ناقوس هم‌زیستی در «جلفای نو»



کلیسا وانک،اخبار اجتماعی،خبرهای اجتماعی
در پیچ‌وخم کوچه‌های سنگ‌فرش‌شده «جلفای نو»، ناقوس «کلیسای وانک» آرام به صدا درمی‌آید. بوی چوب قدیمی و بخور در هوای خنک پاییزی می‌پیچد و صدای کودکی که در حیاط کلیسا بازی می‌کند، سکوت محله را می‌شکند. اصفهان در این هفته، به یاد می‌آورد که بخشی از هویتش از کوچه‌هایی آغاز شده که نه‌فقط خانه، که تاریخ‌اند. هفته فرهنگی ارامنه، فرصتی است برای بازخوانی گذشته‌ای که در دل همین محله شکل گرفته؛ گذشته‌ای که هنوز در صدای ناقوس‌ها، در تذهیب دیوارها، در چاپخانه‌های خاموش و در دل مردمی زنده تنفس می‌کند.

روزنامه پیام ما نوشت: چهارصد سال پیش، هنگامی که شاه‌عباس ارامنه را از جلفای قدیم در سواحل ارس به اصفهان کوچ داد، شاید هیچ‌کس نمی‌دانست این تصمیم، نقطه آغاز یکی از مهم‌ترین تجربه‌های هم‌زیستی فرهنگی در تاریخ ایران خواهد شد. ارامنه در کنار زاینده‌رود، شهری برای خود ساختند که نامش را «جلفای نو» گذاشتند. شهری با معماری اروپایی، بازار، مدرسه و بیش از ۲۰ کلیسا که در دوره صفوی، نمادی از تنوع دینی و اقتصادی ایران شد.

 

«آرا شهبازی»، مورخ و پژوهشگر تاریخ اجتماعی ارامنه، در گفت‌وگو با «پیام ما» می‌گوید: «جامعه ارمنی اصفهان از همان ابتدا با ساختار اقتصادی شهر درهم تنیده بود.» او توضیح می‌دهد که بازرگانان ارمنی از طریق شبکه‌های تجاری خود، اصفهان را به هند، روسیه و اروپا پیوند می‌دادند و در همان حال، با ساخت کلیساها و مدارس، به هویت فرهنگی خود تداوم می‌بخشیدند. به‌گفته این پژوهشگر، شاه‌عباس با نگاه هوشمندانه‌ای که به سیاست داشت، جلفای نو را نه تبعیدگاه که پلی میان ایران و غرب می‌دانست و همین نگاه چهره اقتصادی و فرهنگی اصفهان را دگرگون کرد. شهبازی معتقد است: «جلفای نو در قرن هفدهم میلادی به‌اندازه‌ای پیشرفته بود که بسیاری از سیاحان اروپایی آن را شهری اروپایی در قلب ایران می‌دانستند.» او با استناد به سفرنامه‌های فرانسوی و هلندی آن دوره می‌گوید: «در جلفا خیابان‌هایی با نظم هندسی، خانه‌هایی با نقاشی‌های دیواری و کارگاه‌هایی وجود داشت که نه‌فقط برای اصفهانی‌ها، که برای تمام منطقه کالا تولید می‌کردند.»

 

کلیساهایی که روایتگر تاریخ‌اند

در میانه محله، کلیسای وانک همچنان باشکوه ایستاده است؛ دیوارهای آن پر از نقش‌ونگار فرشتگان و داستان‌های کتاب مقدس است. در موزه کلیسا، حروف سربی و نسخه‌های چاپی قرن هفدهم نگهداری می‌شود. «لیلیت تادوسیان»، کارشناس میراث‌فرهنگی ارامنه اصفهان، به «پیام ما» می‌گوید: «کلیساهای جلفای نو، فقط بناهایی مذهبی نیستند؛ آنها سند زنده‌ای از دوره‌ای هستند که هنر و ایمان در اصفهان به زبانی مشترک رسیده بود. هر گنبد و دیوار نقاشی‌شده در این کلیساها، بخشی از گفت‌وگوی بزرگ فرهنگ ایرانی و ارمنی را روایت می‌کند. از کلیسای وانک تا بیت‌لحم، هرکدام در نوع خود نمونه‌ای از تلفیق هنر اروپایی و زیبایی‌شناسی ایرانی‌اند؛ ترکیبی که در هیچ شهر دیگری از ایران با چنین وسعتی دیده نمی‌شود.»

