اجتماعی

در پرونده های قتل خانوادگی که علت اصلی اختلاف میان اعضای خانواده ارث و میراث است چند نکته اصلی را باید مورد توجه قرار داد. دلیل اصلی بروز این اتفاقات ناگوار نبود همخوانی واقعیت های اجتماعی با قوانین و قواعد است. وقتی در یک خانواده اختلاف بر سر پول و مادیات رخ می دهد که به قتل منجر می شود بیانگر نبود انسجام و اتحاد اجتماعی میان اعضای یک خانواده است. البته وجود برخی قوانین مانند میزان سهم الارث دختر و پسر نیز از موارد اختلاف برانگیز در خانواده موقع تقسیم ارث به شمار می رود. درست است که این تقسیم بندی ها قانونی است اما برخی افراد این تقسیم بندی را نمی پذیرند و این خود عاملی می شود برای بروز اختلافات خانوادگی و حتی بروز قتل ها و جنایت های وحشتناک که متاسفانه در جامعه امروزی باب شده است.

 

برخی والدین نیز در زمان حیات شان به صورت لفظی اموال شان را میان فرزندان تقسیم می کنند و همین مسئله که از دید قانون پذیرفته و شفاف نیست عامل دردسر سازی می شود برای اختلافات خانوادگی در حالی که این موضوعات بر اساس قوانین خود پیش می رود. اعتراض به سهم الارث و نزاع خانوادگی بر سر تقسیم اموال والدین پس از فوت آن ها و دلایل دیگری مانند تبعیضی که پدر و مادر در زمان حیات شان بین فرزندان قائل می شدند نیز تاثیرگذار است . قاعدتا وجود برخی تبعیض ها بین فرزندان اختلاف برانگیز است و سبب کینه ورزی و قدیمی شدن کدورت ها می شود. 

 

به طور کلی کاهش میزان مهر ، محبت و عاطفه در میان اعضای خانواده و نبود صمیمیت بین خواهران و برادران عاملی است که به راحتی دعواهای خانوادگی بر سر ارث را رقم می زند متاسفانه در دهه های اخیر صمیمیت خانوادگی نسبت به گذشته کاهش یافته و چون روابط عاطفی عمق ندارد به راحتی بعد از فوت یکی از والدین منافع مالی و پولی شدت می گیرد و بنیان خانواده ها را سست می کند. از سوی دیگر مشکلات مالی و اقتصادی و فشار از سوی افراد درجه دو  در خانواده مانند عروس و داماد و... بستر فشارهای روانی را فراهم می کند و با پیش کشیدن موضوع سهم الارث اختلافات سر باز می کند که تنها راه حل مشکلات خود را در پول و گرفتن ارث می دانند.

 

  البته بخشی از اختلافات عمیق ممکن است از دوران کودکی، نوجوانی و جوانی قبل از مرگ والدین وجود داشته باشد و شکل گیری این اختلافات به دوران گذاشته مربوط می شود که وقتی موضوع تقسیم ارث به میان می آید اختلافات عمیق می شود تا حدی که به قتل منجر می شود. بنابراین در برخی موارد تقسیم ارث به تسویه حساب مالی چند ساله و قدیمی مربوط می شود.

 

 

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

    سایر خبرهای داغ

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------