نقش پدری را کمرنگ نکنیم
- مجموعه: والدین موفق
مادر، عاطفه میپراکند و پدر روابط را قاعدهمند میکند و به این محبت قواره میدهد
مادر، عاطفه میپراکند و پدر روابط را قاعدهمند میکند و به این محبت قواره میدهد. اگر پدر از سمت خود فاصله بگیرد و صرفاً نانآور خانه باشد و نظارت بر فرزندان نداشته باشد، نقش پدری اش کمرنگ می شود.
حجتالاسلام والمسلمین زیبایینژاد، رییس مرکز تحقیقات زن و خانواده در دوره آموزشی سبک زندگی اسلامی با عنوان «گام نخست»، می گوید: برخی تصورات غلط در میان زوجین وجود دارد که اغلب از طریق رسانهها ترویج میشوند و ظاهر زیبایی هم دارند، اما در پشت صحنه میتواند برای زندگی مشکلساز باشد. اگر این تصورات غلط را بشناسیم و بتوانیم به جایگزینهای درستی برای آنها دست پیدا کنیم، خانوادههای موفقی خواهیم داشت.
نقش مادر، نقش پدر
اما در خانواده موفق چه می گذرد، مادر عاطفه میپراکند و پدر روابط را قاعدهمند میکند و به این محبت قواره میدهد. اگر پدر از سمت خود فاصله بگیرد و صرفاً نانآور خانه باشد و نظارت بر فرزندان نداشته باشد، مشکلات تربیتی زیادی ایجاد خواهد شد. پژوهشها نشان میدهد که فقدان پدر در نوجوانی سه برابر بیمادری در انجام مجرمیتهای خطرناک توسط فرد تأثیرگذار است. افراط در محبت میتواند رابطه مستقیمی با زنسالاری داشته باشد. درحقیقت در خانوادههایی که پدر در حاشیه قرار دارد و مدیریت خانواده دست زن است، احتمال اینکه فرزندان محبت افراطی دریافت کنند، بیشتر خواهد شد.
اصلاح یک تصور غلط
یادمان باشد، در زندگی خانوادگی باید بدانیم که قرار نیست کسی من را خوشبخت کند، بلکه خوشبختی هر فردی در گرو مسئولیتپذیری، تلاش و اتصال من به پروردگار است.این تصور را بایستی با دو تصور دیگر اصلاح کرد. اول اینکه قبل از ازدواج، باید به دنبال همسری باشیم که در مسیر خوشبختیمان اختلال ایجاد نکند و مانع و مزاحم رشدمان نباشد. حال اگر فردی پیدا شد که علاوه بر اینکه مانع نبود، کمککننده هم بود، بسیار خوب است.
اعتمادسازی؛ گام اول
سومین نکته در اصلاحگری این است که در قدم اول بایستی اعتمادسازی کرد و فرد به این نتیجه برسد که همسرش مصلحت او را میخواهد. همچنین در رابطه زن با شوهر، نکته مهم دیگر این است که روش اصلاحی نباید بهگونهای باشد که جایگاه همسر را تخریب کند. یکی از عللی که امروزه با کاهش فرزندآوری مواجه هستیم، این است که والدین احساس نمیکنند، فرزندان معاون و کمککننده آنها هستند.
آیتالله مظاهری به طلبهها توصیه میکردند، دنبال همسری با نمره ۱۵ باشید؛ نمره ۱۵ برای زندگی خوب است، اگر نمره ۱۷ بود، عالی است. دنبال ۲۰ نباشید. توقعاتتان را تعدیل کنید، تا با شخص متوسط هم احساس رضایت داشته باشید
اعتقاد به برابری ضدخانواده است
مسئله بعدی این است که از غلطهای مشهور زنان مدرن است، این است که من باید حقوق و نقشهای برابر با همسرم داشته باشم. به جرأت میتوانم بگویم که در طول تاریخ بشریت، هیچ آموزهای نظیر آموزه برابری، ضدخانواده نبوده است. برابری، سم مهلک خانواده است. افرادی که عاقلانه این آموزه را بهکار میبرند، درصدد تخریب خانواده هستند. آنچه که آموزههای اسلامی بر آن تأکید دارد، برابری زن و مرد در انسانیت و ارزشمندی است؛ نه چیزی دیگر. زن و مرد هر دو انساناند، ویژگیهای انسان کامل را دارند و هر دو نیز میتوانند به مقامات عالی دست یابند.
