خورهاي كه مغزتان را ميخورد
- مجموعه: مشاوره خانواده
براي بروز وسواس عواملي منجر به ايجاد يا شدت گرفتن اين بيماري ميشوند
«مرتب درحال شستن است و همهچیز کثیف بهنظرش میرسد، البته از شنیدن اینکه بگویند وسواسی هستی، خوشش نمیآید و تنها به گفتن این جمله اکتفا میکند:«من فقط تمیزم.»
این داستان زندگی بیشتر افرادی است که وسواس دارند؛ بیماریای که نشانه اصلی آن را عامه مردم شستوشوهای مداوم میدانند درحالیکه بعضی از وسواسیها مدام به این میاندیشند که کاری را باید انجام بدهند یا گروهی دیگر باید هر چیزی را چندینوچندبار چک کنند تا مطمئن شوند شیر آبی باز نیست، فلکه گاز سرجایش قرار گرفته، همه چراغها خاموشاند و ... وسواس البته به شکل ترس از مرگ، شمردن دکمهها، نردهها و حتی قدمها و ... نمود پیدا میکند. خبر خوش اما اینکه این بیماری هم مانند بیماریهای جسمی قابل درمان است. در این گزارش به انواع وسواس و راههای درمان آن پرداخته شده است.
وسواسیها از تجربیاتشان میگویند
لیلی، تمام چهارسال دانشجویی را با وسواس دست به گریبان بود. شستوشوهای مداوم امانش را بریده بودند و نمیخواست قبول کند وسواس دارد، اما بالاخره با مشاورههای بسیار درمان شد.«گاهی اوقات پیش میآمد که روزی سهبار حمام میرفتم. بیشتر اوقات در محل شستوشو بودم و از تمیز بودن همهچیز لذت میبردم همانقدر که کثیف بودن چیزی آزارم میداد.» وسواس لیلی تا جایی پیش رفت که حنجرهاش را هم درگیر کرد هنوز هم در شرایطی او را آزار میدهد. ساناز هم برههای را وسواس داشته؛ وسواس چک کردن اما خیلی کوتاه و زودگذر: «کنکور داشتم و از استرس دچار وسواس شده بودم. مرور آن روزها به یادم میآورند که چقدر روزهای سختی بودند. مدام فلکه گاز و شیر آب را چک میکردم و تا جایی که در توانم بود، آنها را سفت میکردم تا خیالم آسوده شود.» همه اطرافیان و آشناهایش «آرش» را جزو مردان تمیز و باسلیقه میدانند اما مشاور به او گفته دچار وسواس شمردن است. «همهچیز را مرتب میشمارم و حتی گاهی اوقات بیآنکه متوجه باشم، قدمهایم را هم میشمارم. این کار واقعا برای خودم آزاردهنده است و فعلا در پروسه درمان هستم و امید دارم از این وسواس خلاصی پیدا کنم.»
چرا بعضيها وسواسي ميشوند؟
براي بروز وسواس در انواع مختلف آن ميتوان عواملي را دخيل دانست كه منجر به ايجاد يا شدت گرفتن اين بيماري ميشوند؛ عواملي كه گفته ميشود با سن، هوش، شخصيت و محيط زندگي فرد در ارتباط هستند. گاهى ترشح ناموزون بعضى هورمونها در مغز باعث بهوجود آمدن این بیمارى مىشود يا مسأله اضطراب كه ردپاي آن را ميتوان در افراد مبتلا به اين بيماري ديد؛ اضطرابي كه گاهي خود بيمار هم علت آن را نميداند اما هميشه با او همراه است. مسائل جنسي و از دست دادن ناگهاني يكي از نزديكان هم ميتواند در ايجاد يا دامن زدن به وسواس دخيل باشد.
گاهي اوقات يك اتفاق مشکلآفرین و پرفشار مثل مرگ یکى از نزدیکان یا بعضى مسائل جنسى باعث بروز وسواس ميشود. مسائل فردي را هم نميتوان ناديده گرفت چون در بعضي موارد عقدههاى فرو خورده و ناکامىهاى درون ریختهشده باعث این بیمارى مىشوند يا احساس گناه كه مسألهاي فردي است هم در مواردي باعث بروز وسواس در فرد ميشود. نكته قابل تامل در مورد وسواس اين است كه اين بيماري گاهي از طريق تقليد به وجود ميآيد. يعني فرد با تقليد از نزديكان مانند والدين و ديگر فاميل دچار وسواس ميشود. هوش فرد مبتلا هم در اين مسأله بيتاثير نيست چون تحقيقات علمي نشان از اين دارد كه وضع هوشى افراد وسواسي در سطحى متوسط و حتى بالاتر از حد متوسط است. وسواسىهایى که داراى هوش اندک یا با درجه ضعیف باشند، بسیار کم هستند و بر این اساس رفتار آنها نباید حمل بر کمهوشىشان شود.
