استراتژی پرسپولیس مقابل اولسان؛ باید خورشید را بگیرید تا ستاره‌ها ندرخشند



 اخبار ورزشی ,خبرهای ورزشی , پرسپولیس

 

پرسپولیس به صورت تاریخی یک تیم تهاجمی است و بازیکنانش باید سعی کنند هیجان حریف تبدیل به انرژی نشود و به استرس تبدیل شود. زمانی این اتفاق می‌افتد که از یک سوم نیمه حریف پرس کنیم. پرس در یک سوم دفاعی آنها خطرناک است چون دفاع ما از دروازه دور می‌شود. پرس از زمین خودمان هم خطرناک است و ممکن است با یک سانتر گل بخوریم. باید یک سوم میانی هدف اولیه‌مان باشد و برویم به جنگ کره در این منطقه

 

بهمن فروتن   مربی فوتبال

جامعه حسود پیشرفتش خیلی کند و کم خواهد بود چون نمی روند از بهترین‌ها الگو بگیرند و همواره به بهترین‌ها حسادت می‌کنند. من از بچگی شاهینی بودم ، بعد که شاه شاهین را از بین برد، گارد به وجود آمد و بعد پرسپولیس تشکیل شد و من پرسپولیسی بودم. بعد از آن رفتم طرف هما و بعد طرف استقلال اما الان دوست دارم هم پرسپولیس ببرد هم استقلال چون فوتبال ایران جمع شده و فشرد شده استقلال و پرسپولیس است و اینها هر چه قویتر باشند فوتبال کشورمان قویتر است.

 

من در آلمان طرفدار تیم‌های شمال کشورم که اکثراً کارگری هستند مثل شالکه، دورتموند و هامبورگ. همه این تیم‌ها را دوستشان دارم اما با بایرن هیچ وقت خوب نبوده‌ام چون احساس می‌کنم یک نیروی سیاسی پشت این تیم بوده اما هر موقع بایرن با تیم‌های دیگر خارج از آلمان بازی دارد جالب است که دوست داشتم بایرن ببرد.الان هم تعجب می‌کنم از اینکه چقدر آدم حسود در کشورمان داریم که دوست ندارند پرسپولیس برنده باشد.من به شکل علنی می‌گویم بیشتر به استقلال تمایل دارم چرا که زمان مدیریت فتح‌الله‌زاده با این تیم و اعضایش رفیق بودم مثل مجتبی جباری و دیگران. طبیعتاً تمایلم بیشتر به استقلال است ولی با تمام وجود دوست دارم پرسپولیس قهرمان شود چون می‌دانم این قهرمانی چقدر به فوتبال ایران سود می‌رساند و چقدر می‌تواند اعتبار کسب کند.

 

من دیشب (چهارشنبه شب) ساعت 4 از خواب بیدار شدم و یک ساعت خوابم نبرد. در آن یک ساعت به پرسپولیس و بازی فینال فکر می‌کردم و افکار آن یک ساعتم را برای شما می‌گویم و بنویسید که امیدوارم  قبل از بازی به دست مربیان پرسپولیس برسد.

 

به نظرم اینها بهتر از حرف‌هایی است که درباره حسادت‌ها گفته می‌شود و نیروی پرسپولیس را کم نمی‌کند.

 

طبیعی است که جنگ با کره‌ای‌ها جنگ حاشیه‌ای است. یادم می آید ادو لاتک سرمربی بایرن چندین امتیاز از اتو رهاگل سرمربی وردربرمن عقب بود و فاصله داشت اما با چه جنگ‌های حاشیه‌ای سرانجام از رهاگل برد و قهرمان شد. نمی‌دانم چه سالی بود اما خیلی کارها کردند. مثلاً دو شب قبل از بازی رهاگل را بردند برنامه نود خودشان و او را از تیم خودش جدا کردند، در بازی رودررویشان پنالتی برمن خراب شد و به تیرک خورد و ... همه این کارها را کردند تا بایرن قهرمان شود. آن موقع به این نتیجه رسیدم که جنگ‌های حاشیه‌ای چقدر برای قهرمانی‌ها اهمیت دارد. 