اگر پدر صرفاً نانآور خانه باشد و نظارت بر فرزندان نداشته باشد، نقش پدری اش کمرنگ می شود
احساس نیاز به یکدیگر
احساس نیاز به یکدیگر در خدمت تقویت پیوندهای خانوادگی است. اگر فرد احساس استقلال از خانواده داشته باشد، به بیراهه خواهد رفت. این احساس نیاز حتی بایستی ابراز شود. استقلال اقتصادی زن از مرد میتواند مرد را نسبت به تأمین هزینههای خانواده بیانگیزه کند. زنان شاغل باید توجه داشته باشند که اگر همسرشان نیازی به درآمد آنها ندارد، درآمدشان را وارد خانه نکنند؛ چرا که میتواند منشأ نزاع باشد.
نظام تربیتی ما این حساسیت را ندارد که دختر را برای مادری و همسری تربیت کند و پسر را برای مدیریت خانواده؛ اینکه چگونه صفت شجاعت یا حمایتگری را در مرد تقویت کنیم. چگونه عاطفه زن را علاوه بر مادری، در حوزه اجتماعی نیز وارد کنیم؟
مشکلات خانوادگی یک فرصت تمرینی
اگر فرد عادت به حل مشکلات نداشته باشد، در مقیاس بزرگتر و مشکلات جدیتر، خیلی زود میدان را خالی میکند. مسئله دیگر این است که اگر قدرت مواجهه با مشکلات را داشته باشیم، میتواند فرصتی برای تقویت پیوندهای خانوادگی و افزایش همدلی، همفکری و همگرایی است.مشکلات خانوادگی فرصت تمرینی برای مواجهه با مشکلات اجتماعی است. در روایات آمده است که کودکان خود را با قدری از مشکلات به آرامی آشنا سازید تا در بزرگسالی، آمادگی مواجهه با مشکلات اجتماعی را داشته باشند و شکیبایی خود را از دست ندهند.
نیاز به آموزش
نکته حائز اهمیت این است که خانوادهها نیاز به آموزش جنسی دارند و این از ضرورتهای جامعه امروز ما است. بخشی از شکستهای خانوادگی در حال حاضر ناشی از عدم توجه به این مهارتها و آموزش هاست، البته باید توجه داشت که این آموزش، در فضای اخلاقی صورت گیرد. بیشترین نقش تعلیمی در مسایل جنسی نیز باید بر دوش خانواده باشد.
آموزش حقوق
دو سبک آموزش حقوق در فضای اخلاقی داریم: یک، آموزش حقوق متقابل؛ یعنی حق مرد را به زن و حق زن را به مرد یاد دهیم، تا افراد نه بدهکار شوند، نه طلبکار. دوم اینکه، آموزش حقوق مردان به مردان و زنان به زنان در فضای اخلاقی است.
مهارتهای ارتباطی لازمه زندگی
حتی اخلاق و حقوق هم برای زندگی خانوادگی کفایت نمیکند. مهارتهای ارتباطی هم لازمه زندگی است و بخشی از کارآمدی خانواده به این مهارتها برمیگردد. برخی آموزههای دینی هم ناظر به مهارتهای ارتباطی است. ازطرفی باید توجه داشت که شخصیت اخلاقی نمیتواند ضعفهای مزاجی را پر کند.
حس متقابل
باید توجه داشت که در بسیاری مواقع، پیوندهای عاطفی، ناشی از احساس نیاز ما است. در خانوادههای سنتی سخنی از عشق آورده نمیشد، ولی واقعیت محبت میان آنها بیش از خانوادههای جدید بود؛ چرا که در عرصههای زندگی به یکدیگر وابسته بودند. مرد میدانست اگر همسرش غذا درست نکند، ظرف نشوید و...، برایش مشکلساز خواهد بود. زن هم در حمایت مالی، حمایت روانی در مقابل خطرات و... احساس نیاز به مرد داشت. همین احساس نیاز دوطرفه، محبت را میانشان جاری میکرد.
منبع :مهرخانه