چطور به جنگ وسواس برويم
وسواس درمانپذير است، اين نخستین نكتهاي است كه بايد به آن معتقد باشيد. اگرچه تصور رايج جامعه، وسواس را بيماري درمانناپذير تلقي ميكند، البته بسیاری از متخصصان، رفتاردرمانی را درمان انتخابی و موثر بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی میدانند. رفتار درمانی در ٦٠ الی ٧٥درصد بیماران موثر است. حساسیتزدایی، بازداری فکر، غرقهسازی تجسمی و شرطیسازی آزارنده هم در درمان بیماران به کار رفته است. برای درمان این گروه از بیماران پرهیز از ترحم بیجا و در عین حال اعتدال در رفتارهای درمانی و پرهیز از خشونت و انتقادهای تند و تهاجمی به بیمار قدرت ميدهد، البته نبايد از ياد برد كه بعضي از بيماران به واسطه وسواس دچار استرس و اضطراب غيرقابل تحملي شدهاند و براي درمان نياز به بستريشدن دارند تا محیط بیمارستان و دوری از استرس، علایم بیماری را به سطح قابل تحمل کاهش دهد.
نمونهای از این روشهای درمانی عبارتند از:
مواجهه يا غرفهسازي:
در اين روش درماني بيمار با «خود» روبهرو ميشود. در واقع بيمار از واقعيتها و مشكلاتش فرار نميكند. در اين روش درمان اضطراب فرد مبتلا از بین میرود و فکر مزاحم ضعیف ميشود.
تكنيك حساسيتزدايي و تاخير:
اين تكنيك به فرد وسواس كمك ميكند به مرور زمان از وسواس خود بكاهد تا جايي كه براي هميشه از دست آن راحت شود. بهعنوان مثال، هربار كه فرد وسواسي نياز به شستن يا حتي شمردن دارد، چند ثانيه صبر ميكند و بعد كار موردنظرش را انجام ميدهد.
اين تاخير كمك ميكند فرد با خودش بگويد: «سه ثانيه توانستم آن را به تعويق بيندازم» و در روزهای بعدی سعی كند این زمان را طولانیتر كند. بدین شکل پس از مدتی، کنترل امور را به دست خواهد گرفت.
استفاده از شيوه تداعي و تخليه:
در اين روش درماني فرد بيمار سعي ميكند آنچه در ذهن دارد را عرضه كند. به اين معنا كه همه احساسات و افكارش را از دوران كودكي تاكنون نسبت به خانواده، محيط، والدين و... به خاطر آورده و در مورد آنها صحبت ميكند. اين مسأله به او كمك ميكند خاطرات تلخي كه باعث پيداش وسواس و... شده را بيرون ريخته و آشكار كند و در نهايت منجر به رهايي از شر آنها شود.
ورزش و پيادهروي:
روزی نیمساعت پیادهروی تند با افزایش ترشح هورمونهای سروتونین و آندورفین خون که شادیآور، انرژیزا، رضایتآور، ترمیمکننده و تسکیندهنده دردها، آرامشبخش، کاهنده اضطراب هستند، سهم عمدهای در رفع اضطراب و افسردگی دارد.
تلقين موفقيتها:
متاسفانه احساس يأس و افسردگي زمينهساز وسواس هستند، بنابراين تلقين موفقيتها نقش مهمي در درمان و پيشگيري ميتوانند بازي كنند. با به یادآوری موفقیتها، نعمتها و خوشبختیهای خود باید بدانیم که هیچکس حقیر نیست؛ اگرچه ممکن است محرومیتهای فراوانی را تجربه کرده باشیم، ولی تا میتوانیم به داشتههایمان بیندیشیم.
تغيير محيط و شرايط زندگي:
باید محیطی دور از اغتشاش، بگومگو و فشار برای فرد بیمار فراهم شود. دوری از تنهایی و بودن با جمع مانند حضور در مسافرتهای جمعی، میهمانیها، کلاسها، گردهماییها و... الگوبرداری و مشاهده مستقیم اینکه دیگران چگونه زندگی میکنند، بسیار موثر است.