 

او معتقد است: «کلیساهای جلفا را باید به‌عنوان بخشی از هویت بصری اصفهان شناخت، نه‌فقط میراث مذهبی یک جامعه خاص.» تادوسیان تأکید می‌کند: «جلفا بدون کلیساهایش قابل‌تصور نیست، همان‌گونه‌که اصفهان بدون میدان نقش‌جهان ناقص می‌شود. هر کلیسا در جلفا نشانه‌ای از پیوند تمدن‌هاست؛ جایی که معماری ایرانی، نقاشی اروپایی و آیین ارمنی در هم تنیده‌اند.» او در توضیحی تاریخی‌تر یادآوری می‌کند: «بسیاری از استادکاران ارمنی که در ساخت کلیساهای جلفا فعالیت داشتند، بعدها در پروژه‌های بزرگ شهر اصفهان نیز نقش داشتند. نقش آنها در تزئین گنبدها و نقاشی‌های مذهبی صفوی کمتر از معماران ایرانی نبوده و این تعامل باعث شکل‌گیری نوعی زبان مشترک هنری در اصفهان شد. درواقع، کلیساهای جلفا بخشی از مدرسه هنری اصفهان‌اند که مرزهای دینی را پشت سر گذاشتند.»

 

این کارشناس میراث‌فرهنگی ارامنه اصفهان با اشاره به جایگاه امروز این کلیساها، آنها را میراثی زنده برای نسل‌های آینده می‌داند و می‌گوید: «هر بار که گردشگری از سراسر جهان وارد کلیسای وانک می‌شود، درحقیقت با تاریخ چندصدساله هم‌زیستی فرهنگی در ایران روبه‌رو می‌شود. این بناها فقط یادگار گذشته نیستند، بلکه نشانه‌ای هستند از گفت‌وگو و احترام میان فرهنگ‌ها؛ گنجینه‌ای که اصفهان را به شهری جهانی‌تر از همیشه تبدیل کرده است.»

 

هنر و صدا؛ موسیقی کلیساها و مردم

در یکی از سالن‌های کوچک موزه موسیقی ارامنه اصفهان، گروه کر ارمنی تمرین می‌کند. صدای خواندن سرودهای مذهبی در فضا می‌پیچد و احساسی از آرامش به‌وجود می‌آورد. موسیقی در میان ارامنه اصفهان همواره نقشی محوری داشته است. «آندرانیک آرامیان» موسیقیدان و رهبر گروه کر، در گفت‌وگو با «پیام ما» می‌گوید: «موسیقی کلیسایی ارامنه از دوران صفوی تا کنون تغییر چندانی نکرده و هنوز با همان شیوه سنتی اجرا می‌شود.» او باور دارد که این موسیقی، نه‌فقط بخش مذهبی زندگی مردم است، بلکه حافظ هویت جمعی آنان به شمار می‌رود.

 

آرامیان با یادآوری تاریخ موسیقی ارامنه در اصفهان می‌گوید: «بسیاری از هنرمندان ارمنی در دوران قاجار و پهلوی در هنرستان‌های موسیقی اصفهان و تهران نقش مهمی داشتند. همچنین، برخی از استادان قدیمی موسیقی کلاسیک ایران، شاگردان ارمنی داشتند و این تبادل فرهنگی سبب شد زبان موسیقی در ایران غنی‌تر شود. اگر امروز موسیقی اصفهان به‌عنوان یکی از مکاتب مهم شناخته می‌شود، بخشی از آن حاصل تعامل و همکاری میان موسیقی‌دانان ارمنی و ایرانی است.»

 

این هنرمند در ادامه تأکید می‌کند: «نسل جدید ارامنه باید بیش از گذشته به یادگیری موسیقی مذهبی روی بیاورند. هر بار که ناقوس کلیسا به صدا درمی‌آید، باید بدانیم این صدا فقط یادآور دعا نیست، بلکه صدای پیوند تاریخی ما با این شهر است.»

 

چاپ، دانش و روشنایی

یکی از افتخارات بزرگ ارامنه اصفهان، تأسیس نخستین چاپخانه خاورمیانه در جلفاست. «خاچاطور گساراتسی»، روحانی و دانشمند ارمنی، در قرن هفدهم میلادی نخستین کتاب‌ها را با حروف سربی در اصفهان چاپ کرد. این اتفاق، ایران را وارد دوران جدیدی از انتقال دانش کرد. «سارا میناسیان» که در حوزه تاریخ نشر فعالیت دارد، به «پیام ما» می‌گوید: «چاپخانه جلفا نقطه آغاز تحول فرهنگی در ایران بود. ارامنه با چاپ کتاب‌های مذهبی و آموزشی، نه‌تنها به جامعه خود خدمت کردند، بلکه پایه‌گذار فرهنگ کتاب در ایران شدند.» به‌گفته میناسیان، نخستین چاپ‌های ارمنی از جلفا به ونیز و سپس به هند رفت و شبکه‌ای از تبادل فرهنگی میان ایران و جهان شکل گرفت: «امروز، حروف سربی باقیمانده از آن چاپخانه در موزه وانک نگهداری می‌شود و باید به‌عنوان میراث صنعتی ایران مورد توجه قرار گیرد.»