 

در وهله اول چون این بازی، بازی همه است حالا فنی یا احساسی همه نظر می‌دهند و طبیعی است که بازیکنان پرسپولیس در مقابل یک حاشیه‌ای قرار می‌گیرند که شبیه حاشیه‌های معمولی بازی‌های هفتگی‌شان نیست. بازیکنان پرسپولیس هر هفته تقریباً برای پرسپولیسی‌ها بازی می‌کنند اما الان برای مردم ایران بازی خواهند کرد و این خیلی متفاوت است و بار پرسپولیس را زیاد خواهد کرد. حالا از برانکو گرفته تا خیلی‌های دیگر می‌گویند پرسپولیس قهرمان است و بازیکنان پرسپولیس در مقابل یکسری هیجاناتی قرار گرفته‌اند که اینها مجازی نیست، واقعی است. طبیعتاً هیجان وقتی از حد معمول بیشتر شود باید تمرین شود. پرسپولیس به قائمشهر می‌رود یا مسجد سلیمان و بازی می‌کند. اینها هم هیجان دارد اما هیجان لیگ قهرمانان و فینالی که همه دنیا می‌بینند، نیست. بنابراین این هیجان‌ها تمرین شده نیست. جلال چراغپور، من، فرزاد حبیب اللهی درباره این بازی نظر می‌دهند. مردم هم نظر می‌دهند. به پیروانی و کادر فنی نامه می‌زنند که پرس کنید چون این بازی همه است و فقط برای پرسپولیسی‌ها نیست.

 

بنابراین وقتی برانکو می‌گوید پرسپولیس قهرمان است و مردم هم قهرمانی می‌خواهند، این هیجان تمرین شده نیست و باید هیجان را به انرژی تبدیل کنند. اگر هم به انرژی تبدیل نشود تبدیل می‌شود به استرس و ترس که بازیکنان را علیل و فلج می‌کند. خب پس مسأله این است که در وهله اول کادر فنی این هیجانات را باید قبل از بازی با صحبت کردن تبدیل به انرژی کند. درست است که این تیم برای مردم بازی می‌کند اما برای بازیکنان وقتی اجبار بردن توی کار بیاید یک طور دیگری بازی می‌کنند. یعنی دفاع کردن را فراموش می‌کنند. آنها ده‌ها هیجان دارند که هدفش برد است و برای این ده‌ها هیجان بازی کردن استرس و ترس بازیکنان را زیاد می‌کند. به همین دلیل من می‌خواهم شروع کنم به اینکه ما (پرسپولیس) در 5 دقیقه اول باید چطوری بازی کنیم و این شروع کار است.

 

طبیعی است که در این مسابقه حتی سیدجلال هم با ترس و هیجان توی زمین می‌رود. اینجا رسم است بازیکنی خوب بازی می‌کند که فکرش باز باشد. فکر باز بودن یعنی اینکه توی پستوی مغزت افکاری غیر از بازی نباشد بنابراین کادر فنی از تمام نظریاتی که داد شده باید به نوعی استفاده کنند تا فکر بازیکن راحت و آزاد باشد.

 

در شروع بازی و 5 دقیقه اول چون ترس هست، التهاب هست و هیجان هست بهتر است که ما روی بیاوریم به یک بازی هوایی و حالا اصطلاح خودمان بازی علی اصغری. در 5 دقیقه اول بازیکن نباید هیچ زنجیری از کارهای سخت و پیچیده به پایش بسته شود. راحت‌ترین کار این است که اگر گلر پرسپولیس یا مدافعان میانی در 5 دقیقه اول توپ گرفتند آن را به دورترین نقطه از دروازه خودشان بفرستند. خیلی از تیم‌های بزرگ این کار را انجام می‌دهند. تنها تیمی که سراغ دارم تحت هیچ شرایطی این کار را نمی‌کند بارسلوناست که آن هم شرایط قبل را ندارد اما بازیکنانش چنان توانایی دارند که هیچ‌وقت توپ بلندی را نمی‌زنند ولی بقیه تیم‌های بزرگ در بازی‌های خیلی مهم در پنج دقیقه نخست به این شکل بازی می‌کنند.

 

خب مطمئناً ما اولسان را تجزیه و تحلیل کرده‌ایم. اول از هر چیز من خودم در تیم‌هایم با سیستم 1-4-5 بازی می‌کنم و معتقدم مدرن‌ترین سیستم است. برای پرسپولیس هم سیستم خوبی است اما نه برای بازی مقابل حریفان داخلی . من معتقدم اگر یحیی رو به سیستم 1-3-2-4 بیاورد بهتر است به چند دلیل مختلف:

 