احساس يأس و افسردگي زمينهساز وسواس هستند
انواع وسواس
وسواس فكري: مدام به اين ميانديشد كه كاري را انجام نداده و اين مسأله را پشتسر هم به خود گوشزد ميكند كه بايد فلان كار را انجام دهد؛ فكرهايي كه باعث پريشاني فرد ميشود. اين افراد دچار استرس و اضطراباند و كارهاي روزمرهشان را به سختي انجام ميدهند و گاهي اوقات به كارهاي روزمرهشان نميرسند. اهميت وسواس فكري تا جايي است كه علاوه بر روانشناسان، جامعهشناسان و مديران اقتصادي هم به آن توجه ميكنند و برايشان اهميت دارد چون اين وسواس بازده كاري جامعه را پايين ميآورد. درواقع تعادل فرد به هم میخورد و او را در سازگاری با محیط دچار مشکل میکند. اين وسواس را ميتوانید به شكلهاي مختلف كه در ادامه آورده شده ببينيد.
*وسواس گيردادن به بدن: افراد مبتلا به اين وسواس به عيبهاي خيالي خود مشغول ميشوند آن هم از نظر ذهني؛ عيبهايي كه براي ديگران قابل مشاهده نيست، اما اين افراد با رفتارهای تکراری (مثل وارسی کردن در آینه، آرایش بیش از حد و ...) یا اعمال ذهنی (مثل مقایسه کردن ظاهرشان با دیگران) در پاسخ به نگرانیهای ظاهر مشخص میشود.
*وسواس احتكار: اين وسواس سبب ميشود فرد مبتلا با دور انداختن اموال بيارزش مشكل داشته باشد و نتواند از اين اموال دل بكند. در نتیجه این افراد نیاز خیالی شدیدی به زمینه ذخیرهکردن وسایل و ناراحتی زیاد از دور انداختن وسایل دچار هستند. این اختلال با جمعکردن طبیعی تفاوت دارد. برای مثال نشانههای اختلال ذخیرهکردن به انباشته شدن تعداد زیادی اموال منجر میشود که به قدری مکان زندگی را پر میکند و به هم میریزد که از مصرف آنها بهطور قابل ملاحظهای چشمپوشی میشود.
*اختلال مو و پوست كني: اين وسواس به شكل زيادهروي در كندن مو و پوست نمود مييابد و با از دست دادن مو و اقدامات مکرر برای کاهش دادن یا متوقف کردن مو کندن يا پوست كندن منجر میشود.
وسواس عملي: يكي از انواع وسواسها وسواس عملي است كه به شكلهاي زير در فرد نمود پيدا ميكند.
*شستوشوي مكرر: برحسب عادت عامه مردم اين مورد را تنها وسواس ميدانند؛ بيمارياي كه در ميان زنان رايجتر است.
*رفتار مجرمانه: جلوه آن در مواردی به صورت دزدی است و این امر حتی در افرادی دیده میشود که هیچگونه نیاز مادی ندارند.
*دقت وسواسي: نمونهاش را در منظم کردن دكمه لباس و... میبینیم و وضع فرد بهگونهای است که گویی از این امر احساس آرامش میکند.
*شمردن: شمردن و شمارشها در مواردی میتواند از همین قبیل به حساب آید. مثل شمردن نردهها با اصرار بر اینکه اشتباهی در این امر صورت نگیرد.
*راه رفتن: گاهي وسواسها بهصورت راه رفتن اجباري است. شخص از اینسو به آنسو راه میرود و اصرار دارد که تعداد قدمها معین و طبق ضابطه باشد. مثلا فاصله بین دو نقطه از ١٠قدم تجاوز نکند و هم از آن کمتر نباشد.
وسواس ترس: يكي از وسواسهايي كه ميشود ديد وسواس ترس است كه به شكلهاي مختلفي خود را بروز ميدهد؛ ترس از مرگ، ترس از آلودگي، ترس از دفع، ترس از محیط محدود، ترس از امرى خلاف اخلاق، ترس از تحقق آرزو.
وسواس الزام: در این نوع وسواس فرد نمىتواند خود را از انجام عمل یا فکرى بیرون آورد و در صورت رهایى از آن فکر و خوددارى از آن عمل، موجبات تنش در او پدید خواهد آمد.
منبع: شهروند