 

زندگی روزمره در جلفای نو

در خیابان حکیم نظامی و اطراف میدان جلفا، بوی قهوه و شیرینی‌های ارمنی در فضا پیچیده است. مغازه‌های کوچک با تابلوهای دوزبانه فارسی و ارمنی هنوز هویت محله را حفظ کرده‌اند. «مارکار داویدیان»، یکی از ساکنان قدیمی جلفا، می‌گوید محله برای او مثل خانواده است. او از روزهایی می‌گوید که مردم در کوچه‌ها جشن «ناتال» برگزار می‌کردند و همسایه‌های مسلمان برایشان شیرینی می‌آوردند. داویدیان معتقد است که جلفا هنوز هم همان روح را دارد، هرچند شهر در اطرافش تغییر کرده است. بزرگ‌ترین دغدغه‌اش، حفظ خانه‌های تاریخی محله است. به‌گفته داویدیان، بسیاری از خانه‌های قدیمی که با دیوارهای گچی و نقاشی‌های ظریف ساخته شده بودند، امروز در معرض تخریب یا تغییر کاربری‌اند. او امیدوار است شهرداری و میراث‌فرهنگی با همکاری کلیساها برنامه‌ای جامع برای حفاظت از بافت تاریخی جلفا تدوین کنند. داویدیان تأکید می‌کند: «جلفا فقط برای ارامنه نیست؛ بخشی از هویت اصفهان و ایران است و هر آجر و هر ناقوس آن، داستانی از هم‌زیستی را روایت می‌کند.»

 

آیین‌ها و میراث ناملموس

در همه روزهای سال به‌ویژه هفته فرهنگی ارامنه، قنادی ارامنه در محدوده جلفا اقدام به پخت و فروش شیرینی‌ها و نان‌های ارامنه می‌کنند و همین امر باعث شده است بوی نان «ماتناقاش» و کیک‌های میوه‌ای در فضای جلفای نو به‌ویژه عصرها بپیچد و گردشگران ایرانی با کنجکاوی طعم‌ها را امتحان می‌کنند. «آناهید گرگوریان»، پژوهشگر مردم‌شناسی، معتقد است: «خوراک، زبان مشترک مردم است.» او باور دارد یکی از راه‌های زنده نگهداشتن میراث‌فرهنگی، توجه به آیین‌های خوراک و موسیقایی است.

 

گرگوریان به «پیام ما» می‌گوید: «بسیاری از آیین‌های ارمنی در اصفهان، مانند جشن «ناتال» یا عید «وارتاوار»، در گذر زمان رنگ ایرانی به خود گرفته‌اند. اگر به سفره‌های این جشن‌ها نگاه کنیم، ترکیبی از فرهنگ ایرانی و ارمنی را می‌بینیم.» به‌باور او، آمیختگی فرهنگی نه تهدید که نشانه پویایی جامعه است. او پیشنهاد می‌کند: «میراث ناملموس ارامنه، به‌ویژه در حوزه موسیقی، خوراک و زبان، در فهرست میراث فرهنگی کشور ثبت شود تا از فراموشی در امان بماند.»

 

نسل جدید و میراث پدران

در یکی از آموزشگاه‌های آزاد تئاتر اصفهان، جوانان ارامنه اصفهان در حال تمرین تئاتر کوتاهی درباره تاریخ کوچ به اصفهان هستند. مربی تئاتر «نیکول ساکانیان» در گفت‌وگو با «پیام ما» می‌گوید: «هدف از این اجراها آن است که نسل جدید ارامنه اصفهان بدانند هویتشان فقط در کتاب‌های تاریخ نیست، در خیابان‌ها و کلیساهای اطرافشان زنده است.» به‌گفته او، در سال‌های اخیر علاقه جوانان به زبان ارمنی کمتر شده و این تهدیدی برای میراث‌فرهنگی آنان است. او پیشنهاد می‌کند: «دولت و نهادهای فرهنگی، آموزش زبان‌های اقلیت را در چارچوب برنامه‌های رسمی تقویت کنند تا تنوع فرهنگی ایران پایدار بماند.»

 

جلفا، حافظه زنده اصفهان

با غروب آفتاب، سایه کلیساها بر دیوار خانه‌ها می‌افتد و زاینده‌رود خاموش‌تر از همیشه از کنار محله می‌گذرد. اما در دل این سکوت، جلفا هنوز نفس می‌کشد. دیوارهایش پر از نقوشی است که قرن‌ها دوام آورده و مردمانش هنوز در کوچه‌هایش راه می‌روند؛ همان‌گونه‌که نیاکانشان در دوران صفوی.

 

جلفا نه محله‌ای تاریخی، بلکه حافظه‌ای زنده است از هم‌زیستی و احترام متقابل؛ نمونه‌ای که نشان می‌دهد ایران چگونه توانسته در طول قرن‌ها، گوناگونی دینی و فرهنگی را در دل خود نگاه دارد. هفته فرهنگی ارامنه یادآوری می‌کند میراث فقط در بناها نیست، در شیوه زندگی و نگاه ما به دیگری است. در پایان این هفته، وقتی ناقوس‌ها دوباره در محله طنین می‌اندازند، شاید بتوان گفت پیام جلفا برای اصفهان امروز، همان است که چهارصد سال پیش بود؛ هم‌زیستی، خلاقیت و ایمان به آینده.

 

 

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

    سایر خبرهای داغ

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------