به نظر من کمال باید در این بازی باشد برای اینکه تیم‌های قوی همیشه حداقل 4 تا بازیکن خوب دارند که از این 4 تا دو تایشان در خط هافبک بازی می‌کنند. من معتقدم یحیی باید برود برای پرس در یک سوم میانی زمین حریف یعنی جنگ را ببرد توی مرکز زمین برای 5 دقیقه اول. توپ‌های بلندی که زده می‌شود آنها مطمئناً می‌روند برای اینکه بازی را روی زمین انجام دهند چون معتقدند پرسپولیس از آنها ضعیف‌تر است. پرسپولیس باید برود به جنگ تن به تن در یک سوم میانی زمین حریف و باید سعی کند توپ را زیاد از زمین خارج کند و پرتاب به دست بیاید؛ یا برای حریف یا برای خودش. اینطوری در 5 دقیقه اول برای خودش زمان می‌خرد. حالا چرا باید زمان بخریم؟ کنترل توپ‌های بلند مشکل است و وقت می‌برد تا مدافعان حریف توپ را بگیرند و بازیسازی کنند .

 

ما اگر حریفمان را در یک سوم میانی یارگیری کنیم با پرتاب‌ها و با خطاهایی که در یک سوم میانی زمین حریف می‌گیریم و می‌دهیم اگر توپ را به آنها بدهیم آنها بلند نمی‌فرستند بنابراین در پنج دقیقه اول متوجه می‌شویم آنالیز ما درست بوده یا نه. ما در آنالیز می‌گوییم اینها (اولسان) چهار تا بازیکن خوب دارند و ما سعی می‌کنیم اینها را با دبل کردن یارگیری کنیم و از کار بیاندازیم ولی با این کار در همان پنج دقیقه اول بازیکنان و کادر فنی پرسپولیس متوجه می‌شوند شاید مثلاً شماره 8 آنها خوب نباشد و به جایش شماره 6 شان خوب باشد.

 

ما از قبل در آنالیزمان دیده‌ایم که 8 شان عالی است و می‌خواهیم او را دبل کنیم و از کار بیندازیم اما با توپ‌های بلند می‌فهمیم که 8 شان عالی نیست و باید برویم 6 را دبل کنیم. باید در این پنج دقیقه بگردیم و ببینیم بازیکنان فعال آنها که توپ را پایین می‌آورند کدام‌ها هستند. همیشه نقطه قوت و ضعف حریف از پیش تعیین شده نیست و باید اینها را در 5 تا 10 دقیقه اول پیدا کنیم. گاهی 5 -4 تا بازیکن حریف فعالند گاهی نه چون یکی دو تایشان روز بازی‌شان نیست ولی دو تای دیگر فعالند.

 

وقتی 5 دقیقه گذشت ما هنوز مدرن بازی نمی‌کنیم. یعنی نمی‌توانیم با گلر بازی کنیم و توپ را با مدافعان بچرخانیم. باید توپ را زود برسانیم به خط هافبک‌مان آن هم هافبکی که نزدیک دروازه حریف بازی می‌کند. باید سعی کنیم مالکیت توپ داشته باشیم؛ حالا می‌شود از سه تا پاس به بالا باشد اما اگر سه تا پاس هم دادیم قبول است.

 

پرسپولیس به صورت تاریخی یک تیم تهاجمی است و بازیکنانش باید سعی کنند هیجان حریف تبدیل به انرژی نشود و به استرس تبدیل شود. زمانی این اتفاق می‌افتد که از یک سوم نیمه حریف پرس کنیم. پرس در یک سوم دفاعی آنها خطرناک است چون دفاع ما از دروازه دور می‌شود. پرس از زمین خودمان هم خطرناک است و ممکن است با یک سانتر گل بخوریم. باید یک سوم میانی هدف اولیه‌مان باشد و برویم به جنگ کره در این منطقه. نباید تک به تک‌ها را رو به جلو ببریم بلکه باید رو به عقب ببریم یعنی قدرت حریف را کم کنیم، به این دلیل که هیجانات آنها را تبدیل به استرس کنیم در عین حال که هیجانات خودمان را با گرفتن توپ و یک مقدار پاسکاری تبدیل به انرژی و خونسردی می‌کنیم.

 

در این صورت هر چه بازی رو به جلو برود ما خونسردتر می‌شویم. چطوی؟ اگر حریف خطر روی دروازه ما ایجاد نکند. وقتی حریف را در یک سوم میانی زمین خودش درگیر کنیم و سعی کنیم هر درگیری را ببریم یا توپ را به اوت بزنیم استرس را می‌بریم توی تیم حریف. بعد حریف جا می‌خورد و می‌بیند تیمی که از پرسپولیس تصور می‌کرده مقابلش نیست و حالا دیگر آنها قویتر نیستند.

 

اگر هدف این باشد که توپ را فوری ببریم توی هجده قدم حریف، آنجا گیر کنیم و حریف را درگیر کنیم کارمان سخت می‌شود. باید هدف‌مان این باشد که کمال توپ را بگیرد ولی کمال نباید کمال هر بازی که قبلاً بوده، باشد. کمال کارت زرددار در این بازی به درد نمی‌خورد. او باید هنر توپگیری بدون کارت زرد را یاد بگیرد چون اگر در بیست دقیقه اول کارت زرد بگیرد کارمان ساخته است چون او بلد نیست بازی را با همان یک کارت زرد تمام کند. هدف او باید این باشد که توپ بگیرد آن هم در یک سوم میانی زمین حریف .

 

خب در این بیست دقیقه ما یک مقدار کار بازیکنان‌مان را راحت می‌کنیم و توی پیچیدگی‌ها نمی‌بریم. در پنج دقیقه اول بازیکنان تا جایی که می‌توانند باید زیر توپ بکشند. طوری زیر توپ بزنند که به دست گلرشان نرسد و به مدافعان‌شان برسد. اگر مدافعان بخواهند توپ را پایین بیاورند و استپ کنند تیم شما می‌رسد که منتظر برگشت توپ باشد.

 

در این زمان مالکیت توپ کار سختی است اما تو با این کار 5 دقیقه اول کار سخت را می‌دهی به حریف کره‌ای و حالا می‌گویی بفرما، منتظرم بیایی توی زمینم و می‌توانی سوار بازی شوی. وقتی در بیست دقیقه اول هدف راحت باشد و تیم شما دنبال کار ترکیبی و پیچیده نباشد باید انتظار بازی سخت را از کره‌ای‌ها داشته باشی که برای مالکیت توپ در زمین خودشان تلاش می‌کنند. شما هم دنبال حداقل سه تا پاس یا بیشتر هستی و اگر اینطوری بازی کنیم بعد از بیست دقیقه ما را به یک برتری روحی روانی می‌رساند.

 

حالا تیم کره رفته است توی کار سخت مالکیت توپ، ما هم با دبل کردن بازیکنان کلیدی تا می‌توانیم باید خطا و اوت بگیریم؛ خطاهای عقلانی که کارت نداشته باشد. حالا بعد از بیست دقیقه وقتی دیدیم از نظر روحی روانی کمتر از آنها نیستیم بازیکن قد می‌کشد. در بیست دقیقه اول باید بازیکن قد بکشد نه اینکه کوچولو شود. اگر پرسپولیس با کار سخت شروع کند یعنی دنبال مالکیت توپ، استفاده از نقطه ضعف آنها باشد، سانتر انجام دهد، بازیسازی کند، توپ را به گلر بدهد و بگیرد و فلان و فلان، بازیکن کوچک می‌شود و حریف کار ساده را می‌گیرد و وقتی توپ را گرفت می‌آید سراغت. بنابراین در بیست دقیقه اول باید بازی‌مان را راه بیندازیم و زمانی که از نظر روحی سوار بازی شدیم شروع کنیم به انجام کارهای فنی‌مان.

 

در این موقعیت چون داریم 1-3-2-4 بازی می‌کنیم به بازیکن نوک حمله‌مان باید بگوییم بین دو تا بک وسط آنها کار کند و به هیچ نباید بگذاریم برود سراغ بک چپ و راست آنها چون تحلیل می‌رود. نوک ما باید آنجا مانور بدهد تا بک وسط‌های آنها نتوانند تا خط نیمه جلو بیایند و پاس صادر کنند. پاسی که بک وسط از هجده قدم خودشان صادر می‌کند را ما می‌گیریم ولی پاسی که از نیمه زمین صادر می‌کند خطرناک می‌شود چون پشت هجده قدم ما گیر می‌کند.

 

حالا باید با صبر و حوصله بازیکنان پرسپولیس با خودشان قرار بگذارند که ما امروز می‌خواهیم از یک و نیم شانس گلزنی‌مان دو تا گل بزنیم چون اگر با این هدف به زمین بروند که 10 تا شانس درست کنند که یک گل بزنند تا آخر بازی عصبی خواهند بود. باید ببینند بازی‌های قبلی که آل‌کثیر گل زد چقدر ساده زد. سرش را نگه داشت و توپ را گل کرد. آدم شانس را گیر می‌آورد اما آدم‌ها باید با شانس‌های‌شان شلخته بازی درنیاورند. شانس زیاد بازیکنان را شلخته می‌کند. پس هدف پرسپولیس باید این باشد جنگ رو به دروازه‌اش را ببرد و دائم منتظر شانس‌های زیاد نباشد. گاه برود سمت راست، گاه چپ، گاه پاس توی هجده قدم بدهد ولی باید چه در 90 دقیقه چه در 120 دقیقه منتظر آن یک و نیم شانس گلزنی بماند و اگر از آن 5/ 1 شانس 2 تا نزد حتماً یک گل را بزند. پس ما 20 دقیقه اول را گفتیم. برای 25 دقیقه بعد هم باید مورینیویی بازی کنند. البته مورینیو هم مقابل لیورپول اشتباه کرد و رفت در یک سوم زمین خودش دفاع کند که باخت.

 

باز هم می‌گویم کمال نباید کارت بگیرد چون باید بهترین بازیکن‌شان را از کار بیندازد. کمال محکم است اما باید فقط با بازیکن حریف بدود. نباید توپش را بگیرد بلکه باید فکرش را بگیرد. زمانی می‌تواند فکرش را بگیرد که پوست به پوست با او بدود. وقتی همواره با بازیکن خلاق حریف بدوی فکرش و دیدش را گرفته‌ای. وقتی ما بازیکن متفکر و خلاق‌شان را با کمال از کار انداختیم می‌توانیم در جاهای دیگر دبل کنیم و اجازه بازی باهوش را به کره ای‌ها ندهیم. کره ای‌ها نباید جلوی ما بازی باهوش انجام دهند. اگر کمال مغز متفکر حریف را از کار بیندازد جای دیگری می‌شود دبل‌شان کرد. وقتی هم نوک حمله ما نگذارد بک وسط‌های آنها جلو بیایند دیگر حریف چیزی ندارد. تو باید خورشید را بگیری تا ستاره‌ها ندرخشند.

 

این بازی هوش می‌خواهد. اگر ما نیمه اول را صفر- صفر ببریم توی رختکن آن وقت با غیرتی که بازیکنان ما دارند و با اعتماد به نفسی که از صفر- صفر پیدا می‌کنند و برداشتی که داشتیم که اینها چیزی سرتر از ما ندارند آن وقت در نیمه دوم پرسپولیس برنده خواهد بود. با این حساب که تیم حریف 7 تا بازی در بیست روز کرده و پرسپولیس استراحت داشته نباید ساده شوند و در شروع بازی پرس کنند تا نفس بازیکن بیفتد. این تیم (اولسان) مطمئناً از 70 به بعد می‌افتد. یعنی اگر دوپینگ خاصی نباشد و از مواد جدیدی استفاده نکنند که در آزمایش‌ها مشخص نشود یعنی اگر شرایط عادی باشد مطمئن باشید پرسپولیس در نیمه دوم سوار بازی خواهد شد چرا که بیشتر از دو هفته است که بازی نکرده و آنقدر انرژی دارد که می‌تواند آن تیم را زمین بزند.

 

به نظرم پرسپولیس باید از دقیقه 70 تا 90 پرس‌اش را راه بیندازد چون مطمئناً آنها در این بازه زمانی خسته شده‌اند و خستگی اشتباه به وجود می‌آورد. من مخالف این هستم که از شروع بازی برویم به جنگ بهترین تیم شرق آسیا. ما باید تاکتیکی بازی کنیم و سعی کنیم از دقیقه 70 به بعد از خستگی آنها استفاده کنیم و حملات بیشتری داشته باشیم.

 

تیمی که سوار بازی شود می‌تواند مالکیت توپ را راه بیندازد اما بازیکنان ما ابتدا باید خودشان را پیدا کنند و بفهمند از حریف ضعیف‌تر نیستند. پرسپولیس هر وقت اول برابری‌اش را حفظ کرده بعداً توانسته به حریفانش ضربه بزند. تا موقعی که این برابری به وجود نیاید باید کارگری کرد. اگر شروع بازی پرسپولیس پیچیده باشد و روی نقشه، آن وقت شما بند بسته‌ای به پای بازیکنان. مثلاً اگر بگویی چون خط دفاع آنها زیاد توپ لو می‌دهد از ابتدا بروی روی آنها پرس کنی ممکن است خیلی راحت ضربه بخوری. مربیان پرسپولیس ابتدا باید بازیکنان را آزاد کنند. همین الان قبل از شروع بازی بازیکنان در هزار بند گیر افتاده‌اند و اگر بخواهید این بندها را زیادتر کنید کار سخت می‌شود پس باید ابتدا از بند رهایشان کنید.

 

 ایران  

 

کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------